بالاخره به معلم بگوییم «عزیزم» یا خیر؟!

آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعرا: حدود یک هفته پیش وزارت آموزش و پرورش در کانال اطلاع‌رسانی شبکه شاد ۱۰ نکته پیرامون آموزش مجازی و آغاز سال تحصیلی برای دانش‌آموزان و خانواده‌ها منتشر کرد که یکی از بند‌های آن بسیار تعجب برانگیز بود:" هنگام پیام دادن به معلم‌تان او را با کلمات رسمی مخاطب قرار دهید. درست است که او را نمی‌بینید ولی دخترخاله‌تان نیست که او را "عزیزم" خطاب کنید."حال که در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید قرار گرفته‌ام پرداختن به این مهم مورد اهمیت است که به راستی رابطه بین معلم و شاگرد باید چه نوع رابطه‌ای باشد؟یک رابطه خشک و سرد که معلم در جایگاهی بس بالاتر از شاگرد قرار دارد و شاگرد باید مطیع دستورات او بدون اراده و اختیار شخصی باشد؟ یا رابطه‌ای سراسر صمیمیت و نزدیکی که شاگرد، معلم خود را عزیزم خطاب کند؟قطعا آموزش همراه با صمیمت بازدهی بسیار بالایی دارد و تقریبا همه ما در زندگی تحصیلی خود معلم مهربانی داشته‌ایم که به واسطه رابطه
صمیمی درس آن معلم را بیشتر دوست داشته و با رغبت در
کلاس هایش حاضر می‌شدیم. در این بین در بسیاری از کشور‌های پیشرفته رابطه بین شاگردان و معلمین از صمیمت بالایی برخوردار است و همزمان بازدهی آموزشی بالایی هم دارد.به نظر می‌رسد مرز باریک و مشخصی وجود دارد که معلمین باید آن مرز را یافته و رابطه خود را با دانش‌آموزان بر آن اساس تعیین کنند. اما بسیاری از معلمان از ترس از دست دادن اقتدار خود در کلاس رفتارهای خشک و سردی با دانش‌آموزان دارند و دانش‌آموزان را از معلم و درس گریزان می‌سازند. از سوی دیگر برخی از معلمین برای حفظ صمیمت اقتدار خود را از دست داده‌اند و کلاس‌های آن‌ها بازدهی آموزشی مناسبی در نهایت ندارد.
>حفظ اقتدار در عین صمیمت


مهناز مجاهد کارشناس آموزشی و روانشناس در این باره به آفتاب یزد گفت:«اول باید این نکته را ذکر کنم که من تجربه کار کردن در مدارس غیر انتفاعی و مدارس دولتی را داشته‌ام و هیچگاه صمیمیتی که در مدارس دولتی با دانش‌آموزان داشته‌ام را در مدارس غیر انتفاعی نتوانسته‌ام به دست بیاورم.یعنی دانش‌آموزان در برخی از مدارس تمایلی به برقراری رابطه صمیمی با معلم خود ندارند. اگر رابطه بین معلم و شاگرد صمیمانه باشد بازدهی بسیار بالاتری را به همراه خواهد داشت.اما این رابطه صمیمانه باید حد و مرز داشته باشد.بسیار مهم است که معلم بتواند در عین صمیمیت با دانش‌آموز اقتدار خود را حفظ کند و دانش‌آموز اجازه نداشته باشد برخی از کلمات را به زبان بیاورد یا به برخی از فعالیت‌ها در کلاس مشغول شود.اگر معلم بتواند اینگونه رابطه صمیمانه را برقرار کند کلاس او بازدهی آموزشی بسیار بالایی خواهد داشت.ما خودمان هم تجربه داشته‌ایم که درس معلمی که با ما رابطه صمیمانه داشته است را بیشتر دوست داشتیم و نمرات بهتری در آن درس کسب می‌کردیم ولی درس معلم خشک و سرد بسیار سنگین بود. صمیمت باعث می‌شود دانش‌آموزان به درس جذب شوند و علاوه بر درس از این مسیر معلم می‌تواند مسائل و مشکلات دانش‌آموزان را تشخیص دهد و به واسطه این اعتماد گاها برخی از دانش‌آموزان مسائل و مشکلاتی را با معلم خود در میان می‌گذارند که با شخص دیگری نمی‌توانند آن را مطرح کنند.»
