روزنامه آرمان ملی
1400/06/08
نشست بغداد «واگرايي معنادار» در برابر ايران بود
آرمان ملی- حمید شجاعی: منطقه خاورمیانه از دیر باز محلی برای درگیریها، آشوبها، تنش و ناامنی بوده است و شاید کمتر سالهایی بوده که در این منطقه شاهد جنگ، تنشهای منطقهای و تقابلهای دیپلماتیک نبودهایم. آخرین مورد که شاید جدیدترین آنها نیز باشد به موضوع تحولات و ناآرامیهای اخیر افغانستان باز میگردد که طالبان محور این ناآرامیها قلمداد میشود. با این حال ایران همواره در منطقه کشوری بوده که منادی صلح بوده و در نشستها و اجلاس مختلف پیشنهادهای مبتنی بر صلح و سازش در منطقه و کشورهای مختلف داشته است. نشست اخیر کشورهای مقامات کشورهای منطقه در بغداد نیز یکی دیگر از نشستهایی بود که ایران در جهت صلح و سازش و همچنین تقویت روابط با همسایگان در آن شرکت داشت. نشستی که حسین امیرعبداللهیان به عنوان وزیر امور خارجه دولت سیزدهم نخستین سفر خود را در این قالب تجربه کرد. هر چند که خود وزیر خارجه نیز همین مساله را مطرح کرده که سیاست خارجی ایران در این دوره بیشتر توجه به همسایگان خواهد بود و با سایر کشورها در نظام بینالملل نیز بر اساس احترام متقابل رفتار خواهد شد. با این حال باید دید امیرعبداللهیان که خود از بدنه وزارت امور خارجه است و سالها در کنار محمد جواد ظریف در قامت معاون وزیر در حوزه مسائل منطقه فعالیت داشته چگونه خواهد توانست شعار خود در مورد توجه به همسایگان را به حقیقت مبدل کند. در این راستا برای بررسی نشست بغداد و حضور و تاثیر ایران، تاثیر صهیونیستها بر روابط ایران و برجام، مسائل افغانستان و آنچه در صحنه منطقه و نظام بین الملل میگذرد «آرمان ملی» با مهدی مطهرنیا آینده پژوه سیاسی و اجتماعی و تحلیلگر مسائل بینالملل به گفت و گو پرداخته است که میخوانید. شرایط منطقه خاورمیانه را پس از تحولات اخیر و به خصوص نشســت اخیر بغداد با حضور وزرای امور خارجـه و سران کشورهای منطقه چگونه ارزیابی میکنید؟یکی از مسائلی که باید در مورد بغداد و نشست بغداد مورد توجه قرار داد نوعی واگرایی معنادار در اوج تلاش برای ایجاد همگرایی است که به نمایش گذاشته میشود. رهبران و مقامهای شرکت کننده در نشست همکاری و مشارکت بغداد اگرچه در بیانیه پایانی نشست در حمایت از نقشهای دولت جمهوری عراق در بازسازی، ارائه خدمات و پشتیبانی از زیرساختها و تقویت بخش خصوصی تاکید دارند اما باید دید تا چه اندازه آنچه که به عنوان تلاشهای مصرحانه و دیپلماتیکی عراق برای رسیدن به زمینهای از نقاط اشتراک با سطوح منطقهای و بینالمللی در راستای تقویت اشتراکات سیاسی، اقتصادی و امنیتی در دستور کار قرار داده شده و در بیانیه نیز انعکاس پیدا میکند را عملیاتی میکند. آنچه که در عینیت نشان داده میشود نوعی همگرایی با محوریت پایتختهای عربی با پایتخت اسرائیل دیده میشود. مرکز رژیم حاکم بر تلآویو به هر تقدیر با سفر نفتالی بنت به ایالات متحده آمریکا حتی نشست عراق را تحت الشعاع قرار میدهد. آنچه که بنت در آمریکا به بایدن عرضه میکند در واقع از اهمیت جدی برخوردار است. او در دیدار با بایدن از جایگاهی رفیع از منظر بیان مطالب به دنبال آن است که بتواند زمینه ساز اجرای داکترینی شود که موسوم به دکترین مرگ تدریجی است. او از این دکترین نام برده و آن را به عنوان نظر تلآویو متوجه عملکرد آمریکا در منطقه قرار داد. با توجه به آنچه که او در این زمینه بیان میکند باید گفت که منطقه با عنایت به مساله افغانستان در یک بافت موقعیتی بسیار مخاطره انگیز قرار دارد و حتی سفر مکرون برای شرکت در این اجلاس با وجود اینکه با استقبال رسانههای گوناگون در مخابره فوری و اهمیت بخشیدن به آن روبهرو بود اما در ظاهر و در بخشهای عینی ناشی از رفتارها و کنشهای موجود در صحن علنی این نشست تا حدودی نگران کننده به نظر میآید. از یکسو مساله همکاریهای کشورهای منطقهای در جهت ایجاد ثبات در عراق و گسترش آن در منطقه مطرح است و از سوی دیگر تزاحم و تلاطمهای میان کشورهای منطقه از یکسو و شیوههای رفتاری رهبران سیاسی در نشستهای منطقهای و بینالمللی با یکدیگر مملو از نشانههای واگرایی است.
