روزنامه آفتاب یزد
1400/06/04
تناقض جمعیتی مسئولان
این روزها یکی از دغدغههای اصلی مسئولان کاهش میزان زاد و ولد است اما در عین حال همین مسئولان در خصوص رشد فوتیهای کرونا و از بین رفتن سرمایههای اجتماعی بیتوجه هستند.این موضوع راآفتاب یزد در گفتگو با چند جامعه شناس بررسی کرده است
آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعرا: در حال حاضر ۱۰ درصد جمعیت ما سالمند هستند اما تا سه دهه آینده، ۳۰ درصد جمعیت در بازه سالمندی بالای ۶۰ سال قرار خواهند گرفت و بحران جمعیت، آینده کشور را تهدید میکند، پیشبینیها حاکی است که به دلیل سقوط نرخ زاد و ولد با کاهش شدید جمعیت به عنوان یک چالش بزرگ جمعیتی مواجه خواهیم شد. روند رشد جمعیت در کشور نشان میدهد که در سالهایی نه چندان دور، جامعهای پیر خواهیم داشت و سالمندان سهم قابل توجهی از جمعیت را به خود اختصاص خواهند داد و لازم است در این زمینه انجام آیندهنگری شود. جمعیت ایران در سال ۹۵ به نزدیک ۸۰ میلیون نفر رسید؛ در سال ۹۹ جمعیت کشور از مرز ۸۴ میلیون نفر گذشته است.تغییرات نرخ باوری در ایران از دهههای گذشته آغاز شده است، نرخ باروری در آن سالها از نزدیک ۷ فرزند به ۲ فرزند در سالهای اخیر رسید. این موضوع سبب نگرانیهایی درباره سیر سالمندی جمعیت در کشور شده است. پیشبینی میشود در سالهای آینده روند سالمندی جمعیت ایران با سرعت و شدت بیشتری تداوم یابد. به گفته دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت در سال ۱۳۹۹ به نرخ رشد جمعیت ۰.۶ درصد سقوط کردیم و این کمترین مقدار نرخ رشدی است که در تاریخ کشور ثبت شده و زنگ خطری است که به صدا درآمده است. کاهش جمعیت یک بحث جهانی است که با بررسیهای انجام شده عوامل مستقیم و غیرمستقیم اثرگذار بر کاهش باروری تعیین شده است و در این زمینه چند مانع جدی وجود دارد از جمله بالا رفتن سن ازدواج، فراهم نبودن امکانات اقتصادی و معیشتی، ادامه تحصیل، روابط نادرست دختر و پسر، کاهش درآمدها، سیاستهای جمعیتی نادرست، افزایش ناباروری زوجها و هزاران علت دیگر که در نهایت کاهش جمعیت را به دنبال دارد. بر این اساس کاهش جمعیت یک بحران جهانی است و ایران هم از این بحران دور نیست.در تمام کشورها سیاست گذاریهای مختلف در خصوص این بحران انجام میگیرد. در ایران هم مدتی است که این بحران به یکی از دغدغه اصلی سیاست گذاران و مسئولین تبدیل شده است اما در این بین یک تناقض هم دیده میشود که ناشی از بیتوجهی به جان شهروندان است. مگر میشود بحران پیری جمعیت در یک کشور دغدغه اصلی باشد ولی روزانه تنها به دلیل بیماری کرونا حداقل 700 نفر از هم وطنان جان خود را از دست بدهند؟ای کاش به جای سیاست گذاریهای بیفایده برای افزایش جمعیت به هر قیمتی، جان مردم مان حفظ شود زیرا از این طریق تا حدودی مسئله جمعیتی حل خواهد شد.
