روزنامه جوان
1400/06/28
چرا در ورزش قهرمانی به این جایگاه رسیدهایم؟
قهرمانی و مدالآوری در آوردگاههای جهانی مانند المپیک نسبتی مستقیم با پیشرفت اجتماعی و اقتصادی و قهرمانپروری ورزشی دارد. هر یک از این سه که نباشد، امکان بروز و ظهور در عرصههای جهانی ورزش کم میشود. برخی از نکاتی که رهبر انقلاب در دیدار قهرمانان المپیک و پارالمپیک کشور به آن اشاره کردند، نشانههایی از پیشرفت کشور در هر یک از این سه عرصه بود.توسعه «اقتصاد ورزش» مجموعهای از داشتهها را دربرمیگیرد که لزوماً به معنای داشتن پول نیست. ورزش حرفهای و قهرمانی یک فعالیت علمی است که مکان ورزشی استاندارد و کاملاً در دسترس همگان، حریف حرفهای برای تمرین و مسابقه، برنامه مسابقات منظم ملی و بینالمللی و پژوهشگاههای پویا و فعال در حوزه علم ورزش از ضروریات آن است و به همین خاطر برخی کشورهای اطراف ما هرچند به مدد پول نفت، توسعه اقتصادیشان مناسب است، اما چون «پیشرفت اقتصادی» ندارند و در توسعه اجتماعی نیز عقب هستند و بهجز هیاهوی فوتبال با لژیونرهای خارجی، در بقیه ورزشها به سبب زحمتی که برای قهرمانی دارد، کمتر روحیه قهرمانپروری را رواج دادهاند، نتیجهاش آن شده که در المپیک نیز کمتر نشانی از آنها دیده میشود. چنانکه سعودیها پس از دهها سال حضور در المپیک هنوز موفق به کسب مدال طلا نشدهاند. از آن سو بسیاری از کشورهای محروم چه در آفریقا یا در غرب آسیا هستند که روحیه قهرمانی ورزشی در آنان بسیار بالاست،، اما فقر اقتصادی و توسعهنیافتگی اجتماعی مانع قهرمانی ورزشکاران این کشورها در مسابقات جهانی میشود. افغانستان با سیوچند میلیون جمعیت و میانگین سنی ۱۸ سال که جوانترین میانگین سنی در جهان است، در المپیک لندن فقط یک ورزشکار و در توکیو فقط پنج ورزشکار داشت و برخی آفریقاییها با همه موفقیتی که آفریقاییتبارها در ورزش امریکا و اروپا دارند، هیچ سهمیه و نشانی از آنان در المپیک نیست.
بر همین اساس رتبههای ۱۲ در المپیک لندن و ۲۵ و ۲۷ در المپیکهای ریو و توکیو و رتبههای ۱۳ و ۱۵ در پارالمپیکهای اخیر -بهرغم اینکه جمهوری اسلامی در برخی رشتههای زنان اصولاً شرکتکننده ندارد- مطابق استانداردهای جهانی نشانی از میزان توسعهیافتگی اجتماعی و پیشرفتهای اقتصاد ورزشی و اهمیتدادن به پرورش روحیه قهرمانی و پهلوانی در ایران دارد.
در سخنان رهبر انقلاب به چند مسئله اشاره شد که جا دارد مسئولان کشور با یک زمانبندی مناسب درباره رسیدن به این اهداف و پیشرفت بیشتر در این موضوعات برنامهریزی کنند.
موضوع افتخارآفرینی ورزشکاران ایرانی بهرغم همه محدودیتها مهمترین آنها بود. ورزشکار ایرانی این روزها چند محدودیت جهانی دارد؛ اول آنکه حتی در ورزشهایی که صاحب نام و نشان در جهان هستیم، جایگاهی در مدیریتهای بینالمللی این رشتهها نداریم. همین نقیصه موجب شده تا به سبب نفوذ سیاسی برخی کشورها حتی در ورزشهای مدالآورمان، آمد و شدی در خور نامونشانمان نداشته باشیم و حریف بازیهای تمرینی و مسابقات تدارکاتی پیدا نکنیم! محرومیت دیگر اداره ورزش جهان با قوانین برساخته فرهنگ غرب است. این قوانین فقط در حوزه لباس و حجاب هم نیست، با اینکه لباس ورزشی موضوع مهمی است و در یک نمونه دیدیم که امسال ژیمناستکاران زن آلمانی تصمیم گرفتند با لباس کاملاً پوشیده به رقابتها بیایند، زیرا از نظر آنان لباس معمول این رشته بیش از حد بر شاخصهای جنسیتی زنان متکی بود. اما قانونگذاران ورزش در سطح جهانی در هر حال قانون را با طبیعت، جغرافیا، عرف و تاریخ و فرهنگ رایج اروپایی تنظیم و خلق میکنند و این دایره گستردهای را از نوع بازی و شیوه بازی تا زمان و مکان و شرایط برگزاری و تماشاگر دربرمیگیرد. همین حالا کمیته بینالمللی المپیک برای حذف رشتههایی مانند کشتی از المپیکهای آینده برنامه دارد، در حالی که اگر ورزشی خاص اروپا باشد، چنین تصوری به ذهن ادارهکنندگان ورزش جهان نمیرسد. کاراته که خاستگاه آن ژاپن است، امسال و فقط به افتخار میزبانی توکیو به المپیک راه یافت و برای المپیکهای بعدی دوباره حذف شد. اینها محدودیتهایی است که بسیار خزنده و گاهی بدون آنکه ملتها خود متوجه این تبعیضها شوند، از سوی کسانی در ورزش رخنه میکند که داعیه سیاسینبودن و سیاسینکردن ورزش دارند.
