روزنامه آرمان ملی
1400/05/31
طالبان در قدرت شريک نميپذيرد
آرمان ملی- نرگس کارخانهای: طالبان اعلام کرده تا هفته آینده تکلیف دولت مشخص خواهد شد و افراد مختلفی در حال حاضر در حال مذاکره در این رابطه در کابل هستند و از سوی دیگر افرادی به سمت پنجشیر برای پیوستن و مذاکره با احمد شاه مسعود رفتهاند و چند والسوالی نیز از کنترل طالبان خارج شده است. در حال حاضر که حضور طالبان، پذیرفته شده است، آینده این کشور در سایه آنها که سختیهای بسیار بیشتری خواهد داشت، برای مردم بهخصوص آنهایی که پیوسته به فکر فرار و یا نجات خود از این شرایط هستند، بسیار حائز اهمیت است، برای بررسی وضعیت طالبان در افغانستان «آرمان ملی» با بهرام امیراحمدیان، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل استراتژیک به گفتوگو پرداخته که متن آن را در ادامه میخوانید. در حال حاضر با گرد آمدن افراد مختلف و انجام مذاکرات برای تشکیل دولت، آیا ایجاد دولتی فراگیر در افغانستان را محتمل میدانید؟برای برپایی و استقــلال یک حکــومت نوین که مورد قبول همه باشد و طالبان نیز از آن خبر میدهند، به هیچ عنوان از این سطح از انعطاف و پذیرش برخوردار نیستند و باور ندارند که دیگران هم میتوانند در حکومت سهیم شوند. دو سیاست وجود دارد، سیاستهای اعلامی و سیاستهای اعمالی. ممکن است در سیاستهای اعلامی همه چیز درست باشد و طالبان ادعاهایی داشته باشند اما در سیاستهای اعمالی بعید است، چنین شود. تعدادی جنگجو طی سالیان در کوه و شرایط دشوار زندگی کردهاند که به جز یک اسلحه و بیابانگردی حتی دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی نداشتهاند، گرچه در مکانهایی ممکن بوده در مناطق روستایی و عشایری امکانات اندکی داشته باشند. حالا این افراد به شهر آمدهاند و رفتارهایشان با امکانات و مکانهای شهری نشان میدهد که جوانهایی هستند تشنه قدرت و نیازمند ثروت که برای مثال میخواهند ازدواج کنند و در مناطقی گزارش شده که دختران حتی 12 ساله را به زور از خانهها بردهاند و عقد اجباری کردهاند در حالی که حتی در اسلام هم باید عقد با رضایت ولی صورت گیرد. بنابراین به شرایط افغانستان بدبین هستم، چون در چندین کنفرانس و اتاق فکر بینالمللی راجع به افغانستان کار کردهام و پیشبینی میشود دشواریهای بسیار بر منطقه حاکم خواهد شد و در کل نباید در منطقه به دنبال آرامش و ثبات باشیم. این اتفاقات به دنبال حضور روسها بود که وحشت، ترور و مواد مخدر را به منطقه آوردند. آنها این مناطق را اشغال کردند و آمریکاییها و غربیها نیز برای راه انداختن جنگهای نیابتی این گروههای تروریست را به عناوین مختلف چون مجاهدین تشکیل دادند و آغاز شوربختی افغانستان و منطقه به این زمان و اقدامات بازمیگردد. آینده افغانستان پر از ابهاماتی است که ما نمیتوانیم پیشبینی کنیم و بستگی به نتیجه شورایی دارد که گفته شده تشکیل میدهند.
