روزنامه ایران
1400/06/02
سیمای سپید عدالت
علامه محمدرضا حکیمی پیرمرد ریش و موسفیدی که هالهای از مهربانی تا پایان عمر بر چهرهاش میدرخشید، یکشنبه 31 مرداد و در 86 سالگی برای ابد چشم از جهان فرو بست. او متولد ۱۴ فروردین ۱۳۱۴ شمسی (۱۳۵۴ قمری) در مشهد بود و سال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را آغاز کرد و شش سال بعد از این تاریخ وارد حوزه علمیه خراسان شد و ۲۰ سال از عمر خود را در آن به تحصیل دروس مقدمات و سطح، خارج، فلسفه، ادبیات عرب، نجوم و تقویم گذراند.محمد تقی ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سید محمدهادی میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، حاج سید ابوالحسن حافظیان و حاجیخان مخیری از مهمترین اساتید او بودند. داستانجستوجوها و غریق دریای اندیشه و عرفان شدن علامه حکیمی از همان عنفوان کودکی شروع شد. زمانی که پا به شش سالگی گذاشت ابتدا به مکتبخانه رفت و در آنجا قرآن و صد کلمه از کلمات قصار امام علی (ع) را با ترجمه منظوم آن آموخت. سپس مقداری از دیوان حافظ و مبادی انشا و نویسندگی و بعد از آن دروس ابتدایی را در مدرسه فراگرفت. در سال ۱۳۲۶ در حالی که نوجوانی 12 ساله بود، به جهت عشق و علاقهای که به طلبگی و تحصیل علوم دینی در دل داشت و با تشویق نزدیکان خود برای تحصیل به مدرسه نواب مشهد مقدس وارد شد که در آن زمان یکی از مدارس مهم و پررونق حوزه خراسان بود. با راهنمایی متولی و مسئول وقت مدرسه آیتالله میرزا علی اکبر نوقانی (متوفی ۱۳۷۰ ق) امثله و شرح آن را نزد سید جعفر سیّدان خراسانی و بقیه مقدمات را نزد حاج سید عباس سیّدان خراسانی فرا گرفت، سپس کتابهای درسی «سیوطی»، «مغنی»، «حاشیه» و «مطوّل» را نزد آقا شیخ رحمتالله فشارکی اصفهانی، آقا میرزا محمد اشکذری (متوفی ۱۳۵۳ ش) آموخت و همزمان آموختههای خود را برای طلاّب مبتدی تدریس میکرد. پس از این دوره، با تشویق حاج شیخ محمدرضا خلیل الواعظین (متوفی: ۱۳۶۸ ش) از دوستان حکیمی که با هم کتاب «رهبر خرد» را مباحثه میکردند، به حلقه درس ادیب ثانی مرحوم آقا شیخ محمد تقی ادیب نیشابوری (متوفی ۱۳۵۵ ش) در مدرسه خیرات خان مشهد حاضر شد و از نو آنچه را که پیش از آن از علوم ادبی فرا گرفته بود بدون وقفه در مدت دو سال دوره کرد و ادبیات عالی، بلاغت و عروض و قافیه را نزد ایشان فرا گرفت و تمامی درسها و آموختههای این دوره را به طور کامل یادداشت کرد. او علاوه بر آن برای شاگردان و همدورهایهای خود که یا متوجه مطالب نشده و یا بموقع بر سر درس حاضر نبودند درس استاد را توضیح میداد و شرح و بازگو میکرد. همنشینی و همصحبتی حکیمی با ادیب نیشابوری، باعث شد که ذوق ادبی او تقویت شود و به ادبیاتی پر مایه و غنی دست یابد.
علامه حکیمی کتابهای «شرح لمعه» و «قوانین» را نزد حاج میرزا احمد مدرس یزدی خراسانی فراگرفت. اصول سطح و مقداری از خارج اصول را از محضر حاج شیخهاشم قزوینی (متوفی ۱۳۳۹ ش) و دو جلد «کفایة الاصول» و مقداری از خارج فقه را نزد حاج شیخ مجتبی قزوینی (متوفی ۱۳۴۶ ش) آموخت و پارهای از این دروس را تقریر کرد. حکیمی مدت ده سال بدون وقفه در درس خارج فقه و اصول آیتاللهالعظمی سید محمدهادی میلانی (۱۲۷۳ ۱۳۵۴ ش) حاضر شد و تقریرات درس او را به طور کامل و مرتب نوشت. با آنکه از کمسن و سالترین شاگردان درس بود، مورد عنایت خاص آیت الله میلانی قرار گرفت و از شاگردان ممتاز و ویژه او به شمار میرفت.
