تضمین آینده ورزش با مدیران بلندنظر

این روز‌ها که بهارستان‌نشینان مشغول ارزیابی و رأی اعتماد دادن به کابینه دولت جدید هستند، بد نیست توجه آن‌ها را به یک نکته مهم در خصوص وزارت ورزش و جوانان جلب کنیم و آن حرکت ورزش در مسیر رشد و تعالی و پرهیز از درجا زدن و دلخوش بودن به نتایج مقطعی و نگاه به بالادست است که بدون تردید با اعتماد به گزینه کاربلد و متعهد میسر خواهد شد. پس از پایان المپیک و بازگشت کاروان ایران، مسئولان ورزش سعی دارند با دادن آمار و گزارش‌هایی از عملکرد ورزشکاران، نتیجه کسب شده در توکیو را درخشان و قابل توجه جلوه دهند و برای اثبات ادعای‌شان هم مقایسه عملکرد کاروان ایران را با کشور‌های اسلامی و منطقه پیش کشیدند و بار‌ها در تربیون‌هایی که در اختیارشان قرار گرفته، این مقایسه را تکرار کرده‌اند. مانند نصرالله سجادی، سرپرست کاروان ایران در المپیک توکیو که می‌گوید: «باید به این موضوع توجه کنیم در کشور‌های منطقه در این دوره بالاتر قرار گرفتیم و حتی نسبت به سایر کشور‌های اسلامی مدال‌آوری بیشتری داشتیم.»
در اینکه ایران نسبت به کشور‌های منطقه و کشور‌های اسلامی نتیجه بهتری را به دست آورده، تردیدی نیست، اما این چیزی نیست که برای اولین بار در توکیو اتفاق افتاده باشد. در دوره‌های گذشته المپیک هم همواره کشورمان توانسته عملکرد بهتری را نسبت به این کشور‌ها داشته باشد و با توجه به ظرفیت پایین کشور‌های منطقه در بخش ورزش، مسئله‌ای نیست که به آن افتخار کنیم و ببالیم، کافیست اسامی کشور‌های دور و اطرافمان را که به دلیل قرار گرفتن بالاتر از آن‌ها می‌خواهیم جشن بگیریم مرور کنیم تا متوجه شویم کار بزرگی صورت نگرفته است.
باید توجه داشته باشیم که پتانسیل و افتخارات قهرمانان ایران با کشور‌های مورد ادعای آقایان مانند افغانستان، پاکستان، عراق، امارات، عمان، عربستان و کویت اصلاً قابل مقایسه نیست. همواره تیم‌های ورزشی ما در خیلی از رشته‌ها نسبت به حریفان منطقه‌ای‌شان سرتر بوده‌اند و بیشتر اوقات پیروزی مقابل این کشورها، یک حماسه ملی نبوده که این‌بار با استناد با نتایجی که در توکیو رقم خورده، بخواهیم آن را یک شاهکار بدانیم، به خصوص که کشور‌های عربی چه با هزینه‌های چند برابری‌شان در ورزش و چه با استفاده از ورزشکاران وارداتی باز هم نتوانسته‌اند در خیلی از رشته‌ها به پای قهرمانان ایرانی برسند، قهرمانانی که با کمترین بودجه و امکانات آماده رقابت‌هایی مانند المپیک می‌شوند.
بدیهی است که کشورمان دارای ظرفیت بالایی از استعداد‌های ناب چه به عنوان ورزشکارو چه مربی است و همواره با فاصله نسبت به رقبای منطقه‌ای‌مان چه همسایه‌ها و چه کشور‌های اسلامی قرار داریم. به همین خاطر تأکید بر اینکه در بین کشور‌های منطقه و جهان اسلام اول شده‌ایم، بیشتر یک آدرس اشتباه برای لاپوشانی عملکردی است که در صورت مدیریت بهتر می‌توانست پربارتر باشد.


تأکید چند باره و جدول کشیدن و آمار دادن برای اثبات عملکرد بهترمان نسبت به همسایه و کشور‌های اسلامی، علاوه بر پنهان کردن ناکامی‌هایی که در برخی رشته‌ها داشته‌ایم، نشان از قد کوتاه اهداف مدیریتی ورزش ایران دارد، سیستمی که به جای مقایسه عملکردمان با ۲۶ کشوری که بالاتر از ما قرار گرفته‌اند و مسیری که آن‌ها برای بالاتر از ایران قرار گرفتن در جدول المپیک طی کرده‌اند، تمام نگاهمان را متوجه کشور‌های پایین‌تر از خودمان کرده و انتظار داریم به دلیل اینکه بالاتر از یک‌سری کشور‌ها قرار گرفته‌ایم مورد تمجید و ستایش هم قرار بگیریم.
در این سیستم مدیریتی، مدیران به جای مقایسه کارنامه کشورمان با کشور‌های موفق آسیایی مانند چین، ژاپن، کره و سایر کشور‌های آسیایی که بالاتر از ایران در جدول رده‌بندی مدال قرار گرفتند، برای اینکه خروجی مدیریت‌شان، متناسب با نتایج کسب شده باشد با تنظیم جدولی، سعی در وانمود کردن قبولی‌شان در المپیک دارند و با کشیدن یک جدول که کشور‌های منطقه و اسلامی را دربر می‌گیرد و ایران در صدر آن قرار دارد به دنبال این هستند که خودشان را موفق قلمداد کنند.
این در شرایطی است که با توجه به استعداد‌هایی که در کشورمان در رشته‌های مختلف وجود دارد، جایگاه ایران چه در المپیک و چه بازی‌های آسیایی باید بالاتر از جایگاه فعلی باشد، مشکل ورزش ایران در نرسیدن به جایگاه واقعی را باید در مدیریت و کمبود‌هایی که در بخش زیرساخت‌ها و امکانات دارد، جست‌وجو کرد که نقش مدیران را باید در آن پررنگ‌تر از بقیه موارد دید. مدیرانی که توسعه و موفقیت ورزش ایران را به جای مقایسه با کشور‌های برتر آسیایی با کشور‌های جنگ‌زده‌ای مانند عراق می‌سنجند تا خودشان را موفق نشان دهند.
ورزش ایران با چنین نگاه مدیریتی که سقف توقعات را با کشور‌های پایین‌تر از خودش مقایسه می‌کند در المپیک‌های بعدی نیز جایگاهی بهتر از توکیو با یک یا دو پله بالاتر یا پایین‌تر به دست نخواهد آورد. ورزش برای تحول و جهش به مدیرانی احتیاج دارد که با سنجیدن عملکردمان با تیم‌های موفق‌تر از خودمان برای رسیدن به این کشور‌ها برنامه داشته باشد، برنامه‌ای که اگرچه در درازمدت به نتیجه می‌رسد، اما توسعه ورزش را کلید می‌زند تا پله‌پله در جدول المپیک بالا برویم و برخلاف امروز که به بالاتر قرار گرفتن از کشور‌های جنگ‌زده افتخار می‌کنیم، فردا به رسیدن و عبور از کشور‌های موفق آسیایی در المپیک افتخار کنیم. افتخاری بالقوه که ورزش برای رسیدن به آن به مسئولانی آینده‌نگر با اهداف بزرگ نیاز دارد، نه مدیران کوته‌بین امروز.