روزنامه آفتاب یزد
1400/06/14
گفت و گوی آفتاب یزد با محمدعلی بصیری استاد روابط بین المللِ دانشگاه اصفهان
«آی. اس. آی» پاکستان طالبان را تقویت و مدیریت میکندآفتاب یزد - رضا بردستانی: خبر «ورود رئیس اطلاعات پاکستان به کابل» کافی است تا چهار دهه رفتار و روشهای پاکستان در معادلات سیاسی - اجتماعیِ همسایهی شمالی این کشور (افغانستان)، به سرعت بررسی شود.
در بحبوحهی نبرد سنگین در دره پنجشیر، رئیس اطلاعات پاکستان در راس هیاتی از مقامهای پاکستانی وارد کابل شد. به گزارش تایمز آو ایندیا، ورود ژنرال فائز حمید، رئیس اطلاعات پاکستان همچنین در آستانه اعلام یک دولت جدید از سوی طالبان انجام شد. خبرگزاری آسیا به نقل از یک روزنامهنگار پاکستانی گزارش داد که ژنرال حمید به دعوت طالبان برای صحبت درباره آینده دو کشور به افغانستان سفر کرده است. پاکستان و آژانس اطلاعات این کشور - آی. اس. آی - به حمایت از طالبان در تسلط بر افغانستان متهم شدهاند. وزیر خارجه هند خطاب به رسانهها در واشنگتن گفت، اسلامآباد از طالبان که جانشین یک دولت منتخب شد، «حمایت» به عمل آورده و آن را «پرورش» داد. او افزود: پاکستان همسایه افغانستان است و از طالبان حمایت کرده و آن را پرورش داد. عناصر مختلفی وجود دارند که مورد حمایت پاکستان قرار دارند، بنابراین نقش آن باید در این چارچوب دیده شود. کارشناسان معتقدند که پاکستان از بازیگران کلیدی در عزل دولت منتخب کابل از قدرت و ایجاد طالبان به عنوان یک قدرت تعیین کننده در افغانستان بوده است. به تازگی در گزارش سازمان ملل تاکید شد که بخش مهمی از رهبری القاعده در افغانستان و منطقه مرزی پاکستان مستقر است.
این روزها، قطر، ترکیه و پاکستان در نقش بازیگران منطقهای در تلاش هستند تا بر فضا و سپهر سیاسی افغانستان حاکم شوند موضوعی که تحلیلگران را برآن داشته تا از زوایای مختلف به این موضوع بپردازند از جمله این که؛ نقش قطر پررنگتر است یا پاکستان و نیز این که پاکستان در مواجهه با افغانستانِ تحت کنترلِ طالبان به کدام سمت به اصطلاح «غش» خواهد کرد؛ چین یا جریان آنگلوساکسونی یعنی دوقلوی لندن - واشنگتن!؟
موضوع دیگری که نباید از نظرها دور داشته شود تصمیمات جمهوری اسلامی ایران در حوزهی دیپلماسی و سیاست خارجه است موضوعی که مورد انتقاد جدی آگاهان و اساتید روابط بین الملل و حتی برخی از دیپلماتهای بازنشسته و سفرای فعلی است. این عده معتقدند دور نگاه داشتنِ قوهی عاقلهی دانشگاهی، آکادمیک و نخبه باعث شده بسیاری از تصمیم گیریها در این فضا مقرونِ به واقعیت نباشد و بیرون ماندن ایران از تحولات حوزهی «نوروز بزرگ»، قفقاز، خاورمیانه و شرق دور تنها بخشی از هزینههای این نادیده انگاری و انفعال است.
