بوعلي؛ بزرگ‌ترين فيلسوف ايراني

محسن آزموده
بوعلي قطعا بزرگ‌ترين فلاسفه در حوزه تمدني ايران اسلامي است و جاي بسي اندوه و تاسف كه ما به‌رغم ادعاهاي‌مان تاكنون يك دوره انتقادي تحقيقي مجموعه آثار او را تهيه و تدوين و منتشر نكرده‌ايم. حتي مجموعه آثارش در سراسر جهان را گردآوري نكرده‌ايم. متاسفانه فقط حرف زده‌ايم و هر جا نشسته‌ايم، از بزرگي و اهميت او سخن‌سرايي كرده‌ايم! دريغ از يك زندگينامه تحقيقي قابل استفاده براي عموم اهل فرهنگ يا تك‌نگاري‌هايي مطمئن و روزآمد به زبان روان و ساده كه انديشه‌هاي او را براي عموم كتابخوان‌ها توضيح بدهد و به همگان نشان بدهد كه چرا ابن‌سينا بزرگ است و اصل حرف او چيست و مجموعه متنوع انديشه‌ها و كارهايش چه ربطي به زندگي امروزي ما دارد. البته خوشبختانه در سال‌هاي جديد، به صورت خودجوش، برخي محققان جوان و موسسات پژوهشي و مراكز فرهنگي، دست به اقداماتي در جهت بسط و نشر انديشه‌ها و آثار بوعلي زده‌اند. براي نمونه موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران، قصد دارد پنجم تا هفتم دي ماه سال جاري همايشي بين‌المللي با عنوان «انسان‌شناسي در حكمت ابن‌سينا» برگزار كند. در اين همايش قرار است موضوع علم‌النفس (همان روان‌شناسي به تعبير قدما) و اخلاق و نسبت انسان با شهر، عالم، دين و زبان از منظر انديشه‌هاي ابن‌سينا مورد بررسي قرار بگيرد. به اين مناسبت با دكتر سيدمحمود يوسف‌ثاني، استاد شناخته فلسفه اسلامي و رييس همايش و دكتر ليلا كيان‌خواه و دكتر محمدجواد اسماعيلي، اساتيد فلسفه اسلامي و دبيران علمي همايش، همگي از اعضاي هيات علمي موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران گفت‌وگو كردم.
 
در ابتدا بفرماييد اهميت ابن‌سينا در چيست و چرا همايشي به او اختصاص داديد؟ محمود يوسف‌ثاني: ما در اين همايش به متفكري مي‌پردازيم كه در طول تاريخ فلسفه اسلامي و به اعتباري در تاريخ فلسفه جهان، يكي از بزرگ‌ترين شخصيت‌هاي فلسفي است، اگر نگوييم در عالم اسلام، بزرگ‌ترين شخصيت فلسفي است، چنانكه برخي اساتيد ما مثل مرحوم دكتر مهدي حائري معتقد بودند كه بوعلي قطعا بزرگ‌ترين فلاسفه اسلام است، اگرچه ايشان به ملاصدرا هم ارادت داشتند، اما به لحاظ تفكر فلسفي بوعلي را مهم‌ترين مي‌دانند. بنابراين اصل پرداختن به چهره‌اي كه هم در فرهنگ اسلامي و ايراني ما و هم در فرهنگ جهاني پايگاه و جايگاه موثر و مهمي دارد، امري اصولي است. در بين فيلسوفان اسلامي، چهره شاخصي است، هم متفكري درجه اول است و هم در تمامي حوزه‌هاي علوم اسلامي توغل دارد و نسبت به تاثير علوم ديگر بر فلسفه واقف و آگاه است. ما متفكران بزرگ ديگري هم داشتيم، اما هيچ كدام حضورشان در علوم ديگر به اندازه ابن‌سينا نيست، تا حدي كه برخي بزرگان حكمت و فلسفه كه دلبسته عرفان بودند، اين ويژگي ابن‌سينا را مذمت مي‌كردند و مي‌گفتند چرا به علوم تجربي و علوم ديگر پرداخته‌اي؟ حال آنكه يكي از مهم‌ترين وجوه عمق تفكر فلسفي ابن‌سينا كه باعث شده فلسفه او بتواند در قرن‌هاي بعد در جميع حوزه‌هاي علوم اسلامي از جمله در همان عرفان، موثر واقع باشد، اطلاع او از علوم حوزه‌هاي ديگر است و مباني و مسائل آن علوم در انديشه ابن‌سينا سرريز مي‌كرده و او مي‌توانسته مسائل و نكات و ديدگاه‌هاي تازه در فلسفه مطرح كند. ما هيچ فيلسوفي نداريم كه به اندازه ابن‌سينا طب بداند و به علوم تجربي توجه داشته باشد و همزمان در كنار فلسفه رياضي و نجوم بداند.