نخستین حضور وزیر خارجــه دولــت سیزدهم در این نشست را چگونه تحلیل میکنید و موضع ایران را در خصوص مسائل منطقه چگونه میبینید؟
با توجه به اولین حضور امیر عبداللهیان به عنوان وزیر امور خارجه ایران در این نشست و سخنرانی او با زبان عربی و مسائل حاشیه برانگیز در این زمینه ازجمله شایعه واگرایی او با برخی از سران کشورهای عربی بالتبع آنچه در باب خارج شدن امیر امارات از نشست مطرح شد و بعد از آن با توییتی که یکی از مقامات اماراتی تلاش کرد که این نوع رفتارها و خروج امیر امارات از جلسه را به نکتهای دیگر و امر از پیش تعیین شده ارجاع دهند اینکه کدام درست و کدام نادرست بوده هنوز مشخص نیست. اما آنچه که معین است آمار تبادلات میان ایران و عراق مطرح و نخست وزیر عراق آماری را که وزیر امور خارجه ایران مطرح میکند را تصحیح مینماید. لذا به نظر میرسد که حضور امیرعبداللهیان در این نشست با پیشینه و وجود تجربه وی مورد بررسی قرار میگیرد و در حوزه رسانهای، در ساحت شبکههای اجتماعی و رسانههای رسمی در دوران ایران، منطقه و نظام بینالملل زیر ذره بین قرار خواهد گرفت. در عین حال باید بپذیریم که ایران با حضور در این نشست تلاش دارد تا رویکرد جدید خود یعنی منطقهگرایی و حل مسائل ایران با کشورهای منطقه را کلید بزند. آنچه که به چشم میخورد آن است که سیگنالهای قدرتمندی در ارتباط با مقاومت در برابر حرکت ایران در جهت گسترش روابط منطقهای وجود دارد که باید برای برداشتن این مانعها و تبدیل تهدیدهای موجود در این چالشها به فرصت و فربه سازی فرصتهای موجود در این زمینه توجه کافی صورت پذیرد. به هر تقدیر نشست موجود در ارتباط با آنچه که نشست همکاری بغداد خوانده شد میتواند تا حدودی نقطه عزیمت خوبی برای جریان سازی دیپلماتیک و فعال کردن دیپلماسی رسانهای در جهت ایجاد یکپارچگی برای تلاشهای بیشتر در جهت تعامل فزونتر برای حل مسائل منطقهای صورت پذیرد. البته این را نباید از نظر دور داشت که همواره تهران در ارتباط با ایجاد یکپارچگی تلاشها برای تعامل با چالشهای پیشا روی آینده مطرح بوده است و امروز با برگزاری این اجلاسها و سمینارهای عربی و با توجه به برگزاری سمینارهای بسیار حجیم و مکرر در تهران دهه 1370 و 80باید بگوییم که اکنون تهران آرام آرام از متن به حاشیه رانده میشود و بسیاری از سمینارها و نشستهای گذشته در تهران از سمینارهای بین المللی مثل اسکاپ و دیگر نشستها مانند سمینارهای بسیار گسترده و در عین حال پرهزینه مربوط به وحدت کشورهای اسلامی سمینارها و نشستهای مربوط به حمایت از ملت فلسطین و... دیگر در تهران دیده نمیشود و ایران نمیتواند هزینه آن را نیز تقبل کند. در عین حالی که پذیرش تهران به عنوان مرکز انجام این سمینارها مانند دهههای گذشته اکنون با چالش جدی روبهرو است. اینها مسائلی است که باید از منظر سیاسی به عنوان سیگنالهایی قدرتمند در جهت تنزل جایگاه ایران در منطقه به آن توجه کرد.
