چرا خودزني؟

چرا خودزني؟ حسین حقگو- کارشناس اقتصادی عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای پایان عملی شکست پروژه انزوای ایران توسط آمریکا بود. (سخنگوی وزارت امور خارجه كشورمان- 6.28) علی خضریان، نماینده تهران: قطعا عضویت در پیمان شانگهای منجر به تقویت نظم جدید در منازعه با نظم تک‌قطبی به رهبری آمریکا خواهد شد. زهره الهیان، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: عضویت ایران در سازمان شانگهای در راستای خنثی‌سازی تحریم‌هاست. موارد فوق تنها بخش كوچكی از اظهار نظر مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس درباره عضویت كشورمان در پیمان شانگهای است. وجه غالب این موضع‌گیری‌ها چنان‌كه مشخص است، پیروزی بر آمریكا و ناكام‌گذاشتن تحریم‌هاست. اگر از وجه سیاسی و امنیتی پیمان شانگهای بگذریم كه البته بر سر آن نیز مناقشه فراوان است (عضویت دشمنان و رقبایی مانند چین و هند و پاكستان و... در این پیمان)، نگرش و رویكردی تاكتیكی به وجه اقتصادی این پیمان، مبتنی بر مقابله با آمریكا و رفع تحریم‌ها انحراف و خطایی بزرگ است. به این دلایل:
1- ایران كشور دست‌و‌پابسته‌ای نیست و مزیت‌های فراوانی دارد كه برای هر پیمان و موافقت‌نامه‌ای عضویت این كشور فرصت مغتنم و بسیار ارزشمندی است. موقعیت ژئوپلیتیك و منابع غنی معدنی و انرژی و بازار بزرگ و نیروی انسانی توانمند و ساختار قابل قبول صنعتی و نفوذ منطقه‌ای و راه‌ها و مسیرهای حمل‌ونقل و كریدورهای شرق-غرب و شمال-جنوب و... . در واقع در چند دهه اخیر این جهان نبوده كه درهای خود را به روی ایران بسته، بلكه این ما بوده‌ایم كه خود را محصور و محدود و منزوی كرده و این انزوا را ارزش تلقی کرده‌ایم و جز انعقاد مجموعه‌ای از موافقت‌نامه‌های نه‌چندان باارزش، عضو هیچ پیمان استراتژیكی نبوده‌ایم ‌(موافقت‌نامه‌های بازرگانی و گمركی ایران با روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، ارمنستان، بلاروس، پاكستان، سریلانكا، تونس، سوریه، بنگلادش، بوسنی و هرزگوین، تركیه، كشورهای عضو گروه دی‌–هشت و... موافقت‌نامه با اتحادیه اوراسیا كه مفصل‌ترین و جامع‌ترین موافقت‌نامه‌ای است که تاکنون جمهوری اسلامی منعقد كرده و در مرحله نهایی‌شدن است. سوای قرارداد 25 ساله با چین كه هنوز وضعیت آن مشخص نیست).
2- نه پیمان شانگهای بلكه هیچ پیمان اقتصادی و شاید سیاسی‌ای، چارچوب‌ها و اصول خود را به‌خاطر عضویت یك كشور تغییر نمی‌دهد و زیر پا نمی‌نهد. بلكه برعكس این كشور متقاضی عضویت در این پیمان‌هاست كه باید خود را با این اصول هماهنگ و همراه كند. چنان‌كه در عضویت ایران در پیمان اوراسیا نیز چنین بود و طبق اظهارنظر مركز پژوهش‌های مجلس، ایران كاری جز قبول یا رد عضویت در این پیمان نمی‌توانست انجام دهد؛ «هرگونه حك و اصلاح مفاد این موافقت‌نامه‌ها به سبب احتمال مخالفت كشور و یا كشورهای طرف توافق و به بن‌بست كشیده‌شدن عضویت در آن است» (مركز پژوهش‌های مجلس، 16/ 11/97). در نتیجه این ایران است كه باید گفتمان اقتصادی و سیاسی خود را در جهت اصول این پیمان منعطف کند و البته از مزایای این عضویت برخوردار شود و نه سایر كشورهای عضو.