علامه محمدرضا حکیمی اسلام شناس، ادیب و دانشمند اندیشه ورز شامگاه یکشنبه 31 مرداد ماه بهعلت عوارض ناشی از کرونا و کهولت سن دیده از جهان فرو بست. او که در ماههای اخیر به علت ابتلا به کرونا و نیز بهدلیل ضعف جسمانی ناشی از این بیماری تحت مراقبت پزشکی بود، درساعت ۲۲:۳۰ دقیقه آخرین شب مرداد بدرود حیات گفت. وزیر فرهنگ ارشاد اسلامی و وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی و بسیاری از شخصیتهای فرهنگی و دینی ضایعه و فقدان درگذشت این عالم گرانقدر را در پیامهایی تسلیت گفتند.
علامه محمدرضا حکیمی پیرمرد ریش و موسفیدی که هالهای از مهربانی تا پایان عمر بر چهرهاش میدرخشید، یکشنبه 31 مرداد و در 86 سالگی برای ابد چشم از جهان فرو بست. او متولد ۱۴ فروردین ۱۳۱۴ شمسی (۱۳۵۴ قمری) در مشهد بود و سال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را آغاز کرد و شش سال بعد از این تاریخ وارد حوزه علمیه خراسان شد و ۲۰ سال از عمر خود را در آن به تحصیل دروس مقدمات و سطح، خارج، فلسفه، ادبیات عرب، نجوم و تقویم گذراند.
در سال ۱۳۲۶ در حالی که نوجوانی 12 ساله بود، به جهت عشق و علاقهای که به طلبگی و تحصیل علوم دینی در دل داشت و با تشویق نزدیکان خود برای تحصیل به مدرسه نواب مشهد مقدس وارد شد که در آن زمان یکی از مدارس مهم و پررونق حوزه خراسان بود. با راهنمایی متولی و مسئول وقت مدرسه آیتالله میرزا علی اکبر نوقانی (متوفی ۱۳۷۰ ق) امثله و شرح آن را نزد سید جعفر سیّدان خراسانی و بقیه مقدمات را نزد حاج سید عباس سیّدان خراسانی فرا گرفت، سپس کتابهای درسی «سیوطی»، «مغنی»، «حاشیه» و «مطوّل» را نزد آقا شیخ رحمتالله فشارکی اصفهانی، آقا میرزا محمد اشکذری (متوفی ۱۳۵۳ ش) آموخت و همزمان آموختههای خود را برای طلاّب مبتدی تدریس میکرد.
پس از این دوره، با تشویق حاج شیخ محمدرضا خلیل الواعظین (متوفی: ۱۳۶۸ ش) از دوستان حکیمی که با هم کتاب «رهبر خرد» را مباحثه میکردند، به حلقه درس ادیب ثانی مرحوم آقا شیخ محمد تقی ادیب نیشابوری (متوفی ۱۳۵۵ ش) در مدرسه خیرات خان مشهد حاضر شد و از نو آنچه را که پیش از آن از علوم ادبی فرا گرفته بود بدون وقفه در مدت دو سال دوره کرد و ادبیات عالی، بلاغت و عروض و قافیه را نزد ایشان فرا گرفت و تمامی درسها و آموختههای این دوره را به طور کامل یادداشت کرد. او علاوه بر آن برای شاگردان و همدورهایهای خود که یا متوجه مطالب نشده و یا بموقع بر سر درس حاضر نبودند درس استاد را توضیح میداد و شرح و بازگو میکرد. همنشینی و همصحبتی حکیمی با ادیب نیشابوری، باعث شد که ذوق ادبی او تقویت شود و به ادبیاتی پر مایه و غنی دست یابد.
علامه حکیمی کتابهای «شرح لمعه» و «قوانین» را نزد حاج میرزا احمد مدرس یزدی خراسانی فراگرفت. اصول سطح و مقداری از خارج اصول را از محضر حاج شیخهاشم قزوینی (متوفی ۱۳۳۹ ش) و دو جلد «کفایة الاصول» و مقداری از خارج فقه را نزد حاج شیخ مجتبی قزوینی (متوفی ۱۳۴۶ ش) آموخت و پارهای از این دروس را تقریر کرد. حکیمی مدت ده سال بدون وقفه در درس خارج فقه و اصول آیتاللهالعظمی سید محمدهادی میلانی (۱۲۷۳ ۱۳۵۴ ش) حاضر شد و تقریرات درس او را به طور کامل و مرتب نوشت. با آنکه از کمسن و سال ترین شاگردان درس بود، مورد عنایت خاص آیت الله میلانی قرار گرفت و از شاگردان ممتاز و ویژه او به شمار میرفت. علامه حکیمی در کنار فراگیری دروس سطح و خارج فقه و اصول، کتابهای «شرح باب حادی عشر» و «شرح تجرید» را نزد آقا شیخ عبدالنبی کُجوری (متوفی ۱۴۱۹ ق) و شرح منظومه سبزواری را در محضر آقا شیخ غلامحسین محامی بادکوبهای (متوفی ۱۳۳۳ ش) فرا گرفت و همزمان با خواندن این کتابها، سایر کتابهای منطق و فلسفه و کلام را مطالعه مینمود تا آنگاه که به درس حاج شیخ مجتبی قزوینی راه یافت.
