روزنامه اعتماد
1400/06/13
موج مهاجرتهاي ريشهسوز!
تا همين چند وقت پيش هر چه در توان گفتار و نوشتارم بود به كار ميبستم كه از خيل مشتاقان مهاجرت و جلاي وطن بكاهم، گاهي موفقيتهاي خوبي حاصل كردم و جواناني را به ماندن و ساختن در ايران و براي ايران متقاعد ساختم. اما شوربختانه امواج مهاجرت چنان در حال ارتفاع گرفتن است كه ديگر از نهي و نصيحت كاري بر نميآيد و ما به گناه سكوت و گاهي بغض در گلو آلوده شدهايم. راستش مجموع شرايط منطق ماندن را براي بسياري كه ميخواهند زندگي كنند سخت كرده است، آنها نميخواهند براي زندگي بجنگند و دستان كساني كه پابند ايرانند مرتبا خاليتر ميشود.چند سال پيش گزارشي در يكي از روزنامهها كه اتفاقا از بودجه عمومي كشور ارتزاق ميكند، چاپ شد كه فضايي بهشتگونه از ينگه دنيا به نمايش ميگذاشت و هر جوان خوانندهاي را علنا به سفر بدان سو سوق ميداد! اين چندان مهم نبود نكته تاسفآور كه عمق معضل را نشان ميداد، اين بود كه من در پاسخ چيزي نوشتم و تشويق به جلاي وطن آن هم توسط يك روزنامه متصل به حاكميت را نقد كردم. در كمال تعجب يادداشت من توسط سردبير رد شد و من مجبور شدم دفاع از ماندن در ايران را در روزنامه ديگر متعلق به بخش خصوصي به چاپ برسانم! آري انواع حوادث و عملكردها و اوضاع معيشت و تنگنظريها و محدوديتها و ابهام در آينده و خطاهاي فاحش در برخورد با جامعه و خصوصا سمت و سوي سياست به پايههاي اميد جوانان آسيب زده و زبان ما را الكن ساخته است و هر چه بگوييم مخاطبمان هزار نقض و نقص در احتجاجمان وارد ميكند.چون بگوييم براي ايران بمان پاسخ ميشنويم مگر ايران براي همه ايرانيان است؟ وقتي بگوييم بمان تا ايران را بسازيم ميگويند مگر ميگذارند؟ نخبگان دليل محكم براي رفتن اقامه ميكنند كه اگر بمانيم كسي تحويلمان نميگيرد و با سالها تحصيل مجبور به مسافركشي ميشويم و جوان آسوپاس هم كه از هيولاي فقر ميترسد همه زندگي خود و گاهي خانواده را ميفروشد كه برود و دنبال خوشبختي بگردد! بيكاري بيداد ميكند و از آن بدتر عدم امنيت شغلي حتي شاغلان را به فكر رفتن مياندازد. اگر بشود همه اين دلايل را پاسخ داد حداقل در يكجا خجل و سرافكنده ميشويم و جز پايان گفتوگو راهي جلويمان نميماند. اگر ايران براي درس و تحصيل و كار و زندگي خوب است چرا آقازادهها كه اتفاقا از هر كدام بهترينش را در اختيار دارند، نميمانند؟ آنها كه پدرهايشان شعارهاي تند ضد امريكايي داده و ميدهند و دايما دلار ميفرستند كه عزيركردهشان در صفايي كه ميكند كم نياورد چرا از بردن سرمايههاي كشور پرهيز نميكنند؟ جالب اينكه اغلب اين نوع از مهاجران مقصدشان امريكاست! بله كار به جايي رسيده كه سخنگوي طالبان به ما طعنه ميزند كه اگر در ايران هواپيمايي به رايگان افراد را به امريكا ببرد آيا صحنههايي مثل ماجراي فرودگاه كابل به وجود نميآيد؟ او البته خبر ندارد كه مشتاقان اصلي جلاي وطن يعني آقازادگاني كه پدران متنفذ دارند شيك و مجلسي با سلام و صلوات تشريف ميبرند و نياز ندارند كه دنبال هواپيمايي بدوند تا نفس گرم و شيرينشان به شماره بيفتد.اما به نظر ميرسد كه مشكل اصلي در اين رابطه عدم نگراني متوليان و تصميمگيران و سياستگذاران از تشديد مهاجرتهاست. گاهي نه تنها چنين نگراني مشاهد نميشود كه به صورت غيرمستقيم تشويق هم ميكنند كه هركس اوضاع كنوني را نميپسندد ميتواند بار و بنهاش را بردارد و برود! شايد عدهاي چنين تصور ميكنند كه با مهاجرت جوانان و خصوصا تحصيلكردهها از مزاحمها كم ميشود و كشور آنقدر نيرو و امكانات دارد كه آقايان امور خود را بچرخانند و نيازي به مدعيان و متوقعان و كرامتجويان و احترامطلبان و حقوقخواهان نباشد! اما اين نگاه اگر در كوتاهمدت براي حكمراني آسان مفيد باشد براي ايران و فرزندانش مهلك و ريشهسوز است. كشور به همه اتباعش با هر عقيدهاي نيازمند است و دير يا زود خلأ نخبگان و سرمايههاي انساني آسيبهاي وارده خود را نشان خواهد داد. اين هنر حكومت است كه از نيرو و فكر و سرمايه همه افراد جامعه براي ساختن ايران سود جويد و با حس وطندوستي روي همكاري و ابتكار و دلسوزي ايرانيان سرمايهگذاري كند. ملاك و معيار براي خدمت به كشور عقيده افراد نيست، يك خلبان، يك پزشك، يك مهندس، يك نويسنده، يك طبيعتدوست و يك كارگر ميتواند و حق دارد با هر عقيدهاي و فقط تعهد به كشور و امنيت و سربلنديش تخصصش را تقديم هموطنان خود كند و شاد و مطمئن و ايمن باشد.اين غم را كجا ببريم كه مغزها و نخبگان ايراني در حساسترين مراكز تحقيقاتي در ردههاي بالاي علمي دانش خود را تقديم بيگانگان ميكنند ولي مردمشان از هر جهت به دانش آنها نيازمندند؟ سرمايههاي مالي عظيم ايرانيان براي ديگران كارآفرين و سازنده شده است در حالي كه ايران ما هماكنون بيش از هر زمان ديگري ميتوانست بهشت سرمايهگذاري داخلي و خارجي باشد.چه كسي مسوول اين خسارتهاي عظيم و غيرقابل جبران است؟
سایر اخبار این روزنامه
باز هم ترمز، دره، مرگ
رييسجمهوري به سيستان و بلوچستان رفت
درگذشتِ فيروزآبادي
آتش خاموش شد خاكستر ماند
چيزي جز نفت سر سفره مردم نبوده و نيست
گفتوگو با عربستان سعودي تصميم نظام بود
عادي وانمود كردن شرايط غيرعادي افغانستان
آيا دستي پشت ماجراست؟
موج مهاجرتهاي ريشهسوز!
خاورميانه و جنگ سرد جديد
وزارت اوجي، بزنگاهي براي نفت
عكس روز
مطالبه از تمام دولتها