> نظارت آموزش و پرورش
وی ادامه داد:« صمیمت بین معلم و دانش‌آموزان آنقدر مهم است که ابعاد مختلف زندگی دانش‌آموزان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.اما در عین حال معلم باید اقتدار خود را حفظ کند زیرا برخی از شاگردان از صمیمت زیاد سوءاستفاده می‌کنند.این روزها همه ما در جامعه و شرایطی به سر می‌بریم که آرامش روان تحت تاثیر قرار گرفته است و افراد عصبانی هستند.معلم هم بخشی از این جامعه است و شرایط روحی مناسبی ندارد از سوی دیگر گاهی اوقات دانش‌آموزان هم حد و مرز‌ها را زیر پا می‌گذارند. در این شرایط معلمان راه معلمی خشک و سرد را در پیش می‌گیرند به خصوص معلم‌هایی که ساعات زیادی را به کار در مدارس گوناگون مشغول هستند و اصلا حوصله و وقت برقراری رابطه صمیمانه با دانش‌آموزان را ندارند. لذا آموزش و پروش هم باید بر این مهم نظارت داشته باشد زیرا معلمی که تمام وقت در حال کار کردن است طبیعی است که فقط درس را سریع تدریس و کلاس را ترک می‌کند.باید یکسری کلاس‌های آموزشی برای معلمان برگزار کرد تا آن‌ها بتوانند دانش‌آموزان را در یابند. بعد از این دوسال کرونایی که بچه‌ها قرار است به مدارس باز گردند باید بدانیم بچه‌ها به شدت آسیب خورده هستند.اگر معلمان هم دانش‌آموزان را درک نکنند وضعیت اسفباری رقم می‌خورد.باید نمرات دانش‌آموزان به معلمان و ارزیابی آن‌ها از دانش‌آموزان نیز مورد توجه قرار بگیرد.حرف اول را در آموزش و پرورش، اخلاقیات و ارزش‌ها میزند.»
> کج سلیقگی آموزش و پرورش
محمدرضا نیک نژاد کارشناس آموزشی نیز در این باره به خبرنگار آفتاب یزد گفت:«در دانشگاه‌های تربیت معلم چند واحدی برای روانشناسی تربیتی و روانشناسی رشد و.... در نظر گرفته می‌شود.نکته‌ای که آموزش و پرورش به آن اشاره کرده است در بیان به صورت نامناسب ذکر شده است.در چند دهه گذشته مقداری مرز‌ها به هم ریخته است و گاه با دانش‌آموزانی مواجه هستیم که اطلاعی از مرزها ندارند و از سوی دیگر موضوع پول محور شدن و کمک خانواده‌ها به مدرسه، جسارت دانش‌آموزان را در برخورد با معلمان زیاد کرده است.از سوی دیگر جامعه جهانی و جامعه ایران در حال حرکت به سمت اقتدارزدایی است و معلم هم جزو این جامعه است. اما در برخی از مواقع معلمان نیز اذیت می‌شوند و اگر بخواهند خیلی صمیمی باشند نمی‌توانند کار حرفه‌ای خود را پیش ببرند. باید به دانش‌آموزان آموزش داده شود که مرزها را رعایت کنند و این تناقضی با صمیمت بین معلم و دانش‌آموز ندارد. این رابطه در اختیار معلم است و آموزش و پرورش نباید در این حیطه وارد شود و به حالت دستوری این موارد را بیان کند. حداقل می‌توانست با لحن بهتری این مورد را گوشزد کند. به نظر می‌آید وزارت آموزش و پروش در این زمینه بد سلیقگی کرده است. از سوی دیگر فضای مجازی متاسفانه پای خانواده‌ها را به روند آموزش باز کرد و عموما خانواده‌ها هم هم سن معلم بودند یا بزرگتر از آن و این مرزهای آموزشی را بهم ریخت غافل از اینکه آموزش یک کار
حرفه‌ای است.»
