روزنامه وطن امروز
1400/06/30
پای حرف راوی جبههها
گروه فرهنگ و هنر: کتابهای صوتی «گمشده دره سبز» نوشته مریم بازرگانی با صدای جهانگیر الماسی و «جشن حنابندان» نوشته محمدحسین قدمی و «مربعهای قرمز» نوشته زینب عرفانیان با صدای ایوب آقاخانی همزمان با نخستین روز هفته دفاعمقدس با حضور راویان، نویسندگان و گویندگان آثار رونمایی میشود. در این میان، کتاب «مربعهای قرمز» عنوان سوالبرانگیزی دارد که جلد کتاب نیز بر اساس آن طراحی شده است. این اثر به خاطرات حسین یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاعمقدس پرداخته و برهه حضور وی در دفاعمقدس در این کتاب برجسته شده است. این کتاب روایتی است از بازیگوشیهای کودکانه سربازان امام خمینی تا روزهای امدادگری و شناسایی و چشیدن طعم تلخ قطعنامه. «مربعهای قرمز» پر است از خاطرات ترش و شیرین و گاهی تلخ نوجوانانی که در مکتب امام خمینی یکشبه مرد شدند؛ آنها که میان غرش تانک و صفیر گلوله قد کشیدند. آنها که این روزها رد پای غبار میانسالی بر موهایشان نشسته و هنوز در گوشهای و سنگری تمام قامت کنار انقلاب ایستادهاند و آنها که پایشان به آسمان باز شد و به لقاءالله رسیدند. همچنین حاجحسین یکتا در مقدمه اینگونه نوشته است: «هر چه از رشادت همرزمانم و غربت و مظلومیتشان میدانستم در روایتگریهایم گفته بودم. با مکتوب کردن خاطراتم دنبال ناگفتهای از بچهها بودم؛ دنبال سبک بندگی کردنشان، سبک عبادتشان، سبک رفاقتشان، دنبال سبک زندگی کردنشان در جنگ؛ سبکی که این روزها جایش در میان جریان زندگی جوانان بشدت خالی است». گفتنی است تقریظ مقام معظم رهبری بر این کتاب نیز همزمان با 40 سالگی دفاعمقدس رونمایی شد و تاکنون مورد استقبال اهالی کتاب قرار گرفته است. همچنین در مراسم نهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت که در آستانه چهلمین سالگرد آغاز دفاعمقدس در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران برگزار شد، تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «مربعهای قرمز» منتشر شد. متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است: بسیار شیرین و جذاب نوشته شده است. ردپای چانهگرمیهای آقای یکتا در آن آشکار است. ظرافتهای برخاسته از ذوق و قریحه لطیف که در سراسر کتاب گسترده است، میتواند از نویسنده خوشقلم و چیرهدست کتاب باشد و میتواند هم دُرافشانیهای راوی باشد. نقطه برجسته کتاب، یاد شهیدان و یاد حال و حضور ملکوتی آنان پیش از شهادت است که حقا بسیار خوب تصویر شده است. ارادت راوی به مرحوم آقای حاجمیرزاعلی احمدیمیانجی هم برای من جالب بود. آن مرحوم را حدود 60 سال به علم و تقوا و ورع میشناختم و به من لطف داشت. این کتاب ظاهرا چند روز پیش رونمایی شده است. برای من چندی پیش از این فرستاده بود و تماما مطالعه شد. * اهمیت کتاب صوتی برای روشندلان همان طور که اشاره شد قرار است نسخه صوتی «مربعهای قرمز» رونمایی شود. به این بهانه یادداشت زینب عرفانیان، نویسنده کتاب «مربعهای قرمز» از نظرتان میگذرد. *** ۲ روز است خبری شنیدهام شنیدنی. دعوت شدهام به مراسمی شنیدنیتر. مراسم رونمایی از کتاب صوتی مربعهای قرمز. این بار قرار است یک کتاب را بشنویم. یک کتاب را برایمان بخوانند. برایمان تعریف کنند انگار. تعریف کنند و لذت ببریم. لذت قصه شنیدن. مثل بچگیهایت چشمهایت را ببندی و یک نفر برایت قصه