ترسیم شجره‌نامه مشکلات کلید دولت سیزدهم

دولت سیزدهم در میانه سیلاب‌های مشکلات ایران شکل گرفته است و حالا چشم امید بسیاری از مردم برای حل مشکلات به این دولت و وعده‌های داده شده است. دولت در اوج لطماتی که کشور از بی‌تدبیری مدعیان تدبیر خورده است با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می‌کند که یقیناً توان کافی را برای چشم دوختن و تمرکز بر هر یک از آن‌ها به تنهایی ندارد و اینجاست که لزوم اولویت‌بندی مشکلات و تمرکز بر اولویت‌ها بیش از پیش احساس می‌شود.
اما متأسفانه باید گفت اولویت‌بندی در کشور ما امری سرسری و همگانی شده است که در کسری از ثانیه کارشناس مربوط فایل ووردی باز و مسائل موجود را لیست و در جدولی شکیل به عنوان اولویت تقدیم مدیران می‌کند. این سرسری گرفتن و عدم وجود تخصص اولویت‌بندی مشکلات، موجب شده که گاهی در گزارش‌های بیرون آمده بیش از ۱۲۰ یا حتی تا ۲۰۰ اولویت برای کشور تعیین شود، در واقع یعنی تمام مسائل اولویت شده‌اند و عملاَ سیاست اولویت‌بندی مشکلات با شکست مواجه شده است!
مشکل «همه چیز اولویت‌پنداری» امری رایج در تمامی دستگاه‌هاست و از آنجا نشئت می‌گیرد که مدیران با انبوهی از مشکلات تلنبار شده مواجه هستند که هر کدام تبعات و آسیب‌هایی را ایجاد کرده است و برای سامان کار و مهم‌تر از آن ارائه گزارش کاری ملموس به مردم بایستی هر چه سریع‌تر بدان‌ها رسیدگی نمایند.
برای حل این مشکل در مرحله نخست باید فهم کرد که به قول آیت‌الله حائری شیرازی، مسائل شجرنامه دارند. یعنی می‌توان ریشه مسائل مختلف را سنجید و به این نتیجه رسید که بسیاری از مشکلات، در واقع نه خود مشکل اصلی که حاصل و زاییده مشکل دیگر هستند و اگر آن مشکل برطرف شود خودبه‌خود مشکل دیگر حل خواهد شد. با این حساب اولویت‌شناسی امری نیازمند مطالعات همه‌جانبه خصوصاً مطالعات ساختاری و مردم‌شناسی است تا بتوان جوانب یک مسئله را برای ترسیم شجرنامه آن به دقت واکاوید و ارتباط زنجیره‌ای مسائل را با یکدیگر احصا کرد و سپس با بررسی دقیق موانع راه، با پله پله حصارکشی بر محدوده مشکلات به نقطه محوری و اصلی رسید و تمامی حواس و قدرت دولت را تا حد امکان بر آن متمرکز کرد.


آن وقت اگر این شجره‌نامه اولویت‌ها تدوین و حصارکشی دقیقی بر نقاط محوری انجام شود، می‌توان به یک مدل از مسائل کشور و موانع حل آن‌ها رسید و سپس بر اساس آن، اولویت‌های وزارت‌خانه‌ها را مشخص کرد. به عنوان مثال اگر امروز مسئله تولید را نخستین اولویت دولت سیزدهم بدانیم که مشکلاتی از قبیل ازدواج، اشتغال، ارزآوری و آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی از آن نشئت می‌گیرد، آنگاه بایستی اولویت وزارت خارجه دیپلماسی اقتصادی، اولویت وزارت فرهنگ‌تغییر فرهنگ و مفهوم کار، اولویت وزارت کشور تسهیل مجوزها، اولویت وزارت آموزش‌وپرورش آموزش مهارت‌های کارآفرینی و خلاقیت شغلی، اولویت وزارت اقتصاد مانع‌زدایی از تولید، اولویت وزارت کار و رفاه اجتماعی توانمندسازی و حمایت از کارگاه‌ها و بنگاه‌های کوچک و... باشد و همین‌طور سازمان‌ها و نهاد هایی، چون بانک مرکز منابع و برنامه‌های خود را در این مسیر برنامه‌ریزی نمایند و تمرکز دهند.
البته توقف بر شعار‌های کلی و عدم حصارکشی دقیق، خود می‌تواند آسیب کار و موجب هدر رفت منابع شود. مثلاً اگر در همان مثال قبل از تولید به عنوان اولویت کشور یاد می‌کنیم باز بایستی در محدود تولید مشخص کرد که کشور قرار است دقیقاً به سمت تولید چه و در چه سطحی پیش برود، قطعاً بنا نیست ما تولید‌کننده هر آن چیزی شویم که در زمین و آسمان وجود دارد؛ کمال گرایی چه در کلیت و چه در محدوده اولویت‌ها، حاصلش از دست رفتن فرصت‌ها و پیشرفت نهایتاً ۱۰ درصدی در دریایی از حوزه‌هاست که هیچ کدام نمی‌تواند در شرایط پیچیده امروز کشور گرهی از مشکلات مردم باز کند.