روزنامه ایران ورزشی
1400/06/31
چرا که نه یا چرا نه؟
سرمقاله فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad شاید در نگاه اول به خبر فرضی پیشنهاد عضویت علی کریمی در هیأت مدیره پرسپولیس با خود بگویید چرا که نه اما این را هم بدانیم که چرا نه و چرا او این پیشنهاد را نمیپذیرد. علی کریمی در بهترین تصمیم پس از شایعه دعوتش به ترکیب هیأت مدیره پرسپولیس اعلام کرد که حضور در این سمت را نمیپذیرد. اگرچه هنوز این پیشنهاد رسمیت نداشت اما او در پاسخ رد، پیشدستی کرد. در روزهایی که علی کریمی نامزد انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال بود، در مصاحبهای اشتیاق خود به مدیریت در فوتبال را ابراز کرد و گفت که دیگر میل به مربیگری ندارد. او رئیس فدراسیون فوتبال نشد اما هیأت مدیره پرسپولیس یکی از مهمترین جایگاهها در مدیریت حوزه فوتبال است که علی کریمی آن را نمیپذیرد. جایگاههای پرشمار دیگری باقی نمیماند که برای علی کریمی بتواند در فوتبال ایران فرصت تجربه مدیریت بسازد. او پیشتر مدیریت و مالکیت بر باشگاه خصوصی را نیز در سپیدرود تجربه کرد که نمیتواند تجربه خوشایندی برای او و باشگاه تحت مدیریت و مالکیت او تلقی شود. با این یادآوریها اما برسیم به این بحث که علی کریمی چه کارآیی و نقشی میتواند در هیأت مدیره پرسپولیس داشته باشد؟ کریمی با ایدهای کلیشهای و تکراری همراه است و در مصاحبه اخیرش میگوید: «امیدوارم که فوتبال ما به سمتی برود که مدیران فوتبالی بتوانند با اختیارات کامل کمک حال فوتبال باشند و به نظرم فوتبالیها درک بهتری از فوتبال و مشکلات آن دارند.» این عبارتهای علی کریمی اگرچه از دیرباز طرفدارانی دارد اما واقعیت این است که برای این مرزبندیها استدلال و منطق کافی پیدا نمیشود. کیفیت رایج و نازل مدیران غیرورزشی اغلب این مرزبندی را سختگیرانه میکند، وگرنه فارغ از انتخابهای رایج در فوتبال ایران در مناصب مدیریت، نمیتواند مدیریت در ورزش را چنین دستهبندی کرد و بر اساس آن یکی را مطلوبتر از دیگری دانست. مدیریت ابعاد گوناگونی از مهارت و دانش و شناخت را در خود دارد که این نوع دستهبندیها برای مدیریت در ورزش را سادهانگاری جلوه میدهد. همین روزها و در ساختار حاکم بر باشگاهداری ایران علی کریمی احتمالاً به دلایلی از پذیرفتن عضویت در هیأت مدیره پرسپولیس انصراف داده است که شاید خیال کرده نمیتواند آثاری در آن سمت داشته باشد. باشگاهداری که علی کریمی دوره کوتاهی آن را تجربه کرده، در ایران دچار بحرانهای بنیادین در تعریف است که علی کریمی از حل آن برنمیآید. علی کریمی میتواند برای کارگزارانی که حقوق تجاری باشگاههای پرطرفدار را با قراردادهایی بحثبرانگیز مال خود میکنند، جذاب باشد. آنها علی کریمی را به عنوان یک چهره شناخته شده، یک فرصت برای همکاری میدانند، همانطور که علی کریمی خارج از باشگاه پرسپولیس و بدون سمت در هیأت مدیره به عنوان چهره شناخته شده در شبکه اجتماعی میتواند مشابه همان کارگزاران را جذب کند و از فرصتهای تبلیغاتی در اینستاگرام یا عرصههای دیگر تبلیغاتی درآمد کسب کند. حضور علی کریمی در پرسپولیس شاید در این زمینهها آثاری داشته باشد. بیشک علی کریمی بیش از یک چهره که شناخته شده نیست میتواند اسپانسرها یا کارگزار باشگاه را ترغیب کند. اما اینکه علی کریمی یا هر چهره نامدار دیگری در فوتبال ایران بتواند در ساختار این باشگاههای ایران تغییراتی پدید بیاورد، بیشتر یک حرف است و به عمل نزدیک هم نمیشود. علی کریمی شاید با این پیش فرض، پیشنهاد را پیش از دریافت رسمیاش رد کرده باشد.