قهر معنادار جوانان با دانشگاه

 سرویس جامعه جوان آنلاین: «بزرگ که شدی می‌خواهی چه کاره شوی؟»؛ این سؤال را در کودکی‌مان می‌پرسیدند و ما نیز براساس علایق و سلایق یا تحت‌تأثیر فیلم و کارتونی که دیده بودیم، شغلی را انتخاب می‌کردیم. آن‌وقت پدر و مادرمان از تصور شغلی که قرار است انتخاب و در آن پیشرفت کنیم، ذوق زده می‌شدند و لبخند رضایت بر لبانشان می‌نشست! سال‌ها بعد، اما بزرگ‌تر شدیم و کسب درآمد اولویت بیشتری پیدا کرد، دیگر اهمیت درس خواندن و رفتن به دنبال شغل مورد علاقه کمرنگ شد و کمتر کسی توانست از راه تحصیل به رؤیاهایش برسد. به همین دلیل هر سال از تعداد متقاضیان شرکت در کنکور کاسته شد و بعد از آن نیز افرادی که انتخاب رشته کردند نیز کمتر شدند، در نهایت امسال ۵۲ درصد از کنکوری‌ها که مجاز به انتخاب رشته شده‌بودند، قید دانشگاه را زدند و هیچ رشته‌ای را انتخاب نکردند! براساس آمار منتشر شده ظرفیت دانشگاه‌های کشور - سراسری و آزاد- حدود یک میلیون نفر بود که برای این ظرفیت یک میلیون و ۱۱۲ هزار نفر در کنکور ۱۴۰۰ شرکت کردند، در حالی که فقط ۱۱۲ هزار نفر نمی‌توانستند وارد دانشگاه شوند، بیش از نیمی از داوطلبان کنکور که مجاز به انتخاب رشته شده‌بودند، قید دانشگاه را زدند. آن‌طور که به نظر می‌رسد کنکوری‌ها دیگر تمایلی به دانشگاه رفتن ندارند مگر اینکه در رشته‌های خاص و پرطرفدار قبول شوند که پول بسیار خوبی دارد! شاید یکی از دلایل بی‌توجهی داوطلبان کنکور به اکثر رشته‌های دانشگاهی که البته بازار کار خوبی هم ندارد، وجود فارغ‌التحصیلان بیکاری باشد که در اطراف خودشان می‌بینند یا می‌شناسند. فارغ‌التحصیلان بیکار و پشیمان!
محیا یکی از همین پشت کنکوری‌ها است و با وجود مجاز شدن در کنکور، انتخاب رشته نکرده‌است، او در این‌باره به خبرنگار «جوان» می‌گوید: «سه سال پیش در یکی از رشته‌های علوم پایه در دانشگاه آزاد قبول شدم، اما بعد از گذراندن دو ترم فهمیدم که این رشته هیچ بازار کار مناسبی ندارد و بسیاری از فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌مان با وجود کسب نمرات بالا همچنان بیکار مانده‌اند! همان‌موقع بود که تصمیم گرفتم جلوی ضرر را زودتر بگیرم و پیش از آنکه شهریه بیشتری به حساب دانشگاه پرداخت کنم از ادامه تحصیل انصراف بدهم تا مجدد در کنکور شرکت کنم و در رشته‌ای درس بخوانم که بازار کار خوبی دارد.»
او ادامه می‌دهد: «در میان پشت کنکوری‌ها و دانشجویان، رشته‌های پزشکی بسیار پرطرفدار است. چون پزشکی هم از منزلت اجتماعی بالایی برخوردار است و هم درآمد بسیار خوبی دارد، برای همین برای قبولی در رشته‌پزشکی درس خواندم، اما از آنجایی که امسال نتوانستم رتبه مورد قبولی را کسب کنم از انتخاب رشته منصرف شدم.»
محیا در واکنش به این خبر که حدود ۵۲ درصد از مجازی‌های کنکور، انتخاب رشته‌نکرده‌اند، می‌گوید: «یقین دارم که اکثر این داوطلبان رؤیای پزشک‌شدن را در سر دارند، وگرنه چه دلیلی دارد که یک نفر در کنکور شرکت کند و مجاز شود، اما از انتخاب رشته و نشستن روی صندلی‌های خالی دانشگاه و فارغ‌التحصیل شدن انصراف بدهد؟» جامعه ناامید از آینده!


