روزنامه شرق
1400/06/01
مترجم سالهای سی
به یاد صفدر تقیزاده مترجم سالهای سی تمام کتابهایی را که صفدر تقیزاده ترجمه کرده است، بیدرنگ برمیدارم، میخرم. میدانم که میخوانمش و به دوستان هم معرفی میکنم؛ زیرا نام او زیر نام نویسنده کتاب بهعنوانِ مترجم یعنی کتابی خوب، خواندنی، و نزدیکترین متن به اصل. کتاب را میخوانی.از دستدادن صفدر تقیزاده همه دوستداران او را غمگین کرد. مگر چند صفدر تقیزاده در این سالها داشتهایم که جای او را از این پس خالی ببینیم و بگوییم زندهیاد صفدر تقیزاده.
در گفتوگویی با مجله «ادبستان» شماره سیزدهم در پاسخ به پرسشی که تاکنون چه آثاری را ترجمه کردهاید؟... به نکات مهمی اشاره میکند. به سالهایی دور، در جایی دور از مرکز، خوزستان، جایی که در سالهایی مرکزِ بهوجودآمدنِ کانون ادبیات مهم روز بهویژه ادبیات آمریکایی در زمینه داستاننویسی بوده است. او میگوید: «بنده و آقای محمدعلی صفریان کار ترجمه را -بهطور تصادفی- با هم شروع کردیم. هرچند البته مثل هر کار تصادفی دیگر، کششی هم در کار بود. در آن زمان ما به مطالعه آثار خارجی علاقه زیادی داشتیم، هرچه که میخواندیم برای هم تعریف میکردیم. بعد یواشیواش به این فکر افتادیم که در میان کتابها و مجلههایی که میخواندیم اگر مطلبی بود که ما را حسابی بر سر شوق آورد، دیگران را هم در این لذت شریک کنیم. نوعی کشش یا عشق یا ضرورت اخلاقی برای آنچه که میخواندیم و از خواندنش لذت میبردیم وجود داشت. در آن سالهای پرالتهاب 1330 اولین ترجمه مشترک ما درباره «ادبیات نوین چین» در یکی از مجلههای آن زمان چاپ شد و همین ما را برانگیخت که دست به کارهای بیشتری بزنیم. در آن زمان ما عاشق مطالعه بودیم و در انتخاب مطلبی برای ترجمه سخت پابند این اعتقاد که مطلب انتخابشده باید نوعی از رگههایی اجتماعی برخوردار باشد و ضمنا حاوی چیز نو و تازهای باشد که به درد جوانان مملکت بخورد. معتقد بودیم که این کار به تقویتِ فرهنگ جامعه یا رشد فکری مردم کمک میکند...»، «دستکم از این لحاظ که از آن دوره با توجه به درونمایههای انسانی و ارزش و اعتبار ادبی با وسواس و دقت بیشتری ترجمه میشد، فعالیتهای آن ایام برایمان نوعی احترام ویژه دارد...».
پاسخ تقیزاده راه طولانی او را در ایامی که گذشت روشن میکند. او در مقدمه بسیاری از کتابهای خود این راه را با کلماتی روشن یادآوری میکند. به خاطر دارم وقتی کتابِ درخشان «مرگ در جنگل و 25 داستان از نویسندگان دیگرِ» او را خریدم، نمیدانستم با کدام داستان شروع کنم. سال 62 بود. تقیزاده و صفریان در پیشگفتار کتاب نوشته بودند: «نمونه کاملی از شکلهای گوناگون داستان کوتاه در دو قرن اخیر»، «مطالعه این داستانها که در کتاب به ترتیب تاریخ زندگی نویسندگانشان آمدهاند.»، «سیر تکامل و پیشرفت فنی داستان کوتاه از قرن نوزدهم تا به امروز».
تقیزاده در مقدمه کتاب «زائران غریب» نوشته گابریل گارسیا مارکز مینویسد: «در میان تنی چند از نویسندگان دنیا که به دریافت جایزه نوبل در ادبیات نائل آمدهاند و همچنان زنده و حی و حاضرند، گابریل گارسیا مارکز، شاید تنها نویسندهای باشد که هر کتاب تازهای مینویسد بیدرنگ به زبانهای زنده دنیا ترجمه میشود» و باز در همین مقدمه مترجم آمده است: «گابریل گارسیا مارکز در این کتاب شیوه نوینی از روایتپردازی به دست داده و همانطور که خود گفته است چندین سال متمادی در جستوجوی زبان و بیان و ساختار داستانی تازه کوشیده است».