چرا امسال به ابن‌سينا پرداختيد؟ يوسف‌ثاني: امسال در موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران دو نهاد مرتبط با ابن‌سينا تاسيس شده و مناسبت خوبي براي برپايي اين همايش است، نخست دفتر احياي آثار ابن‌سينا كه سابقه تاسيس آن به سال‌ها پيش باز مي‌گردد، اما در دو، سه ساله اخير كاملا احيا شده و مجموعه عظيمي از نسخ خطي ابن‌سينا را از اطراف و اكناف عالم فراهم كرده و برنامه مفصلي براي تصحيح و احياي آثار او دارد. البته اين كار شروع شده و الان جلد اول رسائل ابن‌سينا زير چاپ است. اين كتاب مشتمل بر رسائلي است كه يا تاكنون چاپ نشده يا به نحو انتقادي و منقح منتشر نشده است. يك جلد از اين كتاب مكاتبات و مباحثاتي است كه ميان ابن‌سينا و ابوالحسن عامري از بزرگان عصر در گرفته. دوم تاسيس گروه مطالعات ابن‌سينا با مجوز وزارت علوم است. يعني ما يك گروه پژوهشي به مجموعه گروه‌هاي پژوهشي اينجا با عنوان «مطالعات ابن‌سينا» اضافه كرده‌ايم.
مخاطب اين همايش چه كساني هستند، آيا عموم هستند يا اهل فن؟ چه چهره‌اي از ابن‌سينا قرار است در اين همايش معرفي شود و موضوع همايش چيست؟ يوسف‌ثاني: موضوع همايش انسان‌شناسي فلسفي ابن‌سينا است و جنبه تخصصي دارد و ممكن است عامه مخاطب آن نباشند. اما ذيل موضوع كلي، يك سلسله عناوين فرعي معرفي شده كه برخي از آن حوزه‌ها مي‌تواند مورد اقبال عمومي باشد. موضوع اصلي همايش انسان‌شناسي فلسفي ابن‌سيناست. با مراجعه به ابن‌سينا در مي‌يابيم كه دو محور در آثار او به لحاظ كمي خيلي مورد توجه قرار گرفته؛ يكي منطق كه به لحاظ حجمي در آثار او بيشترين حجم را به خود اختصاص داده، دوم بحث علم النفس فلسفي. امروزه از علم النفس فلسفي تحت عنوان انسان‌شناسي فلسفي ياد مي‌شود. تعداد رساله‌ها و آثار مستقلي كه ابن‌سينا راجع به علم النفس نوشته بيش از هر موضوع ديگري است، يعني رساله‌هاي مفرده‌اي كه درباره علم النفس تاليف كرده، از هر موضوع ديگري تعدادش بيشتر است. به همين جهت اصلا برخي بزرگان ابن‌سينا را به نام فيلسوف النفس معرفي كرده‌اند و گفته‌اند كه شاخصيت تفكر او اينجاست. علم النفس اين ويژگي را دارد كه ملتقاي چند بحث فلسفي تلقي مي‌شود. به اين معنا كه علم النفس هم به طبيعيات مربوط است، هم در آن مسائل الهياتي مطرح مي‌شود از حيث بحث مفارقات، هم شامل مباحث معادشناسي است و هم به جهاتي مباحث پزشكي و طبي از باب بحث درباره قواي نفس و ارتباط نفس با بدن. بنابراين علم النفس فلسفي شايد تنها محوري در تفكر ابن‌سينا باشد كه با بخش‌هاي مختلف فلسفه ارتباط تنگاتنگ دارد.
