احمد مسعود همان احمدشاه مسعود است؟!

مقصد بعدی احمد مسعود فرانسه است
آفتاب یزد - رضا بردستانی: شاید وقتی نسخه‌ی چاپی روزنامه به دست مخاطبان می‌رسد، «پنجشیر»، آخرین دژ دفاعیِ تسلیم نشده نیز سقوط کرده باشد، شاید احمد مسعود تا مدت‌ها رویت نشود و نیز ممکن است پنجشیر نه حالا که تا همیشه سقوط نکند و تن به سازش با طالبان ندهد!
فقط ۱۲ سال سن داشت که پدرش را در سن ۴۸ سالگی و دو روز مانده به حوادث یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ ترور کردند. او برای ادامه تحصیلات به آکادمی نظامی سنت هرست در انگلستان رفت تا به عنوان یک افسر نظامی آموزش ببیند.
دو سال قبل این جوان که پا به سی سالگی گذاشته بود در گفتگویی با «یورونیوز» گفته بود: «تا زمانی که به سمت تمرکززدایی از قدرت نرویم، هیچ مشکلی حل نخواهد شد. در شرایط فعلی طالبان به نوعی حس پیروزی دست می‌یابد چرا که به رسمیت شناخته شده و ما در حال مشروعیت بخشیدن به گروه‌های تروریستی هستیم و به تمام آن‌ها در سراسر جهان امید می‌دهیم.»


احمد مسعود به خوبی وضعیت حاکم بر آینده‌ی افغانستان را نه حالا و در این روزهای تلخ که دو سال مانده به استیلای طالبان بر تمام افغانستان منهای پنجشیر تشریح می‌کند: «در این روند مذاکرات ما حضوری از افغان‌ها را مشاهده نمی‌کنیم بلکه یک فرآیند محدود بین آمریکا، طالبان و برخی قدرت‌های منطقه‌ای است. سوال اینجاست که افغان‌ها در این روند کجا قرار دارند؟»
از دو سال قبل، همزمان با انتقاد از توافق پنهانی آمریکا و طالبان؛ نام او بر سر زبان‌ها افتاد: «احمد مسعود» پسر: احمد شاه مسعود» کسی که نام او و نام افغانستان و دره‌ی «پنجشیر» به هم گره خورده است.
این روزها خبرهای ضد و نقیضی از «پنجشیر»، احمد مسعود و آینده‌ی پیش روی افغانستانی که پسرِ احمد شاه مسعود در ذهن می‌پروراند مخابره می‌شود گو این که نیرویی در تلاش است تا نیروی مقاومت مردمی در پنجشیر را بدون جنگ و برخورد نظامی به زانو درآورد. خبرهای خوبی از منطقه‌ی پنجشیر مخابره نمی‌شود خبرهای بدی که هر لحظه می‌تواند بوی سقوط بدهد!
> احمد مسعود و معمایی به نام تقسیم قدرت
پیرمحمد ملازهی، کارشناس ارشد شبه قاره در واکنش به این پرسش آفتاب یزد که: «احمد مسعود و مواضعش می‌تواند روند سیاسی و نظامی و امنیتی را به سمتی ببرد که طالبان مجبور به تقسیم قدرت
شود یا نه؟» پس از مکثی طولانی می‌گوید: «برای پاسخ به این سوال باید به ساختار ایدئولوژیک طالبان بازگردیم و ساختار سیاسی که مد نظرشان است که امارت درست کنند یا دیگران را با خود شریک کنند. واقعیت این است اکنون جناح‌بندی‌های درونی طالبان حداقل در دو جبهه قرار می‌گیرند: یکی شورای کویته است که به لحاظ سیاسی مقداری واقع بینانه‌تر برخورد می‌کند و خیلی بی‌میل نیستند که مذاکراتی با احمد مسعود و کرزی و عبدالله عبدالله انجام دهند و هم چنین پیگیر مذاکراتی که «انس حقانی» در پاکستان آغاز کرده است هستند و دنبال راه حل سیاسی می‌گردند تا از این طریق بتوانند مخالفت‌ها را کنترل کنند. اما حداقل سه جریان دیگر وجود دارد که با طالبان همکاری می‌کنند ولی به خط مشی شورای کویته خیلی توجهی نمی‌کنند. یکی شبکه حقانی است و دیگری تحریک طالبان پاکستان که آن‌ها هم در این قضایا نقش داشتند و جریان دیگر جریان داعش خراسان است که بیشتر قومیت‌های آسیای مرکزی و منطقه‌ای را شامل می‌شوند. در واقع طالبان اگر بخواهند دنبال راه‌حل سیاسی بروند با این‌ها مشکل پیدا خواهند کرد. چون آن‌ها به کمتر از امارت اسلامی رضایت نمی‌دهند. امارت اسلامی را هم در ذیل