حکیمی مدت ۱۲ سال از کتابهای «منظومه» تا «شرح اشارات ابن سینا» و سپس «اسفار» را در حدّ اعلا و کامل با مقداری از علوم غریبه، نزد حاج شیخ مجتبی قزوینی آموخت. بعضی «ختومات مهمه» و مقدمات «علم رمل» و «اوفاق ذوالکتابه» را از محضر حاج سید ابوالحسن حافظیان (۱۲۸۲ ۱۳۶۰ ش) و حاجی خان مخیّری (متوفی/ حدود ۱۳۵۰ ش) و علم نجوم و تقویم احکامی را نزد آقا شیخ اسماعیل نجومیان (متوفی ۱۳۵۶ ش) فرا گرفت. او در 30 سالگی هنگامی که علاّمه شیخ آقا بزرگ تهرانی (متوفی ۱۳۴۸ ش) به مشهد مقدس مشرف شده بود، موفق به اجازه شفاهی نقل روایات و احادیث اهل بیت (ع) از ایشان گردید و سپس شیخ آقا بزرگ از نجف اشرف در ماه رجب سال ۱۳۸۳، اجازهای کتبی برای آقای حکیمی نوشت و فرستاد و از این طریق بود که او نیز به سلسله عالمان و محدثان بزرگ اصحاب ائمه طاهرین و حضرات معصومین (ع) متصل شد. با صدور این اجازه کتبی و ذکر لقب «الاستاد المحقّق» از سوی علاّمه آقا بزرگ تهرانی (ره) و پس از آن، «العلامه الجلیل» از طرف علاّمه امینی (ره) درباره او، مهر صحت بر وسعت فضل و کمالات آقای حکیمی گذاشته شد. محمدتقی ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سیدمحمدهادی میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، حاج سیدابوالحسن حافظیان و حاجیخان مخیری از مهمترین استادان حکیمی بودهاند. حدود ۵۰ اثر محمد رضا حکیمی منتشر شده که از برجستهترینآنهامیتوان به «الحیاة»، «خورشید مغرب»، «عقل سرخ»، «عاشورا: مظلومیتی مضاعف»، «شیخ آقا بزرگ تهرانی»، «تفسیر آفتاب»، «فریاد روزها»، «سپیده باوران»، «گزارش (برگرفته از الحیاة)» و... اشاره کرد. این علامه بیبدیل امروز در مشهد و در بارگاه امام رضا (ع) به خاک سپرده میشود.
عقل سرخ و عبای سفید
محمد جعفر یاحقی
نویسنده، محقق و چهره ماندگار ادبیات فارسی
زنده یاد استاد محمدرضا حکیمی که درود خدا بر او باد حکیم و عالم دانشمندی به تمام معنا وارسته و تارک مادیات دنیوی بود. اهل رفت و آمد نبود، از همین بابت هم افراد بسیار انگشتشماری شانس بهرهمندی مستقیم از حضورش را داشتند. به ندرت در محافل دیده میشد. نخستین آشناییام با او به 55 سال قبل بازمیگردد که بواسطه مطالعه آثارش شکل گرفت. دهه چهل و در سالهای دانشجوییام در مقطع کارشناسی با نوشتههای استاد حکیمی آشنا شدم؛ یکی- دو کتاب از وی را خواندم که برای جوانی همچون من که علاقهمندیهای دینی داشتم بسیار جالب توجه بودند. آن دو کتاب که سبب آشناییام با استاد حکیمی شدند به گمانم تجدید چاپ شده و در دسترس هستند؛ «سرود جهشها» و «فریاد روزها». هر دو نثری بسیار دلانگیز و زیبا داشتند و این در حالی است که استاد آنروزها هنوز طلبه جوانی بود. با اینکه هنوز به تجربه چندانی دست نیافته بود اما مسائل دینی را به زبانی بیان کرده بود که برای جوانانی نظیر من بسیار اثرگذار بود. بعدتر، در دهه پنجاه وقتی به معلمی مشغول شدم برای دانشآموزان از این دو کتاب تکلیف میگفتم تا با نثراعجابانگیز و نکات تأملبرانگیز آنها آشنا شوند و توصیه میکردم که با آثار استاد حکیمی خوش نوشتن و نویسندگی را بیاموزند. در آستانه انقلاب کتاب ارزشمند «تفسیر آفتاب» از ایشان روانه بازار نشر شد، کتابی که بیتردید اغلب انقلابیون و از سویی دوستداران مسائل دینی آن را خواندند. شاید بر اساس شرایط امروز نشرمان برایتان عجیب باشد اگر بگویم «تفسیر آفتاب» در سال 57 با چه تیراژی منتشر شد. این کتاب که هماکنون مقابلم روی میز است در 50 هزار نسخه منتشر شد. درست برخلاف حالا که باوجود افزایش قابل توجه جمعیت، تیراژ کتابها به پنجاه و یا یکصد نسخه رسیدهاند.