به حوزه‌هاي گوناگون معرفتي كه در بحث علم النفس ابن‌سينا حضور دارد، اشاره كرديد، يعني طبيعيات، الهيات، پزشكي قديم و... در روزگار ما كه مباحث طبيعيات و پزشكي قديم منسوخ شده و الهيات و معادشناسي نيز محل بحث‌هاي فراوان است، علم النفس ابن‌سينا، چگونه مي‌تواند به كار امروز بيايد؟ چرا بايد به آن توجه كنيم؟
يوسف‌ثاني: به اين پرسش در دو سطح بايد پرداخت. نخست اينكه آيا اساسا توجه به انديشه متفكران گذشته موضوعيت دارد يا خير؟ به شكلي كه شما طرح كرديد، پاسخ منفي است، يعني در جهان جديد همه مسائل به نحو مدرن و جديد مطرح است و هر چه از علوم گذشتگان طرح كنيم، وجهي براي طرح ندارند.
برخي عالمان علوم طبيعي هم همين نظر را دارند و معتقدند كه مثلا تاريخ فيزيك ربطي به فيزيك ندارد.
يوسف‌ثاني: اين ادعا محل مناقشه بعدي است، اما اينكه شناخت يك علم يا شناخت فرهنگ يك جامعه بدون شناخت تفكر گذشته موضوعيت دارد، يك مطلب است و دوم اينكه فلسفه، مثل علم نيست. البته الان در علم هم اين ادعا محل مناقشه است كه آيا پيشرفت در علم معنا دارد يا خير؟ موضوعات و مسائل فلسفه از دو هزار سال پيش تاكنون مطرح است و در انديشه گذشتگان ما مطالبي هست كه امروز براي ما راهگشاست، مخصوصا قسمت‌هايي كه اتصال و ابتناء مستقيم بر نظريات طبيعي پيشين ندارد. اتفاقا در طبيعيات پيشين، علم النفس جزو مباحثي است كه عمده مسائلش برمبناي استدلال فلسفي و عقلاني بنا شده و كمترين ارتباط را با مبادي طبيعياتي پيشين دارد. بنابراين از اين جهت قدري با علم الحيوان يا علم النبات پيشين فرق دارد.
ليلا كيان‌خواه: فلاسفه معتقدند كه تاريخ انديشه همان انديشه است و به تاريخ نمي‌پيوندد و قديمي نمي‌شود. پرسشي كه قرن‌ها پيش مطرح شده، همچنان در غرب و در عالم اسلامي محل بحث است و مكاتب فلسفي همچنان در پي پاسخ به پرسش‌هاي ارسطو و متفكران هم عصر او هستند.
