تحول راهبردی در منطقه‌گرایی ایران

حضور رئیس‌جمهور کشورمان در اجلاس امسال سازمان همکاری شانگ‌های که در روز‌های ۲۶ و ۲۷ شهریورماه در شهر دو شنبه پایتخت تاجیکستان برگزار می‌گردد، گامی مهم برای تحقق راهبرد منطقه‌گرایی ایران اسلامی است که در دولت سیزدهم به‌عنوان سیاست اصلی در روند تعاملات منطقه‌ای وجهانی، تعیین گردیده است. این اجلاس که با حضور رهبران کشور‌های عضو سازمان همکاری شانگ‌های و اعضای سازمان امنیت جمعی در شهر دوشنبه برگزار خواهد شد، قرار است در قالب این نشست هیئت‌های بلندپایه از ۱۷ کشور به همراه دبیران سازمان‌های همکاری شانگ‌های و امنیتِ جمعی در پایتخت تاجیکستان گرد هم‌آیند. حضور آیت‌الله رئیسی در این اجلاس که در قالب اولین سفر خارجی ایشان از زمان انتخابشان به‌عنوان رئیس‌جمهور ایران صورت خواهد گرفت، در شرایطی است که ایران اسلامی به‌عنوان مهم‌ترین کشور غرب آسیا، توانسته است در این حوزه در عین مقابله قدرتمندانه با تروریسم دست‌ساخته غرب، محور مقاومت را در تراز یک قدرت منطقه‌ای و تعیین‌کننده در معادلات هدایت نماید؛ و به همین دلیل در کنار دستاورد‌های اقتصادی و سیاسی این سفر برای ایران، حضور رئیس‌جمهور کشورمان بر اعتبار این سازمان خواهد افزود. سازمان همکاری‌های شانگ‌های (SCO)، سازمانی میان دولتی است که در تاریخ ۱۵ ژوئن ۲۰۰۱ توسط شش کشور جمهوری خلق چین، روسیه و جمهوری‌های ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و تاجیکستان و بر پایه گروه پنج شانگ‌های تأسیس شده است. این سازمان با اقدامات و تصمیمات مهم سیاسی، اقتصادی و امنیتی درصدد است جایگاه بین‌المللی برجسته‌تری پیدا کند. به‌خصوص که از یک‌سو قرار گرفتن کشور‌های عضو شانگ‌های در منطقه موسوم به «هارت لند» (قلب زمین) بر اهمیت این سازمان افزوده است و از سوی دیگر حضور روسیه و چین به‌عنوان دو عضو دائم شورای امنیت، توان سیاسی این سازمان را نیز دوچندان کرده است.
در حال حاضر جمعیت اعضای اصلی و ناظر کشور‌های حاضر در سازمان شانگ‌های بالغ‌بر ۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون نفر می‌شود که معادل یک‌سوم جمعیت کل دنیا است. همچنین سازمان شانگ‌های مساحتی بیش از ۳۵ میلیون کیلومترمربع یا سه‌پنجم اوراسیا را نیز دربر می‌گیرد. بی‌شک برخورداری از قریب به یک‌سوم جمعیت جهان و بخش اعظم منطقه اوراسیا با منابع فراوان انرژی و قرار گرفتن در یک موقعیت ژئواستراتژیک میان دو قطب پیشرفته اقتصادی جهان یعنی شرق آسیا و غرب اروپا، سازمان همکاری شانگ‌های را از منظر عناصر زیربنایی توسعه بسیار قدرتمند و توانا ساخته است. به‌ویژه آنکه ۲۵ درصد تولید ناخالص جهان به این کشور‌ها اختصاص دارد و همچنین برخورداری چهار عضو از ۱۰ عضو اصلی و ناظر سازمان از توانمندی هسته‌ای، این سازمان را ازلحاظ سخت‌افزار نظامی نیز در مرتبه بالایی قرار می‌دهد. مهم‌ترین اهداف و وظایف سازمان همکاری شانگ‌های عبارت‌اند از:
۱. تقویت اعتماد متقابل، دوستی و حسن هم‌جواری میان کشور‌های عضو برای تثبیت همکاری‌های چندوجهی در زمینه‌های اقتصادی و سیاسی.
۲. همکاری مشترک برای مقابله با تروریسم، جدایی‌طلبی و افراط‌گرایی در تمام اشکال آن.


۳. تشویق همکاری‌های منطقه‌ای در زمینه‌های مختلف سیاسی، تجاری، اقتصادی، دفاعی، محیط‌زیست، فرهنگی، علمی، فناوری، آموزشی، انرژی، حمل‌ونقل و غیره.
۴. اقدام مشترک و مشارکت جمعی برای ایجاد رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متوازن و جامع در منطقه، به‌منظور افزایش استاندارد‌ها و ارتقای شرایط زندگی در کشور‌های عضو.
۵. هماهنگی رهیافت‌ها برای تعامل در اقتصاد جهانی.
۶. تقویت همکاری با سایر کشور‌ها و سازمان‌های بین‌المللی.
۷. همکاری درزمینه ممانعت از منازعات بین‌المللی و حل مشکلاتی که جهان در قرن ۲۱ با آن مواجه خواهد شد.
جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۱۴ تیر ۱۳۸۴، در جریان نشست سران سازمان همکاری شانگ‌های در شهر آستانه پایتخت قزاقستان، به عضویت ناظر در سازمان شانگ‌های پذیرفته شد و از آن زمان تاکنون، در تمامی نشست‌های ساختاری سازمان در بالا‌ترین سطح شرکت داشته است. تقویت حضور ایران در این اجلاس در سیاست منطقه‌گرایی ایران یک تحول راهبردی در سیاست خارجی کشورمان محسوب می‌شود که می‌تواند بر ارتقای روابط و محکم‌تر کردن پایه‌های همکاری کشورمان در ابعاد مختلف با دو بازیگر جهانی روسیه و چین تأثیر گذاشته، امکان جذب سرمایه‌های خارجی در حوزه اقتصادی را فراهم و امکان بهره‌گیری از ظرفیت‌های سازمان شانگ‌های برای پایین آوردن هزینه‌های منطقه‌ای کشورمان ایجاد کند، ضمن اینکه تقویت و تحکیم جایگاه ایران تأثیر مستقیمی بر رویکرد غرب در موضوع تحریم‌ها و سست شدن اراده آن‌ها در راهبرد فشار و تحریم علیه ایران خواهد داشت.
آنچه در سال‌های اخیر به اهمیت این اجلاس و ارتقای ظرفیت آن در تعاملات جهانی افزوده است روند انتقال مرکز ثقل قدرت در سطح جهانی از غرب به شرق است. نکته‌ای که حتی کشور‌های اروپایی نیز به آن اذعان کرده و امریکا هم به‌عنوان ابرقدرت روبه افول جهان، سه کشور عمده حاضر در این اجلاس یعنی چین، روسیه و ایران را به‌عنوان تهدید اصلی امریکای آینده قلمداد کرده است. اما فارغ از ابعاد جنگ روانی امریکایی‌ها در این روایت‌سازی، ظرفیت موجود جمعیتی، منابع زیرزمینی، انرژی، صنایع، بندرها، راه‌های آبی و ظرفیت‌های بالای علمی و صنعتی کشور‌های عضو شانگ‌های مؤید عمق این نگرانی امریکایی‌ها است.
تقویت موقعیت و حضور ایران در این اجلاس اگرچه به معنای توسعه سیاست نگاه به شرق و تقویت ارتباطات منطقه‌ای ایران است، اما به معنای عدم ارتباط ایران با غرب نیست، بلکه سیاست دولت جدید، همان‌گونه که بار‌ها بر آن تأکید شده است برقراری ارتباط متوازن با غرب و شرق در عین ارتقای روابط با همسایگان است. بدیهی است که محصول این ارتباطات هوشمندانه، به‌منزله تکمیل شکست پروژه انزوای جمهوری اسلامی ایران توسط قدرت‌های سلطه است.
اما به لحاظ اقتصادی، تقویت حضور ایران در این اجلاس و ارتقای عضویت ایران در سازمان همکاری شانگ‌های می‏تواند زمینه‏ساز ایجاد فرصت‏های اقتصادی و سبب افزایش همکاری دوجانبه و چندجانبه میان اعضای سازمان و جمهوری اسلامی ایران شود. همچنین امکان بهره‏گیری از امکانات اقتصادی چین در بازار انرژی جمهوری اسلامی ایران و صادرات بیشتر نفت به چین فراهم می‌شود. جمهوری اسلامی ایران نیز می‏تواند از کانال سازمان همکاری شانگ‌های امکان سرمایه‏گذاری بیشتر و تقویت نفوذ اقتصادی در کشور‌های آسیای مرکزی را فراهم کند. درعین‌حال عضویت دائم در شانگ‌های می‏تواند امکان استفاده از فرصت‏های ترانزیتی برای جمهوری اسلامی ایران را فراهم کند.
اما با توجه به برخی تحولات مانند استقرار دولت سیزدهم، اهمیت یافتن نگاه به شرق در سیاست خارجی کشورمان، روند خروج نظامی امریکا از افغانستان و بازتاب‌های منطقه‌ای و بین‌المللی آن، سابقه رفتاری کشور در موضوع سند همکاری‌های ۲۵ ساله ایران و چین و...، احتمال شکل‌گیری فضای عملیات روانی علیه کشورمان متصور می‌باشد. زیرا به‌رغم دستاورد‌های این اجلاس برای ایران، تجربه نشان داده هرگونه نزدیکی ایران به کشور‌های غیر غربی یا عقد قرارداد با آن‌ها موجب راه‌اندازی هجمه‌های رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی می‌شود. کما اینکه این رویکرد در مورد عقد قرارداد ۲۵ ساله با چین کاملاً مصداق داشت. به همین دلیل در روز‌های آینده شاهد حجم گسترده عملیات روانی دستگاه رسانه‌ای غرب و معاندان داخلی برای کمرنگ نشان دادن این اتفاق راهبردی، اتهام به سیاست خارجی ایران مبنی بر خارج شدن از اصول اساسی خود مانند استقلال گرایی و برجسته‌سازی سیاست نگاه به شرق ایران در چارچوب یک رویکرد زیان‌بار و پذیرش سلطه جدید شرق، خواهیم بود.