خلافت می‌بینند یعنی افغانستان را به عنوان اولین امارت می‌بینند و بعد از آنجا بقیه کشورهای اسلامی را تبدیل به امارت اسلامی کنند و سپس آن‌ها را ادغام کرده و بعد از آن دنبال خلافت جهانی که مد نظرشان است بروند. لذا اگر از زاویه دید آن‌ها نگاه کنیم آن‌ها آمادگی سازش با احمد مسعود و افراد دیگر چون امرالله صالح را ندارند. چون می‌خواهند امارت اسلامی را تمام و کمال روی کار آورند. اما از دید سیاسی اگر طالبان به دنبال انحصار قدرت بروند در آن صورت ممکن است با مقاومت مردمی رو به رو شوند. با توجه به اینکه اکنون مشکلات کشور بسیار زیاد است و اگر کمک‌های بین‌المللی به این کشورها نرسد زمستان سخت و فاجعه‌آمیزی در انتظارشان است بنابراین طالبان هم می‌خواهند هر چه زودتر با شناسایی منطقه‌ای و بین‌المللی راه را برای اعطای کمک‌های بین‌المللی باز کنند. حتی به لحاظ امنیتی با حرکتی که داعشی‌ها کردند مطمئن نیستند بتوانند امنیت را برقرار کنند. لذا می‌شود گفت دره پنجشیر و آقای مسعود در جایی هستند که اگر مقاومت ادامه پیدا کند طالبان حداقل مجبور خواهند شد که بخشی از قدرت را به گروه‌های قومی و مذهبی واگذار کنند ولی آن بخش که واگذار می‌کنند سهم حاکمیتی را برای خود نگه می‌دارند. این مسئله مهمی است که طالب حتی اگر حاضر شود شراکت را بپذیرد دیگران را در سطح «تکنوکرات»‌هایی که بتوانند کشور را اداره کنند نه در سطح تصمیم گیر و تصمیم ساز که آن‌ها خودشان هم قانون شریعت را در اختیار دارند و هم نیروی نظامی کافی برای اعمال سلطه هم وجود دارد. در این فضا باید فکر کنند آیا احمد مسعود به طرف راه حل سیاسی می‌رود و برتری طالبان را می‌پذیرد یا نه مقاومت می‌کند. واقعیت این است دره پنجشیر می‌تواند مقاومت کند اما از دره پنجشیر خارج شوند خطرناک است و طالبان در بیرون از دره آن‌ها را شکست خواهند داد. بنابراین فکر می‌کنم آن‌ها هم به این نتیجه رسیدند که باید به دنبال راه حل سیاسی بروند به اضافه این که دره پنجشیر بدون حمایت خارجی هم نمی‌تواند دوام آورد. چون حمایت خارجی باید از روسیه و چین دریافت شود. فکر نمی‌کنم فعلا کمک موثری به دره پنجشیر شود در حدی که از دره خارج شوند و طالبان را شکست دهند و معادله قدرت را تغییر دهند در این حد به نظرم کارایی ندارند. »
> احمد مسعود و مسئله‌ای به نام دلخوری از ایران
برخی اظهار نظرها و موضع گیری‌ها در همین اواخر حکایت از آن دارد که احمد مسعود از مواضع سیاسی ایران در قبال طالبان و افغانستان دلخور و حتی معترض است موضوعی باید کنکاش شود. ملازهی موضوع را از زاویه‌ای دیگر می‌بیند و اظهار می‌دارد: «چند سال است که ایران با طالبان ارتباط دارد و سیاست‌های ایران به چین و روسیه نزدیک‌تر است با طالبان از این زاویه موضع مشترک پیدا کردند که هم ایران خواهان این بود پایگاه‌های نظامی آمریکا از افغانستان برچیده