در جدیدترین نظرسنجی ایسپا آمده‌است که حدود ۶۰ درصد از شهروندان امیدی به بهتر شدن وضعیت کشور در سال آینده ندارند. این نظرسنجی در روز‌های ۱۷ تا ۲۰ مرداد و با در نظر گرفتن جمعیت ۱۸ سال به بالای کل ایران (شامل مناطق شهری و روستایی) با تعداد نمونه هزارو۵۷۰ نفر به شیوه مصاحبه تلفنی انجام شده‌است.
امان‌الله قرایی مقدم، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه با اشاره به این آمار منتشر شده به خبرنگار «جوان» می‌گوید: «مشخص است که در شرایط ناامیدی از آینده، برخی انگیزه ادامه تحصیل را از دست خواهند داد و تنها در شرایط خاص حاضر به دانشگاه رفتن می‌شوند.»
او با اشاره به اینکه در حال حاضر حدود ۳۰ درصد از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بیکار هستند، اظهار می‌دارد: «در چنین شرایطی که تحصیلات دانشگاهی، بازار کار مناسبی ندارد، ادامه تحصیل، جذابیت خودش را از دست داده است.»
به عقیده این استاد دانشگاه، عده‌ای از داوطلبان در کنکور شرکت کرده‌اند تا خودشان را محک بزنند در حالی که آن‌ها از ابتدا قصد درس خواندن نداشته‌اند.
قرایی مقدم ادامه می‌دهد: «در گذشته دانشگاه جذاب بود، زیرا که خانواده‌ها و جوانان فکر می‌کردند با رفتن به دانشگاه و ادامه تحصیل، می‌توانند از مشاغل خوبی بهر‌ه‌مند شوند، اما امروزه می‌بینند که فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در تاکسی تلفنی کار می‌کنند! یا می‌بینند ۲۳ نفر از فارغ التحصیلان دانشگاهی پارکبان شده‌اند! به همین دلیل آن‌ها ترجیح می‌دهند که به جای درس خواندن وارد بازار کار شوند.»
این استاد دانشگاه تصریح می‌کند: «از مدت‌ها قبل بیشتر صندلی‌های دانشگاه به دلیل عدم تمایل و جذابیت برای دانشجویان خالی شده و روز به روز به تعداد این صندلی‌های خالی اضافه می‌شود. جوانان فهمیده‌اند که تحصیلات دانشگاهی و هزینه چهار سال پرداخت شهریه و سایر هزینه‌های دانشگاهی، آینده آن‌ها را تأمین نخواهد کرد.»
او با اشاره به اینکه ارزش و اعتبار تحصیل در جامعه فروریخته است، می‌گوید: «در کشوری که اقتصاد سالمی دارد هر‌کس که تحصیلات بیشتری داشته باشد از موقعیت بهتری برخوردار می‌شود و در نتیجه درآمد بیشتری نیز خواهد داشت، اما این مسئله در کشور ما بسیار کمرنگ است و اهمیت چندانی به تحصیلات داده‌نمی‌شود. امروز دیده می‌شود که فردی با دو کلاس سواد، درآمد بسیار بالاتری از یک فارغ‌التحصیل دکترا دارد و این مسائل جوانان ما را ناامید کرده‌است!»
قرایی مقدم با بیان اینکه دانشگاه، مهارت لازم را به دانشجویان یاد نمی‌دهد و آن‌ها را برای ورود به بازار کار آماده نمی‌کند، می‌گوید: «داوطلبان کنکور به اصطلاح تمایل ندارند به ثبت نام و نشستن سر کلاس که آینده مبهمی دارد. علاوه بر این، دانشگاه، عملگرایی، مهارت و کارایی لازم را به دانشجو یاد نمی‌دهد و بیشتر بر علوم نظری و حفظیات مبتنی است. به همین دلیل کمتر کسی حاضر می‌شود که در این شرایط به دانشگاه بیاید و تحصیل کند.» تب تند پزشک‌شدن و رقابت بر سر آن
دکتر مجید حسینی، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درباره عدم انتخاب رشته بیش از نیمی از مجازی‌های کنکور ۱۴۰۰ به خبرنگار «جوان» می‌گوید: «تعداد صندلی‌های رقابت‌پذیر دانشگاه بسیار کم است. در حال حاضر فقط ۱۵ هزار صندلی وجود دارد که داوطلبان بسیار زیادی بر سر آن رقابت می‌کنند و سایر ظرفیت‌های دانشگاهی متقاضی زیادی ندارد.»
