روزنامه خراسان
1400/06/30
نیمیم ز آب و گِل، نیمیم سیگنال پلیمر!
تصورتان از مفهوم و مصداق سایبورگ احتمالا بستگی دارد به اینکه اولینبار این واژه را کجا شنیدهاید؛ اگر اولین مواجههتان با آن در صنعت سینما بوده باشد، شاید سایبورگ برای شما معادل «ترمیناتور» باشد؛ روباتی انساننما که قدرتهای خارقالعادهای دارد. اگر در اخبار فناورانه با سایبورگ آشنا شده باشید، میدانید که این کلمه، اصطلاح خاص دنیای فیلمهای علمی-تخیلی نیست و به پیشرفتهای تکنولوژیکی در علم پزشکی مربوط میشود که میتواند انقلابی در حوزه سلامت باشد. اما اگر خودتان یک سایبورگ باشید، میدانید که این کلمه نه تخیل است، نه واقعیتی که صرفا در آینده امکان تحقق داشتهباشد. چطور ممکن است شما که درحال خواندن این مطلب هستید، یک سایبورگ باشید؟ خب با من همراه شوید تا جواب این سوال و پرسشهای دیگر راجع به سایبورگ را پیدا کنید. * تیتر برگرفته از «نیمیم ز آب و گل، نیمیم ز جان و دل» مولانا تلفیق انسان و ماشین در دنیای واقعی سایبورگ، ترکیبی است از دو واژه «سایبرنتیک» و «ارگانیسم» که دلالت بر موجودی نیمه انسان – نیمه ماشین دارد. این واژه را اولینبار «مانفرد کالینز»، دانشمند استرالیایی تحقیقات فضایی ناسا و «ناتان کالین»، طراح ابزارهای فیزیولوژیکی و سیستمهای دادهپردازی الکترونیکی در سال 1960 بهکار بردند، اما پیدایش موجودات تلفیق یافته از فناوری و طبیعت به مدتها پیش از ابداع این واژه برمیگردد؛ زمانی که از «گولمها» و «روباتها» حرف زده میشد. سایبورگ درواقع به موجودی گفته میشود که ترکیبی از اعضای انسانی و ماشینی دارد. گرچه در داستانهای علمی - تخیلی، سایبورگها انسانهایی هستند که بهواسطه کار گذاشته شدن قطعات الکترونیکی و مکانیکی در بدنشان تواناییهای غیرمعمول دارند اما در ادبیات علمی، سایبورگ درواقع انسانی است که عملکردهای جسمیاش ازطریق دستگاههای تکنولوژیکی توسعه مییابد یا کنترل میشود؛ دستگاههایی مثل مخزن اکسیژن، دریچه قلب مصنوعی، پمپ انسولین و حتی ایمپلنت حلزون گوش و لنز چشم. در همه این موارد فناوری وضعیت بدن انسان را بهبود داده است و هر دو بخش طبیعی و ماشینی برای بالا بردن تواناییهای انسان با هم همکاری میکنند. خب حالا معلوم شد که چرا گفتم خود شما هم ممکن است یک سایبورگ باشید؟معروفترین سایبورگهای جهان سال 1998 یک دانشمند انگلیسی بهنام «کوین وارویک» ازطریق عمل جراحی تراشهای میکروسکوپی در بازویش کار گذاشت که به او امکان میداد هنگام عبور از راهروهای دانشگاه محل تدریسش، درها را باز و چراغها و سیستمها را خاموش و روشن کند بدون اینکه نیازی به تکان دادن انگشتانش داشتهباشد. پروفسور وارویک معتقد بود انسان به مرحله کهنگی رسیده و وقتش شده که ارتقا پیدا کند. در ادامه با افراد دیگری آشنا میشوید که بنا به علل فیزیولوژیکی یا مثل پروفسور وارویک بهدلایل علمی، خودشان را به سایبورگ تبدیل کردهاند. مرد کلهآنتنی! سال ۲۰۰۴، «نیل هربیسون» ۲۱ساله که به بیماری کوررنگی مبتلاست، تصمیم میگیرد بهکمک فناوری این نقص طبیعی را برطرف کند. پس طی یک عمل جراحی، آنتنی بهنام «Eyeborg» در جمجمه خود میکارد. دوربین تعبیهشده در انتهای آنتن فلزی، رنگها را به امواج نوری و سپس امواج صوتی تبدیل و مشکل بینایی نیل را تاحدودی برطرف میکند. او گرچه در این روش بازهم نمیتواند امواج نوری ترجمهشده به امواج صوتی را ببیند اما درک بهتری از پیرامونش پیدا میکند چون هر رنگ، صدای مخصوص به خود را دارد و به این ترتیب نیل میتواند رنگها را بشنود. مردم به نیل با تعجب نگاه میکنند، نمیدانند که این آنتن فلزی چیست و چرا یک نفر باید آن را روی سر خود بگذارد؟ نیل موزیسین و فعال سایبورگی ساکن نیویورک است که ایده استفاده از فناوری در بدن انسانی برایش با «Eyeborg» به پایان نرسیدهاست. او قصد دارد با نصب توربینهای خونی کوچک درون رگهایش انرژی این آنتن را تأمین کند. یک جفت بازوی روباتی سالیوان، یک جفت دست مصنوعی روباتیک دارد که با ذهنش آنها را کنترل میکند. مثلا وقتی به بلند کردن دستش فکر میکند، بهجای ماهیچههای دست سابقش، ماهیچههایی خاص در سینهاش منقبض میشوند و دست مصنوعی این انقباض را بهمعنای دستور حرکت در جهتی خاص تعبیر میکند. او همچنین میتواند حرارت و فشار مشت خود بر اشیا را احساس کند. مورد سالیوان، نمونه خوبی است تا بفهمیم بلندپروازیهای ظاهرا غیرضروری کسانی مثل پروفسور وارویک در حوزه سایبرنتیک میتواند به نتایجی کاربردی و ضروری در زندگی روزمره منجر شود. دانشمندی که ماشین خواهدشد دکتر «پیتر اسکات مورگان» دانشمندی انگلیسی است که چندسال پیش فهمید به بیماری «نورون حرکتی» مبتلاست. در این بیماری سلولهایی که کنترل فعالیتهایی مثل صحبت کردن، راه رفتن، بلع و حرکت کلی بدن را برعهده دارند، تحتتأثیر قرار میگیرند و اختلال در آنها باعث ناتوانی و درنهایت مرگ بیمار میشود. پزشکان به مورگان میگویند یک سال بیشتر دوام نمیآورد و او تصمیم میگیرد که اندامهای بدنیِ روبه تحلیل اش را با قطعات ماشینی جایگزین کند. مثلا نوعی ویلچر برقی میسازد که همه حرکات بدنی شامل نشستن، ایستادن و دراز کشیدن را ممکن میکند. یک آواتار رایانهای از چهرهاش طراحی میکند تا درصورت از کار افتادن عضلات صورتش از آن برای نشان دادن حالات مختلف چهره استفاده کند. این آواتار که با هوش مصنوعی کنترل میشود، دقیقا مانند مورگان قبل از ابتلا به بیماری است. یک لوله برای تغذیه مستقیم به معده مورگان اضافه میشود، همچنین یک لوله به مثانه و کیسهای به روده او وارد میشود تا با مشکلات آینده بدن مورگان در تغذیه و دفع مقابله کند. مورگان صدایش را در رایانه ذخیره کرده است تا بعد از تحلیل رفتن نهایی همه توان طبیعی بدنش و تبدیل شدنش به یک سایبورگ تمامعیار از این صدا استفاده کند. زندگی روزمره سایبورگها گرچه نمونههایی که گفته شد به نظر استثنائاتی عجیب و غریب میرسند اما در بخش سمت راست خواندید که استفادههای روتین از فناوری در بهبود عملکرد بدن انسان شامل کاشت حلزون گوش هم در گستره دستاوردهای سایبرنتیک میگنجد و دامنه شمول واژه سایبورگ را وسیعتر میکند. در این قسمت با کاربردهای متنوعتری از این علم آشنا میشوید. «سایبورگولوژی» شاخهای میانرشتهای که از دستاوردهای علومی شامل مهندسی پزشکی، سایبرنتیک، مهندسی ژنتیک و هوش مصنوعی استفاده میکند تا به انسان کمک کند زندگی راحتتری داشته باشد. در ادامه با تعدادی از دستاوردهای مرسوم این علم آشنا میشوید. شناسایی هویت از طریق تراشهها به رغم آنچه بهنظر میرسد، حضور سایبورگها به حوزه سلامت محدود نمیشود. از سایبرنتیک میتوان در همه شاخههای عملکرد انسانی بهره برد. برای مثال یک شرکت سوئدی، میکروچیپی در دست کارکنانش کار گذاشته است که شناسایی هویت اعضای شرکت (بهجای دستگاه ثبت ورود و خروج) و انجام فعالیتهای روزمره را کنترل میکند. این میکروچیپ که بهاندازه یک دانه برنج است، زیر پوست دست تزریق میشود و فرد بهکمک آن میتواند بدون استفاده از دستهایش درها را باز کند، چاپگرها را روشن کند و تنها با تکان دست، نوشیدنی بخرد. موسسان شرکت معتقدند این فناوری در مسیر پیشرفتش، بهزودی جای بسیاری از ابزارها شامل کلید، وسایل ارتباطی و حتی کارت اعتباری را خواهدگرفت. شرکت دیگری در سوئد قصد دارد میکروچیپهای کاشتنی را جایگزین بلیت کند. این شرکت حملونقل ریلی اعلام کرده است که مسافرانش