شود هم طالبان. اما این سیاست در بین شیعه مذهب‌ها و هزاره‌ها و فارسی زبان‌ها و کلا شمالی‌ها منفی بود. یعنی بعضی از افغان‌ها از قومیت‌های غیر پشتون این سیاست ایران را زیر سوال می‌بردند و می‌گفتند همان طور که آمریکایی‌ها از لیبرال دموکراسی که در کابل حاکم کرده بود صرف نظر کرد و به طرف طالبان رفت ایران هم از ژئوپولتیک شیعه و «حوزه نوروز» که به لحاظ تمدنی، زبانی و فرهنگی به ایران نزدیک بوده‌اند فاصله گرفته و به طرف طالبان رفته است. این تلقی است که احمد مسعود هم دارد. زمانی که «عطا محمد نور» به طرف شمال و بدخشان رفت آقای ژنرال «دوستم» به مزار شریف برگشت. آقای «اسماعیل خان» به هرات آمد آن‌ها امیدوار بودند که کشورهای منطقه آن‌ها را یاری کنند تا بتوانند مقاومت کنند تا خیزش مردمی را به وجود آورند اما واقعیت این است نتوانستند. اعتماد مردم لطمه خورده بود و حاضر نشدند آن طوری که لازم بود برای تغییر معادله قدرت دفاع کنند. بنابراین بحث این است که بخشی از حاکمیت چه در ایران و چه در کشورهای دیگر با طالبان کنار آمدند دیگر خیلی روی نیروهای سنتی کار نمی‌کنند هر چند به لحاظ تبلیغاتی خواهان این هستند که طالبان یک حکومت همه شمول باشد که همه قومیت‌ها در آن شرکت داشته باشند اما سیاست طالبان را که کسی نمی‌تواند پنهان کند. طالب‌ها به لحاظ ایدئولوژیک انحصار طلب است و مهم‌تر از همه این که کلیت قضیه، طالبان گروه ایدئولوژیک است درست است که سیاسی کار هم شدند اما یک گروه ایدئولوژیک است که در بلند مدت نمی‌تواند با ایران شیعه مذهب کنار آید. از همین زاویه است که باید ایرانی‌ها هوشیار باشند که درگیر مسائل افغانستان تا آن حدی نشوند که بعد نتوانند آن را جمع کنند. فکر می‌کنم اتفاقی که دارد می‌افتد احتمالا معادله پشت پرده‌ای بین روس ها، چینی‌ها و آمریکایی‌ها محتمل است یعنی به این معنا که کل منطقه را از لبنان و سوریه و عراق و یمن و منطقه خاورمیانه گرفته تا اوکراین و کریمه به اضافه افغانستان در معرض معادله قدرت‌های بزرگ هم قرار دارند هر چند افغانستان از این زاویه مهم است که آمریکایی‌ها با توافقی که با طالبان کردند هدف اصلی‌شان متوقف کردن چین در جاده کمربندی است. اینکه احمد مسعود اشاره می‌کند همین مسئله است که آمریکایی‌ها تصمیم‌شان این است که چین را در این جغرافیای پشتون دچار مشکل کنند تا نتواند به قدرت اول جهانی تبدیل شود. در این ضابطه‌ها است که ممکن است معامله‌ای پیش آید و ممکن هم است پیش نیاید. اما اگر رخ دهد معتقدم روس‌ها در ازای کریمه که نیروی دریایی‌شان وابسته به آن است و اگر آن را در اختیار نداشته باشند به دریای آزاد دسترسی پیدا نمی‌کنند جدی هستند که در آن با آمریکایی‌ها معامله کنند اینکه این معامله چه شکلی پیدا خواهد کرد و چه کسانی را در آن معادله شرکت می‌دهند بحث دیگری است اما واقعیت این است وقتی به اختلافات افغانستان نگاه می‌کنیم دو بلوک قدرت دارند رو به روی هم قرار می‌گیرند؛ بلوک شرقی قدرت‌های چین و روسیه و کشورهای نزدیک به این دو هستند و بلوک غربی قدرت که آمریکا و اتحادیه اروپا و کشورهای نزدیک به آن‌ها هستند. در این فضا دنیا مجددا در حال دو قطبی شدن است. در واقع چند قطبی‌های کشورهای دیگر مطرح کردند آمریکا نپذیرفت تک قطبی را که آمریکا مطرح کرد دیگران قبول نکردند. بنابراین راه‌حل این است که به طرف جبهه‌بندی جدید بروند و بر اساس آن مناسبات تنظیم شود. در این فضا باید دید نگاه این کشورها به قضیه افغانستان چیست؟ »
