روزنامه آرمان ملی
1400/05/26
طالبان؛ آتشِ زير خاکستر
نعمت احمدی حقوقدان افغانستان، جغرافیایی که هزینهها را هــدر داد و تحلیلها را آنگونه که تحلیگران بیان میکردند، به بیراهه برد. بعد از ماجرای یازده سپتامبر و حملهای که آمریکا به افغانستان طالبانزده داشت، امید میرفت که این کشور درهم ریخته و غیرمتجانس بتواند با تمرینهای دموکراسی، هویت واحد افغانی پیدا کند. اما در طول مدت نشان داد که چنین اتفاقی نیفتاده است. آمریکاییها با عدم شناخت از وضع قومی، قبیلهای و مذهبی افغانستان و اینکه عامل وحدتکنندهای بین اقوام افغانی وجود ندارد و باید این عامل یعنی هویتسازی و هویتشناسی شکل بگیرد، عملا مسیر اشتباهی در پیش گرفتند. افغانستان از چندین قوم تشکیل شده است: پشتونها، ازبکها، تاجیکها، هزارهها و از نظر مذهبی دو مذهب غالب شیعه و سنی بهعنوان عوامل تضاد برانگیز کشور افغانستان در طول دو سده گذشته یعنی از زمان استقلال افغانستان عامل و علت جنگهای داخلی و عدم ایجاد هویت ملی در داخل کشور بوده و است. نگاهی به دوره ریاست آقای محمد اشرف غنی داشته باشیم. طی این مدت، آقایغنی اکثر شهرهای کوچک یعنی ولسوالیها را از دست داده بود و تنها در چند شهر قدرت داشت. اقتداری که نتوانست به صورت واحد آن را در دولت مرکزی تجمیع کند. انتخابات اخیر افغانستان بهترین نمونه شکست سیاست آمریکا و همچنین آقای غنی در افغانستان است. مجموعا نزدیک به دو میلیون نفر از جمعیت 30میلیونی افغانستان که حدود 15 میلیون نفر واجد شرایط رای داشت در انتخابات شرکت کردند که کمتر از آرای نمایندهای در تهران یا شهرهای بزرگ کشور است. تضاد بین بین عبدا... عبدا... و اشرف غنی هم مزید بر علت بود. آمریکا مدعی است طی این مدت، یک تریلیون یعنی هزار میلیارد دلار در افغانستان هزینه کرده است. این هزینه جدای از کمکهایی است که دیگر کشورها زیر نظر سازمان ملل برای نوسازی افغانستان پرداخت کردند. یعنی سالی 50 میلیارد دلار وارد افغانستان شده است. این 50 میلیارد دلار سالانه بهعلاوه کمکهای جهانی به بخشهای مختلف افغانستان کجا هزینه شد؟ یک دولت مرکزی نیاز به یک ارتش و نیروی انسجامی دارد که از مرکز دستور بگیرد. مقالهای در یکی از نشریات آمریکایی تحت این عنوان که «میلیاردرهای غنی در افغانستان فقیر چه میکنند»، چاپ شده بود. در افغانستان این پولهای هدایت شده به حساب جنگسالاران، بزرگان افغان و قبایل رفت بدون اینکه در زندگی مردمش اثری داشته باشد. نمونه آن کاخ ژنرال دوستم است که به دست طالبان افتاد. بخش اعظمی از این پولها، خرج سلاحهایی شد که هماکنون در افغانستان به دست طالبان افتاده است. طالبانی که در نوبت اول بر افغانستان حاکم شدند، تسلیحات امروزی را نداشتند. سلاحهای باقیمانده از شوروی سابق که عمدتا از رده خارج شده بودند به دست طالبان ملاعمر افتاد که کارآیی لازم را نداشت، اما سلاحهایی که هماکنون به دست طالبان افتاده از مدرنترین سلاحهایی است که ارتش آمریکا ظرف 20سال گذشته در افغانستان از آن استفاده میکرد. پس هماکنون با طالبانی روبهرو هستیم که مدرنترین سلاحها را در اختیاردارد. به نظر میرسد آمریکا در افغانستان همانند شوروی شکست خورد و خروجی افتضاحآمیز داشت؛ مقایسهای همانند فرار آمریکاییها از سایبون در سال1975 و پذیرش شکست آمریکا در ویتنام. آمریکا در افغانستان دیگر جای پایی ندارد؛ نه میتواند دوباره لشگرکشی کند و نه قادر است در وضعیت موجود طالبان تاثیرگذار باشدبهنظر میرسد که ایران دومین کشوری است که آینده آن در وضعیت افغانستان طالبانزده، خاکستری است. طالبان با ضدیتی که از نظر مذهبی با ایران دارد، نمیتواند همراه و همسو با ایران باشد؛ در داخل افغانستان هم به