محمود حسینیزاد درباره تقیزاده میگوید اصل نظم در کار ترجمه، همکاری با مترجمان دیگر، ظرافت و نازککاری در ترجمه و شناساندن ویژگی داستان بهخصوص داستان کوتاه مربوط به دورانی است که او در خوزستان با گروهی از نویسندگان و مترجمان همکاری داشته است. دورانی که خود او در مصاحبه با عنوانِ «سالهای 30» یاد میکند و تماسِ مداوم او را با زبان و متون انگلیسی نشان میدهد.
در پیشگفتار کتاب «داستانهای کوتاه از نویسندگان امروز ایران و جهان» که تقیزاده با اصغر الهی آن را فراهم آوردهاند، مینویسد: «نوشتن و خواندن داستان کوتاه، کاری جدی است. تفنن و سرگرمی نیست». کتاب «داستانهای کوتاه ایران و جهان»، بعد از «مرگ در جنگل» مقایسه داستاننویسی ایران و جهان است. آنها کار جدی میکنند و «ادراک زیباییشناختی... نازکاندیشیها و بیان ظریف و مبتکرانه وقایع و قوه درک ژرفناهای زندگی و غور در جزئیاتی را که برای همه کس قابل رؤیت نیست»، مینمایانند.
احمد اخوت به من میگوید: «وقتی دبیرستان بودم «تورتیلا فلت» با ترجمه صفدر تقیزاده، قلهای رفیع بود». ترجمهای درخشان از جان اشتاین بک. تقیزاده همین ایده را در داستان کوتاه ایرانی هم داشت. مانیفست او در مورد داستان همواره کاملتر و جامعتر میشد. کتاب «شکوفایی داستان کوتاه در دهه نخستین انقلاب» و «داستانهای کوتاه ایران و جهان» نگاه امروزی او را به داستان نشان میدهد.
همیشه فکر کردهام مترجم در برگرداندن یک اثر چه کارهایی را انجام میدهد. تقیزاده در ترجمه «زائران غریب» چگونه داستانها را میخوانده، چگونه کلمات را پیدا میکرده، آیا برای لحظاتی جای مارکز مینشسته و مارکز میشده؟ در «مرگ در جنگل» چگونه آنطور که در روی جلد آمده «و 25 داستان از نویسندگان دیگر» شده، یک روز چخوف، یک روز فالکنر، یک روز کامو بودن... چگونه او از یک نثر به نثر دیگری میرفته، ریتم و هارمونی پاراگرافها را چگونه در ذهن خود تنظیم میکرده. مقدمه کتابها تعدادی از کلمات محبوب و کلیدی او را نشان دادهاند و ذکر سالهای شکلگیری اندیشه او را. به گمانم او حالا داستانهای فارسی را برای نویسندگانِ داستان کوتاه خارجی ترجمه میکند.
سایر اخبار این روزنامه
قالیباف در برابر جبهه پایداری؟
ترکیب کابینه نگرانی اصولگرایان؟
از راهرفتن با «کری» تا استقبال از طالبانیها
دیدارهای وزیر خارجه ژاپن با مقامات ایران
بحران بودجه ۱۴۰۰ در انتظار دولت جدید
مأموریت خاتمی به اصلاحطلبان
درخواست مهاجرت بیش از ۳ هزار پزشک در یک سال گذشته
احمد مسعود زیر سایه پدر
ورود میلیوندلاری ایران به «لیگ ممنوعه»
مترجم سالهای سی
مذاکرات هستهای از سر گرفته میشود
مسئولیت دولت در جبران خسارات ناشی از کرونا
نیاز به حضور مدیران ارشد فناوری در دولت
احیای اعتماد با پسگرفتن عمارت «بلوار کشاورز»
دولت وفاق آقای رئیسی و چالشهای فرارو