اصلاحات در مسیر احیا

‌«جبهه اصلاحات ایران» برای 6 ماه دیگر به فعالیتش ادامه می‌دهد اصلاحات در مسیر احیا ‌مهرشاد ایمانی: محمود صادقی در مصاحبه اخیرش با «شرق» خبر از تمدید مدت‌زمان فعالیت جبهه اصلاحات ایران داد و گفت: «در آیین‌نامه جبهه اصلاحات ایران آمده است که مدت فعالیت جبهه شش ماه است و برای ادامه آن باید اعضا تصمیم‌گیری کنند؛ به‌همین‌دلیل هفته گذشته جلسه جبهه اصلاحات برگزار شد و اعضا به تمدید فعالیت شش‌‌ماهه رأی دادند؛ بنابراین اصلاح‌طلبان همچنان به‌ صورت تشکیلاتی فعالیت خود را ادامه می‌دهند و انتظار است که بتوانند در شش‌‌ماهه پیش‌رو برنامه‌های مناسبی برای چگونگی فعالیت ارائه دهند».
جبهه اصلاحات ایران در سال 99 و پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری با هدف به اجماع‌رسیدن اصلاح‌طلبان بر یک نامزد واحد تشکیل شد و در بیانیه تأسیس آن آمده بود که اصلاح‌طلبان «در انتخاباتی آزاد، قانونی، رقابتی، عادلانه و در تراز قانون اساسی کشور و با حضور کاندیدای واحد اصلاح‌طلب که مورد تأیید نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان برگزار شود، حتما شرکت فعال خواهند داشت». گرچه هدف اصلی جبهه اصلاحات که در آن زمان نهاد اجماع‌ساز نیز خوانده می‌شد، ارائه نامزدی واحد بود، اما در کنار آن گفته می‌شد که قرار است جبهه اصلاحات به‌عنوان یک بستر سیاسی در ایام بعد از انتخابات هم به فعالیت خود ادامه دهد. جبهه اصلاحات به دلایل متعدد نتوانست به هیچ‌یک از اهداف انتخاباتی‌اش برسد که از مهم‌ترین آن دلایل می‌توان به ردصلاحیت گسترده نامزدهای اصلاح‌طلب اشاره کرد؛ تاجایی‌که هیچ‌یک از نامزدهای اصلی اصلاح‌طلبان نتوانستند به مرحله رقابت انتخاباتی پای بگذارند و همه آنها و حتی نیرویی مانند اسحاق جهانگیری که هم‌زمان مسئولیت معاون اولی دولت را برعهده داشت یا محسن هاشمی که رئیس‌ شورای شهر تهران بود، ردصلاحیت شدند. اصلاح‌طلبان عملا مانند انتخابات مجلس یازدهم با دست خالی وارد انتخابات شدند؛ محسن مهرعلیزاده ماند و عبدالناصر همتی که جبهه اصلاحات بر هر دو اینها توافقی نداشت. بعد از این شرایط برخی احزاب از همتی حمایت کردند، اما چنین حمایتی نتوانست حمایت جمعیِ اصلاح‌طلبان را به همراه داشته باشد و جبهه اصلاحات ایران اعلام کرد که از هیچ‌یک از نامزدها حمایت نمی‌کند. حتی خاتمی هم گرچه مردم را به حضور در انتخابات دعوت کرد اما به صورت مشخص نامی از هیچ‌یک از دو نامزد موجود نبرد که شاید اگر هم می‌برد، کاری از پیش نمی‌رفت زیرا علت دوم ناکامی اهداف جبهه اصلاحات عدم رغبت مردم در انتخابات بود و همان‌طور که شاهد بودیم مشارکت عمومی حتی نتوانست به 50 درصد هم برسد و ازآنجایی‌که تجربه زیسته سیاست در ایران نشان می‌دهد، هر زمانی که اکثریت جامعه میلی برای مشارکت در انتخابات نداشته باشد، اصولگرایان با پایگاه حداقلی و تکلیفی خود که فارغ از شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی همیشه پای کار هستند، رأی می‌آورند؛ ولو رأیی حداقلی و هر زمان که مشارکت فزونی می‌یابد، اصلاح‌طلبان با تکیه بر اکثریت مردم به پیروزی می‌رسند اما در انتخابات 1400 گویا توان و انگیزه‌ای برای کنش سیاسی در مردم وجود نداشت و به همین دلیل دو نامزد باقی‌مانده اصلاح‌طلب هم نتوانستند رأی چندانی بیاورند.
‌گرامی‌مقدم: به آسیب‌شناسی انتخابات 1400 می‌پردازیم
حالا با توجه به اخباری که مطرح می‌شود، گویا قرار است جبهه اصلاحات کار خود را از سر بگیرد. اسماعیل گرامی‌مقدم، از اعضای حقیقی این تشکیلات با ارائه جزئیاتی از آنچه بناست در جبهه اصلاحات رخ دهد، به «شرق» گفت: «جبهه اصلاحات ایران براساس آیین‌نامه می‌توانست تا شش ماه فعالیت کند که حالا بر مبنای رأی اعضای حقیقی و حقوقی فعالیت این جبهه برای مدت شش ماه دیگر تمدید شد که بناست به یک‌سری دستورات عقب‌افتاده رسیدگی شود».


