مواضع رئیسی با جبهه پايداری همخوان نيست

عکس: آرمان‌ملی / فاطمه فتاحی/آمان ملی- سهیل ثابت: کابینه دولت سیزدهم سید ابراهیم رئیسی پس از گمانه‌زنی‌های بسیار معرفی شد اما برخلاف آنچه انتظار می‌رفت وزرای پیشنهادی چندان افراد قوی و متناسب با وزارتخانه‌ها نبودند و از آن مهم‌تر بر مبنای وعده‌های رئیس جمهور مبنی بر شایسته‌سالاری و کارآمدی نیز انتخاب نشدند. امری که نه تنها جریان‌های سیاسی که نمایندگان مجلس نیز به آن اذعان کردند. اما به هر صورت با توجه به تاکیدات مقامات عالیه نظام مبنی بر تسریع در تشکیل کابینه برای حل مشکلات مردم در گام پایانی وزرا در مرحله بررسی صلاحیت‌های این مجلس خواهند بود که نشان خواهد داد چه کسانی راهی پاستور خواهند شد و چه کسانی نخواهند توانست از سد پارلمان بگذرند. آنچه مسلم است دولت سیزدهم همان‌طور که به مردم وعده داده باید هرچه زودتر درصدد پیدا کردن راهکارهایی برای حل و فصل مشکلات مردم به ویژه در حوزه اقتصاد و معیشت آنها باشد. هر چند که حوزه‌هایی مثل سیاست خارجی نیز از اولویت بالایی برخوردار است. در این راستا برای بررسی دولت جدید و آینده پیش رو، کابینه پیشنهادی و حضور جوانان در کابینه «آرمان ملی» با فیاض زاهد فعال سیاسی اصلاح‌طلب و استاد دانشگاه به گفت و گو پرداخته است که می‌خوانید.  تحلیل و ارزیابی شما از شرایط فعلی جامعه با توجه به روی کار آمدن رئیس جمهور و دولت جدید چگونه است؛ اساسا جامعه می‌تواند به آینده و تحولات پیش رو خوشبین باشد یا تحول خاصی صورت نخواهد گرفت؟
 با روی کار آمدن هر دولتی از آنجایی که خون تازه‌ای تزریق می‌شود و مدیران و رجال یا خانم‌هایی که مسئولیت جدیدی می‌پذیرند دنبال نشان دادن ظرفیت‌ها و توانایی خود هستند شاهد تحرک افزون‌تری در درون سیستم هستیم. ضمن اینکه جریان راست و اصولگرا چون همیشه به ناکارآمدی متهم بوده خیلی برایش مهم است که در افکار عمومی اثبات کند که آن تفسیر و برداشت اولیه نسبت به آنها برای اداره کشور نادرست است.  یادمان باشد که امام خمینی (ره) - جمله‌ای ماندگار درباره این دوستان گفته و آن تعبیر همین این است که شما قدرت اداره یک نانوایی را هم ندارید. پس نگرش اول می‌تواند مثبت باشد. نکته دوم اینکه یکدست شدن حاکمیت است که البته یک توهمی بیش نیست و اساسا چیزی به نام یکدستی در هیچ ساختار سیاسی نداریم بلکه فقط نوع تعارض‌‌ها، تنش‌ها و منافع تغییر می‌کند و دعواهای جدید جانشین منازعات قدیمی می‌شود. ولی در یک هارمونی که همه به یک جریان سیاسی وابسته هستند شاید برخی از تنش‌ها و تعارضات در قوه قضائیه، دولت و مجلس کنترل شود، شبیه اتفاقی که در مورد واکسن افتاد تا به بهبود شرایط، تسریع دستورالعمل‌ها، قوانین و آئین نامه‌ها و مجموعه فرامین اجرایی کمک کند. تا دیروز تحلیل این بود که نباید از واکسن‌های آمریکایی و انگلیسی استفاده کرد اما امروز صحبت از آن می‌شود که 20 میلیون دوز واکسن فایزر و مدرنا در حال خریداری و وارد شدن است و کسی هم با آن مشکلی ندارد. اگر معنایش آن باشد جریان اصولگرا هیچ پرنسیب اخلاقی ندارد وقتی جریان رقیب در قدرت است همه گونه سنگ اندازی می‌کند و وقتی خود به قدرت می‌رسد هیچ گونه ممنوعیت و تابویی وجود ندارد از لحاظ اخلاقی یک امر بدون پرنسیب است. اما اشکالی ندارد  اگر به مردم کمک می‌کند که در نتیجه لجبازی طرف مقابل آنها هزینه ندهند. شبیه آنچه امروز شاهدیم و روزی ششصد نفر جان خود را از دست می‌دهند. نکته بعدی این است که اگر دولت جدید می‌داند که علت اصلی مشکلات در قطع بودن کانال‌های ارتباطی سالم با همسایگان و کشورهای تاثیر‌گذار و مناسبات بین‌المللی معقول و کاهش تنش منطقه‌ای و همین‌طور حل مساله FATF و برجام به عنوان دو فرایند نمادین است، می‌تواند تاثیرگذار باشد. بپذیرید اگر مسئولان همکاری کنند و قفل اقتصاد بین‌المللی ایران