«خورشید مغرب» نیز همین طور بود؛ آنهم در تیراژ بیست هزار نسخهای منتشر شد. زمینه اصلی کار ایشان بر تعالیم شیعه و بویژه مبحث انتظار و امام زمان(ع) بود. یکی دیگر از ویژگیهای آثار استاد حکیمی نگاه مدرن و جدیدی است که در انتقال مضامینی دینی به خواننده داشت. او را باید روشنفکری مسلمان خواند که در تفسیر مسائل دینی نگاهی به روز و از سویی پیشتاز داشت. «کلام جاودانه» و«بیدارگران اقالیم قبله» هم کتابهای دیگری بودند که جوانان علاقهمندان مبانی اسلامی را به خود جذب کردند که در حیطه دانشگاهی هم آثار ارزشمندی بودند. «دانش مسلمین» ایشان هم کتابی در حوزه دانشهای اسلامی بود. از دیگر ویژگیهای مشترک عموم کتابهای ایشان را میتوان در نگاه تحقیقی استاد حکیمی دانست. این اواخر هم کتابی «الحیاه» ایشان منتشر شده بود که آن را بسیار مفصل و به زبان عربی نوشته است؛ زنده یاد احمد آرام تا وقتی هنوز در قید حیات بود آن را ترجمه کرد. استاد حکیمی ادبیات عرب را به مراتب حتی بیشتر از ادبیات خودمان میشناخت آنچنان که مجموعه شعری بهنام «ساحل خورشید» از ایشان به یادگار مانده که مصداقی از همین گفته است. این کتاب دربردارنده اشعاری به فارسی و عربی است؛ اشعار فارسی این دفتر شعر اغلب در وزن کلاسیک و برخی هم نیمایی هستند.
در پایان کتاب هم چند قصیده به عربی و سبک اشعار شاعران بزرگ عرب خودنمایی میکند. استاد حکیمی سبک خاصی از زندگی را بر خود برگزیده بود؛ یک حکیم عارف مسلک بود که به لذتهای دنیوی پشت پا زده بود. هرگز بهدنبال کسب هیچ مقام و منصب برنیامد. حتی ازدواج هم نکرد. اهل مراوده با کسی نبود، آن چند مرتبهای هم که برای من فرصت دیداری حاصل شد در منزل زندهیاد علی باقرزاده در مشهد بود. بسیار به مشهد سفر میکرد؛ آنچنان که چند مرتبهای در حرم امام رضا(ع) او را با آن عبای اغلب سفیدش دیدم که با محاسن روحانیاش جلوهای متفاوت به او میبخشید. من و برخی همکاران بارها برای جلب نظرش تلاش کردیم تا بلکه اجازه برگزاری مراسم گرامیداشت یا تألیف کتابی دربارهاش را بگیریم. اما هرگز اجازه نداد. حالا که استاد حکیمی رفته امیدوارم برای معرفی او تلاش شود و از سویی نوشتههای ارزشمند وی بررسی شوند. امیدوارم دوستداران این عارف بزرگ اسلامی برای شناساندن شخصیت ممتازش کاری کنند.
شارح شایسته مکتب تفکیک
عبدالجبار کاکایی
شاعر
با افکار زنده یاد محمدرضا حکیمی از دوره دانشکده آشنا شدم. همزمان تحت تأثیر جذبه مولانا و مکتب تأویل بودم اما حس کنجکاوی سبب شد تا نسبتاً توجهی به آرا و اندیشههای علامه حکیمی داشته باشم. حقیقتاً ایشان شارح امانتدار اندیشمندان مکتب تفکیک بود؛ البته با تفاوتهایی که در تبیین افکارش نسبت به اخباریون داشت و اهم آن، پذیرفتن مکاتب فلسفی و عرفانی به عنوان میراث تمدن اسلامی بود. با نظرات ایشان که نافی تأثیرات بینامتنیت متون دینیست کنار نیامدم. او شباهت برخی مفاهیم قرآنی با علوم اوایل از جمله آرای فلاسفه یونان مثل نظریه سبع سماوات را مورد تشکیک قرار میدهد. مکتب تفکیک کمک میکند به وضوح دریافت نظریات روایی و قرآنی. از اینها بگذریم نگاه هوشمندانه این بزرگوار به عملی کردن آموزههای نظری و زندگی زاهدانه در روزگار ما بسیار مغتنم بود. یادش گرامی باد.
