چگونه آلمان از بلندترین و سیاسی‌ترین خط انرژی در جهان سود می‌برد؟

محمد زارعی - کارشناس مسائل آلمان و اروپا
پس از سال‌ها نزاع و اختلاف
بر سر احداث خط لوله انتقال گاز
نورداستریم ۲ از روسیه به آلمان و اروپا، این پروژه بالاخره به ایستگاه آخر و کیلومترهای پایانی رسیده و به زودی افتتاح می‌شود. ساخت این خط لوله از ابتدا (سال ۲۰۰۵) مخالفان بسیاری در اروپا و


آن سوی آتلانتیک داشت، که طی سال‌های اخیر در پی افزایش
تنش با روسیه به جمع آن‌ها نیز افزوده شده است. این تنش‌ها نه تنها بر مناسبات فراآتلانتیکی تاثیر گذاشته، بلکه اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن، احزاب سیاسی و افکار عمومی را نیز با خود درگیر کرده است. این درگیری‌ها شامل سطوح مختلفی از جمله انرژی، اقتصاد، امنیت و حتی روابط فرهنگی میان کشور صادرکننده، یعنی روسیه، و کشورهای واردکننده گاز، به ویژه آلمان، می‌شوند. این یادداشت ضمن بررسی ویژگی‌های پروژه نورداستریم ۲ و دیدگاه موافقان و مخالفان، به چشم‌انداز آن در آینده نیز می‌پردازد.
> مشخصات خط لوله گازی نورداستریم ۲
خط لوله نورداستریم ۲ به منظور انتقال گاز طبیعی روسیه از میادین قطبی از طریق سنت پترزبورگ و دریای بالتیک به آلمان ساخته شده و مقصد اول آن منطقه لوبمین در نزدیکی گرایفسوالد، واقع در شمال آلمان می‌باشد. این خط لوله به موازات خط لوله نورداستریم ۱، که در سال ۲۰۱۲ تکمیل شد، احداث شده است. طبق آمارهای رسمی، خط لوله نورداستریم ۲ از ظرفیت سالانه ۵۵ میلیارد متر مکعب برخوردار می‌باشد. مسئولیت ساخت و ساز و عملیات‌های عمرانی و فنی آن به عهده شرکت Nord Stream ۲ AG
است که یکی از زیرمجموعه‌های شرکت دولتی گازپروم روسیه به حساب می‌آید. هزینه ساخت نورداستریم ۲ حدود ۹ میلیارد یورو برآورد شده است. شرکت گازپروم، بزرگترین تولیدکننده گاز جهان، با مجموعا حدود ۵ میلیارد یورو بزرگترین سرمایه‌گذار این پروژه به شمار می‌رود. علاوه بر این غول انرژی، شرکت‌های اروپایی دیگر از جمله Engie (فرانسه)، OMV (اتریش)، Shel- (هلند/بریتانیای)، Uniper و Wintershal- Dea (هر دو آلمان) نیز نیمی از هزینه‌های پروژه را به عنوان سرمایه گذاران مالی یا وام دهندگان تامین می‌کنند. طول این خط لوله ۱۲۲۴ کیلومتر است و میدان‌های گازی یوژنو-روسکویه و استوکمان در دریای بارنتز را به آلمان متصل می‌کند. خط لوله گازی نورداستریم ۲، جدا از نقطه شروع و پایان، منحصراً از طریق مناطق دریایی یا آب‌های آزاد، که به هیچ قلمرو یا مناطق آبی کشور اختصاص نداشته، می‌گذرد. در واقع این خط لوله از بین خطوط آبی نزدیک به سوئد، فنلاند و دانمارک در شمال و همچنین استونی، لتونی، لیتوانی و لهستان از سمت جنوب دریای بالتیک می‌گذرد.
