روزنامه ایران ورزشی
1400/06/08
بیخودی گرانها!
یادداشت احسان محمدی «وقتی هویج از موز سبقت میگیرد چرا از چندبرابر شدن قیمت فوتبالیستها باید تعجب کنیم؟» دلالها و کارچاقکنهای فصل نقل و انتقالات این جمله را نمیگویند اما ترجمه بعضی از حرفهایشان همین است. اینکه در بازاری که انگار به قیمت اجناس موشک بستهاند و عمودی رشد میکند چرا بازیکنان فوتبال نباید درخواستهای نجومی داشته باشند؟ چندسال پیش بازیکنی گفته بود من هر سال با پول قراردادم یک واحد آپارتمان میخرم. اینکه ملک و زمین گران شده گناه من نیست، من هم باید قراردادم اضافه شود. تقریباً کسی شک ندارد که خیلی از بازیکنان لیگ ما که این روزها کمتر از چند میلیارد تومان را اصلاً به حساب نمیآوردند و کیفیتی معمولی دارند، در یک فصل به زحمت پنج بازی درخشان دارند. حتی سعید آذری که حالا یک «برند» در باشگاهداری به شمار میرود هم گفته:«ارقام 12، 18 و 20 میلیاردی برای امضای قرارداد میشنوم و خدا مرا دوست داشت که امسال مدیرعامل نیستم. چرا باید یک بازیکن که سال گذشته قراردادش در یک باشگاه 4 میلیارد تومان بوده، امسال 10 باید میلیارد بگیرد؟ قرارداد رونالدو از 75 میلیون یورو به 30 میلیون یورو میرسد. چگونه است که این فوق ستاره با افزایش سن قراردادش کم میشود ولی ما اینجا برعکس عمل میکنیم؟ آیا مدیران باشگاهها حواسشان نیست که با یک بازیکن ٣٧ ساله قرارداد دو سه ساله امضا میکنند آن هم در حد ٩-٨ میلیارد تومان؟» داستان ساده است. هواداران فشار میآورند و مدیران باشگاهها برای حفظ محبوبیت و در امان ماندن از جمله کلیشهای «تیم را خوب نبستند، خوب خرج نکردند و ...» هر طور شده میخواهند چند خرید چشمنواز و دهان پرکن انجام دهند. حالا کیفیتشان مهم نیست. مگر کسی یادش هست که خریدهای قبلی چه کیفیتی داشتند؟ آنها که کلی برای خریدنشان سر کیسه را شل کردند بدون دستاورد باشگاه را ترک میکنند و حالا به واسطه شلوغکاری در فضای مجازی محبوبیت پیدا کردهاند و با دو برابر قرارداد سال قبل به یک تیم دیگر میروند! برنده این ماجرا بازیکنان معمولی هستند که سالهاست پول مفت میگیرند و حتی وقتی بد بازی میکنند اگر هواداری اعتراض کند تهدید به ترک باشگاه میکنند! فکر میکنید اگر قرار بود پول بازیکنان از جیب مالک خصوصی برود قیمتها تا این اندازه نجومی میشد؟ تراکتور نمونه تیمی است که مالک آن سعی کرد روی دست تیمهای صنعتی و دولتی بلند شود و الان چنان در چاه مشکلات و بدهیها گرفتار شده که هیچکس توان بیرون آوردنش را ندارد مگر یک مجموعه صنعتی یا دولتی دیگر! پول علف خرس نیست. در فوتبالی که درآمد چندانی ندارد، حق پخشی وجود ندارد، درآمدی از فروش پیراهن نیست، تیمهای لیگ برتری از فروش بازیکنان پایه آوردهای ندارند و ... چطور میشود مثل حراج آثار هنری وارد معرکه شد و هی عدد بالاتر گفت تا چکش را بزنند؟ هوادار گوشش به این حرفها بدهکار نیست. ستاره میخواهد، مدیران هم میگویند پول بازیکنان مثل مهریه است، کی داده کی گرفته؟ فعلاً تا ما هستیم قرارداد میبندیم، وقتی رفتیم هم این بدهی میرود روی بدهیهای قبلی که به ما ارث رسیده بود! تا زمانی که مسائل مالی باشگاهها شفاف نباشد، بدهی پیشین بازیکنان صاف نشود، بین هزینه و درآمد رابطه مستقیمی وجود نداشته باشد، مدیران برای کسب شهرت و محبوبیت بزنند زیر میز عقلانیت مالی، آش همین آش و کاسه همین کاسه است. ادامه این روند بدون شک موجب ورشکستگی چند باشگاه میشود و البته نابودی تیمهایی که توان مالی ندارند و وارد این معرکهها نمیشوند. این روند افزایش دوپینگی قیمت بازیکنها بالاخره باعث ترکیدن بادکنک میشود. ادامه بدهید!