او در پاسخ به این پرسش که آن دستورات عقب‌افتاده چه هستند، بیان کرد: «مهم‌ترینش آسیب‌شناسی انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 است. قرار است جمع‌بندی صورت بگیرد. از طرفی ساماندهی استان‌ها هم یکی از دستورات است. یکی ‌دیگر از اهداف ادامه کار جبهه اصلاحات دفاع از مطالبات مردم است. اصلاح‌طلبان می‌خواهند با موضع‌گیری درست خود، اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را رصد کنند و با فعالیت رسانه‌ای، مواضع خود را به اطلاع مردم برسانند؛ از سوی دیگر با ساماندهی احزاب می‌توان در آینده نتیجه‌ای جز آنچه در انتخابات 1400 به دست آمد، گرفته شود. اصلاح‌طلبان در مقطع کنونی خارج از دایره قدرت با اندیشه‌ای راهبردی نقد و تحلیل می‌کنند تا شاید از رهگذر پیگیری مطالبات عمومی، اوضاع مردم بهتر شود. این نکته را هم باید اضافه کنم که تمام این فعالیت‌ها با حفظ هویت اصلاح‌طلبی‌مان خواهد بود و اکنون اصلاح‌طلبان بیش از هر زمان حفظ وحدت و انسجام خود را در دستور کار دارند».
گرامی‌مقدم همچنین درباره نسبت جبهه اصلاحات با دولت اصولگرای سید‌ابراهیم رئیسی گفت: «به هر حال دولت در ابتدای کارش است و اکنون صلاح نیست که به دولت انتقاد شود اما این را هم می‌دانیم که هیچ بهانه‌ای برای دولت وجود ندارد که کار نکند زیرا اکنون همه قوا و نهادها یک‌دست‌اند و دولت را به همه شکل حمایت می‌کنند؛ بنابراین جامعه انتظار دارد که وعده‌هایی که داده شده است، عملی شود و اگر قرار باشد دولت در اجرای وعده‌هایش ناکام بماند، حتما از سوی اصلاح‌طلبان نقد می‌شود و اگر احیانا دولت خود را موظف به انجام مصوبات مجلس نداند یا تصمیماتی بگیرد که به صلاح ملت و کشور نباشد، اصلاح‌طلبان در مقام نقد برمی‌آیند و به نظرم در آن صورت حتی اصولگرایان معتدل هم به نقد دولت خواهند پرداخت اما درحال‌حاضر صرفا برای دولت آرزوی موفقیت می‌کنیم. اکنون مهم‌ترین بحث، رفع تحریم‌هاست. برخی از اصولگرایان می‌گفتند که برجام نمی‌تواند رفع‌کننده تحریم‌ها باشد، آنها مخالف مذاکره بودند و می‌گفتند اصلاح‌طلبان و دولتی‌ها چشم به غرب دوخته‌اند. آنها اکنون پاسخ دهند که آیا راه دیگری جز برجام و مذاکره برای رفع تحریم‌ها وجود دارد؟ اگر وجود دارد، حتما اجرایش کنند. دولت و اصلاح‌طلبان را متهم به وقت‌کُشی می‌کردند و حالا بگویند که چه راهی جز انجام مذاکره وجود دارد؟ و بگویند تا چه زمانی ایران باید نفت بفروشد و پولش را نگیرد؟ تا چه زمانی کشتی‌های ما نمی‌توانند بیمه شوند؟ و تا چه زمانی قرار است مبادلات مالی ایران با دیگر کشورها نقدی و خارج از سازوکار بانک‌های بین‌المللی باشد؟ حتما دولت سیزدهم باید پاسخ‌هایی برای همه این موضوعات داشته باشد اما به هر روی ما به‌شدت تمایل داریم که دولت بتواند موفق عمل کند تا دردها و رنج‌های مردم کاهش یابد. حتما خواسته ما این است و جبهه اصلاحات ایران به‌هیچ‌وجه قصد تقابل با دولت را ندارد».
منصوری: رفتار جمعی خود را در چند انتخابات گذشته رصد می‌کنیم
آذر منصوری، سخنگوی جبهه اصلاحات ایران، هم درباره آنچه اصلاح‌طلبان در آینده انجام خواهند داد، به «برنا» گفته است: «اگر تلاش اصلاح‌طلبان در راستای معنا و مفهوم پیدانکردن انتخابات نباشد، تکرار آنچه در انتخابات ۹۸ اتفاق افتاد بسیار محتمل خواهد بود. آنچه در انتخابات ۹۸ حادث شد و در انتخابات ۱۴۰۰ هم تکرار شد، حذف حداکثری اصلاح‌طلبان ذیل نظارت استصوابی بود... طبعا اصلاح‌طلبان قبل از ورود به هر انتخابات دیگری ضمن رصد دقیق آنچه در سیاست داخلی و خارجی کشور در حال وقوع است، باید رفتار جمعی خود را در چند انتخابات گذشته نقد و آسیب‌شناسی کنند و بر سر یک راهبرد مشخص به توافق برسند. از نگاه من این راهبرد مشترک باید بر معنا و مفهوم پیداکردن انتخابات متمرکز باشد. انتخابات زمانی معنا و مفهوم پیدا می‌کند که همه شهروندان ایران باور کنند رأیی که به صندوق می‌ریزند و نهاد انتخابی برآمده از این رأی می‌تواند در زندگی امروز و آینده او اثرگذار باشد؛ این مهم میسر نمی‌شود مگر آنکه حق انتخاب آزاد او به رسمیت شناخته شود... این حق هم به رسمیت شناخته نخواهد شد مگر آنکه از یک‌ سو برای اصلاحات جامعه‌محور برنامه داشته باشند و از سوی دیگر بر اهمیت انتخابات آزاد و تأثیر آن بر منافع ملی و امنیت ملی کشور تأکید و اصرار داشته باشند».