خشك‌تر از هرسال...

آرمان ملی- منیره چگــینی:‌ خشکسالی شدید کشور را فرا گرفته و تامین آب شرب در شهرها و استان‌های مرکــزی ایران به یک چالش جدی تبدیل شده است. طبق اعلام مسئولان 300 شهر کشور با تنش آبی روبه‌رو هستند. اما به تازگی مسئولان آب و فاضلاب اصفهان اعلام کرده‌اند ۳۰۶ روستا و ۵۷ شهر اصفهان در تنش آبی قرار دارند. استان فارس نیز شرایط مشابهی دارد و ۸۲۵ روستا و ۳۳ شهر فارس تنش آبی دارند. همچنین برآورد حجم مفید سدهای خوزستان در پایان مهر؛ کمتر از 6 درصد است و همین موضوع سبب شده که تامین آب شرب این استان پهناور با چالش جدی روبه‌رو شود. چالشی که حداقل تا سه ماه آینده، نباید با نزولات آسمانی برطرف شود و تغییرات اقلیمی و هدر رفت منابع آبی، روزهای سختی را برای کشور رقم زده است. تغییرات اقلیمی و افزایش دو برابری روزهای گرم سال، سبب شده شعر سعدی صدها سال بعد باردیگر مصداق پیدا کند:‌« چنان آسمان بر زمين شد بخيل/ که لب تر نکردند زرع و نخيل». برای بررسی ابعاد فاجعه‌بار کاهش بارندگی کافی است به آمار سال آبی 1399-1400 که تا دو روز دیگر به پایان می‌رسد، نگاهی بیندازیم. بنا به گزارش‌های سازمان هواشناسی این سال آبی، یکی از بدترین سال‌ها در ایران بوده است. طبق این گزارش  حدود ۱۱۳ میلیمتر بارندگی در کشور رخ داده و این میزان ۴۳ درصد کمتر از میانگین بلند مدت کشور است. از سویی دیگر از ابتدای فصل بهار تاکنون در کشور ۴.۸ میلیمتر بارش در کشور رخ داده که متاسفانه این مقدار نیز نسبت به میانگین بلندمدت کشور ۸۵.۵ درصد کاهش یافته است. این موضوع زمانی برای مردم و مسئولان کشور که با پروژه‌های چند هزار میلیاردی در سدسازی، همواره دست به آسمان بلند کرده تا باران ببارد، نگران کننده خواهد بود که سازمان هواشناسی اعلام کرده که دل‌خوش به پاییز 1400 و پربارش‌، اما پاییز امسال به احتمال فراوان یکی از خشک‌ترین پاییزهای نیم قرن اخیر خواهد بود. 
 خشکسالی در پرآب‌ترین استان ایران 
رئیس شاخه زمین شناسی فرهنگستان علـوم، درباره تغییرات اقلیمی در ایران به «آرمان ملی» می‌گوید: متاسفانه کاهش منابع آبی در کشور، از چالش گذشته و به یک بحران در حال تبدیل شدن است. در سال آبی اخیر و در پرآب‌ترین استان کشور (مازندران) طبق گزارش سازمان هواشناسی، 60‌درصد این استان دچار خشکسالی بوده که حدود 30 درصد از این میزان «خشکسالی شدید» در آن رخ داده است. زمانی‌که استان مازندران که بیشتر نقاط آن به دلیل بارندگی‌های فراوان، با مشکلی به‌نام کم آبی بیگانه بودند، دچار خشکسالی بوده، از استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان، خوزستان و یزد چه انتظاری دارید؟ مهدی زارع در ادامه می‌افزاید:  یکی از حوزه‌های آبریز شش‌گانه ایران، حوزه آبریز شرق است که تا دوم تیرماه، یک قطره بارندگی هم در آن رخ نداده است. قطعا عمق فاجعه بیش از آمارهای ارائه شده است و به‌زودی روند تغییرات اقلیمی درصورت سهل انگاری تبدیل به بحران خواهد شد. زارع به کاهش منابع آبی در استان‌های مرکزی نیز اشاره دارد و اظهار می‌کند: در جنوب رشته کوه البرز و استان‌هایی نظیر تهران و کرج که مصرف آب در آنها زیاد است، مخازن سدها حداکثر 40 درصد آب دارند. همین امر در استان تهران سبب شده که فشار حداکثری به منابع آب زیرزمینی وارد  و 70 درصد ورودی آب، از چاه‌های عمیق تامین ‌شود و آب چاه‌ها با آب سدها و آب سازه مخلوط می‌شود و اینگونه است که این استان با 13 میلیون جمعیت با قطعی آب روبه‌رو نشده، اما ثمره آن نابودی منابع آب‌های زیر‌زمین و گسترش فرونشست زمین در دشت‌های این استان بوده که در دنیا بی‌نظیر است. 
