اخبار ویژه

اروپا همچنان در شوک خیانت‌های پیاپی آمریکاست
یک روزنامه اصلاح‌طلب نوشت: سقوط دولت اشرف غنی در افغانستان و قاپیدن قرارداد فرانسه با استرالیا توسط آمریکا، ضربه‌هایی است که باید اتحادیه اروپا را از خواب بیدار کند.
روزنامه دنیای اقتصاد می‌نویسد: بررسی سطوح و ابعاد مختلف تحولات اخیر افغانستان نشان می‌دهد در بین تمامی بازیگران عرصه در سطح ملی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، اتحادیه اروپا غافلگیرکننده‌ترین وضعیت را تجربه می‌کند و هنوز نتوانسته است روش مقتضی برای مدیریت بحران و نحوه برخورد با شرایط جدید را بیابد. سایر بازیگران با روی کار آمدن طالبان توانستند منافع خود را در موقعیت جدید بازتعریف کنند و ظرفیت مقابله با پیامدهای بحران را بیابند، اما اتحادیه اروپا بدون هم‌پیمان هفتاد ساله‌اش سردرگم مانده است.به‌نظر می‌رسد تحول در افغانستان مقدمه‌ای بر چالشی نو در روابط فراآتلانتیکی است و اتحادیه اروپا درگیر فراهم آوردن پاسخی برای آمریکاست.
جو بایدن درحالی از بازگشت آمریکا به تعهدات سنتی و شراکت‌های راهبردی پیشین سخن می‌گفت که در فاصله‌ای کوتاه نقشه صلح ترامپ با طالبان را اجرایی کرد. آن‌هم در شرایطی‌که نه‌فقط مشورت اتحادیه اروپا لحاظ نشد، بلکه خروج شبانه نیروهای نظامی آمریکایی صدها تن از اتباع کشورهای غربی و همکاران محلی آنها را از طرح انتقال محروم کرد.هنوز مصائب ناشی‌از سقوط دولت کابل برای اتحادیه هضم نشده و هنوز دستخوش غافلگیری از تصمیم آمریکا برای خروج یک‌جانبه از افغانستان بود که با انعقاد پیمان آکوس بین آمریکا، انگلیس و استرالیا شرایط برای اروپا مفهومی تازه یافت.


از دید اروپا، خروج آمریکا از افغانستان و انعقاد این پیمان، فقط مقابله با چین محسوب نمی‌شود و حمله‌ای مستقیم به اروپا است.
اگرچه واقعیت عرصه از پایان روابط فراآتلانتیکی خبر می‌دهد و دیگر ناتو یک پوسته توخالی بیش نیست، اما نپذیرفتن مساله ازسوی اتحادیه اروپا از این انگاره جان می‌گیرد که آمریکا برای ممانعت از افول خود نیازمند نظم هنجاری و قانون‌محور لیبرالیستی است و اینکه بدون اتحادیه و سازمان‌های بین‌المللی و نظام تجارت آزاد، سیر افول و سقوط آمریکا در زمینه رهبری جهانی شتاب خواهد گرفت.
اروپا نمی‌تواند بازیچه‌ شدنش را بپذیرد و همچنان از هم‌پیمان قدیمی توضیح می‌خواهد.بااین‌حال، در پایان ماموریتی که جان بسیاری از شهروندان اروپایی را در افغانستان گرفت و اتحادیه را به پیامدهای بعدی دچار ساخت، بحث‌ها در بروکسل درباره نقش اتحادیه اروپا در تصمیم‌گیری بین‌المللی شدت یافته است.
امروز این واقعیت آشکار شده است که آمریکا هیچ‌یک از تعهدات امنیتی خود را قبول ندارد.بنابراین، اتحادیه که استقلال راهبردی‌اش را در دوران ترامپ به‌مثابه کالایی لوکس می‌دید و مایل بود آن را در کنار هم‌پیمانی افتخارآمیز با آمریکا حفظ کند، درحال‌حاضر در پرتو روشن شدن واقعیت پوشالی این هم‌پیمانی، ناگزیر است برای بقای خود استقلال راهبردی‌اش را به دست آورد. برای اروپا هیچ گزینه‌ای بدون آمریکا متصور نیست.
