روزنامه کيهان
1400/06/21
حماسه حسینی در شعر کهن فارسی
گرچه پرداختن به حماسه حسینی در شعر فارسی پس از روی کار آمدن صفویان و رسمی شدن مذهب شیعه در ایران اوج گرفت، اما مروری بر دیوان اشعار شاعران کهن پارسی نیز دلبستگی آنها به مصیبت عاشورا را نشان میدهد. از جمله اینکه مولانا در چهار غزل کلیات شمس و یک حکایت از مثنوی به حضرت امام حسین(ع) پرداخته است. معروفترین این غزلها، شهیدان خدایی است:کجائید ای شهیدان خدائی
بلاجویان دشت کربلائی
کجائید ای سبک روحان عاشق
پرندهتر ز مرغان هوایی
کجائید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را در گشائی
کجائید ای ز جان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجائی
کجائید ای در زندان شکسته
بداده وامداران را رهایی
کجائید ای در مخزن گشاده
کجائید ای نوای بینوایی
مولانا درغزل 230 کلیات شمس نیز سروده است:
ز سوز شوق دل همی زند علا
که بوک در رسدش از جناب وصل صلا
دلست همچو حسین و فراق همچو یزید
شهید گشته دو صد ره به دشت کربوبلا
شهید گشته بظاهر حیات گشته به غیب
اسیر در نظر خصم و خسروی بخلا
میان جنت و فردوس وصل دوست مقیم
رهیده از تک زندان جوع و رخص و غلا
اگر نه بیخ درختش درون غیب ملیست
چرا شکوفه وصلش شکفته است ملا
خموش باش و ز سوی ضمیر ناطق باش
که نفس ناطق کلی بگویدت افلا
این شاعر همچنین در غزل 2102 همین کتاب گفته است:
چیست با عشق آشنا بودن
بجز از کام دل جدا بودن
خون شدن خون خود فرو خوردن
با سگان بر در وفا بودن
او فدائیست هیچ فرقی نیست
پیش او مرگ و نقل یا بودن
رو مسلمان سپر سلامت باش
جهد میکن به پارسا بودن
کین شهیدان ز مرگ نشکیبند
عاشقانند بر فنا بودن
از بلا و قضا گریزی تو
ترس ایشان ز بیبلا بودن
ششه می گیر و روز عاشورا
تو نتانی به کربلا بودن
در شعر حافظ هم تلمیحاتی از کربلا و عاشورا آمده است. از قبیل این شعر که
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه میسازم
در کتاب روح مجرد اثر مرحوم علامه آیتالله حسینی تهرانی آمده است: معمولاً در طهران، هر واعظي را كه براي يك دهه براي منبر رفتن در مجلسي دعوت ميكردند، در شب آخر وي را براي همان دهه از سال ديگر نيز دعوت مينمودند. در آخرين سالي كه مرحوم دُرّي در قيد حيات بود، يك شب از دهه محرّم (شب هشتم يا نهم) جواني از ايشان قبل از منبر سؤال ميكند كه: مراد از اين شعر چيست؟
مريد پير مغانم ز من مرنج اي شيخ
چرا كه وعده تو كرديّ و او بجا آورد
مرحوم درّي ميگويد: جواب اين سؤال را در بالاي منبر ميدهم تا براي همه قابل استفاده باشد. ايشان در فراز منبر از قضيّه نهي آدم ابوالبشر از خوردن گندم، و داستان نان جوين خوردن اميرالمومنين عليهالسّلام را در تمام مدّت درازاي عمر بيان مينمايد، و حتّي اينكه آن حضرت در تمام مدّت عمر ابداً نان گندم نخورد و از نان جوين سير نشد. مراد از شيخ در اين بيت، حضرت آدم علي نبيّنا و آله و عليهالسّلام است كه وعده نخوردن از شجره گندم را در بهشت داد ولي به آن وفا نكرد و از امر خداوند سرپيچي نمود و گندم را تناول كرد. و مراد از پير مغان حضرت اميرالمومنين عليهالسّلام است كه در تمام مدّت عمر نان گندم نخورد، و وعده عدم تناول از شجره گندم را او ادا كرده و به اتمام رسانيد. اين مجموع تفسير اين بيت بود كه وي بر سر منبر شرح داد و منبرش را خاتمه داد. قبل از پايان سال، مرحوم درّي فوت ميكند؛ و لهذا در سال بعد، در دهه محرّم در آن مجلس مَدعُوّي كه بايد حضور داشته باشد، نميتواند شركت
نمايد.