حکیم در آیینه آثارش
یدالله سعدی
مدیر انتشارات «دلیل ما»
زنده یاد استاد محمدرضا حکیمی طی زندگی پر بار و پر برکتش تلاش کرد تا از همه امور به جهاتی به دور و پنهان باشد و اغلب وقت و تمرکز خود را صرف تولید آثار و رسالتی که برعهده داشت کرده بود و براین اساس معرفت استاد حکیمی در آثارش آشکار است و من نیز به واسطه این آثار به شناخت ایشان رسیدم. مجموعه آثاری که مهمترین آن کتاب « الحیات» است د ردوازده جلد چاپ و منتشر شده است. این کتاب ارزشمند که مجموعهای از معارف اسلامی بوده و در زمینه اقتصاد اسلامی است با همت و تلاش سه برادر بزرگوار استاد محمدرضا حکیمی، آقا شیخ محمد و آقا شیخ علی حکیمی در مدت زمان 40 سال جمع آوری شده است و یک دایرةالمعارف بزرگ اسلامی محسوب می شود که بر مبنای قرآن و روایات اهل بیت بوده و همچنین مسائل مختلف مذهبی در آن بیان شده است چرا که به گفته ایشان یک زمان به این امر متهم بودیم اسلام برنامه اقتصادی ندارد و این کتاب بیانگر مسائل اقتصادی در اسلام است که جلد سوم تا ششم کتاب الحیات به مسائل مختلف و کلی مربوط به اقتصاد اسلامی را بیان می کند و از جلد هفت به بعد بخشهایی به بحثهای انسانی، مذهب و روایاتی که در مسائل تربیتی و خانواده است مطرح شده و جلد نهم آن ویژگیهای حکومت علوی و اموی را بیان کرده است.
از دیگر آثار مهم و ارزشمند استاد محمدرضا حکیمی کتاب «خورشید مغرب (غیبت، انتظار، تکلیف) » است که در 14 فصل تعریف شده و موضوع آن برای وجود مقدس آقا امام زمان(عج) است. کتاب دیگر که مناسب با این ایام عزیز است «قیام جاودانه (سخنی چند پیرامون «عاشورا» و آفاق آن) » نام دارد که درباره امام حسین (ع) است و مقالات مجموعه شامل :1. عاشورا و جهان اسلام؛ 2. عاشورا وانسان نو؛ 3. عاشورا و عدالت...؛ 4. عاشورا، انقلابها و حکومتها؛ 5. حکومت مسانخ؛ 6. اسلام و مردم (دین مردمی)؛ 7. طاغوت زدایی، تنها راه رهایی؛ 8. عدالت، محو سیمای فقر. بوده است.
دیگر اثر با ارزش استاد محمدرضا حکیمی «کلام جاودانه» (سخنی چند پیرامون «نهجالبلاغه» و آفاق آن) نام دارد که موضوعات مختلف این کتاب درباره نهجالبلاغه بوده و از عظمت آن سخن گفته شده است. یکی از دیگر آثار زنده یاد استاد حکیمی، کتابی است که ایشان به مسائل روز و اجتماعی پرداخته اند و در رابطه با سؤالهایی است که از ایشان پرسش شده است به عنوان مثال پرسش شده: «جناب استاد مسائلی را که در کتابهایتان مطرح کردید که بیانگر آرمانها و آرزوها و حضور و مبانی نگاه شما است آیا با اتفاقاتی که در جمهوری اسلامی افتاده است این آرمان و آرزوها تحقق پیدا کرده است یا خیر؟ و استاد حکیمی در پاسخ به این سؤال کتاب «قصد و عدم وقوع » را منتشر کرده اند و در آن به این موضوع پرداختند آنچه که ما قصد کرده بودیم واقع نشد و آنچه که واقع شد قصد ما نبود و این سخن پیام این کتاب است.