3- نگاه تاكتیكی به عضویت در این پیمان و مثلا دورزدن تحریم‌ها و مقابله با آمریكا و غرب و...، سخت زیان‌آور است؛ چراكه قطعا فرصتی مهم برای اصلاحات اقتصادی را از كشور سلب می‌كند و به احتمال بسیار عضویتمان در این پیمان هم دچار مشكل می‌شود (موافقت با عضویت دائم ایران در پیمان شانگهای حدود دو سال طول می‌كشد) بنابراین بهره‌گیری از فرصت‌های ایجادشده در این پیمان نیازمند تغییر نگرش به منطق همكاری‌های اقتصادی است و اینكه این نوع همكاری‌ها، میدان برد-برد است و مثلا نمی‌توان قوانین و مقرراتی را به تصویب رساند كه ورود كالاهای مشابه داخلی را ممنوع كند و هر روز بر فهرست ممنوعیت‌های وارداتی افزود یا به‌ناگاه و به بهانه نیاز بازار داخلی، مانع صادرات كالاهای فروخته‌شده یا تعهد داده‌شده شود و... برای حضور در پیمان‌های منطقه‌ای و جهانی علاوه بر تغییر نگرش به تحول در مؤلفه‌های اقتصادی نیاز است. مواردی مانند: یكسان‌سازی نرخ ارز، اصلاح فرایندها (قوانین و مقررات، شبكه بانکی و بیمه‌ای و...) و سازوكار گمركی، سازماندهی مجدد نهادهای توسعه‌ای كشور در خدمت صادرات، بهبود فضای فیزیکی (از‌ جمله شبکه حمل‌ونقل ریلی و جاده‌ای، بنادر، فرودگاه‌ها و...)، شبكه تأمین كالا و... . همكاری ایران در پیمان شانگهای و قبل از آن موافقت‌نامه اوراسیا چنانچه هر دو تبدیل به عضویت دائم شوند، بی‌شك تبعات بلندمدت اقتصادی و سیاسی برای کشورمان به همراه خواهند داشت؛ چراكه ساختارهای ارتباطی و حمل‌ونقل و نهادسازی‌های مالی و بانكی و... سامان‌ یافته در چارچوب این توافق‌ها در خدمت گفتمان توسعه‌ای غالب بر این مجموعه‌ها خواهد بود و تعهدات سفت و سختی را برای كشورمان به‌دنبال خواهد داشت. 
بر این اساس پیمان‌های اوراسیا و شانگهای می‌توانند تمرین‌هایی برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی قلمداد شوند، اما تداوم و تثبیت این همكاری‌ها امری استراتژیك و بیانگر تغییر رویكرد به مدل توسعه‌ای مطلوب كشور است. این امر به‌‌ویژه با توجه به پروژه عظیم «كمربند یك جاده‌-یك راه» چین واجد اهمیت بیشتری خواهد شد و تقریبا كشور را در مدار توسعه‌ای قرار خواهد داد كه تاكنون از آن سابقه‌ای در تاریخ معاصرمان وجود نداشته و شاید از الگوی مألوف و مورد علاقه ایرانیان كه الگوی اروپایی بوده است، دور خواهد كرد.
4- حضور و همكاری‌های اقتصادی (بسته به میزان و كیفیت آن، از تبادلات صرفا كالایی تا سرمایه‌گذاری در ایجاد زیرساخت‌ها و تأسیس بنگاه‌هایی با سرمایه‌گذاری مستقیم و مشترك) بی‌شك صرفا در این حوزه متوقف نمی‌ماند و تبعاتی سیاسی نیز در پی خواهد داشت. 
به ‌عبارتی دیگر نمی‌توانیم به دنیا بگوییم «می‌خواهیم یک سیاست تجاری داشته باشیم که از یک سمت برود، یک سیاست هم از سمت دیگر برود»؛ و این یعنی تحول فضای سیاسی و دیپلماسی كشور و به‌رسمیت‌شناختن نظام بین‌الملل. عضویت در پیمان شانگهای یك پیروزی و بازی برد‌-برد است مشروط بر آنكه نه نگاهی كوتاه‌مدت و تاكتیكی از سر دورزدن تحریم‌ها و مقابله با آمریكا، بلكه در خدمت اهداف بلندمدت اقتصادی و سیاسی و تفوق «ژئواكونومی» در گفتمان توسعه‌ای كشور باشد. در چنین حالتی علاوه بر عضویت در این پیمان باید از فرصت‌های عظیم ایجاد‌شده در خلال رقابت قدرت‌های بین‌المللی و منطقه‌ای و حضور در زنجیره‌های ارزش منطقه‌ای و جهانی بهره برد. كاری كه اقتصادهای نوظهور مانند برزیل، آرژانتین، اندونزی و... در میانه دعواهای چین و روسیه و آمریكا می‌كنند؛ حضور در پیمان‌های منطقه‌ای و همكاری با همه قدرت‌های بین‌المللی متناسب با نیازها، ظرفیت‌ها و محدودیت‌های کشورمان. عضویت در پیمان شانگهای و موافقت‌نامه اوراسیا و پیمان‌های احتمالی آتی می‌تواند گامی در این سمت‌و‌سو و بهره‌گیری از فرصت‌ها در چارچوب منافع ملی‌مان باشد مشروط بر آنكه از دریچه دشمنی با یكی و دوستی با دیگری به آنها نگریسته نشود كه خودزنی است.