او ادامه می‌دهد: «گرایش‌ها به سمت رشته‌های علوم تجربی حرکت کرده و از سوی دیگر ظرفیت بسیاری از رشته‌های علوم پایه خالی مانده‌است. این در حالی است که متقاضیان صرفاً با هدف تحصیل در سه رشته پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی گروه آزمایشی علوم تجربی را انتخاب می‌کنند و در نهایت نیز داوطلبانی که رتبه مناسبی کسب نکرده‌اند، انتخاب رشته نمی‌کنند تا بتوانند در سال آینده نیز در کنکور شرکت کنند.»
حسینی با بیان اینکه داوطلبان کنکور رشته‌های خاصی را می‌خواهند، اظهار می‌دارد: «حجم ورودی‌های پزشکی بسیار کم است و هر سال مافیای پزشکی تعداد ورودی‌های پزشکی را کم می‌کند و به همین دلیل افرادی که متقاضی هستند سراغ باقی رشته‌ها بروند، کم است. در نتیجه داوطلبان تمایل به انتخاب رشته دارند، اما تمایل به بسیاری از رشته‌های دانشگاهی عنوان شده بسیار کم است تنها در صورتی انتخاب رشته می‌کنند که مطمئن شوند پزشکی قبول خواهند شد!»
او درباره این سؤال که تقصیر عدم جذابیت رشته‌های غیرپزشکی بر عهده کیست، پاسخ می‌دهد: «تقصیر بر سر تفاوت‌های زیاد حقوق در میان رشته‌ها است؛ وقتی حقوق معلم و پزشک، ۲۷ برابر با هم فاصله دارد، مشخص است که هیچ‌کس نمی‌خواهد معلم یا مهندس کشاورزی شود! معلوم است داوطلبان کنکور به سراغ رشته‌هایی می‌روند که درآمد نجومی داشته باشند؛ مثلاً پزشکی، حقوق و روانشناسی را انتخاب کنند.»
حسینی تصریح می‌کند: «علاوه بر رشته‌های پردرآمد، داوطلبان کنکور بر سر دانشگاه‌های مطرح مانند دانشگاه شریف و امیرکبیر نیز که پرطرفدار هستند، رقابت دارند، اما آن‌ها حاضر نیستند که در رشته‌های علوم پایه در دانشگاهی دور از تهران تحصیل کنند.»
او با بیان اینکه درس در تعریف یونسکو یعنی چیزی که در زندگی به دردتان بخورد، می‌گوید: «اگر قرار باشد داوطلبان کنکور وارد رشته‌ای شوند که هیچ‌وقت قرار نیست از آن استفاده کنند، اسم آن درس خواندن نیست، از این رو کسی که در انتخاب رشته شرکت نمی‌کند، معنی‌اش این نیست که نمی‌خواهد درس بخواند، زیرا او می‌تواند تمام اطلاعات مورد نیازش را در خارج از دانشگاه نیز به دست بیاورد. بنابراین دلیل دانشگاه نرفتن داوطلبان این است که رشته‌های کم‌طرفدار به دردشان نمی‌خورد و آن‌ها ترجیح می‌دهند سال‌های آینده تلاش‌خود را بکنند یا اینکه کلاً قید دانشگاه رفتن را بزنند و وارد بازار کار شوند.»
حسینی اظهار می‌دارد: «من معتقدم که باید مانند سوئیس یا آلمان که بیشتر از ۲۰ درصد افراد دانشگاه نمی‌روند، چون محل علم است، ۸۰ درصد مردم باید به دنبال شغل و مهارت بروند. در ایران نیز باید این اتفاق بیفتد و دانشگاه‌های پولی دست از سر مردم بردارند.»
او با اشاره به اینکه نیاز به این حجم از دانشگاه در کشور نداریم، می‌گوید: «چین با بیش از یک میلیارد جمعیت، اندازه کشور ما که جمعیت ۸۰ میلیون نفری داریم، دانشگاه دارد! و این مسئله نشان می‌دهد که تعداد رشته‌ها و دانشگاه‌های داخل کشور ما بسیار زیاد است.»
