ایران و تحولات افغانستان‎‎

اسماعیل دهقان‪-‬ بعد از بیست سال حمله همه جانبه آمریکا و در پی آن ناتو به افغانستان در سال ۱۳۸۰ به بهانه‌هایی که هیچ گاه افشا نشد و همواره مهر محرمانه سازمان سیا بر آن بود، افغانستان را به زور وارد عصری کرد که آمریکا برنامه‌ریزی کرده بود. ایجاد یک دولت وابسته در افغانستان آرزوی آمریکا نبود بلکه عنوانی ظاهری برای پوشش منافع دولتمردان آمریکا بود و نیم نگاهی به جمهوری اسلامی ایران داشت که آن زمان «محور شرارت» می‌نامید. قصد تحلیل مسائل را فعلا ندارم اما عاقبت آمریکا بعد از بیست سال جنایت در افغانستان جز کشته شدن بیش از سه هزار نفر و نیز زخمی و قطع عضو شدن بیش از ۷ هزار نفر به انضمام آسیب‌های جدی روانی ده‌ها هزار نفری سربازان آمریکا چه بود؟ این‌ها و بیش از آن همگی نشان از هدف‌گذاری دروغین منافع دولتمردان و نه مردم آمریکا بود.
سوال اینجاست آیا ایران قبل از سال ۸۰ طالبان را حاکم افغانستان کرده بود؟
آیا ایران در سال ۸۰ به بهانه القاعده و نه طالبان و نه مردم شریف افغانستان به آن دیار یورش برد و باعث وقایع تلخی چون کشتار چند ده هزار نفری مردم شریف افغانستان شد؟
جواب این سوال‌ها و دیگر سوال‌های این چنین روشن است. این آمریکا بود که چنین کرد و نه تنها این موضوع بلکه هر کار این چنینی دیگری نیز در جای جای کره خاکی در تخصص آمریکا ست.


اما با گذر هفده سال بعد از هجوم آمریکا به افغانستان در تلاش‌هایی که طالبان از سال ۹۷ شروع کرد با عنوان روند صلح، جمهوری اسلامی ایران نقشی هم تراز بقیه همسایه‌های افغانستان ایفا کرده است با این تفاوت که همواره ایران از مذاکرات طرفین داخلی افغانستان حمایت می‌کرد و در این میان دولت آمریکا با ابزار دولتی وابسته در افغانستان، سنگ‌اندازی و تحریک داخلی و تنش سازی‌های اطلاعاتی که در آن شگرد دارد بر توقف چندین باره مذاکرات تلاش کرد. کنگره و دولت آمریکا بعد از خروج بخش عمده‌ای از نیروهای نظامی ناتو در سال ۹۳ وعدم اغنا افکار داخلی آمریکا بعد از بیست سال جنگ در افغانستان در سال ۱۴۰۰ تصمیم به خروجی ناگهانی که از نظر فنی با ورودش هیچ تفاوتی نداشت، گرفت! شایان ذکر است در این بین دولت افغانستان که به دلیل حسن همجواری با جمهوری اسلامی ایران از موهبت‌های بی‌دلیلی برخوردار بود به تعهدات همچون معاهده پاریس بر سر موضوع آب هیرمند که معادل ۵۰ در صد آن سهم ایران می‌شد عمل نکرد و با لحنی نامناسب نسبت به ایران، فروش حقه آب سهمی را در مقابل دریافت نفت منوط کرد. دولت افغانستان هیچ نظارتی برای معدوم‌سازی خشخاش نکرد؛ این بار سنگین که عواقب آن بر دنیا تاثیر می‌گذاشت را ایران یک تنه تقبل کرد. چند صد نفرشهید نشان از مبارزه سنگین جمهوری اسلامی ایران با همین موضوع ست که حتی «دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم ملل متحد» نیز به تعهدات خود ذیل حمایت، شانه خالی کرد.
دولت وابسته افغانستان با سیاست‌های آمریکا محورش با تعلل در روند صلح همواره در فراری دادن مردم عادی خود به ایران کوشش کرد و جمهوری اسلامی ایران علیرغم تمام مسائل امنیتی، بهداشتی، آموزشی و غیره، محلی برای التیام زخم مردم شریف افغانستان بود و هست.
دولت افغانستان بعد ازتصمیم برای خروج ناگهانی آمریکا، سراسیمه راهی واشنگتن شد و با خفت بدنبال ماندن نیروههای نظامی آمریکا در افغانستان شد.
و الان نیز رئیس دولت افغانستان به ایران پناهنده نشده است بلکه مردم مظلوم افغانستان هستند که به ایران آمده اند!
هزاران مسئله وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران همواره بدنبال ثبات در افغانستان بوده است نه مانند آمریکا که چشم به منافع و غارت در افغانستان دوخته بود.
حقیقتی ست که طالبان با ۷۰ هزار نیرو در مقابل ارتش حداقل ۳۰۰ هزار نفری افغانستان پیروز شده است!
داستان تلخ اینجاست که رئیس دولت وابسته افغانستان به آمریکا قبل از ورود طالبان به کابل با مقادیری پول از کشور خارج شده است. این نشان از واقعیتی پر تکرار دارد که آمریکا در هر کشوری وارد می‌شود منافع دولتی خود و عوامل وابسته را در نظر می‌گیرد.
لیکن در خصوص تحولات افغانستان صحبت زیاد است که در فرصت مقتضی به آن می‌پردازم اما در پایان این یادداشت به دو نکته اشاره می‌کنم؛ یک- مسئله حاکمیت در افغانستان از منظر عقلانی با توافق طرفین افغانی امکان‌پذیر و باثبات‌تر است و دو- مخاطبان عزیز واقعیت‌ها را خود جستجو کنید، شبکه‌های معاند هیچ واقعیتی را مجانی در اختیارتان نمی‌گذارد و بهای هر پرداختی فقط مالی نخواهد بود!