بسياري از انديشه‌هاي يوناني به سرزمين‌هاي اسلامي راه پيدا كرد و به عربي ترجمه شد، در حالي كه در خود امپراتوري روم كه مسيحي شده بود، رواج نيافت. متفكران مسلمان مثل فارابي و ابن‌سينا اين انديشه‌ها را پروراندند و شكل جديد و پخته‌اي به آنها دادند. بعدا اين انديشه‌ها در ضمن نظام‌هاي جديدي كه فلاسفه اسلامي تاسيس كرده بودند، به زبان‌هاي لاتيني ترجمه شد و غربيان علاوه بر آراي فلاسفه مسلمان و نظام‌هاي فكري ايشان، با آراي تفكر يوناني‌اي آشنا شدند كه از خلال انديشه‌هاي مسلمانان گذر كرده بود. در حال حاضر برخي منابع براي تحقيق در مورد تفكر يوناني، ترجمه‌هاي عربي كهن از متون يوناني هستند كه اصل يوناني آن آثار از بين رفته است. متفكران مسلمان متقدم از جمله ابن‌سينا از اين حيث يك نقش ميان فرهنگي دارند و ما از اين ويژگي آنها مي‌توانيم براي حل مشكلات و مسائل روز بهره بگيريم، به خصوص حالا كه گفت‌وگوي بين فرهنگ‌ها و اديان مختلف بسيار اهميت دارد. تاثير ابن‌سينا بر عالم مسيحيت، با وجود فشاري كه در آنجا براي استفاده نكردن از منابع تفكر اسلامي وجود داشت، مي‌تواند الگوي خوبي براي امروز ما باشد. تفكر ابن‌سينا به اندازه‌اي قوي، عالمانه، پخته و راهگشاي حل مسائل فكري بود كه بسياري از متفكران قرون وسطي چاره‌اي جز به كارگيري آن در تفكرات و نظام‌هاي فكري خود نداشتند. ما امروز مي‌توانيم بسياري از اين انديشه‌ها را مورد بازخواني و بازانديشي قرار دهيم و به نحوي ابن‌سينا را با مسائل روز مواجه كنيم و از او الگو بگيريم. به عنوان مثال ديدگاه ابن‌سينا در مورد رابطه انسان و مدينه يا رابطه انسان و عالم كه از محورهاي همايش ما هستند، مي‌تواند بسيار مفيد واقع شود.
به نقش واسطي ابن‌سينا و فيلسوفان اسلامي در انتقال ميراث فلسفه يوناني به جهان غرب در ميانه و اواخر قرون وسطا و سرآغاز عصر جديد اشاره شد. برخي متفكران مثل مرحوم عبدالجواد فلاطوري معتقدند كه اصولا تفكر يوناني در مواجهه با جهان اسلام دچار دگرگوني‌هاي اساسي شد. به عبارت ديگر از ديد اين دسته، اصولا امكان گفت‌وگويي ميان انديشه يوناني و انديشه اسلامي نيست، زيرا به دو سرمشق (پارادايم) متفاوت تعلق دارند. آيا به نظر شما امكان گفت‌وگويي ميان متفكران اسلامي و متفكران يوناني هست؟
يوسف‌ثاني: برداشت من از سخنان مرحوم فلاطوري اين نيست كه ايشان امكان گفت‌وگو را منتفي دانسته باشد. البته چنانكه از عنوان كتاب بر مي‌آيد، تغييرات بنياديني در اين انتقال صورت گرفته، اما در عين حال بذرها و ريشه‌هاي اصلي تفكر يوناني كه نوعي تفكر جهاني فلسفي انساني است، در ميان متفكران اسلامي نيز محفوظ است و بنابراين زمينه‌هاي مشترك براي گفت‌وگو وجود دارد. نمونه مشابهش در عالم غرب، بحث فلسفه مسيحي است كه اتين ژيلسون فيلسوف فرانسوي اوايل قرن بيستم است. او مي‌گويد انديشه‌هاي يوناني وقتي لباس انديشه‌هاي مسيحي را مي‌پوشند، فلسفه مسيحي درست مي‌شود و بخش مهمي از تفكر در جهان غرب را براي چندين سده پوشش مي‌دهد. بسياري معتقدند جريان‌هايي كه امروز اتفاق مي‌افتد، به نحو منطقي و مدللي مبتني بر انديشه‌هايي است كه در قرن‌هاي گذشته در قرون وسطاي متقدم و متاخر مطرح شده. بنابراين معتقدم ورود عناصر تازه به انديشه يوناني، امكان گفت‌وگو را سلب نكرده است.