طالــبان در حــال حاضر با بهدست آوردن تمام افغانستان در سیاستهای اعلامــی خود به دنبال چیست و در عمل چه تفاوتهایی با این سیاستها شاهد خواهیم بود؟
طالبان خود را فاتح میدانند و حتی روز جمعه طی اعلامیهای به غرب و جوامع متمدن گفتهاند که باید آنها را شناسایی کنید، زیرا تمام کشور را تسخیر کردهاند. جامعه جهانی نیز در برابر آنها دارای طیفهای مختلفی است و حتی پوتین اعلام کرده منتظر دیدن عملکرد طالبان خواهند ماند. همچنین بایدن نیز اعلام کرده باید منتظر چگونگی برخورد آنها با زنان بمانیم. اما بر اساس آنچه به عنوان آخرین اخبار از هرات دریافت شده، گفتهاند دانشگاهها قرار است زنانه و مردانه شود. همچنین طالبان چنین مطرح کرده که دیگر اجازه تولید و کشت خشخاش نخواهد داد. این تصمیم دو وجهه میتواند داشته باشد، یکی این است که قیمت تریاک را گران کنند و دیگری آنکه مشروعیت بینالمللی بدست آورند و در نتیجه مبارزه با مواد مخدر، نیازمند و دارای صلاحیت برای دریافت کمک بینالمللی دیده شوند. پیشتر دولت فعلا ساقط شده افغانستان نیز از طریق کمکهای سازمانهای بینالمللی و غرب، اتحادیه اروپا و ناتو، اداره میشد؛ یعنی حقوق کارمندان و ارتش از آن محل پرداخت میشد، چون افغانستان درآمدی ندارد و حتی در صادرات در صورت دریافت تعرفه گمرکی و عوارض امکان اداره حتی یک شهر مانند کابل را هم نخواهد داشت. بنابراین آموزش، بهداشت، خدمات عمومی و امنیت نیازمند پول است. حالا ممکن است تا حدودی به طالبان از سوی کشورهای عربی و کشورهای حامی طالبان، برای به آشوب کشیدن منطقه، کمک شود، اما افغانستان خود درآمدی نخواهند داشت و فشار بر طبقه حقوقبگیری وارد خواهد شد که طی این سالیان تشکیل شده است. اقشاری مانند معلمان و کارمندان چه خواهند کرد و همینطور زنانی که در خانه خواهند ماند. مبنای خانواده بر اساس درآمدهایی بود که طی 20 سال به طور مستمر پرداخت میشد. مشروعیت دولت جدید زیر سوال خواهد بود و ممکن است طالبان تدابیری بیندیشند تا وجهه بینالمللی برای شناسایی بهدست آورند ولی دشواریهای زیادی خواهند داشت که نخستین آن زنان و جامعه مدنی است.
چه موانعـی بر سر راه طالبان در صورت عدم تشریک قدرت از سوی این گروه قرار خواهد گرفت؟
نکته مهم مقبولیت طالبان است. آنها از سالهای 1990، بعد از خروج نیروهای شوروی از افغانستان به راحتی توانستند برای دستیابی به حکومت اقدام کنند، چرا که افغانستان یک جامعه سنتی بود و در یک دوره اشغال توسط شوروی، نابسامانیها، خروج نیروهای فعال و مولد به کشورهای همسایه و طبقه تولیدکننده در افغانستان سبب شد که تنها یک جامعه سنتی، بیسواد، روستایی و عشایر در افغانستان بماند و طالبان بر آنها حکومت کند. اما حالا 20 سال گذشته است و نیروهای غربی در این مدت بسیار بیشتر از شوروی در کشور فعالیت داشتند. آنها ساختار، جامعه مدنی، رسانهها و مطبوعات را ایجاد کردند. برای مثال در دوره نخست طالبان حتی تلفن در دسترس همه مردم نبود اما حالا به اندازه دو برابر جمعیت افغانستان موبایل در این کشور وجود دارد. در نتیجه جامعهای درست شده که با استفاده از فضای مجازی، مورد آگاه بخشی و اطلاعرسانی قرار گرفته است. همچنین برای زنان فرصتهای بسیار مناسبی فراهم شد که در دانشگاهها تحصیل کردند و دانشگاههای متعدد نیز ایجاد شد. شهری مانند کابل نیز از زمان تمام شدن جنگ تا کنون بسیار تغییر کرده است و جمعیت زیادی در آنجا ساکن شدهاند همچنین دارای