nکاهش ۲۷ درصدی زاد و ولد در چهار سال اخیر
بر اساس آمار منتشره از سوی مرکز آمار ایران، تعداد ولادتهای ثبت شده در کشور طی سال ۹۹ در قیاس با همین آمار در سال ۹۵ با کاهش ۲۷ درصدی مواجه بوده است.به گزارش ایسنا، مطابق با آمار منتشره از سوی مرکز آمار ایران مجموع تعداد ولادتهای ثبت شده در بهار، تابستان، پاییز و زمستان ۹۹ بیانگر تولد یک میلیون و ۱۱۴ هزار و ۱۵۵ نوزاد طی سال گذشته است. آمار ولادتهای ثبت شده طی سال گذشته در قیاس با همین آمار در سال ۹۸ (تعداد یک میلیون و ۱۹۶ هزار و ۱۳۲ ولادت) نشان از کاهش ۶.۸ درصدی زاد و ولد در سال ۹۹ دارد. بیش از نیمی از متولدان سال ۹۹ را پسران تشکیل میدهند. در واقع تعداد ولادتهای ثبت شده برای پسران طی سال گذشته ۵۷۵ هزار و ۱۹۳ مورد و تعداد ولادتهای ثبت شده برای دختران در همان سال، ۵۳۸ هزار و ۹۶۲ مورد بوده است و لذا ۵۱.۶ درصد از تعداد کل متولدان سال گذشته پسر هستند.به طور کلی آنچه از آمارها بر میآید، زاد و ولد در کشور در سال ۹۶ با کاهش ۲.۶ درصدی، در سال ۹۷ با کاهش ۸ درصدی، در سال ۹۸ با کاهش ۱۲ درصدی و در سال ۹۹ با کاهش ۶.۸ درصدی در قیاس با همین آمار در سال پیشین خود مواجه بوده است. میزان کاهش آمار ولادتهای ثبت شده طی سال ۹۹ در قیاس با چهار سال قبل یعنی سال ۹۵ نیز ۲۷ درصد است.موارد یاد شده مطابق با مجموع آمار فصلهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان ۹۹ مرکز آمار ایران استخراج شده و این در حالی است که هنوز آمار سالیانه (سال ۹۹) منتشر نشده و امکان اختلاف در مجموع آمارهای فصلی با آمار سالیانه به دلیل اختلاف در تاریخ گزارشگیری و بعضا افزایش آماری که اکنون منتشر شده است، وجود دارد.
nسوء مدیریت و بحران مدیریت در ایران
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره به آفتاب یزد گفت:« به نظر من این پیش فرض درست نیست که دولتمردان برای جان مردم ارزش قائل نیستند.من بیشتر از این که این مسئله را ناشی از بیتوجهی به جان مردم بدانم ناشی از سوء مدیریت و بحران مدیریت در ایران میدانم.یعنی افرادی که باید در جای خودشان باشند در جای مناسب خود قرار ندارند.مشکل بزرگ در کشور بحران مدیریت و مدیریت بحران است.مثلا هم در قسمت کرونا و مرگ و میرهای ناشی از آن و هم در زمینه زاد و ولد این بحران مدیریت وجود دارد. من عقیده ندارم که برای مسئولین جان مردم اهمیت ندارد نه به این دلیل که برای مردم دلسوز هستند بلکه به این دلیل که انسانهای بیکفایتی جلوه نکنند. کسانی که در راس یک کار قرار میگیرند و مدیریت ناقصی دارند مثل برخی مسئولین قبلی وزارت بهداشت میتوانند مسبب این نوع بحرانها باشند. برخی از مسئولین توانایی و صلاحیت کنترل بحرانی مانند کرونا را نداشتند.ناتوانی مدیریتی برخی از مسئولین باعث شده است که امروز هم چنان آمار فوتیهای ناشی از کرونا بالا باشد. این مسئله را میتوان به زاد و ولد هم تعمیم داد. برای حل این مسئله نیاز است ابتدا عوامل اصلی کاهش زاد و ولد را جست و جو کنیم.اولین مشکل در این زمینه مشکل اقتصادی است. به عبارتی اصلیترین عامل برای کوچک شدن آمار زاد و ولد در کشور مسائل اقتصادی است. دومین عامل بحث بالا رفتن سن ازدواج است که بخشی از آن به دلیل مسائل اقتصادی است. سومین عامل در کشور ما که باعث میشود افراد به زاد و ولد رغبتی نشان ندهند ویژگیهای دوران معاصر است که افراد الزاما به دنبال فرزندآوری نیستند. قبلا ازدواج و فرزندآوری دو عاقبت قطعی تمام انسانها بود اما این روزها افراد به دنبال علائق و کسب مهارتهای گوناگون هستند و فرزندآوری به انتخاب تبدیل شده است. از سوی دیگر عامل تاثیرگذار بر کاهش زاد و ولد مهاجرتها است در سال حدود دهها هزارنفر از جوانان این سرزمین به دلایل گوناگون مانند دافعه مبدا مهاجرت میکند.»