هر كار تحقيقي مبتني بر موادي است و لازمه تحقيق درباره ابن‌سينا نيز در دست داشتن دوره‌اي انتقادي از مجموعه آثار او هستيم. آيا ما الان چنين مجموعه‌اي در دست داريم؟
يوسف‌ثاني: انجام اين كار بسيار هزينه‌بر و مشكل و زمانبر است. الان در اروپا آقاي برتولاچي چندين سال است كه طرحي را به اتحاديه اروپا عرضه كرده و يك بودجه كلان هم گرفته تا تنها نسخ الهيات شفاي ابن‌سينا را جمع‌آوري و تصحيح كند. او با وجود همه امكانات هنوز از مرحله جمع‌آوري نسخه‌ها جلوتر نيامده است. تصحيح انتقادي آثار ابن‌سينا بسيار دشوار و زمانبر است، زيرا نسخ آثار او در همه دنيا پراكنده و بسيار زياد است، بنابراين براي هر اثر او بايد جميع فهرست‌هاي جهاني را شناسايي و جمع‌آوري كرد و سپس اهم و اصح را بازشناسي كرد و... تهيه اين نسخ براي ما در ايران دشوارتر است. بعد از مرحله جمع‌آوري، از آنجا كه كار ابن‌سينا دايره‌المعارفي است، بايد مجموعه عظيمي از اهل فن كه هر يك در يك شعبه و شاخه‌اي تسط دارند، به كار تصحيح همت گمارند. ما سنگ بنايي را گذاشتيم و داريم به آهستگي پيش مي‌رويم. دفتر احياي آثار ابن‌سينا براي همين كار بنا شده و تا الان هم سه كتاب از ابن‌سينا در همين راستا منتشر كرديم. جلد چهارم هم زير چاپ است. براي بقيه هم يا با برخي مصححين قرارداد بستيم يا در حال شناسايي مصححين ذي‌صلاح هستيم.
جنبه بين‌المللي همايش به چه معناست؟ محمدجواد اسماعيلي: پيش از پرداختن به بحث همايش، تمايل دارم به تاريخچه فعاليت موسسه برآثار و انديشه‌هاي ابن‌سينا اشاره كنم. به ياد دارم كه طرح اوليه كلان ‌طرح تصحيح انتقادي آثار ابن‌سينا از اوايل دهه هشتاد خورشيدي در موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران مطرح شد و سرانجام در تيرماه 1386 به ‌طور رسمي شروع به كار كرد. بسياري از پژوهشگران برجسته در اين طرح آغاز به همكاري كردند و در نهايت به ساختار كنوني رسيد و تاكنون هم سه اثر منتشر شده است: التعليقات (به كوشش دكتر سيد حسين موسويان)، المباحثات (به كوشش استاد محسن بيدارفر) و المختصر الاوسط في المنطق (به كوشش دكتر سيد محمود يوسف‌ثاني). اثر چهارم از اين مجموعه مشتمل بر برخي از رساله‌هاي فلسفي ابن‌سينا نيز در حال حاضر زير چاپ است. بعد از دو دهه فعاليت مي‌توان پيامد مهمي افزون بر گردآوري منابع و تصحيح متون و برگزاري برخي نشست‌هاي تخصصي درباره شيوه تصحيح متون فلسفي، از تاسيس گروه مطالعات ابن‌سينا ياد كرد كه فعاليت‌هاي ابن‌سينا‌پژوهي در موسسه با تمركز بيشتري پديد خواهد آمد. از ديگر ثمرات اين طرح برگزاري همايش ابن‌سينا با تاكيد بر مساله انسان‌شناسي است كه بازخواني و بازانديشي نگارش‌هاي ابن‌سينا درباره نفس در زمره اهداف برگزاري آن است. نكته ديگر كه بايد بدان اشاره‌ كرد تحولات ابن‌سيناپژوهي در ايران معاصر است. در سده اخير سه رخداد مهم در ابن‌سينا پژوهي پديد آمده است. گام نخست، انتشار كتاب الشفاء در دارالفنون به اهتمام برخي از حكماي تهران در آن روزگارصورت گرفت كه از آن به چاپ سنگي تهران ياد مي‌شود. پديدآورندگان اين اثر، استادان