طی چند وقت اخیر نفتالی بنت نخست وزیر رژیم صهیونیستی اظهارات مختلفی در خصوص تاثیرگذاری بر آمریکا در خصوص توقف برجام و عدم احیای این توافق داشته و سفر اخیرش به آمریکا نیز ناظر بر همین مساله بوده؛ اساسا تحرکات صهیونیستها چه میزان میتواند بر برجام و روابط بینالمللی ایران تاثیرگذار باشد؟
باید بپذیریم که اسرائیل در منطقه قدرتمندتر از گذشته در مسیر تقابل با ایران قرار دارد. آمریکا در پی آن است که رهبری حرکتها علیه ایران را بهعهده بگیرد و هزینههای آن را به کشورهای عربی و رژیم اسرائیل تحمیل کند. بالتبع اکنون اسرائیل در پرتو بزرگنمایی تهدید ایران توانسته جایگاه خود را مستحکم تر از گذشته کند. به گونهای که اکنون این کشورهای عربی ضد اسرائیل در دهههای گذشته هستند که به دنبال ایجاد وحدت عملی با اسرائیل در چارچوب اعمال فشار بیشتر علیه ایران برآمدهاند و دکترین مرگ کشندهای که از طرف بنت عرضه میشود در ادامه دکترین ایالات متحده آمریکا از سال 2017 به بعد است که میتواند طرح عملیاتی دکترین تبدیل ایران از یک چالش بینالمللی به یک خطر منطقهای و تهدید نظام بینالملل تلقی شود. بدین ترتیب باید بگویم آنچه که هم اکنون دیده میشود در صحنه عملیاتی تنگ کردن حلقه محاصره منطقهای تهران توسط اسرائیل با حمایت ایالات متحده آمریکا با پشتیبانی کشورهای عربی منطقه است که با توجه به بافت موقعیتی درونی در عرصه سیاسی و اجتماعی در ایران میتواند فشارها را فزایندهتر از گذشته به نمایش بگذارد.
با توجه به تغییر دولت و به تبع آن تغییــر وزیر امور خارجه و مواضع اخیر آقای امیر عبـداللهیان که گفته در سیاست خارجــی بیشتر توجه به همسایگان را مد نظر داریم و اروپا برای ما صرفا در تروئیکای اروپایی خلاصه نمیشود؛ اساسا سمتگیری سیاست خارجی ایران در آینده پیش رو را چگونه میبینید؟
اینها تعارفات دیپلماتیک است و به هر تقدیر هیچ کشوری نمیتواند مذاکره را رد کند و اساسا مذاکره ستون فقرات دیپلماسی است و دیپلماسی بر مذاکره استقرار پیدا میکند. پس آنچه که تحت عنوان مذاکره و قبول مذاکره از سوی امیر عبداللهیان مطرح میشود یک امر گریز ناپذیر و بالتبع کلیاتی در بعد حوزه وزارت خارجه محسوب میشود. نکته بعد آن است که ایران میخواهد با کشورهای منطقه روابط حسنه خود را گسترش دهد. گسترش روابط حسنه منوط به ایجاد فضای مثبت در ارتباط با آن چیزی است که طرفهای مقابل به آن پافشاری میکنند. به هر تقدیر طرف متقابل هم دیدگاههای خاص خود را نسبت به ایران دارند و این دیدگاههای خاص طرفهای مقابل در ارتباط با ایران در تنش با دیدگاههای موجود ایران از اصطکاک بالایی برخوردار است. پس این منطق را باید پذیرا باشیم و از طرف دیگر آنچه که مسجل است خواستههای ایران در درون دچار چالش در بیرون در حوزه منطقهای دچار تنشهای بالا و در حوزه بینالمللی دچار تحریمهای فراینده است. لذا چالش به علاوه تنش به علاوه تهدید زوایای حرکت ایران در عرصه منطقهای و بین المللی را بسیار تنگ میکند.