nمسئول بیکفایت کفایت ندارد که بتواند بحرانها را مدیریت کند
شریفی یزدی ادامه داد:«اگر مدیر شایسته و دلسوز باشد برای بالا بردن زاد و ولد باید وضعیت اقتصادی را سر و سامان بدهد و بستههای تشویقی که به لپ لپ و آدامس شبیه است و در مجلس مطرح شده است را کنار بگذارد و یک بسته تشویقی واقعی را در اختیار مردم قرار بدهد. مسئول بیکفایت کفایت ندارد که بتواند بحرانها را مدیریت کند و این موضوع این تناقضات را شکل میدهند. ما ناتوانی مسئولین را به وفور در بحرانهای مختلف دیدهایم مانند زلزله بم، بحران 88، بحران 96 و... امروز هم این تناقضات و بحرانها ناشی از همین بیکفایتی مسئولین است. در ایران یک تعدادی مدیر وجود دارد که مدام در حال تعویض پست و مقاوم هستند.الان مدیرانی وجود دارند که بیش از 20 پست را تصاحب کردهاند و مشخص است که این نوع مدیریتها نمیتواند بحرانها و مسائل را حل کنند.اگر ما بخواهیم به سراغ اصلاح قدم برداریم گام اول این است که سیستم مدیریتی کشور را متحول کنیم که امیدواریم دولت جدید بتواند این کار را انجام دهد. مسئولین مدیریت بلد نیستند و به دلیل سوء مدیریتها جان مردم به خطر میافتد.سوء مدیریت مدیر باعث میشود که منابع کشور بر باد برود.برای مثال در هشت سال دولت نهم و دهم بیشتر
از 700 میلیون دلار پول این کشور هدر رفت و این به دلیل
سوء مدیریت مدیران است.می خواهم بگویم سوء مدیریتها مشکل دیرینه در کشور ما است و همین امر باعث میشود که کشور اسیر بحرانهای شدید بشود. بحران مدیریت در کشور باید حل شود تا بتوانیم مدیریت بحرانها را داشته باشیم. سوء مدیریت و بخشی نگری باعث میشود که خود مسئولین به این تناقض برسند که هم دغدغه جمعیتی دارند و هم با عدم کفایت خودشان نمیتواند حافظ جان مردم باشند. »
nمولفه قدرت در نسبت با مسئله جمعیت
سیدجواد میری جامعه شناس و عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این باره به آفتاب یزد گفت:« بحث دغدغه حاکمیت نسبت به وضعیت جمعیت، موضوعی تقریبا جهانی است؛ یعنی تمامی حاکمیتها مخصوصا حاکمیتهای مقتدر نسبت به هرم جمعیتی خودشان بسیار حساس هستند. شاید بتوان گفت یکی از دلایل بسیار مهم این حساسیت، دیالکتیکی است که بین "سرمایه" و "کار" وجود دارد؛ یعنی برای اینکه ازدیاد سرمایه در نظام سرمایهداری به وجوداید یکی از مولفههای بنیادین در کنار مسئله سرمایه، وجود کارگر است. همچنین کیفیت نیروی کار نیز بسیار مهم است به این معنی که نیروی کار ماهر باشد و قابلیت بالایی در حوزههای مختلف سرمایهداری مثل صنعت، تکنولوژی، خدمات، تولید، فناوری و حوزههای مختلف علم داشته باشد. نکته دیگری که به نظر من در باب مسئله جمعیت و حاکمیت باید به آن توجه کنیم این است که برای اینکه کشوری بتواند در ساحت نظام بینالملل در وضعیت مساعد، فزاینده و قدرتمندی ظاهر شود در کنار مولفههایی مانند اقتصاد قوی، وسعت سرزمینی، عمق استراتژیک، یکپارچگی فرهنگی، سطح پیشرفته علم و تکنولوژی و دسترسی به آبهای آزاد یکی از مولفههای دیگر قدرت جمعیت بالا است، مثلا کشوری مانند کویت که جمعیت اندک و وسعت ناچیزی دارد در ساحت نظام بینالملل از منظر قدرت و تاثیرگذاری نمیتواند کشور قابل ملاحظهای باشد ولی کشوری مانند ایران که حداقل 15 همسایه آبی و خاکی دارد و در وضعیت ژئواستراتژیک مهمی قرار گرفته است نیازمند مولفه قدرت در نسبت با مسئله جمعیت نیز میباشد؛ یعنی باید جمعیت این کشور در وضعیت قابل ملاحظهای قرار بگیرد تا بتواند در مقامی که از نظر ژئواستراتژیک دارد دست به کنشگری در سطح منطقهای و جهانی بزند.»