درست در سال بعد در دهة محرّم در همان شبي كه اين جوان سؤال را از مرحوم درّي ميكند، وي را در خواب ميبيند كه: مرحوم درّي به نزد او آمد و گفت: اي جوان! تو در سال قبل در چنين شبي از من معني اين بيت را پرسيدي و من آنطور پاسخ گفتم. امّا چون بدين عالم آمدهام، معني آن، طور ديگري براي من منكشف شده است:
مراد از شيخ حضرت ابراهيم عليهالسّلام است، و مراد از پير مغان حضرت سيّدالشّهداء عليهالسّلام؛ و مراد از وعده، ذبح فرزند است كه حضرت ابراهيم بدان امر خداوند وعده وفا داد، امّا حقيقت وفا را حضرت اباعبداللهالحسين عليهالسّلام در كربلا به ذبح فرزندش حضرت علياكبر عليهالسّلام انجام داد. فرداي آن شب، اين جوان در آن مجلس معمولي همه ساله مرحوم درّي ميآيد و اين خواب خود را بيان ميكند. و معلوم است كه با بيان اين خواب چه انقلابي در مجلس روي داده است. شعر حافظ معني اوّليش معني عامّ است؛ يعني مراد از شيخ همان علماي ظاهرند كه از باطن خبري ندارند، و معني پير مغان استاد اخلاق و عرفان است كه رشته تربيت نفساني بدست اوست؛ و مراد از وفا به وعده ننمودن شيخ و انجام وعده پير مغان، پابند نبودن برخي از دستة اوّل به اصول اعمال و زهد از دنيا، و ملتزم بودن دسته دوّم به اصول تزكيه نفس و عدم توجّه به زخارف ميباشد. امّا معني دوّمي را كه مرحوم درّي نموده بود، لطيفه استنباطي است كه دقيقتر است؛ و با حفظ معني اوّل جاي خود را ميتواند به خوبي نشان دهد. و امّا معني سوّمي را كه در خواب ديده است، دقيقتر از معني دوّم ميباشد؛ و با حفظ معني اوّل و همچنين حفظ معني دوّم كه بجاي خود صحيح ميباشند، معني خود را بهطور جالب و دلنشين اظهار ميكند. و بنابراين، معاني متضادّي در شعر نيست؛ بلكه اين معاني، تو در تو و باطن در باطن است. و همه اشعار حافظ از يك رموز خاصّي كه حاكي از كنايات بديعه و اسرار مخفيّه و معاني عميقهاي است حكايت مينمايد.