آفتاب یزد این موضوع و بسیاری دیگر از مباحث را در گفت و گوی تحلیلی - تفصیلی با محمدعلی بصیری استاد روابط بین الملل دانشگاه اصفهان بررسی کرده است:
اگر چه افغانستان یک کشور با پتانسیلهایی تقریبا محدود از منظر سیاسی و اقتصادی است اما در بسیاری از مناسبات بین المللی نقش بسیار پررنگی دارد تا جایی که اکنون یکی از پرتکرارترین و پررنگترین اخبار جهان در دور افتادهترین کشورهای دنیا هم خبری از افغانستان دیده میشود. دو کشوری که در بحث افغانستان بسیار پر رنگ دیده شدند پاکستان و قطر هستند که اگر چه این دو کشور مشابهاتی دارند اما در جایگاههایی مانند جغرافیایی، جمعیتی و سیاسی بسیار با هم تفاوت دارند. پشت این ماجرا کشوری است که همواره در همه حوادث خاورمیانه نقش داشته، کشوری به نام انگلستان. اکنون تاثیر پاکستان را بر حوادث افغانستان سرنوشت سازتر و مهمتر میدانید یا حضور و در کنار طالبان بودن قطر در حوادث و رخدادهای حداقل یک ماه اخیر افغانستان که ریشهای ۶-۵ساله دارد موثرتر؟
پاکستان به دلایلی نقش کلیدیاش در مسائل افغانستان فعلی و حتی چهار دهه گذشته نسبت به قطر بسیار ریشهای و تاثیرگذارتر بوده، هست و خواهد بود. اولا پاکستان همسایه مستقیم و هم مرز با افغانستان است و این مسئله تاثیرگذاریاش را نسبت به قطر که با افغانستان فاصله دارد بیشتر میکند. ثانیا پاکستان از نظر جمعیت و ارتش و تجهیزات لُجستیکی و سازمان اطلاعات که از گذشته با طالبان ارتباط برقرار کرده، دست برتر را نسبت به قطر دارد. نکته دیگر اینکه هم آمریکا هم عربستان و هم چین به واسطه توان مالی، نظامی، جغرافیایی و تاریخی با همراهیِ پاکستان بسیاری از مسائل در افغانستان را مدیریت میکردند. در حالی که قطر چنین واسطهگری و نقشی نداشته است. نهایتا در بخش آموزش، طالبان که اکنون قدرت را در دست گرفتند همان افرادی بودند که در مدارس علمیه حقانی از طریق پاکستان آموزش دیده اند. در پاکستان بزرگ شدهاند و بر اساس منافع پاکستان به تحولات اخیر ورود پیدا کردهاند که این نقش را قطر هیچ گاه نداشته است. مضاف بر اینکه از لحاظ قومی و نژادی نیز انگیزههای جدی برای پاکستان در این تحولات میتواند وجود داشته باشد. در بحث خط مرزی و پشتونستان بزرگ که از گذشته پاکستان روی آن حساس بوده عملا این دخالت را در مسائل افغانستان و حاکم کردن دولتی که متحد او باشد، به تمامیت ارضی و منافعش لطمه نزند تاثیر گذار بوده که قطر در این مسائل و شاخصها هم قابل مقایسه با پاکستان در تحولات نیست. قطر بلند پروازیهایی در دهه اخیر کرده با شبکه الجزیرهای که درست کرد و همچنین با خط پروازی که دارد تلاش میکرد که رقیبی باشد برای نقش عربستان. کما اینکه در جنبشهای عربی، این تنش خود را خیلی نشان داد و توسط جبهه مقابل که متشکل از عربستان، امارات، مصر و اردن بود تحریم و محاصره شد. لذا قطر همواره تلاش کرده در جریانات منطقه مانند بحث نو - اِخوانی در ترکیه و طالبان در افغانستان ورود پیدا کند و بازیگری کند اما با مسائلی که ذکر کردم توان و زیر ساختهای عمده را برای بازیگری در تحولات افغانستان مانند پاکستان نداشته، ندارد و نخواهد داشت.