و مدرسان بودند كه در مدارسي نظير سپهسالار و مروي به تدريس آثار ابن‌سينا مي‌پرداختند. اين اثر در دو مجلد و مشتمل بر جمله طبيعيات و الهيات است و تعليقات ملاصدرا بر الهيات الشفاء در آغاز مجلد الهيات منتشر شده است. تعليقات متعدد ديگري نيز بر اين دو مجلد درج شده است. بايد خاطرنشان كرد كه اين چاپ، فاقد جمله منطق و رياضيات است. گام دوم ترجمه محمّد علي فروغي از سه فنّ نخست از جمله طبيعيات الشفاء بود كه مشتمل است بر «السماع الطبيعي»، «السماء والعالم» و «الكون و الفساد». خوشبختانه ميرزا مهدي آشتياني ترجمه اين سه فنّ را با دقت ارزيابي كرده و نكات ارزشمندي را از منظر فن ترجمه و نيز تحليل فلسفي مباحث گوشزد كرده است. اين اثر به اهتمام استاد صدوقي سها در انتشارات موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران به چاپ رسيده است. اينكه محمدعلي فروغي از نوشتار ميرزا مهدي آشتياني با خبر بوده است يا خير، تاكنون از آن گزارشي به دست ما نرسيده است. گام سوم كتابشناسي و نسخه‌شناسي آثار ابن‌سيناست كه به كوشش دكتر يحيي مهدوي صورت گرفت. اين سه گام هر يك به نحو جداگانه در پيشرفت ابن‌سينا پژوهي در روزگار ما اثر گذاشته است. انتشار نخستين چاپ امروزي كتاب الشفاء مشتمل بر هر چهار جمله و تمام فنون آن در قاهره و زيرنظر ابراهيم مدكور، برگزاري چندين همايش بين‌المللي درباره ابن‌سينا در كشورهاي گوناگون، انتشار كتابشناسي ابن‌سينا به اهتمام دكتر ژول يانسن، نشر ويراست امروزي ترجمه لاتيني الشفاء، انجام طرح پژوهشي نسخه‌شناسي، تصحيح متن و ترجمه انگليسي الهيات الشفاء در ايتاليا زيرنظر دكتر آموس برتولاچي و انتشار آثار ابن‌سينا در كشورهاي گوناگون و نيز نشر ترجمه‌هاي اروپايي و تركي از آن را مي‌توان از ديگر رخدادهاي مهم در روزگار ما دانست. يكي ديگر از رخدادهاي مهم در سطح بين‌المللي انتشار ويراست نخست كتاب «ابن‌سينا و سنت ارسطويي» (1988) به قلم دكتر ديميتري گوتاس است. انتشار اين اثر زمينه گسترش پژوهش‌هاي ابن‌سينا‌شناسي را در سطح جهاني فراهم آورد و جنبه‌هاي گوناگون انديشه، زندگي و آثار ابن‌سينا به صورت رساله دكتري زيرنظر ايشان بررسي شد و هر يك عمدتا به صورت كتاب انتشار يافت. ويراست دوم كتاب آقاي گوتاس در سال 2014 مشتمل بر ارزيابي پژوهش‌هاي جديد در چهار دهه اخير است كه ارزش مطالعه و پيگيري دارد. در روزگار كرونا كه امكان برگزاري نشست‌هاي حضوري ناممكن شد، سخنراني‌هاي گوناگوني درباره ابن‌سينا به صورت مجازي برگزار شد. در آلمان در دانشگاه ترير به كوشش دكتر آندرياس لامرسومين دوره همايش‌هاي ابن‌سيناپژوهي با چهارده سخنراني، به مدت هفت هفته سه‌شنبه‌ها برگزار شد كه با استقبال گسترده‌اي روبه‌رو شد. سخنرانان اين نشست‌ها به جنبه‌هاي گوناگون منطق، طبيعيات، رياضيات و الهيات ابن‌سينا با تاكيد بر پيوند نگارش‌هايي كه آثار اصلي ناميده مي‌شوند: الحكمه العروضيه، عيون الحكمه، الهدايه، الشفاء، النجات، دانشنامه علايي، الحكمه‌المشرقيه و الاشارات و التنبيهات پرداختند و در پايان هر نشست پرسش‌ها و ملاحظات حاضران مطرح شد.