حکیم نوآور و وفادار
دکتر غلامعلی حدادعادل
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی
حکیمی بیتردید از نوادر زمانه ما بود. آثار او که از دانش ادبی و قلم پرتپش او بهره یافته بود در عمقبخشی و جهتدهی اعتقادات دینی نسل جوان، خصوصاً، در سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تأثیری انکارناپذیر و ماندگار داشت. حکیمی که از رهگذر آشنایی با جریان های فکری روزگار خود «عالم به زمان» خود بود، کوشید تا اضلاع منظومه اعتقادی شیعی را به صورتی منسجم در کنار هم نهد تا بهصورت مکتبی عقلانی و الهی و انسانی، منشأ و مولد حرکت اجتماعی و سیاسی گردد. او در عین نوآوری هرگز از مبادی و مبانی اسلامی و شیعی فاصله نگرفت و انحراف پیدا نکرد. حکیمی را با شجاعت و صداقت و غیرتی که داشت بیگمان باید از مشعلداران و منادیان دعوت به انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) دانست. حساسیت و تکیه و تأکید او بر عنصر عدالت بویژه «عدالت اقتصادی» او را در میان متفکران اسلامی و مصلحان اجتماعی ممتاز ساخته بود. حکیمی به اعتبار آثارش زنده است و آنچه در فقدان تأسفبار او مایه تسلی است همین آثار فراوان و سودمند او است که در دست ما است. برای او از درگاه خداوند کریم علو درجات طلب میکنیم. درگذشت استاد گرانقدر محمدرضا حکیمی را به بازماندگان و دوستان و ارادتمندان ایشان تسلیت میگویم.
حیات در عدالت است
دکتر هادی خانیکی
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
در میان رخدادهای پیاپی، شوک آور و تأمل برانگیزی که این روزها لحظه لحظه حیات فردی و اجتماعی ما را دربر گرفته است گاه یک حادثه چون فرود ناگهانی یک شهاب آسمانی تمامی ادراکات و احساساتت را تحت تأثیر قرار می دهد. برای من که در گذار شتابناک این ایام، به مرگ مظلومانه روزانه صدها نفر از هموطنانم در اثر بیماری کرونا و فرو ریختن آرمان ها، آرزوها و تلاشهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی همسایگان رنجدیده و محرومم در افغانستان دارم به نوعی خو می گیرم، ناگاه از پا افتادن اندیشمندانی که عمری در کنارشان زیسته ام خبری تکان دهنده است. شب به نیمه رسیده بود که خبر پرواز آرام استاد محمدرضا حکیمی آمد؛ اندیشمندی که اگر کسی به عمق اندیشه ها و زوایای زندگی او بهدرستی آگاه باشد، حتی در میان همه دردها، اندوه ها و حسرتهای فراگیر، غمگین و سوگوار می شود. حکیمی، اندیشمند منتقد نابرابری ها و مفسر دغدغهمند فقر، در عصر ما بود، در عمر پربارش، مدام خواند و به گفته شریعتی هرگز به دام هیچ نوع خودکامگی نیفتاد و هیچ گاه به آرمانهایش پشت نکرد. متفکری یگانه و شاید تکرار نشدنی بود، که از زاویه عدالت، به تاریخ، جامعه و خویشتن می نگریست و سر سازش با هیچ نوعی از قدرت، ثروت و منزلت نداشت. از روزی که «سرود جهشها» و «فریاد روزها» را نوشت تا روزی که تمامی همت خود را بر پیراستن چهره دین از آلودگی به قدرت و ثروت نهاد، با اندیشه شورآفرین و زبان تأثیرگذار خویش، جوانان را به فهم خودکامگی و نابرابری و ناآزادی فراخواند و به ایستادگی دعوت کرد و مجموعه ماندگار «الحیاة» را در دو دوره شش جلدی تدوین و تنظیم کرد. حکیمی، به یک چیز اندیشید و به یک راه رفت: جست وجو برای عدالت، ستیز با فقر و زندگی در نهایت وارستگی و دوری از وابستگی به هرگونه و هر سطحی از قدرت و منزلت. او صرفاً به نجات انسان محروم، آن هم از پایگاه دین اندیشید و در هیچ مقطعی از عمر نه به سوی عافیت رفت و نه دست از نقد و حتی اعتراض برداشت. شاهکار حکیمی، زندگیاش بود چون همانگونه زیست که میاندیشید و میگفت. او هم با خویش و هم با دیگری همانگونه بود که در آرمانها، گفته ها و در اندیشههایش به زبان می آورد. حکیمی، بحق، از جمله نوادر دوران ما است که هر که صاحب دغدغه و درد و اندیشه است چه با او موافق و چه مخالف باشد، نمیتواند او را نادیده بگیرد؛ چون سرمشقی است در آرمانگرایی، عدالتجویی، اصلاحطلبی و گشوده ذهنی.