> چشم‌انداز و آینده‌ی احمد مسعود و پنجشیر
ملازهی معتقد است پنجشیر تا ابد نمی‌تواند مقاومت کند و دیگر این که اگر طالبان بتواند نیروهای مردمی و مقاومت را از پنجشیر خارج کند بسیار خطرناک است. وی چشم‌انداز و آینده‌ی احمد مسعود و پنجشیر را این گونه تشریح می‌کند: «پنجشیر به لحاظ موقعیت جغرافیایی و نظامی‌اش قابل دفاع است دو سه گذر گاه بیشتر وجود ندارد و می‌توان راه این گلوگاه‌ها را بست و اجازه نداد کسی وارد شود اما باید آن طرف قضیه را هم دید که آن‌ها از داخل دره نمی‌توانند خارج شوند اگر بیرون آیند درگیری نظامی با طالبان پیش می‌آید و در درگیری مستقیم با طالبان نمی‌توانند دفاع کنند و ممکن است شکست بخورند. ضمن اینکه پنجشیر بدون حمایت خارجی در زمینه تسلیحاتی نمی‌تواند دوام آورد. کشورهایی که می‌توانستند به پنجشیر کمک کنند اکنون در کنار طالبان هستند. می‌ماند غرب. آیا غرب با پنجشیری‌ها مانند زمان جهاد برخورد می‌کند؟ که آن هم معتقدم بعید است. با طالبان توافقاتی پشت پرده کردند که هنوز بخش‌هایی از آن عملیاتی شده است اما در کل اگر بخواهیم این مسئله را مورد توجه قرار دهیم پنجشیر دارای امکاناتی که بتواند معادله قدرت را تغییر دهد نیست. راه حل معقول‌تر مذاکره و شراکت در قدرت است آن هم شراکتی که طالبان و پشتون‌ها بخواهند.»
> مقاومت احمد مسعود همیشگی نخواهد بود
ملازهی معتقد است: «بهترین راه حل، راه حل سیاسی است اما اگر دست به مقاومت بزنند و طالبان هم تصمیم بگیرد از طریق نظامی قضیه را حل کند جنگ طولانی مدت داخلی را شاهد خواهیم بود که این جنگ بسیار مخرب‌تر از جنگ خارجی است و ممکن است افغانستان را به طرف تجزیه ارضی بکشاند. یعنی منطقه شمال خراسان که نیروهای داعش فعال‌اند و دیگری مناطق پشتون‌نشین در شرق و جنوب افغانستان. اگر تجزیه افغانستان کلید خورد ممکن است محدود به افغانستان نشود و جاهای دیگر هم با سرنوشت مشابه رو به رو
بشوند. در حال حاضر طالبان در موقعیت مسلط هستند اگر قبل از سقوط اشرف غنی مذاکرات صورت می‌گرفت مردم وضعیت بهتری داشتند اما الان که طالبان قدرت را در دست گرفتند دره پنجشیر اگر تبدبل به جنبش عمومی نشود که بقیه شهر‌ها را در بر گیرد به تنهایی این دره توان تغییر معادله قدرت در افغانستان را ندارد.»
> احمد مسعود همان احمدشاه مسعود است؟!
پیرمحمد ملازهی در واکنش به شکست احتمالی احمد مسعود می‌گوید: نگاه او به هر تقدیر به فرانسه است چه از منظر یاری طلبیدن و چه از منظر ادامه‌ی زندگی به شرط ناممکن شدنِ حضور وی در افغانستان ضمن آن که نباید از یاد برد، زندگی سیاسی زیر سایه‌ی احمد شاه مسعود می‌تواند زندگیِ سختی باشد که اگر آسان بود طیِ این سال‌ها صدها «احمدشاه مسعود» در افغانستان ظهور کرده بود و چون چنین نشده در می‌یابیم اساساً انتظاری که از احمد شاه مسعود داشته‌ایم را نباید از احمد مسعود نیز داشته باشیم با این تذکر که دنیای ۲۰۰۱ با دنیای ۲۰۲۱ هیچ سنخیتی ندارد!