روزنامه آرمان ملی
1400/06/20
مصوبه مجلس دست این دولت را هم بسته است
آرمان ملی- علیرضا پورحسین: نزدیک شدن به جلسه شورای حکام و اختلافاتی که همچنان بر سر مذاکرات احیای برجام وجود دارد، سبب شده تا بار دیگر گمانه زنیها در خصوص جلسه آتی شورای حکام بیشتر شود. در این میان نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی واقع در وین روز جمعه در توئیتی تصریح کرد که نباید تصوری اشتباه وجود داشته باشد. اگر یک قطعنامه پیشنهادی درخصوص ایران در جلسه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمیصادر شود روسیه علیه آن رای خواهد داد. هیچ نیازی به قطعنامه نیست چون نه تنها بیمعنی بلکه شدیداً زیانبار است و بهتر است بر روی دیپلماسی حساب باز کنیم. از سوی دیگر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به خبرنگاران گفت که واشنگتن خواهان ازسرگیری هرچه سریعتر مذاکرات هستهای در وین با ایران است. او با تاکید بر اینکه برجام موثرترین روش برای جلوگیری از دسترسی به سلاح هستهای است، اظهار کرد که آمریکا خواهان این است که مذاکرات هر چه سریع تر دوباره آغاز شوند تا بتواند ببیند که هنوز بازگشت دوجانبه به پایبندیها میتواند به وقوع بپیوندد. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با اشاره به اینکه واشنگتن به نقطه رها کردن توافق نرسیده است، افزود که ما همچنان باور داریم که بازگشت دوجانبه به پایندیها میتواند به وقوع بپیوندد و تا وقتی که این مسئله در جهت منافع آمریکا باشد، به پیگیری آن ادامه خواهیم داد. اظهارنظری که این گمانه زنی را تشدید کرد که احتمالا طرفهای برجام در نشست شورای حکام از صدور قطعنامه علیه ایران اجتناب کنند و صرفا به قرائت یک بیانیه انتقادی اکتفا کنند. در راستای بررسی این مساله «آرمان ملی» گفت و گویی با دیاکو حسینی، تحلیلگر ارشد مرکز پژوهشهای استراتژیک ریاست جمهوری داشته است که در ادامه میخوانید. روند جلسه آتی شورای حکام به ضرر ایران پیش خواهد رفت؟به لحاظ فنی این احتمال وجود دارد که در جلسه شورای حکام علیه ایران قطعنامهای صادر شود. از منظر سیاسی آمادگی بیشتری برای صدور یک قطعنامه انتقادی علیه ایران وجود دارد به این علت که مذاکرات در وین پیشرفتی نداشته و با توجه به تغییر دولت در ایران هنوز چشم اندازی برای ادامه این مذاکرات ترسیم نشده است. بنابراین طبق مواضعی که مقامات آمریکا، فرانسه، آلمان و حتی روسیه گرفتهاند، به نظر میرسد که فضا بر علیه ایران است و این فضای منفی منجر به صدور قطعنامه در شورای حکام میشود. البته احتمالا کشورهای اروپایی این مقوله را نیز مدنظر دارند که اگر قطعنامهای سنگین علیه ایران صادر شود، روند مذاکرات را ممکن است به صورت کلی مخدوش کند و با واکنشهای سختتری از سوی ایران مواجه شوند و همین واکنشها، فرصتهای موجود را نیز از بین ببرد. این سناریو احتمالی پیش رو است. مشخصا طرفهای مقابل علاقهای ندارند تا مذاکرات را به این راحتی منتفی کنند و در همین راستا این احتمال زیاد است که صرفا یک بیانیه هشدارآمیز علیه ایران قرائت شود تا روند مذاکرات به بن بست ختم نشود. بعید به نظر میرسد ادبیات تند و تیز از زبان کشورهای اروپایی شنیده شود، زیرا نمیخواهند امیدها را در راستای احیای برجام از بین ببرند. نشست آتی شورای حکام یک گردهمایی سیاسی خواهد بود تا هر چه سریعتر طرفین برجام را به پای میز مذاکره کشانده و دور هفتم مذاکرات آغاز شود. طرفهای دیگر برجام به دنبال ایجاد یک فشار سیاسی کنترل شده بر ایران هستند تا ایران هر چه سریعتر مذاکرات دور هفتم را آغاز کند و شاید در این عرصه نیز با دیدارهای دو طرفهای که در هفته گذشته داشتهاند، توافقاتی نیز کرده باشند.