دینداری به شرط برابری
دکتر نجفقلی جبیبی
پژوهشگر فلسفه اسلامی و استاد دانشگاه
علامه محمدرضا حکیمی بیشک یکی از ستونهای استوار جغرافیای فکر و اندیشه ما بودند که توانستند بین «معرفت و دانش قدما» و «مسئولیت اجتماعی دوره معاصر» تجمیع ایجاد کنند. در واقع ایشان سعی کرده بود مسائل دینی و اسلامی را در خدمت حل بحرانهای اجتماعی و حل مسائل اجتماعی و بیعدالتی حاکم بر جهان بهکار گیرد. چنانکه از زندگی و آثار علمی بهجا مانده از او برمیآید ایشان بیش از هر چیزی به «عدالت» اهمیت میداد و زندگی شایسته را در سایه عدالت قابل تحقق میدانست. در واقع زندگی اجتماعی را در پرتو عدالت محقق میدید. در منظومه فکری علامه حکیمی دو مفهوم «زندگی» و «عدالت» شأن ویژهای داشت؛ از همینرو است که مهمترین اثر خود را «الحیات» نام گذاشت یعنی: «زندگی» و در آن از سخنان و سیره امام حسین(ع) بهره گرفت که ایشان میفرمایند: إِنَّ الْحَیاةَ عَقیدَةٌ وَجِهادٌ؛ «زندگی عقیده است و جهاد» و خود علامه حکیمی نیز چنین عمل کرد و چنین زیست با این عقیده که انسانها همه شایسته آسایش و رفاه هستند که باید این امر در سایه عدالت اجتماعی تحقق یابد. با وجود این او خود همیشه زندگی ساده و حتی میتوان گفت سختی داشت. علامه محمدرضا حکیمی «عدالت» و «آسایش» را امری مهم میدانست که در سنت اسلامی ما در قالب «عدالت اجتماعی» تأکیدات بسیاری بر آن شده است و اساساً «زکات» در اسلام به همین منظور مقرر شده است. از آنجا که افراد در یک جامعه به دلایل مختلف تهیدست میشوند وظیفه جامعه است که نیاز آنان را برطرف کند و به این منظور اسلام «زکات» را تعیین کرده است تا افراد تهیدست جامعه نیازهایشان برطرف شود و هیچ کسی در جامعه اسلامی نیازمند نماند و این نیازمندی هم باید مطابق نیاز افراد و بر اساس شأنشان از طریق زکات در اسلام تأمین شود. به این اعتبار میتوان گفت که دید علامه حکیمی به عدالت اجتماعی مبتنی بر آیات و روایات، دید بسیار گستردهای بود و در کتابهایش هم سعی داشت این عواطف انسانی را زنده کند. به این معنا که معتقد بود انسانها بههم پیوستهاند و آسایش یکی به آسایش دیگری وابسته است. بنابراین آسایش جمعی انسانها برای ایشان ملاک بود و تلاش میکرد این امر را در سایه تربیت اجتماعی محقق کند. از آنجا که رکن رکین اندیشه علامه حکیمی مسأله «عدالت اجتماعی» است او کوشش میکند که آن را از چند طریق به مرحله تحقق نزدیکتر کند؛ به عنوان مثال سعی میکند احادیث اسلامی و مبانی دینی را شرح دهد و آنها را از تحریفهای تاریخی پاک نماید و از این طرق جامعه را به عدالت اجتماعی واقف کند که در اسلام بر آن تأکید شده است. به همین دلیل شخصیتهایی چون علامه حکیمی در تاریخ ارزش ویژهای دارند چون توانستهاند «احساس مشترک انسانی» را توضیح دهند و از این طریق تأثیرات عمیقی بر تفکر جامعه ما در سالهای اخیر گذاشتهاند.
ایشان به درستی معتقد بود وقتی در جامعهای نیازهای معیشتی پررنگ شود معنویت در حاشیه قرار میگیرد از اینرو سعی داشت توجهها را به «عدالت اجتماعی» معطوف کند و اولویت آن را از نظر اسلام و دین و شریعت مورد تأکید قرار دهد. ایشان آگاه به این امر بود که اگر زندگی انسان در حد نیازهای معیشتی و خواستههای اقتصادی تنزل پیدا کند برای انسان و جامعه خطرناک خواهد شد بنابراین تمام تلاش او این بود که جامعه به این نقطه از تنزل نیازها نرسد. بنابراین تلاش ایشان تلاش مبارکی بود هرچند که چندان که در شأن او بود به ایشان توجه نشد. روحشان قرین رحمت الهی باد.
توحید در آسمان، عدل در زمین
دکتر رضا برنجکار
مترجم، مؤلف و پژوهشگر حوزه دین
مقام معظم رهبری، در پیامی که دیروز صبح برای درگذشت استاد محمدرضا حکیمی فرستادند از ایشان با عنوان «دانشمند جامع» یاد کردند. واقعیت این است که استاد حکیمی دانشمندی تکبعدی نبود و اسلامشناسی در ابعاد مختلف فقهی، الهیاتی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی به شمار میآمد. مهمترین ویژگیها و شاخصه های فکری ایشان را می توان در پنج مؤلفه دسته بندی کرد:
نخستین و مهمترین ویژگی ایشان، عشق به قرآن و اهل بیت(ع) بود. بهطوری که تمام عمر خود را مصروف معرفی معارف قرآن و اهل بیت(ع) به جوانان و تذکر پیوسته به علمای حوزه و دانشگاه به لزوم بهره گیری از معارف قرآن و اهل بیت(ع) کردند و در این راه، آثار ارزشمندی را از خود بر جای گذاشتند. به زعم ایشان، برای فهم قرآن و روایات تنها باید به قرآن و روایات مراجعه کرد، مرحوم حکیمی اساساً، با تفسیر به رأی قرآن مخالف بود و اسم نگرش خود را «مکتب تفکیک» گذاشته بود.