حسینی در پایان تأکید می‌کند: «اگر روال فعالیت دانشگاه‌ها اینطور ادامه پیدا کند، به طور حتم دانشگاه‌های پولی به مرور زمان حذف خواهند شد، زیرا که دیگر در آینده‌ای نزدیک مراجعه‌کننده نخواهند داشت.» آمایش آموزش عالی مهم‌ترین وظیفه وزیر جدید علوم است
در همین رابطه دکتر میثم مهدیار، معاون پژوهشی پژوهشکده فرهنگ و هنر به خبرنگار «جوان» می‌گوید: «اتفاقی که در یکی دو سال اخیر افتاده گرایش بسیار زیاد به رشته‌های پزشکی است که با وجود ظرفیت بسیار کمی که دارد چند برابر بیشتر از بقیه به قول معروف تاپ رشته‌ها متقاضی داشته‌است. متأسفانه برخی پزشکان متخصص به واسطه انحصار‌ها و تعارض منافعی که در حوزه‌های مختلف دارند، توانسته‌اند درآمد‌های بالایی کسب کنند، به همین دلیل دانش‌آموزان به سمت رشته‌های پزشکی گرایش دارند. برخی از داوطلبان کنکور که رتبه قابل قبولی کسب نمی‌کنند، تصمیم می‌گیرند که سال آینده همین مسیر را بروند و از آنجایی که به بقیه رشته‌ها از جنبه درآمدی نگاه منفی دارند از انتخاب رشته منصرف می‌شوند و وارد بازار کار می‌شوند.» مهدیار درباره علل این اقبال ادامه می‌دهد: «پزشکانی هستند که ماهانه بالای چندصد میلیون درآمد دارند خب این درآمد برای همه به‌خصوص نوجوانان و جوانان وسوسه‌برانگیز است. از سوی دیگر مؤسسات کمک آموزشی در این زمینه بی‌تأثیر نیستند، آن‌ها در این رقابتی که ایجاد می‌شود، درآمد هنگفتی کسب خواهند کرد، بنابراین کنکوری‌ها را به سمت رشته‌های پزشکی هل می‌دهند و رقابت بیشتری ایجاد می‌کنند.»
مهدیار درباره علت گرایش عمده کنکوری‌ها به رشته‌های پزشکی می‌گوید: «ضعف اصلی در این گرایش از سویی به نظام آموزش و پرورش کشور و بعد از آن نظام تربیتی خانواده بر می‌گردد. در کنار اینها، رسانه نیز به سوق دادن جوانان به رشته‌های پزشکی مؤثر بوده است. در واقع در این فضا‌ها به جای اینکه نفس کار و تلاش و خدمت را برای جوانان برجسته کنند، مسئله کسب درآمد را برای آن‌ها پررنگ و پراهمیت نشان می‌دهند، در نتیجه جوان و نوجوان می‌بیند از شغل‌های مهندسی و کارمندی در قیاس با پزشکی عایدشان نمی‌شود و به سمت پزشکی و وکالت که درآمد بسیار زیادی دارد، گرایش پیدا می‌کند و اگر نتواند به این رشته‌های پر درآمد برسد، وارد بازار کار می‌شود تا از آنجا به آرزو‌های خود دست یابد.»
این استاد دانشگاه با بیان اینکه کمبود پزشک داریم و تقاضا برای رشته‌های پزشکی هم بسیار زیاد است، اما ظرفیت پذیرش بسیار کم اظهار می‌دارد: «تعیین ظرفیت پزشکی برعهده پزشکان است و آن‌ها نیز انحصار ایجاد کرده‌اند. آنطور که آمار‌های سازمان نظام پزشکی نشان می‌دهد، سرانه پزشک در ایران به ازای هر ده هزار نفر برابر با ۲، ۳ پزشک (اعم از عمومی و متخصص) که بسیار پایین‌تر از دیگر کشور‌های منطقه و جهان مانند سوریه و مغولستان است. مهم‌ترین عاملی که باعث کمبود پزشک در کشور شده‌است، همین محدودیت در پذیرش دانشجوی پزشکی در دانشگاه‌ها و انحصار به وجود آمده‌است.»
