بدرود روزنامه‌نگار عاشق!

خبر، سخت و جانکاه بود. صولت فروتن درگذشت! روزنامه‌نگار مهربان، فروتن و عاشق. صولت جان! هیچ کس مثل تو عاشق نبود و هیچ روزنامه‌نگاری مثل تو عاشق نبود و هیچ کس مثل تو عاشق روزنامه‌نگاری نبود. هم با زمانه جنگیدی و هم با قلبت! که عاشق بود و دردمند! و سرانجام تو را تسلیم خود کرد.
صولت فروتن سابقه روزنامه‌نگاری در کیهان، جوان، جام‌جم و آتیه داشت و سردبیری نشریه قوه قضائیه از کار‌های دیگر او بود. دکتر یونس شکرخواه، استاد علوم ارتباطات برای او نوشت: «تسلیت به دلبندانش، دوستانش در بهتی ناتمام که چه تلخ و شهاب‌گونه به یغما می‌رود انباشته‌های شرافت، صداقت و مهرورزی و ... صولت جان؛ یادهایت در ژرفای قلب‌هایمان.»
و او خود روز خبرنگار امسال را این‌گونه به یاد ما آورد: «مرگ گلوی الفبا را گرفته است. /و درد، تیتر تکراری تمام گزارش‌های ما است. /و روزنامه‌ها زیر شلاق آفتاب، کنار خیابان، شکنجه می‌شوند. /سایه‌های شما دیگر مدت‌هاست نمی‌افتد بر سر تیتر یک هیچ روزنامه ای. /خبر‌ها رفته‌اند کنار رفقای ناباب. /رفته‌اند قاطی انواع سیگار‌های پرمشتری، و چیپس، و پفک، و آب آناناس. /مردان روزنامه فروش فرتوتند و فقط بوی دود می‌دهند. /و هر روز بر تعداد خبرنگاران بی خبر و روزنامه‌نگاران بی روزنامه افزوده می‌شود. /به دست‌هایم که نگاه می‌کنم، خالی است. /و واژه‌ها دیگر در من نفس نمی‌کشند. /و با خود می‌گویم کاش، عشق در کلمه اول، عشق در تیتر یک، هیچ‌گاه رخ نمی‌داد. /اما رخ داده است؛ و من در رخداد‌ها بزرگ شده‌ام. پیر شده‌ام؛ و مرده‌ام، شاید. /و از من، تنها نامی محو و بزک کرده باقی است. /که تبریک گفتن هم دارد! /دیروز در خبر‌ها خواندم: خبرنگارانی از زحمات مسئولی تقدیر کرده‌اند! /مرگ، گلوی خبر‌ها را گرفته است. /و تمام روزنامه‌ها، چاپ شب شده‌اند! /مبارک است!»
یادش گرامی باد.