ایران با افزایش توانایی خود در حوزه هستهای میتواند در مقابل این فشار سیاسی ایستاده و در مذاکرات، امتیازات بیشتری کسب کند؟
تجربه گذشته نشــان میدهد که ادبیات تهدیدآمیــز چــه از ســوی ایران و چه از سوی کشورهای غربی علیـــه ایران باشد، به نتیجه نمیرسد و عمدتا نتیجه عکس نیز داده است. این ادبیات مقاومت در مقابل خواستهها را تقویت میکند و عملا رایزنیها را به سمت شکست سوق میدهد. ارتقای سطح غنی سازی اورانیوم ایران نیز از این مواردها نیست و مشخصا رفتن به سمت و سوهای خطرناک نمیتواند به نفع ایران باشد. باید توجه داشت که ایران برای افزایش قدرت چانه زنی خود نیاز به اقدام جدید دیگری ندارد و تا به امروز ایران توانسته ثابت کند که تحریمهای حداکثری شکست خورده و طرفهای مقابل نتوانستهاند که در میز مذاکرات تغییری ایجاد کنند. همچنین به علت 5 گامیکه ایران در راستای کاهش تعهدات هستهای خود برداشت و پاسخی به خروج آمریکا از برجام و بدعهدی اروپاییها بود، خود یک ابزار خوبی است تا ایران بتواند درمذاکرات از آن نیز استفاده کند. مجموعه این اقدامات سبب شده است تا ایران اهرمهای فشار بیشتری نسبت به سایر طرفهای برجام داشته باشد. در فضای سیاسی جهانی نیز مشاهده میکنیم که آمریکاییها با خروج از افغانستان، اعتبار خود را از دست دادهاند و با توجه به مسائل داخلی آمریکا، دیگر توان سال 2014 را ندارند. بنابراین با حذف متغیرهای موثر میتوان این گونه برداشت کرد که ایران در حال حاضر، توان چانه زنی بسیار خوبی در میز مذاکرات وین دارد و بنابراین نیازی به انجام اقدامات بیشتر ندارد زیرا ممکن است که یک اجماع جهانی علیه ایران شکل گیرد و همین ابزاری نیز که امروز در اختیار داریم را نیز از ما بگیرد. باید در این زمینه کاملا هوشیار بود و محتاطانه گام برداشت.
طبق برخی گفتهها، وزیر خارجه دولت سیزدهم به اهالی رسانه گفته است که مصوبه مجلس، کار را برای به توافق رسیدن در وین سخت کرده است، به چه علت مجلس مصوبهای را به تصویب رساند که حتی دولت هم سو با آنها نیز منتقد آن است؟
اطلاع دقیقی از صحبتهای وزیرخارجه دولت سیزدهم در خصوص مصوبه وجود ندارد اما باید توجه داشت که مصوبه مجلس که تبدیل به قانون شد، در فضایی متفاوت از امروز میتوانست ابزار چانه زنی باشد اما امروز با توجه به زمان بسیار کم و حساسیتهایی که در روند مذاکرات احیای برجام به وجود آمده است، اصرار بر این مصوبه میتواند قدرت چانهزنی ایران در مذاکرات را کاهش دهد. به این علت که دولت ناگزیر است که این قانون را رعایت کند و بازی حاصل جمع صفری را آغاز کرده که در دیپلماسی نمیتواند نتیجه خوبی برای هر کشوری داشته باشد و ایران نیز از این امر مستثنی نیست. بنابراین از این جهت باید توجه داشت که این مصوبه در فضای سیاسی خاصی به قانون تبدیل شد و اگر قرار باشد مبنای مذاکره باقی بماند، دست دولت سیزدهم را نیز خواهد بست و آثار منفی آن بیش از آثار مثبتش خواهد بود. دولت مشخصا برای رسیدن به تفاهم باید امتیازاتی بدهد و امتیازاتی بگیرد و این امر نیازمند یک انعطاف در پیشبرد سیاستهاست و این انعطاف صرفا زمانی به دست میآید که نقض قانون صورت گیرد و این امر برای مجلس یازدهم نیز خوب نیست که قانونی که وضع کرده است، از سوی نظام و دولت برای رسیدن به منافع ملی و رسیدن به یک توافق خوب، نقض شود. در زمان تصویب این قانون در مجلس یازدهم ملاحظات لازم مدنظر قرار نگفته است و همین امر امروز سبب شده تا این قانون به یک مانع تبدیل شود.