محمد جواد ظریف با ارائه دیپلماسی هوشمندانه، هنرمندانه و عزتمندانه در عرصه جهانی به عنوان نماد دیپلماسی ایرانی صلح، ثبات و دوستی را در دنیا معرفی کرد؛ از دیدگاه شما با روی کار آمدن آقای امیر عبداللهیان و مسلما تغییر رویکردها و نگرشها این نوع نگاه در نظام بینالملل نسبت به سیاست خارجی ایران چه میزان متغیر خواهد بود؟
در حوزه میدانی حرکت دیپلماتیک به هر تقدیر نبود محمد جواد ظریف میتواند برای ایران هزینهآور باشد. او یکی از بهترین دیپلماتهای تاریخ ایران محسوب میشود. اگر چه نقدهای بسیاری به او در زمینههای گوناگون وارد شده است. از جمله اینکه او خود را هزینه وزارت امور خارجه ایران کرد و بعد از استعفایی که داد ماندن مجدد او در این عرصه دور از سیاست ورزی محسوب میشد. اما آنچه مسجل است وزرای امور خارجه در عرصه سیاست خارجی به عنوان یک عنصر تاثیرگذار در تصمیم سازی مطرح هستند و در حوزه تصمیم گیری جایگاه وزرای امور خارجه در حد جایگاه قوه مجریه در ارکان حکومتی جمهوری اسلامی مطرح میشوند. حتی رئیس جمهور در ایران در عرصه سیاست خارجی در حوزه تصمیم سازی حضور دارد و در تصمیم گیری رهبری نظام جمهوری اسلامی است که تصمیم گیرنده است و بیان کننده این تصمیمات رهبری نظام جمهوری اسلامی است. لذا کشورهای دیگر جهان از جمله آمریکا و کشورهای اروپایی به خوبی این امر را مورد شناسایی قرار دادند و به وزرای امور خارجه در ایران نه در ساختار دولت به معنای STATE در نظام بینالملل بلکه در حد وزیر امور خارجه در حد قوه مجریه ایران نگاه میکنند.
با توجه به تحولات اخیر در منطقه به خصوص تحولات افغانستان موضع ایران در مقابل این اتفاقات را چگونه تحلیل میکنید و اساسا طالبان پیروز بحران افغانستان خواهد بود یا قدرت مرکزی متشکل از همه گروههای افغانستانی؟
بازگشت تنش در منطقه در دستور کار است. مدیریت نا امنی موجب گسترش آشوب و گسترش آشوب در منطقه منجر به ایجاد فضای پر گرد و غبار برای استفاده قدرتهای بزرگ بینالمللی خواهد شد. همانگونه که با توجه به یازده سپتامبر و هزینههای گزافی که آمریکا در منطقه کرد و توانست زمینههای حضور در خاورمیانه را فراهم کند امروز میتوان گفت که باز نقطه عزیمت افغانستان میتواند زمینههایی برای نقطه عزیمتی دیگر برای حضور بیشتر آمریکا در خاور دور و در شرق و جنوب شرقی آسیا محسوب شود. فلذا ظواهر امر اگرچه نشان دهنده رویکرد عقب نشینی آمریکا از مواضع قبلی است اما به نظر میرسد در آینده تحرکات دیگری را در این منطقه شاهد باشیم. فلذا نوع جهت گیری ایران در ارتباط با افغانستان بیش از آنکه جنبه فعال داشته باشد متاثر از وقایعی است که در منطقه رخ میدهد.
سایر اخبار این روزنامه
ذخاير ايران آب ميشود؛ تصويب FATF تنها راه
ديدگاه تيم اقتصادی دولت هماهنگ نيست
بازهم واكسن تقلبي
نشست بغداد «واگرايي معنادار» در برابر ايران بود
وزیردولت دوازدهم معاون رئیس جمهور سیزدهم
به جاي انكار، زندانها «اصلاح» میخواهد
گمنامان در معاونت امور زنان و خانواده!
انقلابیگری همراه با عقلانیت
دولت و الزامات بازسازی سرمایه اجتماعی
دلار ده هزار تومانی؟ چطور ممکن است؟
دولت رئیسی هوشمند باشد
منافع رمز ارزها و مضار خاموشیها