روزنامه آرمان ملی
1400/06/11
افغانستان آرام، امكان سرمايه گذاري و امنيت ايران را بالا مي بَرد
آرمان ملی- نرگس کارخانهای: ایران با بیش از 900 کیلومتر مرز با افغانستان از همان روزهای ابتدایی تغییر و تحولها در چند ماه گذشته خود را از ذینفعان مهم مساله افغانستان میدانست اما در عین حال لااقل در رسانهها دیده نشد که مانند کشورهایی چون آمریکا، پاکستان و حتی چین وارد این موضوع شود. از زمانی که جای پای طالبان در کابل و ارگ محکمتر شد مواضع نسبتا مشخصتری را از سوی مقامات ایران شاهد بودیم. پیداست در این امر نیز چون امور دیگر یک جنبه مهم موضوع افغانستان، تاثیرپذیری آن از ایران است. در این خصوص محسن روحی صفت، کارشناس مسائل شبه قاره به گفتوگو با «آرمان ملی» پرداخته است که در ادامه میخوانید. موضوع افغانستان ذینفعان بسیاری داشت و در این میــان ایران نیز خود را از ذینفعان مهم میدانســت، اما چرا در چند ماه گذشته، بنابر آنچــه در رسانهها دیده میشد، ایران فعالیتــی نسبتا کمرنگتر از سایر همسایگان افغانستان در این مساله داشت؟طالبها اعلام کردهاند که به دنبال تشکیل یک دولت با قاعده، فراگیر و متشکل از همه اقوام و گروهها هستند، این یکی از دیدگاههایی است که ایران بر آن باور دارد و این امر نتیجه همان دیدارها و جلسات در تهران است. همچنین توجه به حقوق اقلیتها، زنان و جامعه مدنی همه مسائلی هستند که جزو تاکیدات ایران در مذاکرات و دیدارهایی است که با طالبان داشته. در تمام مذاکرات نماینده ویژه ما در کابل حضور داشت همچنین نماینده ویژه ما به اسلام آباد رفت و مقاماتی از اسلام آباد به تهران آمدند. این روابط دیپلماتیک همچنان ادامه دارد. برای مثال هفته گذشته هیأتی از ایران که از مسئولان وزارت خارجه هم در آنها هستند به کابل رفت و به ملاقات با طرفین پرداخت. از رهبران افغانی نیز تعدادی به ایران آمدهاند و با مسئولان کشور گفتوگو کردهاند. لذا به نظر من شرایط روشن است. اینکه وضعیت فعلی نتایج چه فرآیندی است، تنها مربوط به جمهوری اسلامی نیست چراکه در صحنه افغانستان، آمریکا، دولت افغانستان و طالبان حضور داشتهاند و ایران در این شرایط توانسته با مذاکرات و گفتوگو باعث شود، سیاستها و راهبردهای درستتر تعیین گردند و مردم مشکلات کمتری داشته باشند. اگر جنگی صورت نگیرد ایران تلاش میکند وضعیت بدتر از این نشود و افرادی که در حال حاضر حاکم هستند را به مشارکت دادن همه گروهها و اقوام در حکومت و رعایت آزادیها و حقوق بشر ترغیب کند. نقش اقدامات ایران در این راستاست و این تصوری غلط است که ما در افغانستان حکومتی بسازیم، این امر بر دوش افغانهاست. شاید آمریکاییان یا پاکستانیها در گذشته چنین تصوراتی داشتند اما اینها همه تصورات خامی بود که در نتیجه آنها شکستهایی در افغانستان رخ داد و مصیبتهایی متوجه مردم در افغانستان شد. همه اینها نتیجه این تصور بود که میتوان در افغانستان حکومتی ساخت که مطیع ما باشد. اما ما کشوری مسلمان با اشتراکات فرهنگی، تمدنی و دینی با افغانستان هستیم که میتوانیم از طریق داشتن ارتباطات سعی کنیم شاخصهای مناسب در این کشور بالا برود و رفتارهایی که میتواند به مردم آسیب برساند و سبب بیثباتی و جنگ شود را کاهش دهیم. همچنین ما به دنبال منافع کشور خود نیز بودهایم و اجازه ندادهایم در مرزهایمان آشوب و درگیری صورت گیرد که این نیز از نتایج گفتوگوها و دیدارها است که بهرغم این وضعیت بیثبات، امنیت در مرزهای ما برقرار است. اما در وهله اول باید به خاطر داشته باشیم که ما طالبان را به افغانستان نیاوردهایم، در فرآیندی که سبب این امر شده است دیگران بازیگران اصلی بودهاند. همه از نظر سیاسی به چنین موضوعی اذعان دارند که ما این توانایی را داشتهایم که کشور را از هرگونه خطری مصون داریم، اما تحولات افغانستان بسیار سریع است و عواملی که در این موضوع تاثیرگذارند بسیار زیاد هستند، اما امیدواریم شرایط پایدار باشد.