دیدارها و گفت و گوهای پرتعداد این روزهای مقامات ایرانی با مقامات کشورهای عربی ارتباطی به روند مذاکرات برجامیدارد؟
گفت وگوهای منطقهای که در ابتدا با امارات و پس از آن با عربستان آغاز شد، هیچ ارتباط منطقی و حقوقی با برجام نداشته است و این امر جزء خطوط قرمز ایران بوده و همواره بر این تاکید شده است که نباید مسائل منطقهای به مذاکرات وین ارتباط داده شوند. ایران همواره تاکید داشته است که نباید مواردی غیر از مسائل هستهای در مذاکرات برجامیمطرح شود. با این وجود و پیش از آغاز به کار دولت سیزدهم، در دولتهای یازدهم و دوازدهم و حتی در دوره آقای جلیلی در شورای عالی امنیت ملی، این قبیل گفت و گوها در جریان بوده اما پس از امضای برجام مقرر شد که مسائل منطقهای ایران به برجام ارتباط داده نشود و این رویه تا به امروز طی شده است. ایران توافق کرده است که به صورت مجزا با همسایگان خود رایزنی داشته باشد و مسائل منطقهای را حل و فصل کند. مذاکرات منطقهای امروز میتواند تسهیل کننده گفت وگوها در وین باشد اما ارتباطی از منظر ساختاری به یکدیگر ندارند و به صورت مجزا پیگیری میشوند. در دولت سیزدهم با توجه به این که اولویت دستگاه دیپلماسی، منطقـــه در نظـر گرفته شده است، انتظـــار میرود که در دوره جدید و با توجه به تغییر در دولت و تصـویر بیرونی که از دولت سیــزدهم در منطقه به چشم میخــورد، گفت و گوهای منطقــهای با جدیت بیشتری پیش برده شــود. زمـان مشخص میکنـد که این رویــه تا چه میزان میتواند موفقیت آمیز باشد.
جنــگ داخــل در افغانستان، میتوانــد بــر مسائل منطقهای با محوریت ایران تاثیرگذار باشد و آیا ایران در این حوزه به خوبی عمل کرد؟
باید این موضوع را در خصوص آن چه که در رابطه با افغانستان گفته میشود مد نظر داشت که روشن شدن درگیریهای فرقهای و مذهبی که یک نمونه آن نزاع بین شیعه و سنی است، مورد توجه دستگاههای اطلاعاتی است و چهرههای موثر برخی کشورها بر ایجاد این نزاع باور دارند تا از این طریق به اهداف خود برسند. این دیدگاه در غرب و در اسرائیل نیز وجود دارد. بنابراین این یک اصل مفروض است که بخواهند درگیریهای مذهبی و قومیدر افغانستان به نحوی ایجاد کنند که ایران را در آن گرفتار کنند. این توطئه ممکن است برای کشورهای عربی نیز ترسیم شده باشد تا هر کدام از طرفین را سالها به این شکل درگیر کنند. البته این فرض نباید سبب شود تا سایرابعاد اتفاقات رخ داده در افغانستان را نادیده گرفت. این که ایران طالبان را امروز به عنوان یک واقعیت غیر قابل چشم پوشی مدنظر قرار داده، اتفاقی است که غیر قابل اجتناب بود. بنابراین زمانی که آمریکا و نیروهای هم پیمان این کشور پس از 20 سال نتوانستهاند طالبان را از صحنه تحولات افغانستان حذف کنند، ایران باید مسیری را طی کند تا کانال ارتباطی با این گروه داشته باشد. ایران این کانال را باید به این علت ایجاد میکرد زیرا