به دستگاههای امنیتی پاکستان اشاره کردید. پاکستان یک دستگاه پر قدرت امنیتی و اطلاعاتی به نام «آی. اس. آی» دارد که بسیاری از تحلیل گران معتقدند که حاکم اصلی پاکستان نیروی اطلاعاتیاش است و بدون کمک و همراهی این دستگاه عملا کاری نمیتواند بکند. شبیه آن سیستمی که در کره شمالی هم حاکم است که یک حزب همه ارکان حکم رانی را در اختیار دارد و او صحنه گردان پشت صحنه همه ماجراها است. پاکستان افغانستان را همواره برای خود فرصت و تهدید میدیده است با این تاکید که تهدیدات افغانستان برای پاکستان به دلیل مشابهتهای قومی و زبانی که بخشهای زیادی از پاکستان با بخشهای زیادی از افغانستان دارد مسئله ساز بوده. فکر میکنید الان پاکستان در حال مدیریت کردن طالبان است یا در حال تقویت طالبان؟
هر دو مسئله وجود دارد. مدیریت از گذشته بوده و الان به اوج خود رسیده است و تقویت اکنون میدانیتر شده یعنی بعد از آنکه به تدریج شهرهای افغانستان در تصرف طالبان قرار گرفت و طالبان نیروی مسلط شدند بیشتر نمود پیدا کرد. در این شرایط پاکستان بیصدا و چراغ خاموش تمام تلاشش را به کار میبندد که بتواند نیروهایی که ۴ دهه روی آنها سرمایهگذاری کرده در راستای منافع خود استفاده کند. به هر جهت پاکستان و سازمان اطلاعاتیاش یعنی «آی. اس. آی» و حتی ارتش این کشور در بحث افغانستان مثل خود طالبان فکر میکند. یعنی همه را برای خود میخواهد. همان گونه که شاگردانش - یعنی طالبان - شعار دولت ائتلافی را سر میدهند اما در نهایت میخواهند همه قدرت در اختیار رئیس طالبان و امارت اسلامی باشد و بقیه را با زور و ارعاب و وحشت تسلیم کنند. این تفکر در سران پاکستان از جمله نیروهای اطلاعاتی است که افغانستان یک حیاط خلوت منحصر به فرد برای تامین منافع و امنیت ملی آنها است. آنها رقبایی مثل هند و ایران دارند. با روسیه، چین و آمریکا اشتراکات استراتژیک دارند. بنابراین الان عملا «آی. اس. آی» هم طالبان را مدیریت میکند هم به تقویت و تثبیت آنها کمک میکند. آخرین جملهای که یکی از سران پاکستان بعد از ورود طالبان گفت این بود که امروز روز پیروزی پاکستان و باخت رقبایی است که سرمایهگذاریهای بزرگی در دوره دولت وحدت ملی کردند که هندیها یکی از آنها بودند. پاکستانیها با کمک متحدینشان مانند عربستان، آمریکا و تا حدوی چین ۴ دهه طالبان را پشتیبانی کردند و امروز منتظر بهره برداری و برداشت محصول خود در دولت آینده طالبان در افغانستان هستند.
فکر میکنید اکنون پاکستان برای بهره برداری از فرصتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از مسیر چین وارد افغانستان خواهد شد
یا مسیر انگلستان و آمریکا را انتخاب خواهد کرد؟
پاکستان در این ۴ دهه نقش دوگانه داشته و در حوزه افغانستان و سایر حوزهها حداکثر استفاده را برای منافع و امنیت خود کرده است. بنابراین پاکستان علی رغم اینکه متحد استراتژیک انگلستان است و متحد نظامی- امنیتی با آمریکا در سیتو و سنتو از گذشته بوده عملا متحد ژئوپولتیکی چین است اگر چه به لحاظ ارتشی و نظامی، مدل آمریکایی و غربی دارد و از آن طریق حمایت و فربه شده است. بنابراین در تحولات آینده افغانستان مانند گذشته سعی میکند پتانسیلها و قدرتهای این دو قدرت از طریق کمک برای تقویت «یک جهان یک جاده» در سرمایهگذاری چینیها در افغانستان و تا حدودی خود پاکستان این همکاری و ورود را با چینیها داشته باشد. از طرف دیگر با انگلیس و آمریکا این همکاری را خواهد داشت که تا حدودی خواستههای آنها را تامین کند و کمکهایی که بابت افغانستان و مهاجرین آن از طرفشان اعمال میشده به پاکستان سراریز شود. البته صداقتِ لازم را پاکستان در گذشته نشان نداده و الان هم همین گونه است. اما این بیصداقتی تا جایی جلو میرفته که آمریکاییها یا انگلیسیها کاملا کمکها به پاکستان را قطع نکرده یا خطر استراتژیک برای پاکستان ایجاد نکنند. یعنی پاکستان کوشیده مبارزی صادق با تروریست طالبانی، تکفیری و سلفی باشد و تضمین کند موج ناامنی و نا آرامی به غرب نرود که در عمل اینگونه نبوده است زیرا، خواهان سهم بیشتر و چانه زنی بیشتر بوده است. این را آمریکاییها بارها و بارها اعتراف کردهاند و از پاکستانیها گلهمند بودند.
