راویان قیامت دنیا

احمد مسجدجامعی
فعال سیاسی
در میان کتاب‌هایی که پدرم می‌خواند، یک کتاب جایگاه خاصی داشت و آن «منتهی الآمال» مرحوم شیخ عباس قمی، با لقب ثقة المحدثین و با خط زیبای نستعلیق و صحافی شایسته بود. کتاب «تتمة المنتهی» هم که ادامه این اثر گرانسنگ است به‌همان خط و سبک و سیاق منتشر شده بود. از دیگر کتاب‌های محبوب خانه ما «نفس المهموم» شیخ عباس قمی با ترجمه و توضیحات مرحوم حاج میرزا ابوالحسن شعرانی تهرانی و چاپ شده با سرمایه حاج محمود کتابچی بود، آن هم به خط زیبای استاد سیدحسن میرخانی برغانی ملقب به سراج الکتاب، فرزند سیدمرتضی برغانی که او هم کاتب و خوشنویس ممتاز و پرکاری بود. سراج الکتاب همراه با برادرش سید حسین، انجمن خوشنویسان ایران را بنیان نهاد و صدها نفر از استادان فعلی خط نستعلیق، مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر این دو برادر بوده‌اند. گفته می‌شود که استاد سید کریم امیری فیروزکوهی (امیر الشعرا) که مرد فاضلی هم بود و در عربیت دستی داشت می‌خواست این کتاب را به فارسی ترجمه کند اما چون شنید آقای شعرانی به این مسأله پرداخته از آن صرف نظر کرد. علامه شعرانی خود عالمی برجسته در علوم مختلف بود و با توضیحات خود بر حُسن کتاب از هر جهت افزود. کمتر چنین فرصتی به دست می‌آید که دو عالم گرانقدر درباره واقعه‌ای چون کربلا و به تعبیر رسای محتشم کاشانی، «قیامت دنیا» چنین گزارش متقنی به‌دست بدهند. به‌خاطر دارم مرحوم شیخ محمدتقی شریعتمداری که خود عالمی ممتاز و متقی بود در یکی از مجالس شب عاشورا همین ترجمه را می‌گشود و از رو می‌خواند. کاری که پیش از آن درباره روضه الشهداء ملا حسین واعظ کاشفی مدفون در هرات اتفاق می‌افتاد.
 اصلاً کلمه «روضه خوانی» از «روضه الشهدا خوانی» رواج یافت و به روضه خوانی رسید.


«روضه الشهداء» هر چند از نظر ادبی و داستانی قابل توجه است اما از نظر تاریخی چندان اعتباری ندارد. ولی آثار مرحوم شیخ عباس قمی از نظر نثر فارسی هم روان و گیرا و جذاب است و هر طبقه‌ای با هر میزان سواد می‌تواند از آن بهره ببرد. راز محبوبیت کتاب‌های فارسی او همین است. به خاطر دارم که در بقچه کتاب‌های مادربزرگم که آنها را با خود به این سو و آن سو می‌برد و به قول امروزی‌ها کتاب بالینی او بود، مجموعه آثار شیخ عباس قمی دیده می‌شد. خود من هم از آن نوشته‌ها بسیار می‌آموختم. در واقع کتاب‌هایی بود که با چند نسل و در سنین مختلف ارتباط برقرار کرده بود.
شیخ عباس قمی دو فرزند پسر داشت؛ شیخ علی که منبری فاضلی بود و در روضه‌های دهه اول محرم خانه ما هم وعظ می‌کرد و کتاب شاگردان امام صادق(ع) او کتاب برگزیده سال شد. دیگری شیخ محسن که او هم از ائمه جماعات ممتاز تهران بود و نزد مراجع عظام جایگاه ویژه‌ای داشت. من در ایام حج او را در بعثه‌های بزرگان می‌دیدم که به مسائل شرعی می‌پرداخت. ایشان می‌گفت پدرم برای فارسی‌نویسی درست و تأثیرگذار، متون نظم و نثر فارسی خوانده بود و می‌خواند و واقعاً هم روایت او به غایت تأثیرگذار است. حق این است که دانشنامه‌های زبان فارسی مدخلی به او اختصاص دهند و نثر او بررسی شود.
