روزنامه آرمان ملی
1400/06/22
ايران برای جلوگيری از «تجزيه» بين طالبان و مسعود «تعادل»ايجاد كند
آرمان ملی- احسان انصاری: در حالی که درگیریها بین طالبان و جبهه مقاومت افغانستان به رهبری احمدمسعود در جریان است زمزمههای حضور ژنرال دوستم رهبر حزب جنبش ملی افغانستان در جبهه مقاومت به گوش میرسد. وی که دارای تشکیلات نظامیگستردهای است و یکی از مجاهدان افغان در جنگ شوروی بوده در صورت پیوستن به جبهه مقاومت چشمانداز جدیدی را پیش روی افغانستان قرار خواهد داد.از سوی دیگر کابینه انتخابی طالبان با واکنشهای منفی زیادی همراه بوده و بسیاری از مناطق و قومیتهای افغانستان دولت تشکیل شده را انحصاری قلمداد میکنند. به همین دلیل نیز برخی از مناطق افغانستان از پتانسیل مقاومت در مقابل طالبان برخوردار شدهاند که میتواند زمینههای یک مقاومت فراگیر و یا در حالت بدبینانه یک جنگ داخلی را در این کشئر فراهم کند.«آرمان ملی» برای بررسی آخرین تحولات افغانستان با پیرمحمد ملازهی کارشناس مسائل افغانستان گفت وگو کرده است. ملازهی معتقد است:« مناطق مختلف افغانستان دیر یا زود با این مسأله مواجه میشوند که در ساختار قدرت جایگاهی ندارند و به همین دلیل مقاومت را حق طبیعی خود قلمداد میکنند.از دیدگاه این اقوام طالبان به دنبال انحصار قومیو مذهبی هستند و احساس میکنند سهم آنها در قدرت لحاظ نمیشود. به همین دلیل نیز حق خود میدانند که از منافع خود دفاع کنند.چالش کنونی در افغانستان بین توزیع و انحصار قدرت در بین قومیتهای مختلف است. شاید احمد مسعود نیز با همین دیدگاه دست به مقاومت زده است». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید. با توجه به احتمــال ملحق شدن ژنرال دوستم به جبهه مقاومت در افغانستان آیا این احتمال وجود دارد که جنگ به جز پنجشیر در مناطق دیگر افغانستان نیز وجود داشته باشد؟ با توجه به اینکه انتظار میرفت دولتــی که طالبات شکل خواهد داد از اقوام و گروههای سیاسی مختلف شکل بگیرد اما در واقع چنین اتفاقی رخ نداد و دولت طالبان به انوع انحصارگرایی شکل گرفته است. در دولت کنونی همه افرادا از قوم پشتون هستند و تنها افراد محدودی از مولویهای ازبک و تاجیک در آن قرار دارند.از سوی دیگر طالبان علاوه بر اینکه از نظر قومیتی انحصارطلبی کردند از نظر ایدئولوژیک نیز انحصارطلبی کردند. طالبان گروههای شیعه که انتظار داشتند سهمیدر قدرت داشته باشند را نیــز حذف کردند.این نوع انحصار گرایی مورد قبول گروههای قومیو مذهبی موجود در افغانستان قرار نخواهد گرفت.ازبکها، تاجیکها وهزارههای شیعه مذهب به راحتی چنین شرایطی را نخواهند پذیرفت. هنگامیکه در شرایط کنونی که طالبان هنوز قدرت خود را تثبیت نکردهاند این گروهها در قدرت سهمیندارند در شرایطی که طالبان بتوانند قدرت خود را تثبیت کنند تکلیف مشخص است و هیچ سهمیبه اقوام و مدذاهب دیگر نخواهند داد.به همین دلیل گروههای قومیغیر پشتون و حتــی گروههای پشتونی که با مشی طالبــان موافق نیستند از چنین پتانسیلی برخوردار هستند که به مرور زمان یک مقاومت جدی خارج از پنجشیر در افغانستان شکل بگیرد.واقعیت این است که در شرایط کنونی پنجشیر در موقعیت سختی قرار گرفته است.به دلیل اینکه این منطقه توسط کوهها محصور است و در شرایط کنونی نیز جمعیت در حال جابه جایــی است شرایط برای مقاومت سخت خواهد بود. با این وجود اگر افرادی مانند ژنرال دوستم و عطامحمد نــور که دارای تشکیلات نظامیهستند دست به مقاومت علیه طالبان بزنند صحنه جنگ به دیگر مناطق افغانستان نیز کشیده خواهد شد. آیا در چنین شرایطــی احتمال جنگ داخلی در افغانستان قوت نمیگیرد؟ بلــه؛این احتمال وجود دارد و این بدترین گزینه برای افغانستان خواهد بود.در شرایط کنونی طالبان از انگیزه کافی برخوردار است،از سوی دیگر حمایت پاکستان را با خود دارد و سلاحهای پیشرفته باقی مانده از سربازان آمریکایی در افغانستان را نیز در اختیار دارد. این در حالی است که این گروه قدرت را نیز در اختیار گرفته است. جنگ داخلی به معنای این خواهد بود که افغانستان در موقعیتی دشوارتر از وضعیت کنونی قرار خواهد گرفت.اگر جنگ داخلی در افغانستان شکل بگیرد این احتمال وجود دارد که کشورهای مختلف مانند گذشته از یکی از جناحها حمایت کند و کشورهای منطقهای به این موضوع ورود کنند و در نتیجه ما شاهد رقابتهای کشورهای منطقه در افغانستان باشیم. در چنین شرایطی برخی از کشورها ممکن است از طالبان حمایت کنند و از سوی دیگر کشورهای دیگر از جبهه مقاومت حمایت کنند که شرایط را بسیار پیچیده خواهد کرد و احتمال اینکه افغانستان به سمت تجزیه شدن حرکت کند وجود خواهد داشت. به جز پنجشیــر کدام یک از مناطق افغانستان از پتانسیل مقاومت در مقابل طالبان برخوردار هستند؟ این ظرفیــت در منــاطق شیعه نشین،تاجیک نشین،ازبک نشین و ترک تبارها وجود دارد. این در حالی است که حتی مناطق پشتون نشین نیز که با مشی طالبان موافق نیستند از چنین پتانسیلی برخوردار هستند که حاضر نباشند تحت لوای حکومت انحصارگرای طالبان فعالیت کنند و از ظرفیت مقاومت برخوردار هستند.به همین دلیل احتمال مقاومت مناطق مختلف در افغانستان منتفی نیست هرچند که در شرایط کنونی طالبان در شرایطی قرار دارند که میتوانند هر نوع مقاومتی را سرکوب کنند. در شرایط کنونــی مقاومت پنجشیر مورد توجــه افــکار عمومیدر ایران قـرار گـــرفته است.آیا این مقاومت میتواند به یک جنبش ملــی در افغانستان تبدیل شود و یا اینکه در حد یک مقاومت چریکی در دراز مدت خلاصه خواهد شد؟ واقعیت این است که مسأله مقاومت پنجشیر احساساتی نیست و بلکه باید مبتنی بر واقعیتها باشد.در حدود40درصد افغانستان پشتونشین هستند، در حــدود30 درصد تاجیک نشین هستنــد،20 درصد هزاره و شیعه نشین هستند و بقیه اقوام نیز درصد باقی مانده را تشکیل میدهند. مشکل اصلی افغانستان در طول تاریخ تلاش پشتونها برای انحصار قدرت در این کشور بوده است.این وضعیت در شرایط کنونی نیز وجود دارد.جنگهای داخلی و دخالتهای بین المللی نیز به این دلیل بوده که یک نظام ثابت که بتواند همه اقوام و مذاهب را در قدرت سهیم کند در افغانستان شکل بگیرد.این وضعیت حداقل پس از کودتای داوود خان در افغانستان شکل نگرفته است.امروز که بیش از چهاردهه از کودتای داوود خان در افغانستان میگذرد این کشور در طول این مدت یا دیگر جنگهای داخلی بوده،یا درگیر دخالت قدرتهای منطقهای در این کشور بوده که هر کدام از یک جریان فکری و سیاسی حمایت میکردهاند و یا دیگر دخالت قدرتهای بین المللی بوده که در نهایت به اشغال افغانستان منجر شده است.در دوران جنگ سرد اشغال این کشور توسط شوروی رخ داد و در قرن بیست و یکم نیز افغانستان به وسیله آمریکا اشغال شد.از نظر جغرافیایی و سوق الجیشی افغانستان کشوری است که همه به آن نظر دارند و به همین دلیل یک حکومت انحصارگرا که تنها از یک قوم و مذهب باشد در این کشور پاسخ نمیدهد و دیر یا زود مقاومت برعلیه چنین حکومتی شکل خواهد گرفت.