برداشت من از بحث دكتر اسماعيلي اين است كه همايش كنوني در ادامه تلاش‌هاي آقاي گوتاس صورت مي‌گيرد، درست است؟ اسماعيلي: در واقع چه بسا بتوان اين دو جريان را به موازات يكديگر درنظر گرفت. همايش ما ثمره‌اي از كلان‌طرح ابن‌سينا به شمار مي‌رود كه به گونه‌اي ادامه سنت تصحيح متون با تاكيد بر متون علم النفس محسوب مي‌شود و كاري را كه آقاي گوتاس آغازگر آن بوده است، مي‌توان به نوعي بر تحليل تاريخي جايگاه ابن‌سينا و انديشه‌هاي او لحاظ كرد. سه تصحيح تازه از آثار ابن‌سينا تاثير شگرفي را در سطح ملي و بين‌المللي پديد آورده است. براي نمونه تصحيح جديد التعليقات دست‌كم سه محفل تدريس و بحث را در تهران و قم پديد آورده است. تصحيح محققانه التعليقات اين زمينه را فراهم كرده است كه عبارت‌هاي ابن‌سينا با دقت بيشتري مورد درنگ قرار گيرد و پيوند سخنان ابن‌سينا با ديگر آثار او نيز مورد توجه واقع شود. تصحيح مختصر الاوسط في المنطق بنا بر آنچه آقاي دكتر يوسف‌ثاني خاطرنشان كرد، زمينه پژوهشي ارزشمند و ترجمه‌اي فارسي آن را به اهتمام ايشان فراهم كرده است.
اصولا وضعيت ابن‌سينا پژوهي در ايران را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ يوسف‌ثاني: آثار ابن‌سينا به لحاظ موضوعي اصولا دشوار هستند و جز يك اثر، باقي همه به زبان عربي است. نثر او هم مشكل است. بنابراين در سطح دانشجويان كارشناسي ارشد تحقيقات زيادي در اين زمينه نمي‌بينيم. حتي دانشجويان دكتري هم اگر اين آثار را نزد اساتيد نخوانده باشند يا تسلط نداشته باشند، كارهاي عميقي عرضه نمي‌كنند، مگر كساني كه اين توفيق را دارند كه يا در دانشگاه يا خارج از آن با زبان ابن‌سينا آشنا شده‌اند و مباني و مقدمات ورود به انديشه او را فراگرفته‌اند. البته در سال‌هاي اخير اقبال به آراي او به نحو مشهودي افزايش يافته است. ضمن آنكه ابن‌سينا يك جنبه ميان فرهنگي دارد. اين ويژگي تنها از جهت انتقال انديشه‌هاي يوناني به جوامع ديگر نيست، بلكه خود ابن‌سينا در همين بستر تمدن اسلامي يك شخصيت ميان فرهنگي است. يعني نمي‌توانيد كتاب كلامي بعد از ابن‌سينا بيابيد، با اينكه كلام متفاوت از فلسفه است كه از ايده‌ها و انديشه‌هاي او بركنار باشد. در عرفان نظري و ساير علوم هم همين‌طور است.
غير از جنبه ميان فرهنگي علت ديگري هم براي توجه به آثار و انديشه‌هاي او سراغ داريد؟ يوسف‌ثاني: ابن‌سينا به معناي خاص فلسفي، تفكر فلسفي خالص‌تري دارد تا فلسفه‌هايي كه مقدار زيادي با عرفان و تصوف و... آميخته شده است. حدود علوم در آثار ابن‌سينا بسيار محفوظ است، تا كتاب‌هاي برخي فلاسفه كه در آنها اين حدود علوم به‌هم آميخته مي‌شود. ثانيا به نظر من نحوه ورود ابن‌سينا در مسائل فلسفي به گونه‌اي است كه به ديگران امكان و اجازه مي‌دهد، آن شاخه را بگيرند و توسعه دهند و در آن به انديشه بپردازند. در بعضي از فلسفه‌هاي بعد از ابن‌سينا اين امكان تا حدودي كمتر است و انگار جواب همه مسائل روشن و قاطعانه بيان شده و خيلي كار نمانده. شايد يكي از وجوه اصلي ركود تفكر فلسفي در جامعه ما در دو، سه قرن اخير همين دستگاه‌هاي فلسفي جامعي است كه براي هر پرسشي پاسخ داشتند و نحوه ورود آن فيلسوفان به مسائل فلسفي به گونه‌اي بوده كه كمتر اجازه گشودگي و طرح مسائل در آثارشان مطرح مي‌شد.
