سینمای بحرانزده ایران زیر سایه ابهام و هراس و دردهای بیدرمان!
پولاد امین، شهروندآنلاین: امروز روز ملی سینماست- که صدوبیستویک سال پیش در چنین روزی سینما در قالب دلخوشکنکی جذاب برای پادشاه قدرقدرت روز وارد این سرزمین شد. در روزگاری که چند صباحی بیش از اختراع دورانساز برادران لومیر نگذشته بود و ما در این عرصه، برخلاف دیگر جوانب زندگی مدرن چندان هم از بازی عقب نمانده بودیم و اتفاقا چه زود هم به جایگاهی که باید و شاید، رسیدیم و نهچندان دیر زمانی بعد از ورود سینما، با هر متر و معیاری جزو سینماهای پیشرو دنیا شدیم.
«بودن یا نبودن» سینمای ایران در روز ملی سینماامسال اما- مثل پارسال- در آستانه روز ملی سینما اوضاع چندان بر وفق مراد نیست و فضایی آکنده از ابهام و هراس بر سینمای ایران حاکم است. وضعیتی که بیارتباط با هجمه 19ماهه کرونا به سینمای ایران نیست- که سالنها را در اغلب روزهای این 19ماه به نعطیلی کشانده، تولید را در مواقعی با بحرانهای عمیقی مواجه کرده، معیشت سینماگران را به حوالی فاجعه رسانده، و البته دست در دست قاچاق و برادران قاچاقچی، مانند بختکی سمج روی سینه این بیمار رو به احتضار افتاده و اندک روزنههای امید از جمله اکران آنلاین و پلتفرمهای عرضه محصولات تصویری را نیز مسدود کرده است. کوتاه سخن اینکه: امسال در آستانه روز ملی سینما در شرایطی که در این یکسال و چندماه اخیر سینمای این سرزمین به تنهایی بیش از تمام صد و بیست و یک سال پیش بحران دیده؛ اینکه آیا از دوراهی «بودن یا نبودن» سر به سلامت خواهد رهید یا نه؛ به بسیار مسائل گوناگون بستگی دارد.
سینمای زنده، سینمای مردهشاید به دلیل همگرایی این بحرانها باشد که سیروس الوند، کارگردان قدیمی سینمای ایران نگاهی چندان امیدوارانه به آینده سینمای ایران حداقل در یک بازه نزدیک چندماهه ندارد و میگوید که مسائلی مانند جشنگرفتن روز ملی سینما در این روزهایی که سینما حال خوبی ندارد، بیش از جدیبودن، به نوعی شوخی تلخ پهلو میزند: «شاید آن زمانی که سالانه نزدیک ١٠٠ فیلم ساخته میشد و این فیلمها همهساله در جشنواره و جشن خانه سینما به رقابتی پرشوروحال برمیخواستند، میشد از روز ملی سینما و جشنگرفتن این رویداد حرف زد. اما در شرایطی مانند شرایط دوسال اخیر سینمای ایران که فیلمها پشتسر هم شکست میخورند و بقیه هم جرأت اکران پیدا نمیکنند و تنها تلاش این سینما در تولید فیلمهای دولتی خلاصه شده؛ جشنگرفتن روز ملی سینما از شوخی هم شوخیتر است. برای همین هم میبینیم که کمتر کسی در سینمای ایران دل و دماغ صحبتکردن از چنین مسائلی را دارد. سینماگرانی که اوضاع سینما را میبینند، دشواریها و حال و روز خودشان و همکارانشان را میبینند، فشارهایی را که بر سینماگران وارد میشود، میبینند و البته از سینمای مورد نظر مسئولان هم آگاهی و شناخت دارند، قطعا مسائلی مانند روز ملی سینما را چیزی جز یک روز بیربط در تقویم نخواهند دید».
به گفته سیروس الوند «تا زمانی که تولید و نمایش به اوضاع سابق بازنگردند، امیدواری به آینده سینما غیرممکن است. تولید هم منظورم تولید انبوه است، نه تولید نمادین فیلمهایی با بودجه دولتی که سازندگانشان هم در همان مرحله ساخت سودشان را میبرند و در ادامه هم رغبتی به اکران فیلم و اضلفهکردن به دردسرهایشان ندارند. سینما تنها در چنان شرایطی که تولید و نمایش روال معمول خود را داشته باشند، میتواند ادعای زندهبودن بکند، وگرنه سینمایی که در این 19ماه داشتهایم، نه دردی از کسی دوا میکند و نه جز برگزارکردن جشنوارههای بیرونق کوچک میتواند گرهای از کسی باز کند».
ابهام و ناامیدیسیروس الوند میگوید که تنها روزنه امید سینمای ایران از گیشه بلیتفروشی میگذرد. یعنی که رونق سینما به این بستگی دارد که مردم دوباره مثل سالهای گذشته به خود زحمت بدهند از خانه بیرون زده، دست در جیب کرده و بلیت خریده و به سینما بروند.
او میگوید: «در صورتی که این چرخه ایجاد نشود، یعنی فیلمها نفروشند و مقرونبهصرفه نشوند، نه سرمایهگذاری درست و حسابی در سینما خواهد بود، نه تولید قابل توجهی، و نه حتی ساختهشدن فیلمهای ارزشمندی. بگذار اینگونه بگویم: گردش چرخه سینما فقط به قدرت و قوت حلقه آخر زنجیر، یا همان اکران بستگی دارد و این اگر درست شود، بقیه مسائل هم حل خواهد شد».
سیروس الوند میگوید که دلیل ناامیدیاش نسبت به سینما این است که کرونا در یکسال و چندماه اخیر اتفاقا بیشترین آسیب را به این حلقه از زنجیر وارد آورده؛ و حالا در شرایطی که واکسیناسیون روند چندان امیدوارکنندهای هم ندارد، نمیتوان به ترمیم این حلقه و رونقگرفتن اکران در چندماه آینده حساب باز کرد: «پیش از کرونا حدود یکسوم فروش فیلم سهم تهیهکننده بود. حالا در اوضاع نامناسب سینما حفظ فاصله اجتماعی و بلیتفروشی برای نصف ظرفیت سالنها هم مزید بر علت شده. یعنی اگر فیلمی حتی پرفروشترین فیلم اکران هم لقب بگیرد، یعنی تنها یکششم ظرفیت سالنها عایدی صاحبان فیلم خواهد بود- که واقعا ناامیدکننده است و باعث میشود فقط یک تهیهکننده دیوانه خودش را راضی کند که فیلمش را در چنین شرایطی اکران کند».
آداب سینمادر این چند وقت دیدهایم که کمبود و تعطیلی سالنهای نمایش فیلم با راهکارهایی چون نمایش آنلاین و سینماماشین و… جبران نشد و بحران اقتصادی سینمای ایران به پایان نرسید. سیروس الوند میگوید که از همان ابتدا هم این موضوع قابل حدس بود: «مواردی مانند نمایش آنلاین و سینما ماشین و مواردی از این دست شاید موقتا مثلا در شرایط کرونایی در عبور از بحران به کار آیند، ولی در بازه زمانی بلندمدت، آینده سینما تنها و تنها در سالنهای سینما رقم میخورد. در حقیقت فراموش نباید کرد که آداب سینما تنها با نمایش فیلم در سالنهای سینما سازگار است. تماشای جمعی یک فیلم در یک سالن تاریک- که باعث میشود تمام حواس تماشاگر روی پرده متمرکز شود. حالا در این میان هر چیزی که این تمرکز را از بین برد و به عبارت بهتر این آداب را از آهنگ و روال خود خارج کند، راهگشا نخواهد بود».