روزنامه آفتاب یزد
1400/06/30
بحران میانسالی
بهاره زارع زاده- بحران میانسالی که معمولا در سن ۴۰ سالگی ظاهر میشود؛ به معنای گذرازجوانی میباشد که فرد وارد یک دوره جدید به نام دوره میانسالی میشود؛ که اولین بار الیوت ژاک این مفهوم بحران میانسالی را مطرح کرد. بحران میانسالی دوره طبیعی در زندگی افراد میباشد که افراد از دوره نوجوانی وارد دوره میانسالی شده و با تغییراتی از نظر خلق، رفتار، عادات خواب، سبک زندگی، احساسات، فیزیکی و ظاهری روبرو میشوند که در زنان و مردان این بحران میانسالی متفاوت میباشد و مردان بیشتر تمرکز میکنند روی چیزهایی که در این چند سال به دست آوردند ویا به موفقیت رسیدند ولی زنان بیشتر تمرکز میکنند روی ظاهر و فیزیک خودشان. روانشناسان و نظریه پردازان هرکدام دیدگاه متفاوتی نسبت به دوران میانسالی دارند.از نظر یونگ: در دوران بین ۳۵ تا ۴۰ سال شخصیت شکل میگیرد که این دوران را دوران بحران شخصیت نامید.
اریکسون: برای توصیف رشد در تمام دوران یک سلسله مراحل هشتگانه را مطرح کرد که این مراحل را روانی -اجتماعی نامید. وی مرحله ۷ رشد؛ روانی- اجتماعی را باروری در برابر بیحاصلی نامید که از ۴۰ سالگی تا ۶۵ سالگی را در بر میگیرد. در دوران بزرگسالی ما به ساختن زندگی خود ادامه میدهیم و تمرکزمان را بر روی شغل و خانواده قرار میدهیم. کسانی که در این مرحله موفق باشند حس خواهند کرد که از طریق فعال بودن در خانه و اجتماع خود در کار جهان مشارکت دارند و آنهایی که در به دست آوردن این مهارت ناموفق باشند حس غیرفعال بودن، رکود و درگیر نبودن در کار دنیا را پیدا خواهند کرد. افرادی که در جوانی و نوجوانی اهدافی برای خود داشته و برنامهریزی کردند و مسیر را طبق اهداف خود طی کردند و بر طبق آن زندگی کردند و به راه خود ادامه دادند کمتر دچار بحران میانسالی میشوند و پذیرش این سن برایشان راحتتر بوده ولی افرادی که در دوران جوانی و نوجوانی کاری برای آرزوهای خود نکردهاند وقتی به مرحله میانسالی میرسند افسوس میخورند و پشیمان هستند که دنبال اهداف و آرزوی خود نرفتهاند و از خود ناامید میشوند؛ این افراد خودسرزنشگری زیادی دارند و مدام در ذهنشان این افکار میچرخد که تا زمانش نگذشته فلان کاررا انجام بدهم و وقتی انجامش نمیدهند احساس ناکامی کرده و خودشان را سرزنش میکنند و بیشتراین افراد مستعد افسردگی میباشند که آشفتگی روحی و افسردگی شایعترین نشانه در بحران ۴۰ سالگی میباشد. اگر فردی نشانههای افسردگی رادارد و این سوال ذهنش را مشغول کرده که آیا این همان زندگی هست که من دوست داشتم؟ یعنی اینکه فرد دچار بحران میانسالی شده. اگر افراد علائم و نشانههای این دوران و بحران آن را بشناسند و بدانند وتا بروز این علائم و نشانهها کاری انجام دهند و از مشاور یا روانشناس کمک بگیرد، میتوانند از آن بهسلامت گذر کرده و این بحران را به فرصت خودشکوفایی و رضایت درون خود تبدیل کنند.
در این دوران کسانی که دچار بحران میانسالی میشوند زیاد زندگی الان و کنونی خود را با زندگی گذشته خود مقایسه میکنند وحتی برای اطرافیان از راضی بودن یا نبودن درزندگی خود صحبت میکنند و ترسهای زیادی به سراغشان میآید.
برای این که بتوانیم بحران میانسالی را رد کنیم بهتر است چند نکته را مورد توجه داشته باشید: ۱. پذیرش و شناخت دوره میانسالی۲. پرداختن به علایق۳. انجام چکاپهای پزشکی ۴. به تغذیه خود بیشتراهمیت داده ۵. روابط عاشقانه را فراموش نکنند ۶. ورزش کردن، ریلکس کردن و مراقبه جزو برنامه این افراد باشد۷. از تجربه گذشته خود استفاده کنند ۸. اهداف جدیدی برای خود داشته باشند ۹. در فعالیتهای گروهی مشارکت داشته باشند ۱۰. در این دوران از مشاور یا روانشناس کمک بگیرند.
درکل بحران میانسالی چیز بدی نیست و با افکار و ایدههای جدید و تغییر سبک زندگی خود میتوان این دوران را به خوبی
طی کرد.
سایر اخبار این روزنامه
برخی واردات واکسن را منوط بر پذیرش FATF کرده بودند
دریافت کارت واکسن بدون واکسینه!
اصراری نداریم ضررش برای دولت است
انتقاد قاضیالقضات از کیفیت گزارش دستگاههای نظارتی و امنیتی
تکذیب خبر رد مصوبه واردات خودروهای خارجی
قهرمانان ورزشی درمیدان زندگی
بحران میانسالی
توپ در زمین ما است یا زیر پای ما؟!
انتخاباتی بودن دائمی فضای سیاسی آمریکا تصادفی نیست!
چرا عزل عراقچی اشتباه بود؟
معنای غیرت
بحران میانسالی
قهرمانان ورزشی درمیدان زندگی