ویژگی دیگر استاد حکیمی عدالتخواهی ایشان بود؛ همانطور که در پیام مقام معظم رهبری هم آمده بود و ایشان را «اسلام شناسی عدالتخواه» معرفی کردند. استاد حکیمی معتقد بود که عدالت یکی از ارکان معارف و سنت است. ایشان عدالت را نه از افکار سوسیالیستی که از معارف کتاب و سنت درک کرده بود و عدالت را به مثابه یک رکن قلمداد می کرد. همانگونه که در اصول دین، پس از توحید، دومین اصل «عدالت» است. در این راستا، ایشان در نامه اش به فیدل کاسترو می نویسد: «ما دو اصل اساسی داریم؛ توحید که خدا را تبیین می کند و عدالت که ارتباط انسان ها با هم را». معمولاً در بحث های اعتقادی، به عدل خداوند پرداخته و بسنده می شود اما آنچه عدالت در اندیشه استاد حکیمی را متمایز می کند دغدغه مندی ایشان در خصوص عدالت اجتماعی است. او عدل اجتماعی و عدل میان انسان ها در جامعه را استمرار عدالت الهی می دانست و معتقد بود که اگر عدالت در جامعه رخ ندهد، انسان ها به رشد و تعالی نمی رسند؛ به تعبیری، عدالت را بستری برای جامعه سازی مطلوب قلمداد می کرد. انتقاداتی که ایشان از وضعیت جهان و ایران داشت، بیشتر در زمینه فقرزدایی بود. معتقد بود که مسئولان و مردم باید تمام همتشان را در این مسیر قرار دهند.
سومین ویژگی استاد حکیمی انقلابی بودن ایشان بود. علامه حکیمی، از نخستین کسانی بودند که به انقلاب پیوست و با امام خمینی(ره) بیعت کرد و حتی بعد از اینکه امام(ره) به ترکیه و نجف تبعید شد، مدتی به نجف رفت و در محضر ایشان تلمذ کرد. او از دوستان قدیمی مقام معظم رهبری هم بودند که ایشان در پیامی که برای درگذشت این علامه ارسال کردند از او با عنوان «رفیق دیرین» یاد کرده اند.
ویژگی دیگر استاد حکیمی تسلط بر زبان عربی و فارسی و بهره مندی از قلمی شیوا و تأثیرگذار بود و این قلم نافذ را برای ترویج معارف و سنت و تجلیل از بزرگانی که در این مسیر حرکت کردند، بکار گرفت.
آخرین ویژگی، عملگرایی ایشان بود. استاد حکیمی به واقع براساس آنچه می اندیشید، زندگی می کرد. به این معنا که وقتی از فقرزدایی، عدالت، ساده زیستی و... صحبت می کرد، خود به عینه این دغدغه ها را در زندگی لحاظ می کرد و فردی بسیار زاهد و ساده زیست بود. 86 سال سعی کرد به سمت تجملگرایی نرود و بحق برای ماندن در مسیر سادهزیستی کار و مجاهدت کرد. خداوند روح ایشان را قرین رحمت کند.
مراسم تشییع و وداع با استاد محمدرضا حکیمی امــــــروز سهشنبــــــــه (دوم شهریورماه) برگزار میشود و پیکر این اندیشمند دینی در حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده خواهد شد.
سایر اخبار این روزنامه
دانشمندی جامع، ادیبی چیرهدست اندیشهورزی نوآور و اسلامشناسی عدالتخواه
سابقه ۵۰۰ ساله روابط دوستانه دو کشور سرمایه ارزشمندی برای آینده روابط است
برخوردبا اخلالگران سلامت مردم
سیمای سپید عدالت
سه وزیر پیشنهادی بدون مخالف
متخصصان قلابی بلای جان بیماران کرونایی
استقبال ایران از انتقال مسالمتآمیز قدرت به دولت فراگیر در افغانستان
جدایی پر پول و غمبار!
شیران دره پنجشیر در محاصره طالبان
کرونا تایوان را در جمع برندگان اقتصادی دنیای فناوری مطرح کرد
سلام ایران