روزنامه شرق
1400/06/11
درسآموختههای سیاستی واکسن mRNA
درسآموختههای سیاستی واکسن mRNA احمدرضا سازگارنژاد واکسن مهمترین خواسته امروز مردم است و در هر محفل حقیقی و مجازی درخواستهای عمومی برای واردات یا ساخت واکسن در جریان است. شاید کمتر موقعی یک کالای خاص تا این حد تقاضای بازاری و غیربازاری داشته باشد و تا این اندازه زندگی روزمره مردم و حیات ایشان به آن وابسته باشد. حال سؤال اساسی این است که چگونه بعد از ماهها تلاش و صرف منابع قابل توجه مالی و مدیریتی تاکنون این واکسن به تولید انبوه نرسیده است؟ (صرفنظر از اینکه اثربخشی واقعی آن نیز هنوز در قالب مقالات علمی منتشر نشده است) و چرا دیگر واکسنهای در حال ساخت نیز به سرانجام مطلوبی دست نیافتهاند؟ آیا مسئله این است که کشورهای دیگر صاحب فناوری ساخت واکسن هستند و ما نیستیم؟ و سؤالی که امروز باید در میان سیاستگذاران علم، فناوری و نوآوری و دولتمردان پرسیده شود و پرسیده نمیشود این است که چرا آمریکا و کشورهای اروپای غربی، چین، روسیه و... توانستند واکسن بسازند و از همه جهان در این زمیه جلو زدند؟ پاسخهای ساده زیادی میتوان به این سؤالها داد، پاسخهایی مانند اینکه این کشورها سرمایهگذاری بیشتری میکنند، تکنولوژی پیشرفتهتری دارند و پاسخهایی از این دست که مسئله را به موضوعاتی اینچنینی تقلیل میدهند. این پاسخها همانقدر که کمکی به حل مشکل نمیکنند به همان اندازه نیز گمراهکننده هستند. در این مقاله کوتاه به پنج درسآموخته سیاستی حاصل از چگونگی تولید واکسن در آمریکا به عنوان نمونه میپردازیم و تلاش میکنیم تا ابعاد عمیقتری از مسئله تولید واکسن را مورد بررسی قرار دهیم. پیش از اشاره به این درسآموختهها، تاریخچه کوتاهی از تولید این تکنولوژی واکسن را مرور میکنیم.پیامرسان mRNA ابتدا در قالب یک تحقیق علمی در سال 1961 کشف شد. حدود 23 سال بعد و در سال 1984 بشر موفق شد تا ورژن آزمایشگاهی آن را بسازد. در دهه 90 میلادی و با افزایش درک دانشمندان از ساختار بدن، درمانهای ژنتیکی محبوبتر شدند. اما در این زمان همچنان استفاده از mRNA به عنوان نوعی از درمان ژنتیکی در میان محققان به دلایل پزشکی و مخاطرات سلامتیای که میتوانست به همراه داشته باشد، محبوب نبود و ایشان به قابل استفادهبودن آن برای ساخت واکسن یا تولید دارو باور نداشتند. درسال 2005 دو محقق دانشگاهی در مقالهای راهکاری را توصیه کردند که براساس آن به دغدغههای محققان پاسخ داده و استفاده از این روش را تأیید میکردند، این دو محقق همزمان درخواست ثبت اختراع (پتنت) این روش را نیز مطرح کردند. در سال 2012 این محققان پتنت ثبتشده خود را به دو شرکت بایونتک و مدرنا فروختند، اما هنوز این روش برای استفاده قطعی قابل استفاده نبود. دانشمند دیگری در سال 1976 مقالهای منتشر کرده بود که براساس آن میشد مشکل بهوجودآمده برای استفاده از mRNA و رساندن آن به سلول هدف بهعنوان یکی از چالشهای استفاده از mRNA را حل کرد. این دانشمند در سال 2010 شرکت مدرنا را هم بنیانگذاری کرد. با ترکیب این دو دانش، استفاده از mRNA در سطح آزمایشگاهی تأیید شد و مشکلات استفاده از آن حداقل در لایه آزمایشگاهی از بین رفت. در سال 2020 فایزر و بایونتک براساس همین تکنولوژی، اولین واکسن کرونا در جهان را ساختند. این واکسن در کمتر از یک سال از آزمایشگاه به بدن انسان رسید و سریعترین واکسن تولیدشده در کل تاریخ نام گرفت. در این داستان کوتاه و پرماجرای تولید واکسن کرونا، درسآموختههای سیاستی قابل توجهی هست که توجه به آن برای سیاستگذاران کشور میتواند بسیار حائز اهمیت باشد:
1- تنوع مدلهای نوآوری: امروزه مدلهای توسعه فناوری بسیار متنوع شدند. هر صنعتی نیازمند مدل توسعه فناوری مختص شرایط خود آن صنعت است. در صنعت تولید دارو و واکسن ظاهرا مدل خطی بهترین مدل توسعه فناوری است. در این مدل سیر مشخصی طی میشود، ابتدا تحقیقاتِ علمیِ پایه غیرکابردی، سپس تلاش برای کاربردیسازی دانش علمی، آزمودن در آزمایشگاهها و درنهایت تجاریسازی. در این فرایند تولید فناوری، البته باید نقش فشار تقاضا را نیز در نظر گرفت و اثرات آن برای انگیزهبخشی به تولید بزرگمقیاس واکسن را مهم شمرد.