باز شود؛ سرمایه گذاری خارجی و کاهش ریسک کاهش قیمت دلار تاثیر مثبتی بر اقتصاد کشور و  امید به زندگی خواهد داشت. اما اگر دولت جدید خود را درگیر شعارهای توخالی کند و در واقع بخواهد با رفتارهای پوپولیستی مخاطبان خاص خود را از خود خشنود کند، مطمئن باشید خیلی زودتر از آنچه که تصور می‌شود ماه عسل این دولت به پایان خواهد رسید و با کوهی از مشکلاتی که ریشه در تصمیمات ساختاری و غیرمعقول دارد فشار مضاعفی از سوی افکار عمومی متوجه این دولت خواهد شد و با توجه به کم تجربه بودن و فقدان سابقه مدیریتی توسط وزرای پیشنهادی کار آقای رئیسی که خودش نیز سابقه زیادی در حوزه مدیریت اجرایی ندارد و همه عمر کاری خود را در دستگاه قضایی سپری کرده بسیار دورنمای دهشت انگیزی را برای ما متصور خواهد شد. امیدم آن است که دولت آقای رئیسی واقع بینانه برای برداشتن قدم‌های جدی در جهت حل مشکلات اساسی کشور  از خود شجاعت لازم را به خرج دهد و از آنجا که مورد حمایت و تایید مقامات عالی‌رتبه نظام است آن محدودیت‌هایی که دولت‌های قبلی با آن روبه‌رو بودند را با خود به همراه نداشته باشد. 
 تحلیل کلی شما از کابینه معرفی شده به لحاظ سابقه اجرایی، مدیریتی و تحصیلات مرتبط با حوزه‌‌های مورد فعالیت چگونه است؟
معتقدم که آقای رئیسی گرفتار چند مساله شد؛ مساله اول اینکه در جناح اصولگرا آنهایی که سابقه وزارت و مدیریت ارشد داشتند عموما در تیم احمدی‌نژاد تعریف می‌شدند و آقای رئیسی هیچ تمایلی نداشت که کابینه‌اش، کابینه احمدی‌نژاد باشد. مشکل بعدی آقای رئیسی این بود که  شاید بخشی از اصولگرایان تند در تیم جریان فکری آقای مصباح یزدی و جبهه پایداری مطرح می‌شد و شخصیت و کاراکتر  آقای رئیسی با جبهه‌پایداری ناسازگار است. مشکل سوم این بود که آقای رئیسی می‌خواست بگوید که بازتاب آن سخن رهبری هستم که گام دوم انقلابی‌ها را در واقع شکل و سر و سامان می‌دهند.  وقتی شما به چنین متدی تمایل پیدا می‌کنید، مجبور هستید به سراغ افراد درجه 2 و درجه 3 بروید که طبیعتا سابقه مدیریت، توان علمی در طراز آنچه تاکنون کشور آنگونه مدیریت انجام شده پیدا نمی‌کنید. مجموعه این 3 دلیل باعث شده که دست آقای‌رئیسی خالی بماند و از طرف دیگر هم هرچند تلقی این است که هیچ دینی به گروه‌ها و احزاب سیاسی اصولگرا ندارد و موفقیت خود را مدیون اعتباری است که در نتیجه انتخابات قبلی و دوران به ظاهر موفق ریاست قوه قضائیه دارد اما یادمان نرود که بخش‌هایی از حاکمیت راه را برای او باز کردند. در یک مسابقه‌ای که رقبای جدی نداشت و خود آقای رئیسی نیز راضی نبود از اینکه در چنین مسابقه‌ای بخواهد برنده شود، چراکه من معتقدم در یک شرایط آزادتر هم آقای رئیسی ظرفیت این را داشت که انتخابات را ببرد و اصلا این همه هزینه شود. من شناخت کمتری نسبت به افراد معرفی شده دارم اما معتقدم کابینه کاملا سیاسی است و جبهه پایداری در ترکیب آن نقش دارد. همچنین در زمینه وزارت کشور آقای وحیدی سابقه وزارت دفاع دارد و در سپاه دارای ارتباطاتی است و با توجه به تجربه امنیتی که دارد به نظر گزینه مناسبی می‌آید. در حوزه سیاست خارجی انتخاب آقای امیرعبداللهیان در چارچوب فعلی خوب است و هماهنگی بیشتری با بحث میدان دارد. در مجموع به نظرم، می‌توانست کابینه قوی‌تری شکل بگیرد و نمی‌دانم چرا این اتفاق رخ نداد و امیدوارم که تبعات تصمیم گیری آقایان به نحوی باشد که بتوانند این کشتی در حال طوفان را پیش ببرند. به نظرم بزرگ‌ترین مسأله دولت سیزدهم تحریم‌هاست و با توجه به دست فرمانی که در داخل و خارج از کشور می‌بینم و همچنین سوابقی که در ذهن دارم آقای رئیسی را پرهیز می‌دهم که درگیر شعارزدگی اطرافیان شود. از تهِ دل آرزو دارم اصولگرایان موفق شوند و مشکلات و مصائب را کم کنند. اما با توجه به شناختی که از این جریان دارم، محال است به آرزویم برسم.