همین شکل است. در حال حاضر افغانستان در اختیار قوم پشتون است و حکومتی که تشکیل شود، به هر حال حکومت پشتونهاست. سابقه تاریخی تضاد بین پشتونها، هزارهها، تاجیکها و ازبکها بر کسی پوشیده نیست. این تضاد در نهایت از افغانستان به مرزهای بیرونی هم سرایت خواهد کرد. عربستان بهعنوان پشتوانه اصلی اما بیسروصدای وضع افغانستان، مترصد فرصت مناسبی است که در این منطقه بهدست آورده است. قطر با درایت و تیزهوشی توانسته دوحه را به مرکز مذاکرات طالبانی تبدیل کند و سهمخواهی آینده او روشن است. اما ایران، در بازی جدید افغانستان به باور من در تنگنای تاریخی قرار میگیرد. مرزهای آشفته شرقی، حضور نیروی تقریبا تازهنفسی که حداقل از طرف کشورهای عربی بهخوبی تغذیه میشوند، وجود سلاحهای مدرن و پیشرفته در افغانستان که یادگار سلطه آمریکاییهاست، وضعیت را حساس کرده است. بهنظر میرسد که اگر چنین اشتباهی از ناحیه دولتمردان ایران در رابطه با افغانستان صورت گیرد، باید به خدا پناه برد. وزیر امور خارجه معرفیشده از ناحیه آقای رئیسی یعنی آقای امیرعبداللهیان رابطه خوبی با اعراب ندارند و توان مذاکره همانند آقای دکتر ظریف را هم نداشته و ندارند. انتخاب آقای امیرعبداللهیان قبل از وضعیت فعلی افغانستان صورت گرفته است. چنانچه موقعیت افغانستان یک ماه قبل شرایط امروز را پیدا میکرد، قطعا آقای رئیسی وزیر امور خارجهای معرفی میکردند که نظریاتش در اردوگاه اعراب، حساسیتبرانگیز نباشد. این اواخر اوضاع افغانستان به حدی از نظر نحوه اداره سخت شده که فرماندهان نظامی بنا به گفته فرماندهان آمریکایی سوخت و اسلحه خود را میفروختند تا بتوانند غذای سربازانشان را تامین کنند. کشوری که هزار میلیارد دلار سرمایه بیرونی در آن سرازیر شد، به وضعی گرفتار شدند که سربازان چندین ماه حقوق دریافت نکرده بودند. علت تسلط سریع طالبان در شهرها و مناطق مختلف افغانستان، سربازان و افسران بیانگیزه این کشور بود. بعضی از شهرها به وسیله چند موتورسوار تصرف شدند؛ به طوری که وقتی شنیده میشد که طالبان میآید و خبر ورودش پخش میشد، نیروهای امنیتی و نظامی فرار را بر قرار ترجیح میداد. ولی اکنون وضع در افغانستان بهخصوص در حوزه نظامی کاملا تغییر کرده است. فرماندهانی با انگیزه، سربازانی با حقوق مکفی و سلاحهای پیشرفته و تقابلی که در ذهن آنها با ایران است در آیندهای نهچندان دور اوضاع مرزهای شرقی ما را در هالهای از ابهام فرو خواهد برد. دولمتردان ما باید به این مهم توجه کنند که آتشزیر خاکستری که ظرف 20 سال گذشته در تقابل با آمریکا و همین میزان مدت در تقابل با شوروی سابق در لایههای مختلف افغانستان وجود داشت و امروز به صورت آتشفشان طالبان شعلهور شده است، چه بسا شعلههای آن، همسایگان را هم دربرخواهد گرفت. افغانستان تقابلی با چین ندارد، با هند هم رابطه به شدت حسنهای دارد. طالبان مهر پاکستانی را بر پیشانی خود دارند؛ در مرزهای شمالی افغانستان یعنی تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان نیز ظرف قرن گذشته تقابلی وجود نداشته و از نظر مذهبی هم با یکدیگر اختلاف ندارند، اما طالبان با ایران از هر نظر در تقابل هستند. آیندهای که باید به خوبی مدیریت شود.
سایر اخبار این روزنامه
صداي مردم افغانستان ديگر شنيده نميشود
شديدترين تنبيه را براي مسافران اعمال کنيد
مرخصی به نجفی «آری» آزادی مشروط «خیر»
واردات فايزر و مدرنا آزاد شد؛ چرا حالا؟
8 وزیر پیشنهادی در لب مرز رای اعتماد
راهي که به افزايش قيمتها ميانجامد
قمهکشی برای تخت خالی
راي اعتماد بدون رفاقتهاي سياسي
پایان اشرف غنی و آینده افغانستان
طالبان؛ آتشِ زير خاکستر
طالبان؛ عدم انطباق با نظام بين المللي
طالبان جامعهستیز است؟