یک نکته دردناک

بابک خطی ‪-‬ در کم و کیف پیگیری انجام عمل جراحی فوری برای یکی از کودکان (از مهمانان اتباع خارجی) تحت پوشش یکی از سازمان‌های غیردولتی حمایت از کودکان کار بودیم.
حضور دوستان، همکاران و اساتیدی که در قسمت‌های مختلف بیمارستان‌ها و مراکز درمانی مشغول به کار هستند و برای اینگونه امور پیشقدم، خوشبختانه کم نیست و این شد که پذیرش و برنامه‌ریزی برای انجام عمل به خوبی و بدون
هدر رفتن وقت صورت بگیرد.
نکته دردناک قضیه اما اینجااست که اتباعی که در بیمارستان بستری می‌شوند نه تنها هیچ نوع بیمه و حمایتی ندارند که حتی برای پرداخت هزینه‌ها هم از آن‌ها حداقل دوبرابر مقدار تعرفه آزاد دریافت می‌شود و این اتفاقی بود که برای این کودک نازنین هم افتاد.


صدالبته که برای کادر درمان براساس وجدان و سوگندی که یاد کرده‌اند بیمار، بیمار است و تفاوت در رنگ و نژاد و زبان و...تاثیری در روند رسیدگی و درمان او ندارد و حتی در میدانهای جنگ نیز با دید فراملیتی مجروحان و آسیب‌دیدگان از نظر خودی، متفق یا دشمن بودن برای درمان شدن فرقی ندارند بنابراین مشکل درقسمت مدیریت مالی درمان کشور است که این‌چنین بی‌ملاحظه و بدون فکر این مسئله را اجرایی نموده به آن رسمیت داده‌است و دانسته یا نادانسته، ابتدایی‌ترین حقوق بشری را نقض نموده و این مسئله مصداق بارز نژادپرستی است.
یک دیدگاه این مسئله را این‌طور توجیه می‌کند که درمان افراد خارجی شامل سوبسیدی که دولت برای شهروندان ایرانی پرداخت می‌کند، نمی‌شود.
اما اولا آیا برای افراد پناهنده یا موارد خاص نیاز به حمایت نباید استثنایی باشد؟
و ثانیا خبرهای استخراج رمز ارز توسط شرکت‌های خارجی که از برق سوبسیدی کشور استفاده می‌شود و بسیاری از قطعی‌های آزاردهنده اخیر برق هم به آن منتسب شده‌است چگونه توجیه می‌شود؟
پناهندگی و کندن از محل زندگی خصوصا در مواردی که برای حفظ جان باشد، یکی از دردناک‌ترین اتفاقات زندگی می‌تواند باشدکه اثرات عمیقی در ساختار ذهنی و جسمی آدم‌ها به جای می‌گذارد. این افراد یکی از مهمترین گروه‌ها برای دریافت حمایت هستند تا بتوانند به زندگی‌ای برگردند که حق همه است.
حالا در شرایطی که رنج بیماری به استرس مهاجرت یک کودک اضافه شده است، بجای حمایت، هزینه‌ی درمان با آن‌ها دولاپهنا حساب می‌شود و متاسفانه این اتفاقات نه بار اول که بارها اتفاق افتاده است و اولین بار آن نیست. هرچند تکراری بودنش چیزی از عجیب بودن آن کم نمی‌کند.
نویسنده این یادداشت نه به عنوان تعریض از سوی کسی که دستی بر آتش دارد بلکه به عنوان کسی که قسمت عمده‌ای از حیات حرفه‌ای‌اش در متن زندگی این کودکان و خانواده‌هایشان است نسبت به این مسئله، زشتی بیش از حد و عوارض برگشت‌ناپذیر آن هشدار جدی می‌دهد.