حكيم سنايي غزنوي از دیگر شاعران تواناي کلاسیک ايراني است كه مُبدع بيان مسائل فلسفي و اخلاقي در شعر است. او در كتاب حديقهًْالحقيقه مرثیهای را برای امام حسین(ع) و یاران باوفایش سروده است:
بَّذا كربلا و آن تعظيم
كز بهشت آورد به خلق نسيم
و آن تن سر بريده در گل و خاك
و آن غريوان به تيغ دلها چاك
و آن گزين همه جهان، كشته
در گل خون تنش بياغشته
و آن چنان ظالمان بدكردار
كرده بر ظلم خويشتن اصرار
حرمت دين و خاندان رسول
جمله بر داشته زجهل و مقتول
تيغها لعل گون ز خون حسين
چه بود در جهان بَتَر زين شين
كرده آلزياد و شمر لعين
ابتداي چنين بته در دين
حسن از زخم كرده سينه كبود
زينب از ديدهها برانده دو رود
عطّار نيشابوري شاعر معروف قرن ششم و هفتم هجري بود که در مورد عاشورا سرود:
كيست حق را پيمبر را ولي
آن حسن سيرت، حسين بن علي
آفتاب آسمان معرفت
آن محمد صورت و حيدر صفت
نه فلك را تا ابد مخدوم بود
زآن كه او سلطان ره معصوم بود
آن چنان سر را كه بُرّد بي دريغ
كافتاب از درو آن شد زير ميغ
گيسوي او با به خون آلوده شد
خون گردون از شفق پالوده شد
كي كنند اين كافران با اين همه
كو محمد؟ كو علي؟ كو فاطمه؟
صد هزاران جان پاك انبياء
صف زده بينم به خاك كربلا
در تموز كربلا تشنه جگر
سر بريد زشتي چه باشد زين بَتَر
با جگرگوشه پيمبر اين كنند
وانگهي دعوي داد و دين كنند
كمالالدين اصفهاني معروف به «خلاق المعاني» در مورد
امام حسين(ع) سروده است:
چون محرم رسيد و عاشورا / خنده بر لب حرام بايد كرد
وز پي ماتم حسين علي/ گريه از ابر وام بايد كرد
لعنت دشمنانش بايد گفت/ دوستداري تمام بايد كرد
صائب تبريزي يكي از بزرگترين شعرا و استاد «سبك هندي» است. مهارت عمده وي در غزل و تكبيتهايش است. سخنش استوار و پرمعنا و مشحون از مضمونهاي دقيق و افكار و تمثيلات لطيف و دلكش است. در ذيل قطعهاي از وي راجع به امام حسين(ع) را با هم ميخوانيم: مظهر انوارِ باني حسين بن علي آن كه خاك آستانش دردمندان را شفاست
ابر رحمت، سايبان قبه پر نور او
روضهاش را از پر و بال ملائك بورياست
دست خالي برنميگردد دعا از روضهاش
سائلان را آستانش كعبه حاجت رواست
با لب خشك از جهان تا رفت آن سلطان دين
آب را خاك مذلّت در دهان زين ماجراست
چند روزي بود اگر مهر سليمان معتبر
تا قيامت سجدگاه خلق مهر كربلاست
آن كه ميشد پيكرش از بوي گل نيلوفري
چاك چاك امروز، مانند گل از تيغ جفاست
چرخ از انجم در عزايش دامن پر اشك شد
تا به دامان جزا، گر ابر خون گريد رواست
مدحش از ما عاجزان صائب بود ترك ادب
آن كه ممدوح خدا و مصطفا و مرتضاست
سایر اخبار این روزنامه
بهانههای FATF و تحریم با انبوه واردات واکسن رنگ باخت
سهم ما در تحولات افغانستان و افق آن(یادداشت روز)
اخبار ویژه
کشتیهای حامل سوخت ایران آمریکا را به عقبنشینی در لبنان واداشت
دریافت مجوز برای شروع بسیاری از کسب و کارها لغو میشود
حمایت رئیس جمهور از تولید داخل /بازگشت کُرهایها به بازار لوازم خانگی ممنوع
مأموریت 45 هزار کیلومتری نیروی دریایی ارتش/ از وحشت دشمن تا قدردانی فرمانده کل قوا
همکاری فراپادمانی با آژانس بدون لغو تحریمها قابل تداوم نیست
آژانس تحتتأثیر برخی فشارها مسیر همکاری با ایران را تخریب نکند
این یک دروغ بزرگ بود
گنجینه اسرار یک تخریبچی
حماسه حسینی در شعر کهن فارسی
طالبان و تلاش اصلاحطلبان برای فرار از پاسخگویی!
بهانههای FATF و تحریم با انبوه واردات واکسن رنگ باخت
بهانههای FATF و تحریم با انبوه واردات واکسن رنگ باخت