2- اهمیت حقوق مالکیت فکری: ساختار ثبت حقوق مالکیت فکری و در این مورد خاص پتنت نقش کلیدی در تولید این تکنولوژی تولید واکسن داشته است. محققان این فناوری، علاوهبر انگیزههای تحقیقاتی و رشد علمی، انگیزه مالی نیز داشتهاند. این مهم با ایجاد یک ساختار که برای طولانیمدت بتواند از حقوق مالکیت فکری حمایت کند، امکانپذیر شده است. در حقیقت ساختار حقوق مالکیت فکری در آمریکا این توانایی را دارد تا بهصورت مدام پتنتهای پرتعداد هر چند قدیمی را رصد کرده و سیستم حقوقی نیز توان محافظت از آنها را داشته است. همچنین شرکتهایی نیز که در این حوزه سرمایهگذاری و تأمین مالی کردهاند، به سبب وجود همین امنیت حقوق مالکیت فکری دست به این سرمایهگذاری و حمایت زدهاند. این موضوع همان چیزی است که داگلاس نورث، اقتصاددان نهادگرای آمریکایی، آن را طولانیبودن عمر نهادها مینامند و آن را یکی از نشانههای توسعهیافتهشدن کشورها میداند.
3- اهمیت سرمایهگذاری بر تحقیق و توسعه: فرایند تولید دانش، فرایند پرمخاطره و پرهزینهای است و امکان شکست در آن وجود دارد. شخصی که امکان انتقال mRNA به سلولهای موردنظر را از نظر علمی شدنی کرده است، به گفته خود 200 بار در این مرحله شکستخورده بود و حتی از نظر تأمین مالی نیز دچار مشکل شده است. این موضوع نشان میدهد که احتمال شکست و صبرکردن در برابر این شکستها میتواند زمینهساز توسعه آتی شود و این موضوع باید هم در ساختار نوآوری شرکتها لحاظ شود و هم دولت حمایتهای مادی و معنوی لازم برای آن را فراهم کند.
4- سرریزهای علمی تولید یک فناوری: توسعه این فناوری سبب شده است تا این امید ایجاد شود که علاوهبر کرونا بیماریهای دیگری را نیز بتوان براساس این روش درمان کرد. بهنوعی این فناروی تولید واکسن سرریز درونبخشی دارد و میتواند روشهای پیشین تولید واکسن را نیز دچار تغییرات کرده و حتی باعث تولید داروهای جدید برای مواجهه با بیماریهایی مانند سرطان، بیماریهای قلبی و دیگر بیماریهای نادر شود. اینکه یکی از شرکتهای فایزر یا مدرنا تولید یک واکسن را انجام دهند این انگیزه را در شرکت دیگری ایجاد میکند تا همان واکسن را با کیفیت و اثربخشی بالاتر تولید کند، چراکه این تولید از نظر علمی و اجرائی امکانپذیر شده است.
5- ثبات نهادهای حامی: تحقیقات آزمایشگاهی و علمی از این جنس هزینه زیادی دارند و مراکز تحقیقاتی و آزمایشگاهی باید سالهای طولانی هزینه کنند و منتظر بمانند تا نتیجه مطلوب حاصل شود. از زمان آغاز ساخت mRNA در آزمایشگاه تا سال 2020 که واکسن کرونا تولید شده است، 36 سال زمان برده است و از زمان کشف mRNA تا تولید واکسن کرونا نیز حدود 60 سال زمان برده است. این زمان هم نیاز به دید بلندمدت در سرمایهگذاری بر روی نوآوری و هم تأمین مالی بلندمدت برای چنین پروژههایی را بیان میکند. پس در اینجا دو نیاز اساسی وجود دارد: ساختارهای حقوقی بلندمدت که بتوانند حداقل نیمقرن دوام داشته باشند تا زمینه تبدیلشدن تحقیقات پایه به محصولات نهایی را فراهم کنند. همچنین یک ساختار تأمین مالی بلندمدت که بتواند برای مدت طولانی، تأمین مالی پروژههای تحقیق و توسعه را داشته باشد. ایجاد این ساختارهای بلندمدت و پایدار ناشی از یک نظام ملی نوآوری با طراحی نهادی مناسب است.
در پایان و بهعنوان نتیجهگیری شایان ذکر است که رشد تکنولوژی و توسعه نوآوری در کشورها محصول سیاستگذاری درست و با دید بلندمدت است. هیچ دولتی و هيچ حكومتي نمیتواند انتظار داشته باشد که در یک بازه چهار یا هشت ساله میتوان این امر را محقق کرد. رشد و توسعه علمی از جمله برنامههایی است که باید برای بازههای طولانیمدت اجرا شود تا نتایج خود را حاصل کند، الزامی که ما در این سالها از آن بیبهره بودهایم و نتیجه آن را در عدم موفقیت در تولید انبوه واکسن کرونا امروزه شاهد هستیم.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
پروژه ناکام رجاییسازی
اهل مسامحه نیستیم
لزوم پایش زندانها و رسیدگی به وضعیت زندانیان بعد از محکومیت
اخبار خوبی از افزایش واردات و تولید داخلی واکسن میشنویم
بودجه در مه
آمار بالای ابتلا و مرگومیر، نتیجه سیاستگذاری ستاد کرونا
ایران – سوریه یک بازی، ۸ نکته
درسآموختههای سیاستی واکسن mRNA
نعل وارونه اقتصاد
«نمكي» بر زخمهاي يك ملت
رستم و خاقان چين
سکوت دموکراتها خشم جمهوریخواهان
ما و آینده کرونا
سوگ بزرگتر
چگونه یک گروه تروریستی به «دولت» تبدیل میشود؟