محتمل بود که طالبان بر افغانستان سلطه پیدا کند و به همین علت ایران برای تامین امنیت مرزها، جلوگیری از ورود مواد مخدر و سایر مسائلی که به امنیت ملی ایران مرتبط میشود، باید با این گروه ارتباط میگرفت و از آنها تعهداتی میگرفت. ایران این اقدام را باید انجام میداد زیرا سایر کشورها نزدیک و همسایه افغانستان نظیر چین، روسیه و ازبکستان نیز انجام داده اند. این امر کافی نیست و ایران باید با سایر گروههای افغانستانی نظیر تاجیکها، شیعیان، هزارهها و ازبکها نیز ارتباط داشته باشد و از یک حکومت فراگیر در افغانستان حمایت کند. هدف نهایی ایران باید این باشد که تمامیاقوام در دولت آتی افغانستان نقش آفرینی کنند تا اتفاقات امروز مجددا تکرار نشود. باید از حمایت از یک گروه و بیتوجهی به سایر گروهها پرهیز شود. ایران باید در خصوص مسائل افغانستان، صراحت لهجه بیشتری داشته باشد و در این رابطه نیز ابزارهای فراوانی دارد تا بتواند بر طالبان فشار وارد کند. ایران میتواند طالبان را مجبور کند که در مسیری حرکت کند تا یک دولت فراگیر ملی شکل گیرد. بهترین ابزار در این رابطه استفاده از مکانیزمهای جمعی در منطقه است. به خصوص که کشورهایی مثل روسیه، چین، ازبکستان، تاجیکستان و به خصوص هندوستان، نگرانیهای کاملا مشابهی با طرف ایرانی دارند. ایران باید ساز و کارهای منطقهای ایجاد کند تا یک نگاه سازنده بوجود آید و هم با طالبان وارد تعامل شده و در ذیل این تعامل، طالبان را وادار کرد که به یک حکومت فراگیر تن دهد. از این مسیر میتوان طالبان را پایبند کرد تا به ارزشهای فرهنگی مرسوم نیز عمل کند و نگرانیهای امروز در خصوص افغانستان تا حدودی کاهش یابد. باید طالبان را به سمتی سوق داد که در چهارچوب بین المللی عمل کند. ایران کارهای زیادی در افغانستان میتوانست انجام دهد که تا به امروز انجام نداده است. بخش بزرگی از این اقدامات از مسیرهای دیپلماتیک محقق میشوند و هزینهای در پی ندارند. موضوع پیوندهای فرهنگی فارسی زبانان ایران و افغانستان به قدری عمیق است که قابل جدایی نیست و باید این پیوند در استراتژی کلامی و عملی ما بازتاب داشته باشد و این مقولهای است که در هفتههای اخیر کمتر به آن توجه شود. این امر سبب شده است که مردم تصور کنند ایران نسبت به افغانستان بیتفاوت است و پیوندهای فرهنگی برای ایران جایگاهی ندارد.
سایر اخبار این روزنامه
دو گـام بـه پـيش
برخی ناراضيان را تشويق میكنند به مهاجرت
استانداري را با پادگان اشتباه نگیرید
مشایی در زندان است یا هنوز در شمال؟
مصوبه مجلس دست این دولت را هم بسته است
تقويت «ائتلاف شمال» طالبان را سر عقل ميآورد
فاصله 30 میلیارد دلاری زمستان تا کلید برق
عملا مردم وام ميدهند؛ نه شما
نقض حقوق روزنامه نگاران در افغانستان
چگونه به پنجشیر برویم!
تاثیر کرونا بر عملکرد سمنها
سناریوهای اقتصادی پیش رو ی دولت
وابستگی آینده تولید نفت به برجام