جمعیت شهرنشینی است که آموزش دیدهاند و دارای مهارتهای متفاوت هستند. حالا طالبان به چنین افغانستانی آمده است اما با همان اندیشه قبلی که حتی ظاهرشان نیز عوض نشده و مطمئنا ذهنشان تغییر نکرده است. آنها همچنان از شریعت صحبت میکنند و حالا مردمی که در آنجا زندگی میکردند در حال فرار از دست طالبان هستند. طالبان قصد دارد به این ساختار که تغییرات اساسی و بنیادی داشته با شریعت و آموزههای سلفی و حنفی و دیگر مذهبها وارد شود. هر کدام از این مذاهب شریعت در دستشان مسلسلی است که به هر جا بخواهند شلیک میکنند و از این رو مشکلات زیادی پدید خواهند آورد. طالبان میگوید که نسبت به گذشته تغییر کرده، شاید عملکرد آنها بهخاطر قولی که به آمریکاییها برای خروج از کشور دادهاند، تعدیل شود چندان دست به اسلحه نبرند اما همچنان شاهد نابسامانیهای بسیار هستیم. همچنین نکته اساسیتر اینکه اگر به ساختار و شکل حکومت توجه کنیم با دو مساله مواجه خواهیم شد؛ طالبان پارتیزان و چریکهایی هستند با همان لباسهای خودشان بدون مشخصهای که افراد را از یکدیگر جدا کند و نشانگر طبقات باشد. در میان این افراد با ظاهر یکسان قاضی، مرشد و حتی جنگجو نیز میتوان یافت؛ یعنی در حقیقت هر یک نفر نیروی نظامی طالبان، یک واحد خودیار حکومتی است. ما نمیدانیم هر یک از این افراد چه سمتهایی دارند و حتی خودشان چطور یکدیگر را میشناسند. آنها یک جمعی هستند که بیست سال مبارزه چریکی کردهاند، جوانانی که به دنبال فتح افغانستان آمدهاند تا غنائم جنگی بهدست آورند و بر اساس آنچه که در آموزههای آنها گفته شده به سرزمین کفار که رسیدند هر آنچه از کفار به آنها برسد، حلال است؛ مردان غلام میشوند. همچنین از لحاظ محتوایی نیز اعلام کردهاند، بر اساس شریعت عمل میکنند. اما شریعت را باید تعریف کنند و نه تفسیر، اگر به تفسیر برسد و یک محدوده معینی برای این واژه به کار برده نشود، هر فردی با برداشت خود میتواند اقدام کند و اگر همین اختیار در دست آن نیروهایی که پیشتر توصیف کردم، قرار گیرد هر کدام از آنها یک واحد خودجوش است که هر اقدامی را که دوست داشته باشد، انجام میدهد. در این مرحله به عنوان امری بسیار مهم برای اداره یک کشور باید مشخص شود افرادی که در حال حاضر در خیابان هستند و نظم را کنترل میکنند چه سمتی دارند و سلسله مراتبشان چیست. همچنین از نظر موانع قومی باید بهخاطر داشته باشیم پشتونها بیش از 30 درصد جمعیت را تشکیل میدهند و عمده نیروهای طالبان نیز از پشتونهای پاکستان و افغانستان و مناطق قبیلهای و وزیرستان پاکستان است، همان مناطقی که طالبها در آن رشد کردند. اما فقط پشتونها نیستند که در افغانستان زندگی میکنند، تاجیکها، ازبکها و ترکمنها نیز حضور دارند. تاجیکها بعد از پشتونها دومین جمعیت پرتعداد افغانستان را تشکیل میدهند که به سادگی زیر بار حکومت پشتونها نخواهند رفت و باید در قدرت سهیم شوند. این تشریک قدرت مهمترین بخش و مساله افغانستان است که باید ببینیم چگونه رخ میدهد. اگر طالبان تمامیتخواه باشند مدتها برای استقرار و ثبات دولت با مشکل مواجه خواهند بود. در حال حاضر شاهد هستیم که امرا... صالح، معاون رئیس جمهور افغانستان، در دره پنجشیر است تا با احمد مسعود جبهه مقاومت تشکیل دهند. از سوی دیگر در پغمان نیز نیروهای محلی 3 ولسوالی را از طالبان پس گرفتهاند، این روند ادامه خواهد داشت و پذیرش کامل طالبان به عنوان حاکمان جدید با چالش بزرگی روبهرو خواهد بود.
