عذرخواهی ِ بی‌فایده!

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: «عذرخواهی» اشرف عنی، رئیس جمهورِ فراریِ افغانستان خیلی سریع به خبری مهم تبدیل می‌شود اما این خبر و این عذرخواهی بی‌فایده است(!) او حتی حالا که تصمیم گرفته عذرخواهی کند بازهم تمامِ حقیقت را بر زبان نمی‌آورد. او جملاتی مبهم با محتوایی که برای مردم افغانستان و دیگر مردمان کشورهای دیگر، ارزشی ندارد صرفاً می‌کوشد در وضعیتی که شهروندان افغانستانی در آن گرفتار آمده اند، سکوت اختیار نکرده باشد:
ـ خبرگزاری فرانسه: یک روز پس از اعلام اعضای کابینه طالبان، اشرف غنی رئیس جمهور سابق افغانستان بابت برخی از اقدامات خود عذرخواهی کرد و درباره نحوه به پایان رسیدن دولت خود، ابراز تاسف کرد.
ـ غنی اتهامات مربوط به خروج مبالغ هنگفت پول از افغانستان را رد و آمادگی خود را برای بررسی اموالش با نظارت سازمان ملل اعلام کرد.
ـ رئیس‌جمهور پیشین افغانستان: ترک کابل سخت‌ترین تصمیم زندگی من بود، اما معتقدم این تنها راه سکوت اسلحه‌ها، نجات کابل و ۶ میلیون شهروند آن است.


غنی جراتِ گفتنِ حقایق را ندارد!
تا پیش از ماه «اوت» میلادی/نیمه ی نخست مرداد ماه خورشیدی، افغانستان با همه ی تلخکامی‌هایی که چهار دهه و بیشتر گریبانگیرش شده بود، خوشحال از این که حکومت دارد، ارتش و ثبات نسبی دارد و حالا نگوییم در عمل که در نقشه کشور بود اما کشوری با پیشینه فرهنگی «کلان» که ناگهان و به طرزی اعجاب برانگیزد سقوط می‌کند. زانو می‌زند و در خود گُم می‌شود.
اشرف غنی زودتر از آن که پای اولین «طالب» به کابل برسد روی آخرین پله برای سوار شدن به هواپیمایی که فقط او را قرار است خارج کند می‌ایستد و دست تکان می‌دهد اما این دست تکان دادن، بی‌مخاطب است و بدونِ پاسخ.
بحث‌های بسیاری درگرفت که گفتند اگر غنی می‌ماند کشته می‌شد، در کابل اتفاقات تلخی رخ می‌داد و... حال دیدیم که «کرزی» و «عبدالله عبدالله» باقی ماندن و هیچ مسئله‌ای رخ نداد گو این که اگر «اشرف غنی نیز باقی می‌ماند هیچ اتفاقی نمی‌افتاد مگر در حد یک بازداشتِ خانگی!
می گوییم اشرف غنی، به سکوتِ خود نیز ادامه داده بود اتفاقی نمی‌افتاد اما او صرفاً برای تبرئه ی خویش از دلارهایی که می‌گویند چمدانی از افغانستان خارج کرده، این سکوت طولانی مدت را می‌شکند. می‌خواهیم بگوییم این مسئله نیز برای مردم اینک گرفتار به چنگالِ طالبان فایده‌ای ندارد که او با خود دلار برده باشد یا نبرده باشد مهم این است که او حالا و هزاران کیلومتر آن طرف‌تر از کابل، بازهم جراتِ گفتن واقعیت‌ها را ندارد که بر این نگفتن‌ها توافق شده که اگر توافق نشده بود او را جوازی برای خروج صحیح و سلامت از افغانستان یافت نمی‌شد که هواپیمایی که می‌خواهد در یک شرایط جنگی از کشوری خارج شود حتماً نیاز به هماهنگی‌هایی دارد و این گونه نیز نیست.
یک تصویر و چند سطر نوشته ـ «مردی که فرار کرد(اشرف غنی) و زنی که ایستاد(زنان افغانستان) ـ»، واقعی‌ترین تصویر افغانستانی است که «اشرف غنی» از آن فرار کرد و حالا تازه یادش آمده؛« ترک کابل سخت‌ترین تصمیم زندگی‌اش بود؟!» که اگر این سخت‌ترین بود چرا آسان و ساده انجام شد؟!
اشرف غنی خوب می‌داند که چون نمی‌تواند تمامِ حقایق را بگوید لابد عذرخواهی کردن و نکردن چندان تفاوتی ندارد گو این که ماندن و نماندنِ او نیز تاثیری در روزگاری که این روزها سایه ی سیاه و سنگینِ آن شهروندانِ افغان را تا مرز خفه شدن کشانیده، نداشت حرف همین چند جمله‌ای است که:«صلاح الدین خدیو» می‌نویسد:«نمی‌دانم اشرف غنی رئیس جمهور فراری افغانستان با دیدن این تصویر چه احساسی می‌یابد، اما می‌دانم که شجاعت این زن قبل از آنکه طالب را بترساند، ستون نظام مرد سالار و قبیله محور افغانستان را به لرزه در می‌آورد... زن افغان را در محیط‌های شهری نظیر کابل و هرات و مزارشریف دیگر نمی‌توان به پستوی خانه راند.» همین اندازه کافی است تا «اشرف غنی» بفهمد نه تنها عذرخواهی‌اش «بی فایده» است که دیگر عذرهای او نیز پذیرفته نخواهد شد!