فارغ از اینها ویژگی ثقه‌المحدثین، ملاحظه جمیع روایات و تواریخ است. از این روست که بزرگان دین و منبر تا این حد به این آثار اعتماد و توجه می‌کنند. مرحوم شیخ عباس قمی در زمانی این کتاب‌ها را عرضه کرد که ادبیات مربوط به واقعه عاشورا نازل شده بود و برخی وجه داستانی و عامه پسند این وقایع را به‌عنوان تاریخ تلقی می‌کنند. در دوره‌ای کتاب ملا آقای دربندی رواج تمام داشت و در آن گفته بود که روز عاشورا 72 ساعت بوده. شاید چون تصور می‌شود این همه وقایع در ظرف زمانی نصف روز نمی‌گنجد، ناچار شده بود ساعت‌های روز عاشورا را افزایش دهد. او همچنین گفته بود امامزاده قاسم شمیران فرزند امام حسن مجتبی(ع) است که در روز عاشورا به شهادت رسید. شاید این امامزاده نسب به آن امام(ع) برساند اما با هیچ منطقی نمی‌توان او را قاسم بن حسن(ع) و آخرین شهید نوجوان کربلا دانست. عبدالله مستوفی شرح جالبی از این ملا آقای دربندی در کتاب «شرح زندگانی من» به دست داده و ابعاد اجتماعی این نحوه تلقی‌ها را بخوبی برشمرده و درباره رواج آن با‌وجود سستی منابع سخن گفته است. شیخ عباس قمی در آن سال‌ها کاری سترگ را به سرانجام رساند و چندین نسل به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم از آثار او برخوردار شدند.
اگر تا دهه 40 واقعه کربلا با نگاهی تاریخی و سوگواران دنبال می‌شد، از نیمه دهه 40 ادبیات چپ گرایانه قیام سید الشهدا را احاطه کرد. این بار نه به سیاق ملا آقا و ملا حسین، ولی به شیوه‌ای دیگر سعی کردند از امام حسین(ع) چهره‌ای چون «چگوارا» به دست دهند که هدف او کارهای انقلابی و چریکی بوده است. یکی از مشهورترین افرادی که از این منظر به حسین سیدالشهدا(ع) نگریست و گفتار او در محاکمه‌اش بسیار تأثیرگذار بود، خسرو گلسرخی است که به هر حال شخصیتی آزاده داشت. در گروه‌های چپ مسلمان چنین نگاهی بیش از سایرین دیده می‌شد و در اعلامیه‌ها و اطلاعیه‌ها و جزوات آموزشی برای کادرهایشان و همچنین آثار و کتاب هایشان مکرر به آن می‌پرداختند و مخاطبان را بین برگزیدن راه حسین و غیر حسین مخیر می‌کردند. گویی راه سومی وجود ندارد. در این تفکر برای بقیه ائمه و حتی حضرت رسول(ص) جایی نیست. اگر حضرت رسول(ص) هم مورد توجه است به خاطر صحابی گرانقدری چون ابوذر است که در برابر ثروت و قدرت ایستاد و کار او به مرگ در تبعید انجامید.
موج بعدی این بود که آیا قصد امام حسین(ع) برپایی حکومت بوده یا خیر؟ مدتی این فکر اذهان طبقات مذهبی را به خود مشغول کرد و بالاخره آن موج هم در سال 57 به سرانجام رسید. بواقع این دو نگاه خواسته و ناخواسته همدیگر را تکمیل می‌کردند. به هر حال پس از گذشت همه این موج‌ها، کتاب شیخ عباس قمی با ترجمه علامه شعرانی تهرانی هنوز هم خواندنی‌ترین و مستندترین روایت این تاریخ است و پس از بیش از یک قرن از تألیف نفس المهموم و انتشار این همه گفتارها و نوشتارهای پرتعداد هنوز نمی‌توان برای آن نظیری یافت.
هرچند برای نسل امروز که این همه تجربه را پشت سر گذاشته و مجالی برای فکر در این عرصه‌ها پیدا نمی‌کند جای نگاهی دوباره و مبتنی بر این پیشینه همچنان احساس می‌شود. نگاهی پژوهشگرانه که با ادبیاتی متناسب با تجربه زیسته و تحولات بسیار این روزها بتواند روایتی مستند از چگونگی آن واقعه به دست دهد و عوامل گوناگون سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آن را تا حد ممکن لحاظ کند و پرده‌های زمانه را کنار زند. بویژه به‌عوامل اقتصادی که در آثار پیشینیان کمتر به آن پرداخته‌اند و ما با توجه به آنچه که به سرمان آمده این وجه را در این روزگار بهتر درک می‌کنیم توجه کنند. به‌هر حال شاید روزگاری برخی از این آثار هم مانند نوشته‌های ملا آقای دربندی شوند که زمانی خواهان بسیار داشت. باری هنوز هم از نظر تاریخی اثر مرحوم صاحب مفاتیح الجنان از اعتباری برخوردار است که با سایر آثار ارائه شده چندان قابل مقایسه نیست. علاوه بر آنکه بسیار هم مورد اعتماد عموم است.