سخن از معادن افغانستان به عنوان یکی از دلایل ورود کشــورها به این کشور بسیار است، اما برای ایران، فارغ از مسائل امنیتی، منافع در چه قسمتی از افغانستان است که باید برای آن تلاش شود؟
ما در حوزه اقتصادی منافعی در افغانستان داریم و بیش از 3 میلیارد تا 5 میلیارد دلار حاصل روابط اقتصادی و صادرات ما به این کشور است. در موضوع سرمایهگذاری در افغانستان نیز توان و ظرفیت ما بسیار زیاد است ولی در یک وضعیت باثبات این سرمایهگذاری میتواند انجام شود، در وضعیتی که دولت مشخصی وجود ندارد و امنیت هنوز در همه جا برقرار نیست چنین سرمایهگذاریهایی بینتیجه است و لذا باید منتظر ماند تا اوضاع آرام شود و سپس این ظرفیت در ایران وجود دارد که سرمایهگذاریهای مهمی، همچون سرمایهگذاری در زمینه معدن که ما نیز توانایی زیادی در آن داریم، انجام شود.
تلاشها برای صـــورت گرفتن برخی اقدامات از ســـوی طالبــان چون تشریک حکومت و رعایت حقــوق اقلیتها و زنان بسیار است اما اساسا طالبان باوری به این امور ندارد، در نتیجه این تضاد آیا پیشبینی میشود طالبان حکومتی موقتی باشد؟
حکومتها دائمی نیستند که این بستگی به رفتار آنها دارد. اگر شکاف بین مردم و دولت اشرف غنی نبود، حکومت او پابرجا مانده بود، اما ایجاد چنین شکافی بین دولت و مردم باعث سقوط شد. حالا نیز به نظر میرسد اگر طالبان رفتار عاقلانهای داشته باشند، بتوانند همه جمعیتهای قومی، مذهبی و نژادی را در حکومت مشارکت دهند و به دنبال معاش مردم و توسعه کشور خود باشند، میتوانند استقرار یابند، در غیر این صورت آنها بازنده خواهند بود. اما درست است که طالبان از نظر ایدئولوژیک باور به انجام چنین اعمالی ندارد و همین امر میتواند سبب عمر کوتاه آنها شود، در نهایت همه این موارد بستگی به اعمال آنها دارد.
اگر چنین ویژگیهایی در طالبان در تصمیمات و اقدامات آنها اثرگذاری مستقیم داشته باشد در نتیجه افغانستان چه آیندهای خواهد داشت؟
در چنین شرایطی مردم عکسالعمل نشان خواهند داد. اگر انتخابات برگزار شود، مردم به آنها رای نخواهند داد، اگر انتخابات هم نباشد و طالبان به زور متوسل شود ممکن است قیامها و حلقههای مقاومتی تشکیل شود که باعث تغییراتی دیگر در کشور شوند.
سایر اخبار این روزنامه
تاخير نابخشودني واكسيناسيون
خروج از بحران اقتصادی تنها با كمک همسايگان ميسر نيست
ماده مخدر کِمیکال ؛ ارزان-در دسترس!
قفل بازار مسكن با نظارت دولت بازميشود؛ نه دخالت
افغانستان آرام، امكان سرمايه گذاري و امنيت ايران را بالا مي بَرد
شبيه سازي رئيسي؛ مانع ديدنِ نقاط ضعف
رفتن نمايندگان از بهارستان به پاستور!
غم نان و ترس جان مطالبه ها را از يادمان بُرد
دردسرهای رئیسی در آغاز کار
سالی که نکوست از بهارش پیداست ...
اهمیت عنصر زمان در احیای برجام
ترمیم اعتماد عمومی، شدنی است؟
تبعات افزایش تنش بین ایران و سعودی