کشورهای مختلفــی که پیشتر و در حال حاضر طالبان را حمایت میکنند، به دنبال بهدست آوردن چه منافعی در نتیجه حضور طالبان در افغانستان هستند؟
افغانستان در بخش شمالی و شمال غربی دارای معادن بیشماری است و برآوردهای اولیه میگویند تا حدود هزار میلیارد دلار ارزش آن معادن و مهمترین آنها تیتانیوم است. گفته میشود افغانستان و کابل را میتوان پایتخت تیتانیوم جهان نامید. تیتانیوم فلزی بسیار مورد نیاز در صنعت الکترونیک است. افغانستان همچنین دارای اورانیوم، معادن مس، طلا و دیگر سنگهای قیمتی است. بنابراین افرادی که به افغانستان نزدیک شوند میتوانند این معادن را استخراج کنند اما برای استخراج این معادن فاصله جغرافیایی بسیار مهم است. چین کشوری هم مرز با افغانستان است و روسیه نیز از طریق آسیای مرکزی با افغانستان در ارتباط است. از این رو است که اولین دولت قدرتمند جهان اظهار کرده با طالبان روابط دوستانه خواهد داشت، البته نمیگوید طالبان را خواهیم پذیرفت بلکه چین تنها از روابط دوستانه صحبت میکند. در تمام دوره مذاکرات نیز همواره چین حضور داشته است. باید توجه داشت که در کنار کمربند-راه چین میتوانند افغانستان را به کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) متصل کنند که یکی از کریدورهای مهم است. بنابراین چین و پاکستان هر دو میتوانند از این منابع بهرهمند شوند. همچنین شرکتهای آمریکایی نیز میتوانند وارد شوند و با این کشورها کار کنند. ایران و هندوستان و افغانستان که در خصوص کریدور چابهار قرارداد سهجانبه امضا کردند با حذف هندوستان از آن چین از کریدور خارج خواهد شد و از جانب جنوب وارد عمل میشود. از سوی دیگر خط لوله تاپی است که با امنیت بیشتر و برای باج دادن به طالبان میتوانند آن را از ترکمنستان و از طریق افغانستان به پاکستان و هندوستان برسانند. این امکانات در افغانستان است و بنابراین قدرتهای بزرگ نیازمند یک قدرت قهار در افغانستان هستند که به هر قیمتی و با هر عنوانی امنیت را برقرار کند و در نتیجه حصول اقتصادی جریان یابد. در مجموع افغانستان برای خارجیان درآمد بسیار دارد و دولتی هم که نیروهای مولد آن خارج از کشور کار میکنند بسیار خشنود است که نیروهای خارجی از کشور بهرهبرداری کنند و پول بیزحمتی به دولت دهند که دولت نیز با آن پول کشور را بچرخاند.
علل پیروزی طالبان در برابــر دولت مستقر در افغانستان چه بود؟
معتقدم یکی از علل پیروزی طالبان این بود که آنها برخلاف جامعه افغانستان منسجم بودند. این جامعه در نتیجه پولهایی که بدون تلاش و زحمت از غرب وارد کشور میشد دچار فساد و رانت شده بود. به گفته آدام اسمیت «ارزش پول به قدری است که برای آن عرق ریخته باشند، در غیر اینصورت آن پول سبب فساد میشود.» در جامعه افغانستان نیز فساد، اختلاف طبقاتی و فقر بسیار زیادی حاکم بود. همچنین دولت پوشالی تشکیل شده بود، چراکه پشتونها قصد داشتند ادامه حکومت پشتونهای قبلی باشند و در نتیجه یکجانبهگرایی به وجود آمد و به دیگر مردم، طبقات اجتماعی و اقوام اهمیتی داده نشد. انتخابات پارلمان و ریاست جمهوری نیز بر مبنای انتخابات آزاد یا با جلب مشارکت مردم برگزار نشد. بنابراین مردم از دولت فاصله داشتند و در خود دولت و پارلمان نیز اختلاف زیادی دیده میشد. در چنین شرایطی جامعه با گسست مواجه میشود و گسست نیز یکی از علل سقوط است. همچنین در چنین شرایطی، ایجاد آرامش معضل بزرگی است. آنها به نیروهای دولتی پیشتر گفته بودند که همه را عفو خواهند کرد و با این مبنا وارد افغانستان شدند و همه نیروهای نظامی داوطلبانه برای جلوگیری از جنگ و خونریزی خلع سلاح شدند. البته پشت این صحنه نیز توطئههایی وجود دارد که ژنرال عطامحمد نور، والی سابق بلخ، اذعان کرد که ژنرال دوستم و اسماعیل خان در هرات آماده دفاع بودند اما همه اسلحهها را زمین گذاشتند. باید پرسید چطور ارتش 350 هزار نفری افغانستان در برابر حدود 70 هزار نیروی چریک تسلیم شدند؟
سایر اخبار این روزنامه
چالش را ي براي وزراي لب مرزي
اکثر اصولگراها در کابينه رئيسی غايباند؛ جز احمدینژادیها
725 کودک قربانی فقر خانواده در سال 99
اصلاح نظام مالياتی با وضع اقتصاد بیرونق همخوان باشد
طالبان در قدرت شريک نميپذيرد
اعتماد را به مردم برمیگردانم
ترجيح خصوصیها بر خصولتیها مسکن را ارزان میکند
واکسن شتاب بيشتري بگيرد؛ ايران، قرمز و سياه!
نمایندگان از سیاسیکاری بپرهیزند
تعاملات وزیر پیشنهادی کشاورزی با دیگر وزرا
لزوم انتشار جزئیات قراردادهای خرید واکسن
منتظر نباشید؛ معجزهای رخ نمیدهد!
بر مبنای عینی قضاوت کنیم