روزنامه جوان
1400/06/17
یک داستان عشقی در دل جنگ
«جاده جنگ» طولانیترین رمان ایرانی است که تاکنون برگزیده جایزههای کتاب سال، جلال آلاحمد، کتاب فصل و قلم زرین شده است و پروندهاش با انتشار جلد دوازدهم آن در انتشارات سوره مهر بسته شد. منصور انوری نویسنده این رمان، متولد ۱۳۳۴ در نیشابور است که کار خود را با نوشتن داستان کوتاه آغاز کرده و در ادامه آثاری همچون «مصافحه با ارواح» و مجموعه زندگینامه شهدا به نام «قربانگاه عشق»، «از عشقآباد تا عشقآباد»، «قلب تپنده» و «بر فراز آشیانه عنقا» و چندین متن سریال و فیلم را هم که به مرحله تولید و پخش رسیده، نوشته، اما او را بیشتر با رمان «جاده جنگ» میشناسند. در بخشهایی از این رمان انوری به اشغال ایران توسط نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم در شهریور ۱۳۲۰ هم میپردازد. با نویسنده این رمان در مورد بازتاب وقایع جنگ جهانی دوم در کتاب گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید.در آغاز رمان «جاده جنگ» به صورت مفصل شرایط ایران در جنگ جهانی دوم را مطرح کردید. این موضوع دلیل خاصی داشته است؟
کتاب من رمان انقلاب اسلامی است، اما برای اینکه دید بازتر و عمیقتری داشته باشم و درست بتوانم وقایع را تحلیل کنم به حدود ۳۰ الی ۴۰ سال قبلتر برگشتم و شروع کتابم همزمان با شروع وقایع جنگ جهانی دوم در ایران است. خیلی از مطالب کتاب و مکانها و زمانها دقیق و بر اساس اسناد تاریخی هستند هرچند متن به صورت داستان و رمان پیش میرود.
عنوان «جاده جنگ» مرتبط با مسائل جنگ جهانی دوم است؟
جاده موقعیت مکانی بود در نزدیکی شاهرود که متفقین برای کمک به شوروی از آن استفاده میکردند و غربیها به آن پل پیروزی لقب دادند، اما محلیها آن را جاده شوم مینامند. ابتدا قرار بود کمک متفقین به شوروی از مسیر عراق باشد، اما بنابه دلایلی ایران انتخاب شد. انگلیسیها راهآهن جنوب به شمال را ساخته بودند که روزی برای جنگ علیه شوروی از آن استفاده کنند، اما دست تقدیر طوری پیش رفت که از همان راهآهن برای کمک به شوروی استفاده کردند. این جاده قبلاً مورد استفاده کاروانهایی بود که نمک و اقلام دیگر به عشقآباد میبردند و از آنجا نفت و قند سفید میآوردند.
متفقین و بیشتر امریکا و انگلیس مهمات، تسلیحات و کمکهای غذایی خود را از طریق دریا به شهرهای جنوبی میرساندند و از آنجا با استفاده از قطار به شاهرود میفرستادند و از طریق همین جاده معروف که قدیمها برای رفت و آمد کاروانی درست شده بود برای روسها ارسال میکردند. این مسیر میانبُر بود و مسیر شاهرود تا عشقآباد را نصف میکرد. در آن زمان راهآهن تهران- مشهد تا شاهرود بیشتر نبود و از آنجا از طریق کامیونهای مونتاژ شده امریکایی در شاهرود به روسیه فرستاده میشد. تعبیر «جاده جنگ» را از آن جاده گرفتم و میخواستم جنگ جهانی و جنگ تحمیلی را در امتداد یک خط مشخص مقایسه کنم و به این موضوع بپردازم که در مسیر این دو جنگ چه بر ایران گذشته است. ما از دهه ۱۳۲۰ به بعد جنگ جهانی دوم و جنگ تحمیلی را تجربه کردیم، من قصد داشتم مقایسهای میان این دو واقعه انجام شود تا ببینیم که در جنگ جهانی دوم چطور ظاهر شدیم و در این جنگ تحمیلی به چه صورتی عمل کردیم. در واقع میخواستم عکسالعمل مردم یک کشور را در واقعهای به اسم جنگ نشان دهم.