> اهمیت نورداستریم ۲ برای آلمان
دسترسی به منابع گاز طبیعی از اهمیت راهبردی فزاینده‌ای در اتحادیه اروپا برخوردار است. با افزایش مداوم تقاضا برای انرژی گازی، ذخایر سرزمینی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز کاهش می‌یابد. رشد اقتصادی و اشتغال در آلمان تا حد زیادی به صنایع کلیدی پر مصرف مانند شیمی یا تولیدات فلزی بستگی دارد. علیرغم اهمیت روزافزون انرژی‌های تجدیدپذیر مانند انرژی باد، انرژی خورشیدی و یا آبی، گاز طبیعی به عنوان دومین منبع بزرگ انرژی در آلمان، نقش مهمی در این صنایع ایفا می‌کند. با توجه به اینکه آلمان، خود فاقد منابع گاز طبیعی است، تقریبا تمام انرژی گازی خود را از سایر کشورها وارد می‌کند. گاز روسیه حدود نیمی از واردات گاز آلمان را تشکیل می‌دهد. علاوه بر روسیه، نروژ با ۲۵ درصد و هلند نیز با ۲۱ درصد به عنوان بزرگترین صادرکنندگان گاز به آلمان محسوب می‌شوند. جمهوری فدرال آلمان یا آلمان غربی واردات گاز از اتحاد جماهیر شوروی را در سال ۱۹۶۹ آغاز کرد. همکاری در این زمینه بین آلمان و روسیه حتی در زمان جنگ سرد تا حد زیادی بدون مشکل بود. امروزه روسیه به تامین‌کننده اصلی گاز طبیعی برای آلمان تبدیل شده است. آلمان به منظور رفع نیازهای خود و باقی ماندن در رقابت‌های جهانی، به دسترسی بلندمدت به منابع گاز طبیعی نیاز دارد. در حال حاضر هیچ جایگزین واقعی برای واردات گاز طبیعی وجود ندارد. با حذف تدریجی انرژی‌های هسته‌ای و زغال سنگ (تا سال ۲۰۳۸)، خطر کمبود انرژی برای آلمان، که ناشی از کمبود ذخایر خود است، افزایش می‌یابد. از این رو نورداستریم ۲ می‌تواند امنیت گاز طبیعی آلمان را در دراز مدت تضمین کند و از دستیابی به اهداف سیاست‌های اقلیمی در اتحادیه اروپا حمایت نماید.
> از نورداستریم ۱ تا نورداستریم ۲؛
از پوتین-شرودر تا پوتین-مرکل
گرهارد شرودر ده روز قبل از انتخابات مجلس فدرال در پاییز سال ۲۰۰۵، اندکی پیش از آنکه رو در روی رقیب خود آنگلا مرکل قرار گیرد، تصمیم گرفت تا با صمیمی‌ترین دوست دوران صدراعظمی خود، یعنی ولادیمیر پوتین ملاقات کند. آن زمان رسانه‌های آلمان دیدار شرودر و پوتین را این گونه تشریح کردند: «صدراعظم سعی می‌کند گوسفندان خود را از آب به خشکی منتقل کند، تا در صورت شکست در انتخابات کمتر متضرر شود.» شرودر قصد داشت به هر قیمتی معامله با پوتین را به اتمام برساند، چرا که به جانشین احتمالی خود یعنی خانم مرکل اعتماد نداشت. از همین رو در روز ۸ سپتامبر ۲۰۰۵، توافق نامه‌ای بین دولت آلمان و روسیه امضاء شد که بر اساس آن، یک خط لوله گاز دو کشور را مستقیماً از طریق دریای بالتیک متصل می‌کرد؛ ایده‌ای که از اواسط دهه ۱۹۹۰ وجود داشت و در حال شکل‌گیری بود. خط لوله‌ای که تمام کشورهایی که بین روسیه و آلمان قرار دارند را دور می‌زد و باعث می‌شد تا روسیه مالیات‌هایی که به لهستان، کشورهای بالتیک یا اوکراین پرداخت می‌کرد را پس‌انداز کند. همچنین از این طریق روسیه این کشورها را از هرگونه تاثیر یا نفوذ در انتقال گاز محروم می‌کرد. شرودر در انتخابات سال ۲۰۰۵ شکست خورد و تنها اندکی پس از پایان دوره صدراعظمی خود به عنوان یکی از اعضای هیئت نظارت شرکتی انتخاب شد، که از آن زمان تاکنون به عنوان «نورداستریم» شناخته می‌شود.
پس از شرودر، نوبت به جانشین او بود که در مورد این پروژه تصمیم‌گیری کند. در دوران صدراعظمی آنگلا مرکل نه تنها با ساخت نورداستریم مخالفتی نشد، بلکه این خط لوله گسترش یافت و بدین ترتیب نورداستریم ۲ در سال ۲۰۱۵ راه‌اندازی شد. ساخت این دو خط لوله یک اتفاق بزرگ بود. نورداستریم ۱ با طول ۱۲۲۴ کیلومتر بزرگترین خط لوله زیر دریا در جهان بود. این پروژه در سال ۲۰۱۱ افتتاح شد و سالانه ۵۵ میلیارد متر مکعب گاز به اروپای مرکزی منتقل می‌کند. دومین خط لوله، یعنی نورداستریم ۲، از سال ۲۰۱۸ ساخته شد و امسال به پایان می‌رسد. با این حساب، اکنون نسبت به آن مقدار دو برابر گاز منتقل می‌شود.
> نورد استریم، پروژه صلح؟!
