روزنامه جوان
1400/06/29
افتخار طلبگی یا دکترای آکادمی؟!
عنوان «طلبگی» را ترجیح میدهم! این واکنش آیتالله رئیسی پس از دریافت مدرک دکترای افتخاری از دانشگاه ملی تاجیکستان است. وی در این خصوص بیان کرده است: «از اعطای دکترای افتخاری تشکر میکنم، اما عنوان طلبگی را ترجیح میدهم». جملهای که صرفاً در حد واکنشی طبیعی نیست و میتواند احیاگر باوری مهم و البته فراموش شده در عصر مدرکگرایی دانشگاهی و عطش به اخذ لقب دکتری باشد. جناب رئیسی در حالی این جمله را بر زبان آورده که سالهاست تلاش برخی از روحانیون برای نشاندن پیشوند «دکتر» بر ابتدای اسم خود فراگیر شده و حتی حوزویانی، آن هم در سطح ریاستهای تراز اول کشور، بیش از طلبگی خود را با این عنوان معرفی میکنند و سعی دارند در چشم طرفدارانشان به عنوان فارغالتحصیل دانشگاه جا بیفتند تا آنها افتخار کنند که سنگ دکتری را به سینه میزنند!بسط نگاه مدرکگرایی دانشگاهی به جامعه حوزویان و تلاش طلاب برای کسب مدارک دانشگاهی در کنار مدرک حوزوی موجب باری از افسوس است؛ به خصوص اگر به سنتهای اخیر حوزوی آشنا بوده و شنیده باشیم که طلبگی بیش از مدرکگرایی و شغل، یک عشق، باور و ارزش بوده که طلاب همان را هم با شعار «ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه سخت است» از خود میراندند و قدرت این عشق و باور توانست علمای درخشانی، چون آیتالله بهجت (ره)، آیتالله طباطبایی (ره)، علامه جعفری (ره)، علامه حسنزاده (حفظهالله) و امثالهم را بر پیشانی تاریخ، چون نگینی ارزشمند که واسطه و تسهیلگر نیل فیوضات اهل بیت (ع) به جامعه بشری است، ثبت نماید.
ریشه بخشی از این مسئله را شاید بتوان در تحولات سالهای گذشته نظام تحصیلات حوزوی، شبیهسازی آن با نظام دانشگاهی و معادلسازیهای مدارک حوزوی با مدارک دانشگاهی دانست، اما بخش دیگری از مسئله، تغییر در نگاه به تحصیلات حوزوی از زیستن با مشی طلبگی به آخوندی به عنوان یک «شغل» است. هرچند که باید سهم عمدهای نیز برای جذابیتهای اجتماعی به خصوص کسب اعتبار و شهرت در دیدگاه عموم مردم قائل بود؛ برای مثال اگر امروز کتابی به دست عموم داده شود یا پوستری از برنامهای چاپ شود که نویسنده یا سخنران را با صرف لفظ «ثقه الاسلام»، «شیخ» یا «حجتالاسلام» یاد کرده باشند، کمتر کسی بدون شناخت قبلی از آن کتاب و برنامه استقبال میکند تا زمانی که لفظ «دکتر» نوشته شده باشد و اینها همه در حالی است که اگر نسخ قدیمی کتاب مفاتیح الجناح را که امروز با زندگی دینی ما پیوندی جدا نشدنی دارد، بگشایید نام درخشان «ثقهالاسلاموالمسلمین شیخ عباس قمی» بر آن حک شده است.
باز هم اگر «دکتر شدن» به معنای واقعی آن بود، جای گلایه کمتری داشت، اما صد افسوس که گسترش این نگاه و تلاش برای دکتر خطاب شدن، موجب شده که دکتری و اساساً مدرک در ایران تبدیل به برگ کاغذی شود که صرفاً ژست روشنفکری و ضمانت اعتبار اجتماعی را به همراه دارد حال آنکه هر کدام از مقطعهای لیسانس، فوق لیسانس و دکتری دارای مفهومی ویژه است که دانشجوی فارغ از آن مقطع بایستی واجد ویژگیهای متناسب با آن باشد. برای مثال برخی از جامعهشناسان با اتکا به بررسی استانداردهای دانشگاههای برتر جهان معتقدند دارندگان مدرک لیسانس بایستی دارای قدرت تجرد و مجرداندیشی باشند و مسائل را به صورت انتزاعی فهم کنند و در دوره فوق لیسانس بایستی این قدرت تجرد ملکه ذهن شود و فارغالتحصیل این رشته از این قدرت ملکه شده برای تحلیل و فهم مسائل تخصصی رشته خود بهره برد و فارغالتحصیل مقطع دکتری نیز با اتکا به دانش و مهارتهای آموخته بایستی صاحب قدرت اجتهاد شود. همه اینها در حالی است که لفظ دکتر شدن در ایران صرفاً پاس کردن دروس و گذراندن واحدهای محدود همچون دوره کارشناسی و دبیرستان آن هم تنها به شوق خطاب شدن با پیشوند «دکتر» و بدون تلاشی برای اجتهاد است.
القصه، امید آن است که با تغییر نگاه در جایگاه ریاستجمهوری که سهم بسزایی در فرهنگ و نگاه جامعه دارد و افتخار جناب آقای رئیسی به طلبگی خود آن، هم در حالی که عدهای با بیانصافی تلاش دارند تحصیلات ایشان را زیر سؤال ببرند، حوزویان قدر گوهری را که در دست دارند بیشتر بدانند و راضی به آمیختن آن به هیچ پیشوند و پسوندی نشوند. در این راه نقش تصویرسازیهای رسانهای و تغییر تصویر به فقر و سختی آغشته شده روحانیت، سهم عمدهای دارد که انشاءالله به آن نیز بیش از پیش توجه شود.