nتوزیع عادلانه ثروت و منزلت در کنار ازدیاد جمعیت
وی ادامه داد:«اما نکتهای که در اینجا باید به آن توجه شود این است که صرف تولید مثل یا ازدیاد جمعیت منجر به این نخواهد شد که شما کشوری با جمعیت بالا و در نتیجه دارای مولفه قدرت از این حیث باشید. کشورهایی مثل بنگلادش، پاکستان و اندونزی کشورهایی هستند که نسبت به وسعت سرزمینی، جمعیت نسبتا بالایی دارند ولی این جمعیت بالا آنها را تبدیل به قدرتهای برتر جهانی و حتی منطقهای نکرده است و در تعاملات و تبادلات سیاسی، اقتصادی و نظامی به عنوان یک کشور تاثیرگذار محسوب نمیشوند ولی آلمان و فرانسه نسبت به وسعت سرزمینی جمعیت بالایی دارند. آلمان قریب به 90 میلیون و فرانسه قریب به 65 میلیون جمعیت دارد. کیفیت جمعیت و نیروی کار است که در تشویق به تولید مثل، ازدیاد جمعیت و تشویق به مهاجرپذیری میتواند تاثیرگذار باشد. در اینجا به نظر من عامل سیاست گذاریهای کلان است که میتواند مولفهای مانند جمعیت را تبدیل به یک مولفه قدرت آفرین کند که در کنار مولفههای دیگری که در ایران وجود دارد، در مسئله ژئواستراتژیک و ژئوپولیتیک بتواند قدرت تاثیرگذاری ایران را هم در سطح منطقهای و هم در سطح جهانی افزایش دهد. این امر چگونه ممکن خواهد شد؟ زمانی که در کنار ازدیاد جمعیت، توزیع عادلانه ثروت و منزلت در جامعه رخ داده باشد. یکی از شاخصههای اینکه در جامعه توزیع عادلانه نهادینه شده است مسئله آموزش و پرورش است؛ یعنی کشورهایی که توانستهاند آموزش و پرورش را تبدیل به یک کالای در دسترس تمامی اقشار و طبقات جامعه به نسبت موضوع قرار دهند در دراز مدت توانستهاند جهشهای بنیادینی داشته باشند و از قضا جمعیتشان با کیفیت و با مهارت باشد که این کیفیت و مهارت در تمام حوزههای صنعت، تولید، خدمات، فناوری و تکنولوژی قابل ملاحظه است.»
nپیوستگی جمعیت با سایر مولفههای اجتماعی
این جامعه شناس افزود:«اگر این نوع سیاستگذاری در کشور شکل بگیرد در این صورت چنانچه سیاست مداران و حاکمان به دنبال تشویق ازدیاد جمعیت باشند میتوان نشانهای از درایت و عقلانیت را دید ولی صرف بالا بردن جمعیت بدون توجه به شاخصههای کیفی و مهارتی و توزیع عادلانه آموزش در کشور و پافشاری صرف، در این حالت دیگر بحث توصیهکنندگان به افزایش جمعیت در چارچوب مولفههای قدرت و تاثیرگذاری قدرت نیست بلکه به دنبال پیاده نظام میگردند و ازدیاد جمعیت را پیگیری میکنند تا مشکلات چنان در هم تنیده و فزاینده شود که افراد فقط به دنبال سیر کردن شکمهای خود بروند و نتوانند از نیازهای اولیه خودشان فاصله بگیرند، چون وقتی نیازهای اولیه در هر جامعهای تامین شود افراد به سراغ کیفیت زندگی و مسائلی که از ضروریات ابتدایی زندگی مانند مسکن، غذا، آب و هوا فاصله داشته باشد میروند. به عبات دیگر مسئله جمعیت یک مسئله انتزاعی نیست ولی مطابق آن چیزی که در تریبونهای رسمی گفته میشود مسئولان دائم این مسئله را در انفکاک از مولفههای دیگر اجتماعی میبینند و نوع نگاه به این موضوع انضمامی نیست؛ یعنی نمیتوان به مردم