از ابتدا دیدگاه آلمان این بود که تبادلات اقتصادی بیشتر بین روسیه و اروپای غربی در دراز مدت به تامین صلح کمک می‌کند. امیدی که هنوز محقق نشده است. در سال ۲۰۱۲، پوتین و دیمیتری مدودف نقش خود را عوض کردند و پوتین دوباره رئیس جمهور شد. در سال ۲۰۱۴ روسیه جزیره کریمه اوکراین را به اشغال خود درآورد. علاوه بر آن سرکوب مخالفان و فعالان حقوق بشری در روسیه نیز فشار زیادی بر روابط با آلمان وارد می‌کند. علیرغم تهدید امریکا برای اعمال تحریم علیه این پروژه، آنگلا مرکل در سال ۲۰۱۵ قرارداد دومین خط لوله را نیز تایید کرد. برخی از کارشناسان معتقدند که سیاست مرکل، با توجه به نقش آلمان به عنوان یک صادرکننده پیشرو، در مسیر «جداسازی سیاست از تجارت» پیش می‌رفت. علاوه بر این، در هشت سال دوره اوباما، مرکل دوستی در کاخ سفید داشت که ظاهرا علاقه‌ای به سنگ‌اندازی در پروژه نورداستریم نداشت. اما این رویکرد با روی کار آمدن دونالد ترامپ و سفیر وی در برلین، ریچارد گرنل تغییر کرد. در ژانویه سال ۲۰۱۹، ریچارد گرنل حتی تا آنجا
پیش رفت که نامه‌های تهدیدآمیزی برای شرکت‌های آلمانی که در این خط لوله نقش داشتند، نوشت. در این دوره نگرش مرکل نسبت به سال ۲۰۱۵ تغییر نکرد. پروژه نورداستریم ۲ اگرچه از منظر ژئوپولیتیکی باعث دردسرهایی شد، برای مرکل اما همیشه در درجه اول یک پروژه اقتصادی به شمار می‌رفت. توافق اخیر میان بایدن و مرکل نشان می‌دهد که آلمان در نهایت توانست با منافع اقتصادی
خود پیروز شود.
> منافع روسیه از پروژه‌های گازی نورداستریم
روسیه از ابتدا بسیار مایل به راه‌اندازی این پروژه بود؛ دست کم به دلیل وابستگی نسبی بزرگترین شرکت گاز طبیعی جهان، یعنی گازپروم و وابستگی بزرگترین منبع مالی این کشور به بازار فروش اروپا. سهم عمده سود اقتصادی روسیه در بازار فروش گاز طبیعی به اروپا دیده می‌شود. آلمان نیز بزرگترین مصرف‌کننده گاز طبیعی روسیه است. از سوی دیگر، کرملین در تلاش است تا صادرات انرژی خود را متنوع کند. دلایل اصلی این امر ناامنی و درگیری‌های ترانزیتی ناشی از رویارویی‌های مداوم با غرب و اوکراین است. آثار مستقیم سیاست تنوع در انرژی این کشور را می‌توان در کارخانه‌های ال ان جی نواتک و پروژه خط لوله گازپروم، سیلا سیبری مشاهده کرد. این شرکت‌ها قرار است بازار چین را مستقیماً تامین کنند. نتایج این سیاست تنوع در درازمدت دیده خواهد شد. با اتمام خط لوله سیلا سیبری چین به دومین مصرف‌کننده بزرگ گاز طبیعی روسیه تبدیل شد. با این اتفاق از نظر راهبردی، وابستگی روسیه به مشتریان اروپایی خود در درازمدت از بین می‌رود. طی سال‌های آتی روسیه احتمالا دیگر به این اندازه به آلمان و اتحادیه اروپا نیاز ندارد. متخصصان حوزه انرژی سه دلیل عمده برای این امر در نظر می‌گیرند: افزایش و تقاضا برای صادرات گاز مایع، عدم اطمینان در انتقال گاز به طور مداوم از طریق خط لوله به اروپا و افزایش روابط تجاری با چین. با این وجود، هنوز توافق طرف روسی در مورد تشدید همکاری با آلمان و اتحادیه اروپا وجود دارد و روند کاهشی آن تنها در بلندمدت می‌تواند دیده شود. از آنجا که این امر در مورد آلمان و اتحادیه اروپا نیز صدق می‌کند، پروژه نورداستریم ۲ در حال حاضر به نفع همه شرکا است. آلمان و اتحادیه اروپا نیز قصد دارند در آینده از میزان وابستگی خود به انرژی سوخت‌های فسیلی بکاهند و در مقابل به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر قدم بردارند.