میتوانند برای خرید و نشان دادن بلیت، دستشان را که زیر پوستش میکروچیپ بیومتری تشخیص هویت نصب شده است، زیر دستگاه کنترل بلیت (شبیه دستگاه تبسنج در محیطهای عمومی) قرار بدهند و دیگر نیازی به معطل شدن در صف ندارند. تا کنون دو هزار شهروند سوئد به صورت داوطلبانه این میکروچیپها را زیر پوست خود کاشتهاند. تلفنهای همراه کاشتنی از دیگر پروژههایی است که قرار است بیشازپیش ما را به سایبورگ بدل کند. با اینحال فعلا علم پزشکی در استفاده از سایبرنتیک پیشتاز است و به همین دلیل بیشتر اخبار حول دستاوردهای این علم میچرخد. درمان بیماریها و کمک به معلولان خب حالا دیگر میدانید که سایبورگها از ما فاصله چندانی ندارند و حتی میتوانید نمونههایی از تلفیق فناوری با بدن انسان در دوروبرتان پیدا کنید. مثل ضربانساز مصنوعی قلب که کاربرد زیادی در درمان بیماران قلبی دارد. ضربانساز، دستگاه الکترونیکی کوچکی است که در جبران نارساییهای قلبی با تقلید عملکرد طبیعی قلب، به کمک بیماران میآید. وقتی قلب عملکرد طبیعی خود را ازدست میدهد یا دامنه پتانسیلهای تحریک عضلات قلبی ضعیف میشود، این دستگاه طی یک عمل جراحی، زیر پوست قفسه سینه کاشته میشود و میزان ضربان قلب را تنظیم میکند. تا امروز برای دیگر اعضای بدن مثل کبد، لوزالمعده و روده و همچنین اندامهای خارجی، جایگزینهای فناورانهای ساخته شده است که میتواند تأثیر بیماری و معلولیت بر کاهش کیفیت زندگی را بهطرز قابل توجهی کاهش بدهد. آیا باید از انسانهای ماشینی ترسید؟ به رغم همه فواید، منتقدان فناوری سایبورگی درباره پیامدهای اجتماعی، اخلاقی و حقوقی تلفیق فناوری با بدن انسان هشدار میدهند. یکی از مهمترین نگرانیها، درباره امنیت اطلاعاتی است که در فناوریهای کاشتنی ذخیره میشود. شرکتهای توسعهدهنده این فناوریها به خصوصیترین دادههای کاربرانشان دسترسی خواهند داشت؛ این دادهها میتواند به مقاصد گوناگون به فروش برسد یا به دست هکرها بیفتد. نتایج تحقیقات با محوریت حشرات سایبورگی، دلیل دیگری است که مخالفان کاربرد گسترده سایبرنتیک را برآشفته میکند. دانشمندان توانستهاند با کارگذاشتن ایمپلنتهای الکترونیکی در بدن حشرات، آنها از راه دور کنترل کنند. پروانه و سوسک ازجمله جاندارانی هستند که تا امروز به خانواده حشرات سایبورگی پیوستهاند و کنترل کردنشان از راه دور با موفقیت انجام شده است. تصور تعمیم یافتن این نوع کاربرد فناوری به انسان، عاملی است که دشمنی عدهای با سایبورگها را برانگیخته است. مخالفان همچنین پیشبینی میکنند که این حد از ادغام با فناوری به نابرابری میان انسانها دامن خواهدزد. وقتی زندگی روزمره به تلفیق بدن با فناوری وابسته باشد، کسانی که از فرایند ماشینی شدن جا بمانند، از زندگی روزمره عقب ماندهاند. شما چه فکر میکنید؟
منابع: مشرقنیوز، زومیت، مقاله «تجلی سایبورگ در سینما»، دیجیاتو، فرارو، dailygoodnews.com، exos.ir، biotecher
سایر اخبار این روزنامه
صادرات مرغ و هندوانه در اوج نیاز بازار و خشکسالی!
چالش صبر و قدرت در «افرا»
نیمیم ز آب و گِل، نیمیم سیگنال پلیمر!
روزهای حساس رمزارزها
چرا حاضر نیستیم قید گوشی را که کنار خانه افتاده، بزنیم؟
چالش بی پایان تناقض های آماری!
اختلاف در مهمترین آمار اقتصادی!
در خواست قاضی القضات برای اصلاح گزارش دستگاه های نظارتی و امنیتی درباره صلاحیت ها ی افراد
رئیسی: برخی واردات واکسن یا پیوستن به شانگهای را متوقف بر پذیرش FATF کرده بودند
رونمایی از دستاورد های سپاه در حوزه چک و خنثیسازی بمب
نمک سوئیسی روی زخم ماکرون
20 روز تا پوشش 80درصدی واکسیناسیون در مشهد
آیا پنگوئنها آدم فضاییاند؟
۴ پیشنهاد برای سفره کوچک کارگران