گفت که باید جمعیت را افزایش دهیم ولی ما کاری به آموزش و پروش، مسکن، شغل، اوغات فراغت، دسترسی آسان به اماکن استراحتی و تفریحی و زیر ساختهایی که دولت باید در این حوزهها سرمایهگذاری کند نداریم. در این صورت نه تنها جمعیت زیاد نمیشود بلکه دائم جمعیت کمتر میشود و سن تجرد بالاتر میرود و مشکلات و مسائل دیگری مترتب بر این وضع خواهد شد که در جامعه مسئله پیوند خانوادگی سست شود یا داشتن خانواده یک کالای خیلی لاکچری محسوب شود. اگر ما میخواهیم در مورد مسئله جمعیت یک رویکرد استراتژیک داشته باشیم باید نوع نگاهمان انضمامی باشد. مسئله جمعیت و ازدیاد آن یک امر انتزاعی نیست و به صورت یک مولفه تک عاملی نمیتوانیم به آن نگاه کنیم. مسئله جمعیت را باید بخشی از امر اجتماعی ببینیم و امر اجتماعی هم دائما و مستدام به صورت امر انضمامی خودش را به ما نمایان میکند ولی در بحثهایی که امروزه در عرصه سیاسی و تریبونهای رسمی ما شاهد هستیم، نوع نگاه انتزاعی است.»
nتبدیل زیرساختهای سلامت به تجارت
در آخر این کارشناس تصریح کرد:«این مسئله را نمیتوان صرفا به مسئله کرونا تقلیل داد. در طول 50 سال اخیر پزشکی به مثابه یک منبع درآمد در کشور تبدیل شده بود و خانوادهها و افراد و حتی سیاست گذاریهای کلان تلاش میکردند بچهها را به این سمت سوق دهند که پزشک و مهندس شوند تا درآمدشان بالا رود. این باعث شده بود که پزشکی که یک امر اجتماعی بود و اساسا سلامت به مثابه زیر ساخت اجتماعی که برای تنظیم و مراقبت جامعه انسانی باید رفتار میکرد تبدیل به یک کالای بسیار گران بها و یک شغل بسیار پر درآمد شده بود. در حالیکه کسانی که در عرصه سلامت و بهداشت کشور سیاستگذاری و مدیریت میکردند باید اساسا تفکر و نگاهشان نسبت به پزشکی، نگاه تعاون محور و توانمندسازی جامعه میبود نه اینکه در پزشکی به دنبال تجارت بروند. وقتی ما پزشکی و مهندسی را تبدیل به تجارت میکنیم نتیجه این میشود که زیرساختهای عمومی و همگانی را در این عرصهها بسیار کم میکنیم و بودجههایی را که باید زیر ساختها را در دوران صلح و عدم اضطرار توسعه دهند تا در وضعیتهای جنگ و اضطرار بتوانیم از آنها استفاده کنیم و جامعه به سلامت عبور کند را امروز در اختیار نداریم. به نظر من بحث ما بر خلاف آنچه که تلاش میکنند مسئله بهداشت را به مسئله واکسن تقلیل دهند بسیار عمیقتر است.»
سایر اخبار این روزنامه
با واکسن چینی نمیتوان به عمره رفت
تناقض جمعیتی مسئولان
نشستی که برنده و بازندهی آن «الکاظمی» است!
مهر تایید مجلس به کابینه رئیسی
فرمانده اقتصادی دولت کیست؛مخبر،میرکاظمی،خاندوزی یا رضایی؟
میگویند باید ازدواج کنی تا بگذاریم ماهیگیری کنی!
از امروز دیگر بهانه ای نباید باشد
نتیجه ای که از قبل مشخص بود
آزمون به قیمت جان
علت افزایش ظرفیت غنیسازی از سوی ایرانعدم موفقیت در احیای برجام است
یک نکته دردناک
تعقیب حقوقی مقامات دولتی در صورت تاخیر در تصویب مقررات بودجه
صدور مجوز بهرهمندی دانشجویان ایرانی برخوردار از ویزای آمریکا از خدمات آموزشی
خلیلزاد کجاست؟