> نورداستریم ۲؛ توازن منافع یا علیه منافع شرکا؟
بر خلاف این نظریه که نورداستریم ۲ یک پروژه صرفاً اقتصادی است، بحث درباره ابعاد سیاسی آن همیشه دشوار بوده است. هیچ پروژه سیاسی دیگری در حوزه انرژی به اندازه این پروژه بحث برانگیز نبوده است. عمدتا دلیل آن این است که در این مورد منافع استراتژیک مهمی با هم برخورد می‌کنند یا در تلاقی یکدیگرند. حامیان این خط لوله در درجه اول روسیه به عنوان تامین‌کننده گاز و آلمان و برخی دیگر از کشورهای اتحادیه اروپا به عنوان خریدار هستند. استدلال مدافعان نورداستریم ۲ معمولاً این است که این خط لوله می‌تواند امنیت انتقال انرژی را در دراز مدت تضمین کند. در سوی مقابل بیش از همه، ایالات متحده و کشورهای شرق اتحادیه اروپا، در واقع کشورهایی که مسیر فعلی ترانزیت را بر عهده دارند، مخالف تاسیس پروژه نورداستریم ۲ بودند. از بین آن‌ها بیش از همه، اوکراین بیم آن را دارد که در آینده به طور کامل از تجارت ترانزیت و حق مالیات آن حذف شود. علاوه بر این، کشورهای شرق اتحادیه اروپا به دلیل روابط استراتژیک و ویژه میان روسیه و آلمان از نظر سیاسی و امنیتی احساس ناامنی می‌کنند و نگران هستند که روابط عمیق این دو کشور می‌تواند پیامدهای مخربی برای کشورهای شرق اتحادیه اروپا داشته باشد. امریکا نیز بیش از هر چیز نگرانی خود را سیاسی امنیتی عنوان می‌کند. امریکایی‌ها معتقدند که آلمان خود را به روسیه وابسته می‌کند و می‌تواند به «گروگان» روسیه تبدیل شود. اما گاز روسیه همچنان می‌تواند حتی بدون خط لوله نورداستریم ۲ نیز به آلمان برسد. از طرف دیگر، منافع اقتصادی نیز انگیزه‌های مقاومت امریکا در برابر این پروژه به شمار می‌آیند. ایالات متحده به آلمان و اروپا به عنوان یک منطقه یا بازار فروش بالقوه برای گاز مایع خود، بسیار گران‌تر و همچنین با قیمتی غیر رقابتی نگاه می‌کند. دور زدن اوکراین به عنوان یکی از مسیرهای ترانزیتی بارها به عنوان دلیل مخالفت علیه نورداستریم ۲ مورد استفاده قرار گرفته است. به جریان افتادن این خط لوله وضعیت اقتصادی ناپایدار این کشور را به خطر می‌اندازد، زیرا اوکراین به دلیل از دست دادن مالیات‌های ترانزیت، درآمد اقتصادی قابل توجهی را از دست می‌دهد.
با این حال، علیرغم تنش‌های اخیر، روسیه توانست قرارداد ترانزیت گاز را که در دسامبر ۲۰۱۹ با اوکراین به پایان رسیده بود، تمدید کند. قرار است این قرارداد تا پنج سال دیگر اطمینان حاصل کند که اوکراین به عنوان یک کشور ترانزیت برای انتقال گاز به اروپا مورد استفاده قرار گیرد، علیرغم اینکه میزان گاز منتقل شده در مقایسه با قرارداد ترانزیت قبلی کاهش یافته است. این یکی از راه‌هایی بود که طرفین در جهت کاهش تنش در روابط میان روسیه و اوکراین در نظر گرفتند. علاوه بر این، وابستگی اتحادیه اروپا به واردات گاز روسیه کمتر از وابستگی روسیه به فروش گاز در اتحادیه اروپا است. بدین معنی که سهم روسیه از واردات گاز طبیعی به اتحادیه اروپا حدود ۴۰ درصد است. این میزان کمتر از سهم اتحادیه اروپا در صادرات گاز طبیعی روسیه است که در حال حاضر حدود ۷۰ درصد است. افرادی که به پروژه نورداستریم ۲ خوشبین هستند، با اظهار این دلایل، شرکای مهم دیگر آلمان را نیز به تضاد منافع اقتصادی در این خط لوله متهم می‌کنند. شرکت‌های بزرگ بریتانیایی از جمله «بریتیش پترولیوم» و شرکت فرانسوی «توتال» هر کدام به طور جداگانه در پروژه‌های نفتی و گازی با شرکت‌های روسی مشارکت دارند. از آنجایی که خط لوله نورداستریم ۲ تقریبا منافع هیچ کدام از این شرکت‌ها را تامین نمی‌کند، به طور طبیعی فرانسه و بریتانیا نیز در کنار متحد اصلی خود امریکا و کشورهای شرق اروپایی، در فواصل مختلف به شدت با این پروژه مخالفت می‌کردند. اقدامات حقوق بشری روسیه از جمله سوء قصد علیه «الکسی ناوالنی» نیز به این انتقادها شدت
بخشید .