رضا بردستانی‪-‬ آفتاب یزد

تبلیغات ـ تا آن جایی که می دانیم و آموخته ایم ـ ریشه در زندگی اجتماعی انسان‌ها دارد و عملی است که در آن فروشنده یا تولیدکننده با انجام امری سعی دارد که خریدار بالقوه را از تولید محصول موردنظر آگاه کند اما تبلیغات در تلویزیون به هرچیزی شباهت دارد تا به جذبِ مشتری!
این روزها برای خرید یک کالا به سراغ گرانقیمت‌ترین چهره‌‌های سینمایی و تلویزیونی رفته اند با قیمت هایی که هوش از سر می برد و روش هایی که در اثربخشیِ این نوع تبلیغات باید تردید داشت اما فارغ از جوایز 20 تا 50 میلیون تومانی که یکی به اندازه ی شماره ی پا و آن دیگری لابد به اندازه ی وزن دست به جیب می شود(!) نوعاً با تبلیغاتی رو در رو هستیم که
نه تنها جنبه ی آموزشی ـ تبلیغی ندارد که برعکس، خود نوعی بدآموزی و ضد تبلیغ است؛ برای مثال: عده ای که حتما باید دارای جذابیت‌های خاصی از چهره تا مو داشته باشند از برندی برای خرید کفش استفاده می کنند که نه به لباس آن‌ها می‌خورد و نه با منطقه ای که در آن سکونت دارند همخوانی دارد که خوب می دانیم کسانی که در منطقه ای زندگی می کنند که حداقلِ قیمت یک متر واحد مسکونی بیشتر از 50 میلیون تومان است قطعاً از کفش های 197 هزارتومانی نخواهند پوشید!
شاید بگوییم، بخشی از تبلیغات، ایجادِ جذابیت است که می توان این ایراد را وارد دانست و پذیرفت و اما در جدیدترین پدیده ی تبلیغی، تلویزیون عملاً اقدام به آموزش کسب درآمد به همان شیوه ی خانمان سوزِ شرکت های هرمی می کند یا به تعبیری درست تر، تلویزیون در فروش هرمیِ شرکت ها که در پوشش تبلیغات انجام می شود شریک شده است یعنی تو باید 14 محصول از یک برند خاص را بخری بعد نام 14 نفر که دوست داری در میزان برنده شدن تو هم نقش داشته باشند هم سهمی ببرند ذکر کنی


آن گاه به شرطی حائز شرایطِ برنده شدن می شود که هر یک از آن 14 نفر به همین ترتیب 14 محصول از همان محصول را خریداری کنند و الخ...
این تبلیغ نیست بلکه اقدام به فروش با سوء استفاده از آنتن تلویزیون به همان شیوه ی شرکت‌های هرمی است که البته این بار زیرِ چترِ تلویزیون رسما و علناً انجام می شود و این جا است که می بینیم نظارت در صدا و سیما نه تنها در و پاشنه ای ندارد و سلیقه ای است بلکه نظارت در بحث کالاها و شرکت هایی که درآمدهای میلیاردی نصیب صدا و سیما می کنند یک مسئله ی
زاید و دست و پا گیر است. کافی است سری بزنیم به واحدهای تجاری جذب آگهی برای صدا و سیما تا متوجه شویم از این میلیاردها، تنها سهم اندکی به صدا و سیما می رسد و برنده‌ی اصلی گردانندگانی هستند که واسطه ی عقد قرارداد هستند واگرنه می شد به نحوی مسئله را توجیه کرد که درآمدی که به تقویت صدا و سیما بیانجامد چندان هم جای تردید و اعتراض نیست اما فروش هرمی شرکت‌ها با سوءاستفاده از اهرم تبلیغات تلویزیونی از یک سو جیب مردم را خالی می کند و از سویی دیگر برای صدا و سیما منفعتی ندارد!