شیوه بازیهای دوبل در عرصه سیاست بین الملل یک روش کاملا مرسوم است. در زمان جنگ سرد شاهد آن بودیم الان هم کشورهای بسیاری هستند که بازیهای دوگانه و سهگانه به راه میاندازند. پاکستان اگر تماما به سمت چین برود مشکلاتی را حتما از بعد اقتصادی به دلیل تغییر کریدوری که هندیها میتوانند به کمک کشورهای عربی منطقه که عمدتا شریک استراتژیک آمریکا هستند درست کنند و به نوعی پاکستان را از کریدور غرب آسیا حذف کنند و برایش داستان درست شود. به ایران هم خیلی نمیتواند اتکا کند چون برای موانع تحریمی ایران مشخص نیست چه اتفاقی رخ خواهد داد. کما اینکه مرز ایران و پاکستان به نوعی توسط هند مسدود شده است. مصاحبهای آقای کریس الکساندر وزیر پیشین مهاجرت کانادا کرده است و به آقای عمران خان حمله کرده که سالها است در میان حامیان طالبان هستی و الان در حال دروغ گفتن به همه دنیا هستی. احساس میشود غرب حداقل به عمران خان اعتماد چندانی ندارد. شما این مسئله را تایید میکنید؟
بله. این واقعیت دارد. به دستگاه حکومتی حداقلِ اعتماد را دارند. ارتش پاکستان هم اعتماد صد در صدی غرب را با خود همراه ندارد و شاخه به شاخه است. ژنرالهایی هستند که در راستای منافع آمریکا وفادارند. ژنرالهایی بر عکس با طالبان زد و بند دارند و نیز ژنرالهایی هم بینابین هستند. اما در ارتباط با «آی. اس. آی» مقداری همکاری و اعتماد با آمریکاییها محکمتر است. بیشترِ این بیاعتمادی در دستگاه سیاسی وجود دارد. ما هم به عنوان همسایه از همین حوزه بیشتر ضربه خوردیم.
ایران در قضیه افغانستان از منظر تحلیل گران سیاست بینالملل خیلی موفق نشان نداده است. حتی اخیرا هم که آقای امیر عبداللهیان سفری به بغداد داشت باز هم تحلیل گران ناامیدانه به رویکردهای دستگاه دیپلماسی نگاه میکنند. بخشی در مقام دفاع میگویند ایران مجبور است که جریان افغانستان را مدیریت کند اما برخی از تحلیل گران که تعدادشان هم کم نیست میگویند در بلند مدت این سیستم مدیریت کردن طالبان میتواند نتیجه عکس داشته باشد و ماجرا درست کند. نکته آخری که شما در پاسخ به سوال قبل گفتید که ایران هم از دودوزه بازیهای پاکستان متضرر شده اکنون ما دو همسایهای داریم که خیلی منافع ایران برایشان مهم نیست. مرز طولانی و پر دردسری هم دارند. فکر میکنید ایران در میان مدت با همسایههای شرقی خود به مشکل جدی بر خواهد خورد؟
این به سیاست خارجه کلی ما در چهل سال گذشته برمی گردد. هر دولتی روی کار آمده سیاست خارجه را بیشتر به معنای بودن در تقابل با کشورهای بزرگ میدانستند تا همسایگان و جهان اسلام. در جهان اسلام هم عمدتا قدرت را به جهان عرب میدادند تا حوزه فارسی زبانان یا نوروز بزرگ و حتی قفقاز. این ضعف بزرگ در ۴۰ سال در سیاست خارجه ما بوده در حالی که وزن کشورهایی که در حوزه نوروز یا فارسی زبانان بودند در سیاست خارجه ما کمتر از وزن کشورهای جهان عرب نبوده است. در ارتباط با تهدیدی که ممکن است با آمدن طالبان در مرزهای ما با دودوزه بازی پاکستان تقویت شود واقعیتی است که تحلیل گران بر این اعتقادند که با حمایت غیرمستقیم آمریکا و انگلیس برای تضعیف حضور ایران در محور مقاومت خصوصا پشت مرزهای جولان بازیگری پیچیده اینجا شروع شده و حتی اعتقاد دارند رفتن آمریکا از افغانستان شکست نیست و یک رفتن حساب شده است و