 نگاهی به کابینه مطرح شده نشان می‌دهد که رئیس جمهور بیش از هرچیزی به بحث جوانگرایی روی آورده است؛ اساسا چه میزان با این رویکرد موافقید و صرف جوان بودن برخی وزرا برای دولت با کارآمدی  همراه خواهد بود؟
فکر می‌کنم دست  آقای رئیسی آنقدر باز نیست که  متناسب با الگو  و چارچوب ذهنی که تصور می‌کند، باشد. به هر صورت ماهیت و ظرفیت جناح‌های افراطی همین‌هایی است که می‌بینید و این ها جزء بهترین‌ها هستند و هر کس دیگری جای آقای رئیسی بود چه بسا  امکان انتخاب‌های بهتری نداشت و اگر  از یک سطحی بالاتر می‌رفت به انتخاب مدیران  تکنوکرات و غیر جوان متهم می‌شد که با کلیت این شعار مخالفم. در اصلاحیه سخنان مقام معظم رهبری نیز این نکته بود که جوانگرایی لزوما به معنای انتخاب آدم‌های جوان نیست بلکه گرایش و روحیه جوان گرایی مطرح است. مثلا محمد شریعتمداری وزیر آقای روحانی در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماع خود به نسل اول انقلاب تعلق داشت اما انتخاب‌های او  عموما مدیران جوان بود. مطالعات موسسه بروکینگز آمریکا می‌گوید که بازده موفق‌ترین مدیران در سنین 50 تا 70 سال است. ما مثل خیلی از این شعارهای عوام گرایانه که بدون دقت گرفتار آنها می‌شویم فکر کردیم که می‌توانیم یک جوانی را از راه برداریم و بالای سر یک وزارتخانه بگذاریم. در حالی که کادرسازی جوان‌ها باید در یک فرایند منطقی صورت بگیرد و آرام آرام مدیران نخبه‌ای را تربیت کنیم که قدرت اداره وزارتخانه یا ادارات کل یا معاونت‌ها را داشته باشد. اما مثل خیلی از کارهایمان که همیشه دچار افراط و تفریط هستیم در این حوزه نیز  به نظر من چنین اتفاقی صورت نگرفته است. 
 در بررسی صلاحیت‌‌ها به نکاتی برخورد کردیم که بیــش از بررسی برنامه‌های وزرا  نشان  از مباحثی حاشیــه‌ای چــون روابط سیاسی با شخصیت‌ها یا رویکردهای دیگــر داشت؛ در حالی که در دوره‌های گذشته بر اساس ســوابق اجرایی و مدیریتی به بررسی صلاحیت می‌پرداختند؛ اساسا چرا مجلس یازدهم چنین رویکردی را در پیش گرفته است؟
نکته اول اینکه انقلابیون واقعی آنهایی بودند که این نظام را مستقر کردند، جنگ را اداره کردند و کشور را بعد از جنگ ساختند. هرگونه تلاش برای بازسازی  و تلاش برای بازسازی آن گذشته چون اصیل نیست منجر به شکست می‌شود. چون به قول هگل آنها چهره‌های اصلی بودند اما اینهایی که می‌خواهند ادای آنها را در آورند به شکل کمیک خود را نشان می‌دهند. دیگر اینکه حاصل چهل و دو ساله آن انقلابیون وضع کنونی است که تازه آنها انقلابیون نسل اول با سوابق درخشان، مبارزاتی و زندان بودند. این وضعیتی است که تقریبا آحاد جامعه از آن راضی نیستند. آنهایی که هیچ بویی از آن انقلاب بزرگ نبردند، می‌خواهند چه چیزی را به عنوان عمل انقلابی جا بزنند. نکته سوم از نظر ترم جامعه شناسی این است که مفهوم انقلابی غلط است، چراکه مفهوم انقلابی بدین معنی است که شما با نظام مستقر یک رابطه در تعارض دارید و می‌خواهید به صورت انقلابی ارزش‌های آن نظام سیاسی را تغییر دهید. شما مگر می‌توانید با یک نظامی که مبتنی بر یک انقلاب شکل گرفته رفتار انقلابی انجام دهید؟ هر چند که متاسفانه در این کشور گاهی واژه‌ها معانی درستی را به ذهن متبادر نمی‌کنند. 
 با این اوصاف نوع رویکرد مجلس به کابینه پیشنهادی را با توجه به صحبت‌های رئیس جمهور و سایر مقامات در راستای تسریع در تشکیل کابینه چگونه تحلیل می‌کنید؟
وظیفه مجلس این است که امانتداری کند، چراکه با این کار مقام معظم رهبری هم راضی‌تر خواهد بود. به این معنا که واقعا اگر مجلس احساس می‌کند برخی از این آقایان توانایی اداره یک وزارتخانه را ندارند نباید به آنها رای دهد. دولت کار خود را شروع می‌کند و رئیس جمهور می‌تواند از فرصت باقی مانده  برای  معرفی افراد جدید استفاده کند.