برخی محدودیتهای اقتصادی و تحریم وسایل ورزشی نیز البته گریبانگیر سالهای اخیر ورزش ما شد که متأثر از تحریمهای امریکا بود، هرچند مانعی نشد که ما همچنان در المپیک در ردههای بالا قرار بگیریم، اما سهم خود را در محدودیتها بازی کرد.
موضوع دیگر، اشاره رهبر انقلاب به اقتصاد ورزش و استفاده چند کشور جهان از یک برند ایرانی در مسابقات المپیک و جهانی بود. آنچه یک برنامه مستند از این برند معروف نشان میداد، نقش بخش دولتی در این موفقیت صفر بوده است. شاید به همین خاطر به جای اینکه از دولتیها بخواهیم در این عرصه وارد شوند، بهتر است از آنان بخواهیم پای خود را از این عرصه بیرون بکشند و به جای آن با ایجاد تسهیلات کسبوکار و برداشتن موانع به رشد برندهای لباس و وسایل و ابزار ورزشی کمک کنند. ورزش قهرمانی حرکتدهنده یک ملت است و به دنبال خود ورزش همگانی و سلامتی را نیز تضمین میکند و پویایی اقتصاد و درآمدزایی نیز از دیگر ضمانتهای آن است. ورزش قهرمانی بدون شمشیر و تیروکمان و توپ و راکت و میز و سالن استاندارد ورزشی و وسایل مدرن ورزشی ممکن نمیشود و اگر یک برند بومی با خودباوری یک ایرانی، جهانی شد، یعنی این امکان هست که در یک برنامه زمانبندی شده کشورمان صاحب صنعت پویای وسایل پیشرفته ورزشی باشد. چرا که نه، وقتی بهترین، بیشترین و با کیفیتترین توپهای فوتبال جهان در کشوری تولید میشود که اصولاً فوتبال ندارد؛ پاکستان!
موضوع دیگر رویارویی با ورزشکاران رژیم صهیونیستی بود که رهبر انقلاب از دستگاههای حقوقی و وزارت خارجه خواستند از حقوق ورزشکاران مسلمان دفاع کنند. در این باره برخی کشورهای جهان با توسل به قانونی که به کشورهای متخاصم اجازه میدهد از رویارویی ورزشکارانشان با یکدیگر خودداری کنند، از مسابقه با دشمنان خود به طور قانونی اجتناب میکنند. رژیم صهیونیستی آشکارا خصم خونی و سردمدار نسلکشی و کودککشی در جهان و دشمن رسمی و عینی و علنی کشورهای مسلمان و حتی دشمن رسمی برخی کشورهای مستقل است. چرا نباید با تکاپوی حقوقی و قانونی دنیا را واداشت تا مسابقه ندادن ورزشکاران مسلمان با رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد؟ به نظر میرسد در دورههایی این مهم اولویت دستگاههای دولتی و حقوقی نبوده است که باید رسماً وارد این برنامه شوند.
اما در بحث «استفاده از مربیان داخلی تا جای ممکن» مصادیق مؤید این نظر و مصادیق نقض خلاف این نظر، دستکم برای فوتبالیها و والیبالیها و خسارتهای عجیبو غریبی که در چند سال اخیر وارد شد، آشناست. برای آنکه بدانیم چرا استفاده از مربیان خارجی در ایران، نسبتی با کار علمی ورزش و کار حرفهای آن ندارد و صرفاً یک محل درآمد برای دلالان و مسئولان فاسد ورزشی بوده است، کافی است به این حقیقت توجه کنیم که مربیان خارجی که تخصص آنان کشف استعدادها و پرورش آنان در مقاطع پایه است و با دستمزدهای بسیار کمتر از یک مربی مشهور کار میکنند، در کشور ما با استقبال روبهرو نیستند و کمتر باشگاه یا سازمانی برای نوجوانان و جوانان خود مربی خارجی استخدام میکند. در این مورد نیز یکی از آزمونهای وزارت ورزش دولت سیزدهم عبور پاک و سالم از مسئله خسارتبار حضور مربیان خارجی و رفتن به سمت قانونمندکردن این موضوع است، به طوری که استفاده از مربی خارجی منطق و منفعت خود را داشته باشد.
ورزشکاران ایرانی نشان دادهاند میتوانند حلقه وصل جدانشدنی تمدن ایران اسلامی با جهان باشند. این نه دور است و نه دشوار، اگر آنقدر که جهان ورزش روی ساقها و ساعدها و مچهای ما حساب میکند، خودمان نیز از خودمان حسابرسی کنیم.
سایر اخبار این روزنامه
انحصارهای ورزشی جهان را بشکنید
رهنمودهایی که عمل به آنها ورزش را متحول میکند
خنجر امریکایی بر پشت اروپا
زوزه مجدد «بازگشت همزمان» از واشنگتن
تناقضهای رسواکننده انحصارگرایان
بازگشایی مدارس مستلزم واکسینهشدن تمامی دانشآموزان است
آثار و پیامدهای عضویت ایران در سازمان شانگهای
تجارت ایران و تاجیکستان ۱۰ برابر میشود
چرا در ورزش قهرمانی به این جایگاه رسیدهایم؟