بگوید. میان گرماى صدایش بدوی دنبال شخصیتهای کتاب. ببینیشان و همراهشان بخندی و گریه کنی. شما که غریبه نیستید، خوشحال شدم از زحمتی که بچههای سماوا در سوره مهر کشیدهاند. از اینکه آنها که دوست داشتند «مربعهای قرمز» را ورق بزنند و هنوز موفق نشده بودند، یک گام به کتاب و شخصیتهای خواندنیاش نزدیکتر شدهاند. آن هم در این اوضاع بازار کاغذ و سختیهای نشر و قیمتهای 6-5 رقمی پشت جلد. هنوز دخترک خوشحالی ته دلم از این خبر بالا و پایین میپرید که از کتابخانه نابینایان همدان تماس گرفتند برای یک نشست در اسکایپ. خبر را در گوش آنها هم گفتم و چه ذوقی در صدایشان جاری شد، از اضافه شدن یک کتاب دیگر به لیست کتب قابل استفاده برای روشندلان کتابخوان. جملهای گفتند که رفت یک گوشه ذهنم برای همیشه چهارزانو زد. «کتاب صوتی خوب است ولی اگر ما هم شرایطش را داشتیم دلمان میخواست با کاغذ و کلمات قطارشده رویش ارتباط برقرار کنیم». فکر کردم کتاب صوتی برای ما یک لذت است ولی برای یک روشندل کتابخوان چیزی فراتر از یک لذت است. شاید یک لذت ضروری. هر چه هست خوشحالم که آنچه نوشتهام قرار است ساعتهایی را میهمان گوشهایشان باشد و میان صفحاتش بال بزنند و دعایم کنند. خوشحالم که لذت شنیدن یک کتاب دیگر به لذتهایشان اضافه شد. اما اگر بخواهم به این بهانه نگاهی دوباره به کتاب «مربعهای قرمز» داشته باشم باید مروری دوباره بکنم به روند نگارش کتاب «مربعهای قرمز» که داستان از کجا شروع شد. خاطرم است من کتابی به نام شوکران خواندم که زندگی جانباز منوچهر مدق و همسرش بود. این کتاب، نگاهم را به جنگ تغییر داد و فضای تازهای را روبهرویم باز کرد و من را به سمت نوشتن برای دفاعمقدس سوق داد. در کارگاههای داستاننویسی شرکت کردم و کمی تجربه عملی داشتم و در زندگینامهنویسی و فیلمنامهنویسی هم چند رتبه و مقام آورده بودم که باعث شد جدیتر به این موضوع بپردازم. بعد از آن کتاب «علمداران» را نوشتم، خانواده شهید رحیمی خواستند که کتاب «رسول مولتان» را بنویسم. این کتاب را هم آقای یکتا خواندند و تصمیم بر این شد که خاطرات ایشان را بنویسم. «رسول مولتان» روایتی از زندگی سردار فرهنگی، شهید سیدمحمدعلی رحیمی به روایت همسر شهید، خانم مریم قاسمیزهد بود و قبل از آن هم یکی از کتابهای مجموعه علمداران که جلد یک آن درباره خاطرات جانباز عباس ساکی بود. در اصل، زندگینامهنویسی را از همین کتاب آغاز کردم. جانباز ساکی قطع نخاع و در آسایشگاه ثارالله مستقر بودند که خاطراتشان را ضبط کرده و در قالب کتاب، منتشر کردم. و نکته جالبتر اینکه به رغم همه احترامی که برای آقای یکتا قائلم، من اصلا ایشان را نمیشناختم و طبیعتا با خاطراتشان هم آشنا نبودم و در حقیقت قسمت من این بود که قرعه نوشتن این کتاب، به نام من بیفتد. در رونمایی کتاب «رسول مولتان» نخستینبار آقای یکتا را دیدم و با ایشان صحبت کردم. قبلا اصلا ایشان را نمیشناختم. آقای یکتا جزو میهمانان ویژه بودند تا در رونمایی آن کتاب صحبت کنند. من سخنرانی ایشان را گوش کردم و رونمایی که تمام شد، من را صدا کردند و خواستند که به دفترشان بروم تا درباره برخی خاطرات صحبت کنیم. چند روز بعد به دفترشان رفتم و پاگیر شدم و بعد از ۳ سال این کتاب منتشر شد و اینک با عنایت خداوند و استقبال اهالی کتاب، کتاب صوتی این اثر هم منتشر شد که امیدوارم مورد اقبال مخاطبان قرار بگیرد.
سایر اخبار این روزنامه