در عین‌ حال، روشن است اگر آمریکا مایل به برهم زدن صفحه شطرنج باشد، اروپا باید آمادگی لازم را داشته باشد. اگرچه پس از فروپاشی سریع دولت افغانستان، مقامات اروپا دیگر تردیدی درباره موضوع استقلال راهبردی یا تقویت حضور اتحادیه در صحنه‌های مختلف به‌منظور پیشبرد اهداف کشورهای عضو نداشتند، اما نمی‌دانند با شورای امنیت، سازمان ملل، دیوان بین‌المللی و حتی پیمان‌های چندجانبه و دوجانبه که آمریکا به‌سادگی می‌تواند حکم بر نبود وجاهت آنها بدهد چه کنند.برای اروپا اتفاقات، با سرعتی سرسام‌آور درحال وقوع هستند. تقصیرهای روحانی، گردن احمدی‌نژاد موفقیت‌های رئيسی به نام روحانی(!)
با این وضعیتی که محافل سیاسی و رسانه‌ای حامی دولت روحانی تحلیل می‌کنند، تا روز آخر، کار این دولت، تقصیرها متوجه دولت احمدی‌نژاد بود ولی دستاوردهای رئيسی، متعلق به روحانی!
جهان نیوز با انتشار این تحلیل آمیخته با طنز می‌نویسد: این روزها طرفداران دولت روحانی و همچنین اصلاح‌طلبان در فضای مجازی واکنش طنزآلودی به اقدامات و عملکرد دولت رئیسی نشان می‌دهند. دولت رئیسی در طی حدود کمتر از دو ماهی که سکان امور اجرایی کشور را در دست گرفته، موفقیت‌های جالب توجهی کسب کرده است. از جمله این موارد واردات واکسن و تسریع در روند واکسیناسیون عمومی بوده که باعث رضایت خاطر مردم در این حوزه شده. تا جایی این دستاورد ملموس بود که طی یک هفته رکورد تزریق 8 میلیون دُز واکسن در کشور شکسته شد. پس از این ماجرا بود که برخی از حامیان روحانی عنوان کردند این دستاورد برای دولت وی بوده است و نه رئیسی.
روزنامه کارگزارانی سازندگی در این حوزه نوشت: «درحالی هواداران دولت سیزدهم واردات انبوه واکسن کرونا از چین و کوواکس و دیگر کشورها را به دولت نوپا نسبت می‌دهند که همه گزارش‌ها می‌گوید آنچه دولت رئیسی امروز درو می‌کند، در دولت روحانی کاشته شده است.»
این درحالی است که «کریم همتی»، رئیس جمعیت هلال احمر در این‌باره بیان کرد: «رئیس‌جمهور پس از آغاز دولت سیزدهم، تماس‌های تلفنی با سران کشورهای چین و روسیه داشت و همین امر سبب شد تا روند واردات واکسن تسریع شود.»
ماجراهای طنزآلود دستاوردسازی اصلاح‌طلبان و نزدیکان روحانی از عملکرد رئیسی برای دولت قبل به همین جا ختم نمی‌شود. «حسام‌الدین آشنا» مشاور جنجالی روحانی پس از اتفاقاتی که در حوزه واکسن و پیوستن ایران به سازمان شانگهای افتاد در توئیتی که با ادبیات خاص وی همراه بود نوشت: «از واکسن تا شانگهای قصه همان قصه است.» جالب اینجاست که هم در حوزه واکسن و هم پیمان شانگهای بهانه دولتمردان قبل وجود تحریم‌ها بود اما حالا با پیوستن ایران به پیمان شانگهای و حل مشکل واکسن، با یک فرصت‌طلبی خاصی عنوان می‌کنند که این موارد دستاوردهای دولت روحانی بوده است!