كيان‌خواه: در ساليان اخير ما در ميان پژوهشگران و تحصيلكردگان حوزه فلسفه اسلامي، به دليل سيطره فلسفه ملاصدرا و حكمت متعاليه پژوهشگر جدي در حوزه ابن‌سينا پژوهي كم داريم. ما در موسسه با تاسيس گروه مطالعات ابن‌سينا و طرح احياي آثار ابن‌سينا به ‌طور جدي در زمينه ابن‌سيناپژوهي فعاليت مي‌كنيم. از جمله اهداف مهم اين همايش، ترغيب پژوهشگران به فعاليت در حوزه ابن‌سينا و شناسايي علاقه‌مندان به اين حوزه و جمع كردن اين پژوهشگران دور هم است. به همه پژوهشگران پيشنهاد مي‌كنم كه اخبار همايش را دنبال كنيد. كار ما محدود به اين همايش نيست. در دبيرخانه همايش مي‌كوشيم حداقل ماهي يك فعاليت را ارايه كنيم. از جمله اين فعاليت‌ها مي‌توان به برگزاري كارگاه‌هاي آموزشي، نشست‌هاي تخصصي، معرفي و نقد كتاب و برنامه‌هايي از اين قبيل اشاره كرد. ان‌شاءالله بنا داريم اين فعاليت‌ها را بعد از همايش هم ادامه دهيم.
محمود يوسف‌ثاني: ما متفكران بزرگ ديگري هم داشتيم، اما هيچ كدام حضورشان در علوم ديگر به اندازه ابن‌سينا نيست، تا حدي كه برخي بزرگان حكمت و فلسفه كه دلبسته عرفان بودند، اين ويژگي ابن‌سينا را مذمت مي‌كردند و مي‌گفتند چرا به علوم تجربي و علوم ديگر پرداخته‌اي؟ حال آنكه يكي از مهم‌ترين وجوه عمق تفكر فلسفي ابن‌سينا كه باعث شده فلسفه او بتواند در قرن‌هاي بعد در جميع حوزه‌هاي علوم اسلامي از جمله در همان عرفان، موثر واقع باشد، اطلاع او از علوم حوزه‌هاي ديگر است.
  ليلا كيان‌خواه: تاثير ابن‌سينا بر عالم مسيحيت، با وجود فشاري كه در آنجا براي استفاده نكردن از منابع تفكر اسلامي وجود داشت، مي‌تواند الگوي خوبي براي امروز ما باشد.  تفكر ابن‌سينا به اندازه‌اي قوي، عالمانه، پخته و راهگشاي حل مسائل فكري بود كه بسياري از متفكران قرون وسطي چاره‌اي جز به كارگيري آن در تفكرات و نظام‌هاي فكري خود نداشتند. ما امروز مي‌توانيم بسياري از اين انديشه‌ها را مورد بازخواني و بازانديشي قرار دهيم و به نحوي ابن‌سينا را با مسائل روز مواجه كنيم.   محمدجواد اسماعيلي: در سده اخير سه رخداد مهم در ابن‌سينا پژوهي پديد آمده است. گام نخست، انتشار كتاب الشفاء در دارالفنون به اهتمام برخي از حكماي تهران در آن روزگارصورت گرفت كه از آن به چاپ سنگي تهران ياد مي‌شود. پديدآورندگان اين اثر، استادان و مدرسان بودند كه در مدارسي نظير سپهسالار و مروي به تدريس آثار ابن‌سينا مي‌پرداختند. اين اثر در دو مجلد و مشتمل بر جمله طبيعيات و الهيات است و تعليقات ملاصدرا بر الهيات الشفاء در آغاز مجلد الهيات منتشر شده است. تعليقات متعدد ديگري نيز بر اين دو مجلد درج شده است.