اینکه چرا احمد مسعود برعلیه طالبان دست به مقاومت زده تا حدودی به دلیل ذهنیتی بوده که در این منطقه به دلیل مقاومت پدرش احمد شاه مسعود وجود داشته است.بقیه مناطق افغانستان دیر یا زود با این مسأله مواجه میشوند که در ساختار قدرت جایگاهی ندارند و بههمین دلیل مقاومت را حق طبیعی خود قلمداد میکنند.از دیدگاه این اقوام طالبان به دنبال انحصار قومیو مذهبی هستند و احساس میکنند سهم آنها در قدرت لحاظ نمیشود. به همین دلیل نیز حق خود میدانند که از منافع خود دفاع کنند.چالش کنونی در افغانستان بین توزیع و انحصار قدرت در بین قومیتهای مختلف است.شاید احمد مسعود نیز با همین دیدگاه دست به مقاومت زده است. این در حالی است که پنجشیر به عنوان یک ولایت از شانس زیادی برای غلبه بر طالبان برخوردار نیست. تنها در شرایطی میتوان شانس احمد مسعود را بالا قلمداد کرد که حمایتهای خارجی و داخلی از وی صورت بگیرد. پنجشیر تنها صدهزار نفر جمعیت دارد و طالبان در حال جابه جایی جمعیت در این منطقه هستند.این در حالی است که اگر منطقه خالی از جمعیت شود شرایط برای جنگهای چریکی سخت تر خواهد شد.از سوی دیگر زمستان در راه است و با بارش برف و باران شرایط برای نیروهای پنجشیر سخت تر خواهد شد. اگر این وضعیت همچنان ادامه داشته باشد نیروهای احمد مسعود از شانس زیادی برعلیه طالبان برخوردار نیستند. چرا ایران از جبهه مقاومت حمایت نکرد؟ ایران در این زمینه چه ملاحظاتی داشت؟ ایران مدت هاست که با طالبان همکاری دارد و در سالهای گذشته رفت و آمدهایی نیز در این زمینه وجود داشته است. این همکاری باعث رنجش شیعیان منطقه هرات و همچنین فارسی زبانان غرب و شمال افغانستان شده است.ایران در موضوع اخراج آمریکا از افغانستان با طالبان دیدگاه مشترک داشت. ایران با همکاری با طالبان به دنبال این است که از برخورد سخت طالبان با شیعیان مستقر در افغانستان جلوگیری کنند.از سوی دیگر دیدگاه ایران درباره تحولات افغانستان با چین و روسیه هماهنگ است. در شرایط کنونی ایران با این توجیه که ما با طالبان همکاری کردیم تا نیـــروهای نزدیک به خود را در افغانستــان در امان نگه داریــم در حال عبور از حمــایت مستقیم از طالبان است.البته این عبور تا حدودی شکل معامله نیز به خود گــرفته است.اینکه ایران از مقاومت در دره پنجشیر حمایت نمیکند به دلیــل این است که هسته مقاومتی که علیه طالبان در افغانستان شکل گرفته با سیاستهای ایران همخوانی ندارد. احمد مسعود از قدرتهای منطقه و از جمله ایران تقاضای کمک کرد. این در حالی است که ایران به دلیلی که ذکر شد به این تقاضا پاسخ مثبت نداد.با این وجود اگر شرایط به شکلی رقم بخورد که جبهه مقاومت گسترش پیدا کند و شیعیان و فارسی زبانان نیز به جبهه مقاومت ملحق شوند و مقاومت به خارج از دره پنجشیر سرایت پیدا کند این احتمال وجود دارد که موضع ایران تغییر کند. نکته دیگر حمایت احتمالی روسیه از پنجشیر خواهد بود.این احتمال وجود دارد که روسیه در قالب حمایت تاجیکستان و به بهانه حمایت از تاجیک هایی که در دره پنجشیر حضور دارند به صورت غیر مستقیم از جبهه مقاومت حمایت کند. در چنین شرایطی این احتمال وجود دارد که ایران نیز با روسیه همراهی کند. به احتمال زیاد روسیه به تاجیکستان این چراغ سبز را داده که در شرایط کنونی که دره پنجشیر در محاصره طالبان قرار دارد از طریق هوایی خدمات لجسیتکی را به نیروهای پنجشیر انتقال بدهد.