نکته طنزآمیز دیگر این است که تا 8 سال از دولت روحانی همه اتفاقات ناگوار به دولت قبل یعنی دولت احمدی‌نژاد نسبت داده می‌شد اما در این نزدیک
دو ماه که اتفاقات خوبی در حوزه سلامت و تجارت بین‌الملل در کشورمان رخ داده، اصلاح‌طلبان این موارد را به دولت روحانی نسبت می‌دهند!
تقلای افراطیون مدعی اعتدال و اصلاحات برای مصادره به مطلوب عملکرد مثبت آقای رئيسی و دولت وی، به قدری پرحجم است که این عبارت، تبدیل به یک دستمایه مطالبه عمومی شده، تا جایی که مردم به طنز و هجو می‌گویند «از وقتی رئيسی روی کار آمده، روحانی خوب کار می‌کند»! جور بی‌تدبیری بودجه‌ای را مردم با تورم می‌کشند
نوع تدوین ساختار بودجه در دولت مدعی تدبیر و امید، به ماشین خلق تورم تبدیل شده و باید تغییر کند.
این ارزیابی را روزنامه جوان منتشر کرده و نوشت: دولت حسن روحانی هشت سال به خیال رفع تحریم‌ها و جذب سرمایه و سرمایه‌گذار خارجی، بودجه جاری را افزایش داد تا جایی که امروز برای اینکه بودجه ماهانه تأمین شود، عده‌ای از مردم باید بار تورم را به دوش بکشند در این وضعیت منابعی برای تأمین بخشی از هزینه‌ها وجود ندارد و دولت با خلق پول و استقراض و آینده‌فروشی، تأمین بودجه می‌کند.
دولت تدبیر و امید در هشت سال گذشته هزینه جاری دولت ماهانه را از محدوده ۶ تا ۸ هزار میلیارد تومان در ماه به محدوده ۸۰ تا ۱۰۰ هزار میلیارد تومان رساند و طی سال‌ها شیوه بودجه‌ریزی به شکلی بود که عملاً بودجه به ابزاری برای خلق تورم در اقتصاد ایران تبدیل شده‌است، در عین حال سهم بودجه عمرانی از بودجه عمومی بسیار ناچیز شده‌است، در این میان بودجه شرکت‌ها و مؤسسات وابسته نیز به واسطه نفوذ دولت در سیستم بانکی تکیه شدیدی به تسهیلات بانکی دارد و گفته می‌شود که تقریباً نیمی از تسهیلات هر بانک به دولت باید تعلق گیرد.
‌دولت روحانی، بودجه جاری را چنان افزایش داد که در این سال‌ها بسیاری از مردم به دلیل تورم شدید، فقیر شدند و تنها در سال جاری کسری بودجه‌ای حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان روی دست دولت سیزدهم مانده‌است که باید دید به چه شکل می‌خواهد این کسری بودجه را فراهم کند.
صرفه‌جویی در هزینه‌ها و کاهش برخی از ردیف‌های غیر‌ضروری هزینه‌ای و همچنین انتشار اوراق بدهی در کنار فروش بسیاری از دارایی‌های مازاد دولت و سودآور‌سازی شرکت‌های دولتی از جمله راهکار‌های موجود برای پشت سر گذاشتن بودجه سال جاری می‌باشد تا در سال آتی بتوان تا حدودی بودجه‌ریزی عملیاتی را اجرایی کرد. تاگس اشپیگل: ایران در لبنان آمریکا را جا گذاشت
صادرات سوخت ایران به لبنان و زیر پا گذاشتن تحریم‌های آمریکا، سروصدای زیادی در محافل اروپایی برپا کرده است.
نشریه آلمانی «تاگس اشپیگل» درباره صادرات سوخت ایران به لبنان نوشت: تهران در لبنان، از واشنگتن جلوتر است. صف‌های طولانی مقابل پمپ‌های بنزین و فقط یک ساعت برق در روز. لبنان به سختی نفت و گاز مورد نیاز مصرف‌کنندگان، شرکت‌ها و بیمارستان‌ها را تامین می‌کند.