با اعلام بیطرفی ایران چرا متفقین به ایران حمله کردند؟
ایران در این زمان فدای اهداف متفقین شد. ایران به صورت رسمی اعلام بیطرفی کرده بود، اما رضاخان و پسرش به هیتلر علاقهمند و به صورت پنهانی طرفدار آلمانها بودند. انگلیسیها که نفوذ اطلاعاتی زیادی داشتند، از این قضیه مطلع شدند و حضور چند آلمانی در تهران را بهانه آغاز جنگ علیه ایران قرار دادند و انگلیس از جنوب و روسیه از شمال کشور را اشغال کردند و توافق کرده بودند بعد از اتمام جنگ جهانی از ایران خارج شوند و به مردم آسیبی نزنند، اما روسها نامردی و انبارهای گندم را خالی کردند و مردم دچار قحطی و گرسنگی شدند.
منابع مورد استفاده برای این رمان چقدر موثق هستند؟
این مطالب بخش مهمی از کتاب را تشکیل و چند جلد اول را به خود اختصاص میدهد. بسیاری از اطلاعات این کتاب که از شاهدان عینی جمعآوری کردهام، حتی در کتب تاریخی نیامده است، مثلاً همین موضوع که راهآهن تا شاهرود بیشتر نبوده، در هیچ کتابی نیامده است و حتی راهآهن تهران و مشهد هم از آن اطلاع دقیقی نداشتند.
برای نوشتن این کتاب با سختیهای زیادی روبهرو بودم، چون عمدتاً از تاریخ و بر بستر تاریخ داستانهایم را نوشتم. برای نوشتن «جاده جنگ» از آرشیو مرکز اسناد آستان قدس رضوی استفاده زیادی کردم و البته پای صحبت آدمهایی نشستم که آن روزها، یعنی روزهای اولیه حمله متفقین را به چشم خودشان دیدهاند، در مورد جنگ جهانی دوم در همین کتاب حرفهایی زده شد که هنوز در جایی مکتوب نشده است.
اگر نکته خاصی مدنظر دارید بفرمایید.
اشاره به جنگ جهانی دوم از این جهت مهم بود که مردم بدانند چه بودیم و الان در چه جایگاهی قرار داریم و من هدفم همین موضوع بود. با شروع جنگ جهانی دوم و صفآرایی قدرتهای بزرگ در مقابل یکدیگر هر چند کشور ایران از صحنه جنگ دور بود، ولی اثرات این جنگ دامنگیر این مرز و بوم هم شد و اثرات سیاسی و اقتصادی جنگ جهانی دوم به صورت کاملاً محسوس در داخل ایران نمود پیدا کرد، به عنوان نمونه در وقایع شهر مشهد ثبت شده که در جنگ جهانی دوم سربازان سرگردان و آواره بودند، به دنبال رهبری بودند که آنها را هدایت کند، اما در همین زمان فرمانده لشکر وقت، تمام وسایل زندگی خود حتی زغال خانهاش را بار ماشین کرد و به تهران رفت، این در حالی است که سربازان با وجود همه کمبودهای موجود آماده و حتی وفادار به مملکت خود بودند.
در این رمان داستان عشقی را میبینید که مرز جغرافیایی و زمینی را در هم میشکند. حماسه و دفاع، جوانمردی، ناجوانمردی و شجاعت را در برابر بزدلی میبینید و ایمان و توکل و وفاداری و خیانت را در مقابل یکدیگر. در واقع این کتاب عرصه وسیعی است همانند خود زندگی، جمع شدن این ویژگیها میتواند سلایق مختلف را راضی کند.
مسئله اصلی که این کتاب تأکید دارد عدم اتکا به قدرتهای بیگانه است. یکی دیگر از مباحث مهم در مورد کادر و کارکنان ارتش است که گاهی جفای زیادی در حقشان میشود، اما من در این کتاب سعی کردم جانب انصاف را رعایت کنم، به غیر از فرماندهان رده بالا، بقیه بدنه ارتش از جنس مردم بودند و در دوران انقلاب به مردم پیوستند.
سایر اخبار این روزنامه
التهاب در زندانهای صهیونیسم
وعده پایان واکسیناسیون در دهه فجر
ایران از هرآنچه مردم افغانستان بپذیرند دفاع میکند
طالبان: به زودی در امریکا سفارت میزنیم
نگرانی پزشکی قانونی از جنازه مادران جوان
یک داستان عشقی در دل جنگ
برخی قوانین و رفتارها باید به نفع حقوق زنان تغییر کند
شکست بزرگ امریکا در دولت-ملتسازی برای افغانستان
چفیه را بهعنوان نماد مقاومت انتخاب کردم
آیا بیبیسی گرای ترور فهیم دشتی را داد؟
سرخابیها در برزخ مدیریت
۴۰۰ خادم شهدا یاری رسان بیماران و کادر درمان سیستان و بلوچستان
ترمز زیادهخواهیهای فدراسیون فوتبال را بکشید
ایران زائر عادی در مراسم اربعین امسال ندارد