مسأله مهم در این زمینه توانایی جبهه مقاومت در برابر طالبان است. اگر جبهه مقاومت حداقل بتواند تا زمستان در مقابل طالبان مقاومت کند این احتمال وجود دارد که جبهه مقاومت به مناطق دیگر افغانستان نیز سرایت کند و طالبان با چالشهای بزرگی مواجه شوند. در شرایط کنــونی دیدگاههای مختلفــی بین جریانهای سیاسی کشــور درباره تحولات افغانستان به وجود آمده است. برخی به صورت تلویحی از طالبان حمایت میکنند و معتقدند رفتار طالبان نسبت به گذشته تغییر کرده است. از سوی دیگر جریانهای فکری و سیاسی دیگری از مقاومت پنجشیر حمایت کرده و خواستار حمایت ایران از مقاومت احمد مسعود شدهاند. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟ ایران و طالبان در اخراج آمریکا از افغانستان دیدگاه مشترک داشتند و ایران از طالبان حمایت میکرد تا هر چه زودتر آمریکا را از افغانستان اخراج کند.این در حالی است که آمریکا در مرزهای ایران پایگاه نظامیایجاد کرده بودند و برای امنیت ایران تهدید به شمار میرفتند.با این وجود امروز که آمریکا از افغانستان خارج شده شرایط تغییر کرده است. امروز مردم غیر پشتون افغانستان در مقابل پشتون هایی قرار گرفتهاند که قدرت را در انحصار خود گرفتهاند.کسانی که احتمال دارد در مقابل طالبان قرار بگیرند یا شیعه مذهبهایی هستند که از قرابت مذهبی با ایران برخــوردار هستند و یا فارسی زبانان و تــرک زبانانی هستند که در حوزه تمدنی ایران تعریف میشوند.در چنین شرایطی حمایت ایران از طالبان در مقابل این مناطق زیاد به سود ایران نخواهد بود. ایران باید این نکته را در نظر داشته باشد که هنگامیکه با طالبان همکاری میکند، نمیتواند شیعیان افغانستان را نیز با خود همراه کند.جناحهای سیاسی در ایران نسبت به تحولات افغانستان مواضع متفاوتی داشتهاند. اصولگرایان گرایش به حمایت از طالبان دارند و در مقابل اصلاحطلبان از جبهـه مقاومت و احمد مسعود حمـــایت میکنند. واقعیت این اســت کــه طالبان با همکاری آمریکا به قدرت رسیده و با معاملهای که با آمریکا انجام داده مشخص نیست چه خوابی برای ایران دیدهاند. به نظر من اختلاف نظرهایی که بین دو جریان سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب درباره افغانستان شکل گرفت ضروری به نظر نمیرسید. دغدغه اصلی ایران این نیست. در شرایط کنونی دغدغه اصلی ایران باید این باشد که در مواضع خود چگونه بین کسانی که در مقابل طالبان مقاومت میکند و طالبان تعادل ایجاد کند.اگر طالبان به صورت کامل بر افغانستان مسلط شود تردید نداشته باشید که در آینده برای ایران مشکل ایجاد خواهد کرد. به هر حال طالبان از نظر فکری و عقیدتی به عربستان و از نظر نظامیو سیاسی به پاکستان نزدیک است.پاکستان شاید در ظاهر روابط خوبی با ایران دارد اما در باطن به دنبال اهداف استراتژیک خود است. یکی از اهداف اصلی پاکستان نیز الحاق افغانستان به پاکستان و کنترل این کشور است.
سایر اخبار این روزنامه
گام مثبت؛ توافق در تهران- مذاكرات در وين
ايران برای جلوگيری از «تجزيه» بين طالبان و مسعود «تعادل»ايجاد كند
ذوب آینده «فولاد» در 3 سوت؟!
استعفای سه عضو حزب کارگزاران
لغو روادید بین ایران و عراق
الكاظمي ميانجي ايران و عربستان شده است
حنای طالبان زود رنگ باخـت
آغاز نامحسوس طرح صیانت از فضای مجازی
امید به دیپلماسی هنوز زنده است
آیا سخنان سپیده قلیان حقیقت دارد؟
سفر گروسی و خوشبینی به احیای برجام
اهمیت هشدارهای خاتمی درباره طالبان
نقدی بر طرح ایجاد وزرای منطقهای در کشور