در حال حاضر رقبای بین‌المللی برای بهبود شرایط با هم رقابت می‌کنند: ایران و آمریکا می‌خواهند در این وضعیت اضطراری نجات دهنده باشند. مدل اقتصادی که بر پایه پوند لبنان به دلار آمریکا و ورود سرمایه زیاد از خارج بود، در سال 2019 سقوط کرد. از آن زمان به بعد، پوند 90 درصد ارزش خود را از دست داده است و از هر پنج لبنانی چهار نفر در فقر زندگی می‌کنند.
بیماران سرطانی دیگر قابل درمان نیستند زیرا پول کافی برای واردات دارو وجود ندارد. بنزین به ندرت یافت می‌شود و حتی دیزل برای فعالیت ژنراتور در کلینیک‌ها کمیاب است. حزب‌الله که متحد تهران است، وعده کمک داده و سه نفتکش سوخت از ایران وارد شده است.
گازوئیل ایرانی می‌تواند در درجه اول برای تأمین نیروگاه‌های خصوصی در لبنان مورد استفاده قرار گیرد که تامین انرژی را برای بسیاری از شرکت‌ها، کلینیک‌ها و مردم عادی آسانتر کند. هرچند هر تانکر فقط نیازهای جمعیت هفت میلیونی لبنان را برای چند روز تأمین می‌کند اما با وجود این، تحویل نفت و گازوئیل ایران، موفقیت چشمگیر برای حزب‌الله و تهران خواهد بود.
واشنگتن در حال کار روی جایگزینی برای غلبه بر حزب‌الله و ایران است: گاز مصر را از طریق اردن و سوریه به نیروگاهی در شمال لبنان منتقل کند، جایی که می‌توان از آن برق تولید کرد. این سه کشور این هفته در نشستی بر سر این پروژه توافق کردند، اما هنوز خط لوله نیاز به تعمیر دارد. هزینه واردات گاز نیز از طریق بانک جهانی تامین می‌شود. حداقل در حال حاضر، حزب‌الله در نبرد قدرت بر سر پمپ بنزین‌ها و ژنراتورهای لبنانی پیشتاز است. با سفر آزادانه، نفتکش‌های ایران می‌توانند ظرف چند روز به سواحل لبنان یا سوریه برسند و سوخت مورد نیاز را به دست لبنانی‌ها برسانند. اما گاز مصر تا قبل از پایان سال جاری (دی‌ماه)در دسترس نخواهد بود. علاوه بر این، با گاز مصر حدود 450 مگاوات برق تولید می‌شود و لبنان در حال حاضر می‌تواند 700 مگاوات را تأمین کند. اما کل نیاز کشور، 3600 مگاوات است. فعلا ایران پیشتاز است و آمریکا و متحدانش عقبند. تداوم این پیشتازی ولو در کوتاه مدت می‌تواند دستاوردهای بسیار مهمی برای ایران و متحدش در لبنان به وجود آورد. آفتابه لگن حزبی، 31 دست موفقیت اصلاح‌طلبان، هیچی!
یک فعال اصلاح‌طلب می‌گوید این ادغام نیست که 30 حزب اصلاح‌طلب را زیاد کنیم و بشود 31 حزب.
محمدرضا خباز که در دولت روحانی سمت‌هایی مانند معاونت در معاونت حقوقی ریاست‌جمهوری و استانداری سمنان را برعهده داشت، در انتخابات مجلس یازدهم نتوانست رأی بیاورد. وی درباره بازسازی جبهه اصلاحات به ایلنا گفته است: آسیب‌شناسی اصلاحات کاری واجب، لازم و ضروری است و هرچه زودتر باید بزرگان اصلاحات با محوریت آقای خاتمی جلساتی را تشکیل دهند، مانند آنچه که در گذشته تحت عنوان شورای عالی سیاست‌گذاری داشتند و آنچه که در انتخابات چندماه قبل به ریاست آقای نبوی و ۳۰ حزب اصلاح‌طلب به اسم نهاد اجماع‌ساز تشکیل شد که علاوه ‌بر احزاب، تعدادی هم شخصیت‌های حقیقی غیرحزبی موثر در جریان اصلاح‌طلب هم در آن بودند که تحت عنوان نهاد اجماع‌ساز جلساتی را داشتند.