 سد می‌سازیم که بیکار نباشیم


«چرا با وجود همه سدها و اقدامات هزینه‌بری که برای ساخت این سازه‌ها در نظر گرفته شده، اما سدها نه تنها مشکلی را برطرف نکرده بلکه به کم آبی هم دامن زده‌اند.» این کارشناس محیط زیست در پاسخ به این سوال می‌گوید: «طی سال‌ها و دهه‌های اخیر، بیشتر افرادی که در کار سدسازی و پروژه‌های کلان بوده‌اند، نگاه‌شان به این موضوع کوتاه مدت و برپایه تامین آب سدها بر اساس بارندگی و اگر بارندگی رخ نداد، به‌سراغ طرح انتقال آب می‌روند!. این موضوع  سوال‌ها و ابهامات مختلفی دارد و اولین موضوع بحث اینکه، حجم سد و مخازن آبی که در کشور ساخته شده، در حال حاضر به زحمت 50درصد آب در آن جمع شده است، پس احداث سدهای جدید برای چیست؟  ابهام دیگر در آبی است که  پشت سدها جمع می‌شوند و موجب افزایش تبخیر و هدر رفت آب است. نکته سوم این است که در پایین دست سدها، جمعیتی همیشه متمرکز می‌شوند و تقاضا برای تامین آب این جمعیت هر روز افزایش پیدا می‌کند، چون آنها به کشاورزی و صنعت در پایین دست سدها روی می‌آورند. اما با افزایش جمعیت و کاهش خروجی سدها، این جمعیت به محدوده رودخانه‌ها تجاوز می‌کنند و نمی‌گذارند که آبی که قرار است در استان پخش شود، کافی باشد. مانند اتفاقی که در سد کرخه و تالاب هورالعظیم رخ داد و موجب اعتراضات مردمی شد. مسئولان برای کاهش اعتراضات، دریچه‌های سد کرخه را باز کردند و آب آن را رها کردند و حالا مخزن این سد کمتر از 10 درصد آب در خود جای داده است. بنا به مواردی که ذکر شد مسئولان توجهی به مسائل و معضلات بلند مدت ندارند و شرکت‌های سدسازی به این موضوع به دید درآمد نگاه می‌کنند و به تبعات آن نمی‌اندیشند، مانند اتفاقی که در سد گتوند رخ داد و کسی پاسخگو نبود. 
 تغییرات سیاسی با پدیده خشکسالی 
به باور بسیاری از کارشناسان، کم آبی با خود نا امنی و افزایش مهاجرت را به همراه می‌آورد و طی چند وقت گذشته و با افزایش دیوار کشی‌های ترکیه به بهانه مقابله با سیل مهاجران، برخی در شبکه‌های اجتماعی این موضوع را به پدیده تغییرات اقلیمی در ایران ارتباط می‌دهند که ممکن است که با کاهش منابع آبی، سیل مهاجران به‌راه بیفتد. هر چند که هنوز هیچ کارشناسی این موضوع را تایید نکرده، اما باید به این امر اشاره داشت که جنگ آب در بسیاری از نقاط و مناطق روستایی آغاز شده است. موضوعی که مهدی زارع کارشناس محیط زیست نیز به آن تاکید دارد و می‌گوید: «ما نباید فراموش کنیم که شروع جنگ‌های خاورمیانه و حتی به‌وجود آمدن داعش در این منطقه همزمان با شروع خشکسالی شدید در خاورمیانه بود. اگر به نقشه‌های اوج تغییرات اقلیمی و گرم شدن خاورمیانه نگاهی بیندازیم، شاهد هستیم که بدترین خشکسالی‌ها در سال 2010 رخ داد. اتفاقا پایتخت داعش در همان منطقه‌ای تاسیس شد که بیشترین میزان خشکسالی را داد. یعنی مشکلات خشکسالی با خود ناامنی‌های اجتماعی و امنیتی به بار می‌آورد. باید به این موضوع سقوط دولت افغانستان را نیز اضافه کنیم و همه می‌دانیم که این کشور با پدیده جدی خشکسالی و خالی شدن روستاهایش روبه‌رو است و در دو دهه گذشته کنار همه عوامل دیگر در این کشور، شکست پروژه دولت و ملت‌سازی در افغانستان، شاید بی‌ارتباط با خشکسالی وسیع در این کشور نبوده است.