انتظار معجزه از طالبان؟!

گروه طالبان سه‌شنبه (۳۰ شهریور) آخرین اعضای باقی‌مانده کابینه دولت جدید افغانستان را اعلام کرد، اما آخرین تلاش‌های این گروه برای تشکیل یک دولت فراگیر مورد قبول جریان‌های داخلی و همچنین مجامع بین‌المللی به نظر نتیجه‌بخش نبوده است.
سخنگوی طالبان در نشست روز سه‌شنبه اعلام کرد که وزیر تجارت خود را از میان شهروندان استان پنجشیر و از قوم تاجیک (نورالدین عزیزی) انتخاب کرده و همچنین به قوم هزاره (دکتر محمد حسن غیاثی)، تنها معاونت وزارت صحت عامه (بهداشت عمومی) رسیده است، اما با حضور این دو شخصیت غیرپشتون، نمی‌توان کابینه دولت جدید افغانستان را همه‌شمول (فراگیر) خواند، کما اینکه این کابینه در بین تیره و تبار‌های درون قومی پشتون نیز فراگیر نیست.
هرچند به گفته طالبان، این دولت، دولت موقت و سرپرست است، اما کشور‌های همسایه از جمله جمهوری اسلامی ایران، کشور‌های منطقه و جامعه جهانی منتظر حرکت‌های مثبت طالبان برای تصمیم‌گیری در مورد به رسمیت شناختن دولت آنهاست. این در حالی است که به نظر می‌رسد مشروعیت بین‌المللی در اولویت اول طالبان قرار نداشته باشد بلکه با نگاهی به ترکیب کابینه دولت جدید افغانستان، به خوبی روشن است که طالبان تلاش کرده است با اعطای پست‌های مختلف دولتی به جریان‌ها و شخصیت‌های مختلف در سطح رهبری این جریان، انسجام داخلی خود را حفظ کند و بتواند یک دولت متحد و یکپارچه تشکیل دهد، سیستم‌ها و نهاد‌های دولتی را احیا کند، روند ارائه خدمات به مردم را از سر بگیرد و با سر و سامان دادن اوضاع داخلی، به سوی ازسرگیری مناسبات خارجی دولت افغانستان باشد.
اگر منصفانه هم به قضیه نیز نگاه شود، طالبان در شروع کار چاره‌ای جز این نیز نداشته است و باید در برخورد با آن‌ها کمی واقع‌بینانه قضاوت کرد و از خط انصاف نگذشت. در این مورد ذکر چند نکته قابل تأمل است:


۱ ـ فرار ننگین محمد اشرف غنی، رئیس‌جمهور سابق افغانستان. در حالی که روند تحولات به طرف ایجاد یک دولت موقت و انتقالی می‌رفت، به یک‌باره همه ساختار‌ها و چارچوب‌های نهاد‌های دولتی این کشور را از هم پاشاند. با فرار اشرف غنی، سایر مقام‌های دولتی از بالا تا پایین نیز پا به فرار گذاشتند و به صورت روند گذار مسالمت‌آمیز قدرت و دولت به دولت جدید به رهبری طالبان یا حداقل مشارکت ۵۰-۵۰ این گروه با سایر جریان‌های سیاسی و قومی داخلی قطع شد. این بزرگ‌ترین خیانتی بود که رهبران و چهره‌های سیاسی افغانستان می‌توانستند به مردم این کشور بکنند.
۲ ـ در ادامه با ورود طالبان به کابل، آن‌ها نیز خسته از دو دهه جنگ و آوارگی، به هیچ وجه آمادگی اداره سیاسی و غیرنظامی دولت و کشور را نداشتند و این بار بر شانه‌های آن‌ها سنگینی کرده و می‌کند. به همین اندازه که این گروه در طول بیش از یک ماه گذشته مانع از فروپاشی ساختار‌های دولتی و قدرت سیاسی و به خصوص ساختار‌های اقتصادی این کشور شده، به نظر می‌رسد به دستاورد بزرگی نائل آمده است. در غیر این صورت، افغانستان به راحتی به سوی یک جنگ تمام‌عیار داخلی و نظام ملوک الطوایفی حرکت می‌کرد.
۳ ـ سؤال بعدی این است که طالبان چگونه و با چه کسانی دولت فراگیر تشکیل می‌داد؟ به غیر از عبدالله عبدالله، شریک سیاسی اشرف غنی در دولت گذشته و حامد کرزی، رئیس‌جمهور سابق افغانستان چه کسی در کابل و در داخل افغانستان باقی مانده بود که طالبان بخواهد با حضور آن‌ها یک دولت فراگیر تشکیل بدهد؟! از سوی دیگر، استفاده طالبان از برخی چهره‌ها و رهبران سیاسی ناکارآمد و مقام‌های فسادپیشه دولت سابق که از ترس جان خود پا به فرار گذاشتند، در دولت جدید، از یک‌سو با شعار‌ها و معیار‌های طالبان همخوانی ندارد و از سوی دیگر، ایجاد چنین دولت ائتلافی، تداوم دولت‌های ناکام گذشته افغانستان خواهد بود.
۴ ـ نکته دیگر اینکه از طالبان با وجود اختلاف داخلی که برخی نشانه‌های آن دیده می‌شود و منابع آن را تأیید کرده، بیش از این نیز انتظار نمی‌رود. رهبری دولت طالبان نیاز به فردی سیاستمدار، جوان، با درایت، مدیر و میانه‌رو برای مدیریت مؤثر دولت، ایجاد وحدت داخلی و تشکیل دولت فراگیر و همچنین رایزنی، تعامل و ارتباط با دنیای خارج دارد که انتظار می‌رفت ملا برادر، مسئول دفتر سیاسی قطر، معاون سیاسی رهبر طالبان و مذاکره‌کننده ارشد این جریان، رهبری آن را به عهده بگیرد، اما روند تحولات و اختلافات به گونه‌ای دیگر رقم خورد.
هرچند ملا برادر ناراضی در روز‌های گذشته بار دیگر به کابل بازگشته، اما او و تیم دفتر سیاسی قطر باید بتوانند زمام امور را به دست گیرند و دولت را کنترل کنند، در غیر این صورت، دولت هر چند موقت و سرپرست طالبان با گذشت هر روز منزوی‌تر خواهد شد و مردم آواره و درگیر با قحطی، خشکسالی و فقر، با منابع پولی منجمد شده دولت در خارج، هر روز بیش از روز قبل به قربان‌گاه خواهند رفت.
جامعه جهانی هم در این شرایط حساس کنونی، به جای منتظر فعالیت‌های دولت جدید طالبان ماندن، باید اولویت خود را کمک به مردم فقیر و قحطی‌زده افغانستان و جلوگیری از فروپاشی نظام اقتصادی این کشور تعریف کند، در غیر این صورت، با فروپاشی نظام اقتصادی افغانستان، تمام شالوده‌های سیاسی- اجتماعی این کشور نیز فروخواهد پاشید و این به نفع منطقه و جهان نخواهد بود.