مهدیار از فاصله دانشگاه و بازار انتقاد می‌کند و می‌گوید: «برخی از شرکت‌های دولتی پس از استخدام نیرو‌های فارغ‌التحصیل، حدود شش ماه تا یکسال دوره کارآموزی می‌گذارند تا این افراد را با کار آشنا کنند، زیرا دانشگاه با بازار کار و واقعیات و نیاز‌های جامعه بیگانه است و مهارت‌های لازم را به دانشجو یاد نمی‌دهد. بنابراین این مسئله نیاز به بازاندیشی دارد.»
او ادامه می‌دهد: «در بخش پژوهش نیز خلأ‌های بسیار زیادی وجود دارد، پژوهش‌های ما با نیاز‌های روز جامعه همسو نیست و با رشته‎های دانشگاه فاصله بسیار زیادی دارد. در نتیجه شاهد آن هستیم که در دانشگاه‌های شمال کشور که مناطق جنگلی و آب و هوای خاص دارد، تدریس رشته کشاورزی با تدریس رشته کشاورزی در جنوب کشور با شرایط آب و هوایی کاملاً متفاوت تقریباً یکسان است.»
مهدیار با اشاره به اینکه آمایش سرزمینی برای تنظیم رشته‌های دانشگاهی نداریم، تصریح می‌کند: «گاهی شاهد آن هستیم که در دانشگاه‌های برخی شهر‌ها که کنار دریا هستند رشته‌های مرتبط با پرورش ماهی وجود ندارد، اما شهری در مرکز کویر این رشته را تدریس می‌کند. در صورتی که رشته‌های دانشگاهی باید با آمایش سرزمینی تنظیم شود و زمینه آموزش عملی و وجود بازار کار باید مدنظر قرار بگیرد. مثلاً در استان سیستان و بلوچستان که ظرفیت بسیار بالای استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر مثل باد و آفتاب را دارد باید رشته‌ها مرتبط با همان منطقه تدریس شود و در دانشگاه‌های تهران و سایر کلانشهر‌ها باید رشته جامعه‌شناسی شهری یا برنامه‌ریزی کلانشهری داشته‌باشیم، ولی در بسیاری از شهر‌ها نیازی به این رشته وجود ندارد و نیاز‌های خاص خودشان را داشته باشند تا دچار بیکاری فارغ‌التحصیلان نشویم.»
این پژوهشگر اجتماعی به آینده داوطلبان کنکور که انتخاب رشته نکرده‌اند، اشاره می‌کند و می‌گوید: «۵۲ درصد داوطلبان کنکور ۱۴۰۰ که مجاز به انتخاب رشته شدند، اما رشته‌ای را انتخاب نکرده‌اند یا در نوبت بعدی امسال یا سال‌های آینده نیز تلاش می‌کنند و سرخورده می‌شوند یا اینکه وارد بازار کار می‌شوند تا به درآمد بالا برسند. هر چند ورود این افراد به بازار کار اتفاق خوبی است، اما اگر علت اینکه وارد بازار کار می‌شوند ناشی از سرخوردگی و عدم ورود به دانشگاه باشد، ممکن است آسیب‌هایی را به دنبال خودش داشته‌باشد. از طرفی این افراد به دنبال شغلی هستند که چند ده میلیون تومان برای آن‌ها درآمد داشته‌باشد. بنابراین قطعاً سراغ فرصت‌هایی می‌روند که بتوانند به خواسته‌ها و آرزوهایشان برسند و برای همین وارد شرکت‌های هرمی یا زد و بند‌هایی می‌شوند که از امروز قصد آن را نداشته‌اند.»
مهدیار در پایان مطالبه‌ای از محمدعلی زلفی‌گل، وزیر علوم جدید دارد و می‌گوید: «آقای وزیر باید بداند که مهم‌ترین نیاز ما برای بحث آموزش و اشتغال، آمایش آموزش عالی است تا آینده آن‌هایی که قصد دارند مسیر درست بروند به بی‌راهه کشیده نشود و با هدایت این افراد به مسیر بهتر از وقوع آسیب‌های اجتماعی آینده همچون بیکاری جلوگیری شود. این قدم اول و اصلی برای نجات جوانانی است که با تحصیل بتوانند به رؤیا‌های خودشان دست یابند و سرخورده نشوند.»