نمیتواند درست باشد آمریکایی که در ۸۰ کشور حضور استراتژیک نظامی دارد و حدود ۲۵۰۰ پژوهشکده و اتاق فکر دارد به این راحتی در افغانستان رو دست خورده باشد. در بلند مدت میگویند مدیریت استراتژیک است. منافع بلند مدت پیچیدهای در این رفتن از افغانستان دارند. از جمله حضور غیرمستقیم توسط طالبان و تامین منافع بلند مدت از جمله مهار رقبایی مثل ایران، روسیه و چین. باید در آینده منتظر بود و دید که آیا این تحلیل درست است یا خیر. تحلیل مقابل را که بیشتر جریان اصولگرا در کشور معتقدند میگویند شکست بدتر از ویتنام آمریکا است و همین که طالبان توانستند آمریکا را از افغانستان اخراج کنند جز اهداف کلان محور مقاومت است. افرادی مثل دکتر ولایتی گفتهاند که طالبان را باید جزء محور مقاومت تلقی کنیم. این دو دیدگاه در کشور وجود دارد و بستگی به تحولات آینده طالبان، نوع تعامل ما و تعامل غرب و دیگر قدرتها با طالبان دارد که آیا اینها مانند طالبان گذشته باشند و سخت گیریهای داخلی و بین المللی که داشتند سبب مخالفان جدی شود یا اینکه دولتی باشد نرمالتر از گذشته و حساسیتها و ناامنیهایی که به همسایگان منتقل میکرد نکند. باید منتظر روزهای آینده بود که در عمل چیزی که امروز طالبان دارند عنوان میکنند که در بحث حقوق اقلیت ها، زنان و ارتباط با جهان متفاوت هستند را عمل میکنند یا اینکه بعد از تثبیت، آنها را زیر پا میگذارند که تحلیل اول که استفاده ابزاری از اینها است و تهدید و تنشهای جدی امنیت ملی و تمامیت ارضی ما از همان ناحیه بروز خواهد کرد رخ دهد.
آیا ما هوشمندانه عمل کردیم؟
سیاست خارجی در میدان است که میتواند موفقیت، ضعف یا قدرت خود را نشان دهد نه در اعلامهای رسمی و رسانه ها. به عنوان عضو دانشگاهی بارها توقع داشتیم که مثلا نهادهایی که در سیاست خارجه فعال هستند با اساتید ارتباط گیرند و در سیاستگذاریها استفاده کنند ولی به ندرت میبینیم. بنابراین ما نگاه استراتژیک و تنظیم شده خارجه بلند مدت برای نظام بین الملل نداریم و طراحی نشده است. ضعف دیپلماسی از همین منظر است. علی رغم اینکه متخصصین و نخبگان کافی در کشور وجود دارد اما سازماندهی منسجم به اتاقهای فکر و پژوهشکدههای سازمان یافته آنچه که در آمریکا، روسیه و چین وجود دارد در اینجا نداریم. سلیقه غالب رئیس جمهور و شعارهایش و تیمی که در وزارت خارجه به صورت اتوبوسی ورود میکنند و یک دوره ۴ساله یا ۸ساله اولویتهایی تعریف میکنند و سیاست خارجه را بر اساس آن حرکت میدهند در ادوار گذشته داشتیم و نقطه ضعف بزرگی است و هزینههای زیادی به کشور از جمله ۵۰ درصد مدیریت کشور که متاثر از ارتباطات بین المللی است وارد کرده است. در این زمینه نسبت به رقبای منطقهای و فرامنطقهای بسیار ضعیف
عمل کرده ایم.
سایر اخبار این روزنامه
گفت و گوی آفتاب یزد با محمدعلی بصیری استاد روابط بین المللِ دانشگاه اصفهان
پرش از کلیشهها
حجتالاسلام والمسلمین حسینیخراسانی عضو شورای نگهبان شد
موانع بزرگ بیمه تکمیلی انفرادی در کشور
چرا با کمبود دارو مواجه میشویم؟
جبران هزینههای درمان با بیمه شخص واحد دی
پایان برج عاج نشینی
امید و وحدت ملی
گزارشهای میدانی از خردهفروشیها نشان میدهد که قیمت
زمان پرداخت فوقالعاده ویژه و معوقه حقوق معلمان اعلام شد
آقای رئیسی! مردم روزهای سختی را گذراندند