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی خاطرنشان کرد: معتقدم آقایان در جریان اصلاحات قبل از تشکیل حزب فراگیر، باید بنشینند و آسیب‌شناسی کنند تا بفهمند ایرادات کار کجا بوده تا به قول معروف پوست‌اندازی صورت گیرد.
وی با بیان این‌که افراد در جریان اصلاحات باید بدون کینه‌توزی از خود انتقاد کنند، عنوان کرد: همه باید بپذیریم عدم موفقیت ناشی از چه چیزی بوده است؟ هر کسی به نوبه خودش در پیروزی و شکست نقش دارد. هرکسی به اندازه خودش در کامیابی و عدم کامیابی نقش دارد.
وی افزود: سؤال این است که اگر یک حزب فراگیر جدید تشکیل دهیم چه خاصیتی دارد؟ اگر احزاب را در یکدیگر ادغام کنیم چه می‌شود؟ می‌توان
۵ الی ۶ حزب قوی این جریان را در هم ادغام کرد و یک حزب فراگیر تشکیل داد، نه اینکه باز بروند حزب دیگری را تشکیل دهند؛ چون حزب جدید تشکیل دادن، تفرقه جدید ایجاد کردن است.
وی تاکید کرد: حزب جدید تاسیس کردن هنر نیست، ادغام کردن این احزاب هنر است؛ چراکه امروز ۳۰ حزب اصلاح‌طلب هستیم یکی هم اضافه شود ۳۱ حزب می‌شویم در صورتی که هنر نهاد اجماع‌ساز این است که بیاید همه احزاب را در یکدیگر ادغام کند البته که این کار سختی است و آسان نیست؛ چراکه هرکدام از این احزاب دبیرکل و اعضای مرکزی دارند که باید همه را در هم ادغام کرد؛ حزب‌های کوچک‌تر اگر خواستند ادغام شوند که چه بهتر، اگر نخواستند بروند یک حزب شوند. خباز تاکید کرد: تجربه به ما می‌گوید حزب جدید یعنی تفرقه جدید که خاصیت هم ندارد، یک حزب می‌آید در کنار بقیه احزاب می‌گوید من هم هستم، واقعا این چه خاصیتی دارد؟
اشاره خباز به تشکیل شورای عالی سیاستگذاری و سپس نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان، بدون‌اشاره به علت جایگزینی «شورای عالی» با «نهاد اجماع‌ساز» است. پس از شکست سیاسی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس یازدهم (زمستان 98)
محمدرضا عارف و عبدالواحد موسوی لاری بدون اعلام رسانه‌ای و در اعتراض به عملکرد احزاب اصلاح‌طلب از ریاست و نایب‌رئیسی «شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان» (شعسا) استعفا دادند و عملاً این شورا منحل شد. پس از آن هم اصلاح‌طلبان با تبلیغات فراوان، نهاد اجماع‌ساز (ناسا) را تشکیل دادند که به اعتبار عملکرد دولت روحانی و رویگردانی مردم، با دودستگی مواجه شد به نحوی که
15 حزب از عدم معرفی نامزد حمایت کردند و 16 حزب به همراه خاتمی خواستار حضور در انتخابات و حمایت از همتی و همچنین فهرست اصلاح‌طلبان برای انتخابات شورای شهر شدند. با این وجود همتی 2/3 میلیون رأی به دست آورد و نفر اول اصلاح‌طلبان انتخابات شورای شهر نیز حائز 32 هزار رأی در تهران شد.