نگاهی که موفقیتی در پی ندارد

تغییر نگاه اگر صورت نگیرد دستیابی به موفقیت می‌تواند چیزی شبیه به معجزه باشد، خصوصاً که اتفاقات هفته‌های اخیر بار دیگر ثابت کرد کار ورزش از ریشه ایراد دارد و خانه از پای‌بست ویران است!
نداشتن کرسی‌های مهم بین‌المللی بدون هیچ شک و تردیدی یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌ها و معضلات ورزش ایران است. معضل بزرگی که ورزش ایران بار‌ها و بار‌ها به واسطه آن متحمل ضربه‌های مهلک و جبران‌ناپذیری شده است. اما با وجود تأکید بسیار بر حل این مشکل عمده و لزوم دستیابی به این مهم، سال‌هاست که هیچ اتفاق قابل توجهی را شاهد نبوده‌ایم!
عمده مشکل نیز عدم توانایی در رایزنی با کشور‌های دیگر و نداشتن قدرت لابی‌گری است. نکته‌ای که البته بحث‌های فراوانی نیز در خصوص آن می‌شود. صدالبته نمی‌توان منکر شد که قدرت لابی کردن در کسب کرسی‌های مهم بین‌المللی تا چه اندازه می‌تواند در پیشبرد اهداف تأثیرگذار باشد. همانطور که نمی‌توان به سادگی از کنار این مهم عبور کرد که ورزش ایران جز موارد معدود و انگشت‌شمار، همواره در این مقوله لنگ زده و با مشکلات اساسی مواجه بوده است.
اما آنچه در داستان انصراف حمید سوریان از حضور در انتخابات اتحادیه کشتی نمود پیدا کرد، عدم توانمندی در انتخاب افراد واجد شرایط برای کسب کرسی‌های مهم بین‌المللی در ورزش بود. مسئله‌ای که داشتن قدرت لابی‌گری می‌تواند در کسب موفقیت در چنین انتخاباتی حائز اهمیت و تأثیر‌گذار باشد، اما به‌رغم تأکید در ضعف داشتن در مقوله لابی کردن این مورد کمتر مورد توجه و بحث قرار گرفته است. حال آنکه عدم انتخاب درست یعنی استارت اشتباه و نمی‌توان انتظار داشت وقتی گام نخست اشتباه برداشته می‌شود نتیجه حاصله بر وفق مراد باشد.


تأکید دبیر، رئیس فدراسیون کشتی بر این مهم که سوریان باید زبان خود را تقویت کند خود نمونه واضح انتخابی اشتباه است. چطور رئیس فدراسیون به این مهم توجه نکرده که دانستن زبان در چنین مواقعی می‌تواند کار را به شکلی باور نکردنی پیش بیندازد و مسیر را کوتاه‌تر کند! اما عدم توجه به توانمندی‌های فردی و انتخابی اصلح و واجد شرایط داستانی نیست که تنها شامل‌حال سوریان شده باشد. کشتی‌گیر پرافتخاری که در انتخابش برای کاندیدا شدن از سوی فدراسیون کشتی ایران، نه موارد لازم که احساسات دخیل بوده است، به طوری که در همان ابتدای راه او به وضوح دریافت که برای رسیدن به این صندلی تنها عنوان‌دار بودن در کشتی دنیا نیست که اهمیت دارد!
سوریان مشت است نمونه خروار. او تنها مثالی کوچک است از اشتباهات محرز و تکراری آقایانی که نه عقلانی و با بررسی‌های کارشناسانه که بر اساس عواطف و احساسات است که تصمیم می‌گیرند. تصمیماتی سراسر اشتباه و پرایراد که باعث می‌شود ورزش ایران همواره در کسب کرسی‌های مهم بین‌المللی ناکام بماند و دود این ناکامی نیز سال‌هاست که به طور مستقیم به چشم ورزش و ورزشکاران می‌رود.
کسب کرسی‌های مهم بین‌المللی و نشستن بر آن نیاز به دانش و شناخت لازم و کافی دارد. شناختی که برای نمونه هاشمی‌طبا، دکتر توکل یا حتی خادم داشتند، آن هم به شکلی دوسویه، یعنی هم جامعه بزرگ ورزش دنیا شناخت کافی در خصوص آن‌ها داشت و هم آنان در خصوص اهمیت کرسی که در اختیار داشتند، به همین دلیل هم بود که می‌توانستند در بزنگاه‌های حساس با دخالت مستقیم و غیرمستقیم در تصمیم‌گیری‌هایی که می‌توانست به سود یا ضرر ورزش ایران باشد نقش داشته باشند. اما آیا آن‌هایی که بعد از هاشمی‌طبا، توکل یا خادم برای این منظور کاندیدا شدند شرایطی مشابه داشتند؟!
سوریان بی‌شک کشتی‌گیری مطرح و نام‌آشناست، حتی امروز که سال‌هاست از حضورش روی تشک می‌گذرد. اما آیا او به همان اندازه که روی تشک کشتی شناخته شده بود در عرصه مدیریت نیز شناخته شده هست که بتواند برای نشستن بر یکی از کرسی‌های مهم اتحادیه جهانی کشتی لابی کند و نظر مثبت رأی‌دهندگان را بگیرد؟
ضعف ورزش ایران در لابی کردن را نمی‌توان رد کرد، اما مسئله تنها ناتوانی در لابی‌گری نیست. مسئله این است که ما گام نخست را نیز اشتباه برمی‌داریم و با انبوهی از اشتباهات نمی‌توان انتظاری برای رسیدن به موفقیت داشت. می‌خواهد این موفقیت کسب کرسی‌های مهم بین‌المللی باشد یا تأثیر‌گذار بودن در تصمیمات اتخاذ شده بعد از عبور از این مرحله سخت!
اما آیا این نگاه اشتباه برای گام برداشتن در مسیر درست تغییر می‌کند؟