> رابطه توام با محبت و امنیت
فاطمه رسولی کارشناس ارشد روانشناسی در این باره به آفتاب یزد گفت:«یکی از مهمترین دلایل رشد و موفقیت دانش‌آموزان در مقاطع مختلف تحصیل ارتباط موثر معلم با دانش‌آموز و استفاده درست و بجا از تشویق و تنبیه است. نکته بسیار مهم این است که معلمان ابتدا باید سعی بکنند برای برقراری ارتباط موثر اول مدیران موثر باشند. یعنی بتوانند در کلاس‌های درس یک محیطی را خلق کنند که دانش‌آموزان به یادگیری علاقه مند شوند. اما یک سری باورهای رایج وجود دارد. باور رایج همه مردم این است که تنبیه و توسل به زور و اجبار می‌تواند همیشه پاسخگو باشد و هیچ روشی دیگری وجود ندارد که به وسیله آن بچه‌ها وادار شوند که درس بخوانند. اما حقیقت این است که روز و اجبار اگرچه می‌تواند باعث تغییر رفتار شود اما هیچ وقت منجر به یادگیری نمی‌شود. این باور در سطح بالاتر به مدیران و معلمان سرایت پیدا کرده است. مدیران و معلمانی که عقیده دارند بچه‌ها باید با نظارت و دخالت والدین بیشترین زمان را برای درس خواندن بگذارند. مهم‌ترین باور غلط دیگری که وجود دارد این است که صرفا نمره روی برگه امتحان ملاک است و به نتیجه بیشتر از روند کار اهمیت داده می‌شود. در حالی که پژوهش‌ها نشان داده است که رابطه‌ای که توام با محبت و امنیت باشد کمک‌کننده به رشد بعدی بچه‌ها است. یعنی محبت و امنیت در سال‌های اولیه رشد می‌تواند احساس امنیت را در سال‌های بزرگسالی تامین کند. مهمترین نکته این است که یک تعادلی باید بین دو حوزه محبت و قدرت وجود داشت و اگر در هرکدام از این دو حوزه افراط وجود داشته باشد آن رابطه دچار مشکل می‌شود.»
> ارتباط موثر در محیط مطلوب کلاس
وی ادامه داد:« اما محبت اصول خاص خود را دارد. ما فکر می‌کنیم فقط تشویق‌های مادی مثل جایزه دادن،استفاده از برچسب‌ها و کارت‌های صد آفرین است که می‌تواند باعث ایجاد محبت و پیوند قلبی بین معلم و دانش‌آموز شود. در صورتی که محبت کردن یعنی اینکه من شرایط کودک رادرک کنم و با او همدلی کنم. خیلی مهم است که معلم در جریان زندگی تک تک دانش‌آموزان قرار بگیرد، روحیات آن‌ها را بلد باشد و با آن‌ها همدلی کند. پس اهمیت دارد که معلمان تا حدودی اصول روانشناسی و مشاوره را بلد باشند. در بخش کنترل و اعمال قدرت نیز باید ترس و اجبار حذف شود و باید به کیفیت رفتار به جای کمیت آن اهمیت داده شود. مهمترین نکته‌ای که در کنترل و قدرت وجود دارد این است که قوانینی را ما وضع بکنیم در کلاس که متناسب با سن دانش‌آموزان باشد. قوانین سفت، سخت و خشک باعث می‌شود رابطه معلم و دانش‌آموز دچار مشکل شود. تعداد قوانین باید مشخص باشد و قبل از شروع کلاس همراه با محبت در رابطه با قوانین صحبت شود. معلم باید حتما روزهایی را در هفته تعیین کند که در آن روزها سر یک زمان مشخصی دانش‌آموزان در رابطه با خود صحبت کنند و این پیوند بین معلم و دانش‌آموز را عمیق‌تر می‌کند. محیطی ایجاد شده در کلاس باید هم مدنظر معلم و هم دنیای مطلوب دانش‌آموز باشد. این هنرمندی معلم را می‌طلبد که چگونه بتواند با دانش‌آموز ارتباط موثر برقرار کند و سعی کند تمام نیازهای بچه‌ها را مدنظر قرار بگیرد. شروع کلاس بسیار مهم است و معلم باید در ساعات آغازین با روحیه مناسب کلاس را شروع کند تا بچه‌ها با انرژی زیاد درس را یاد بگیرند. معلم باید سعی کند مدیریت داشته باشد و به هیچ عنوان از تنبیه، ترس و زور استفاده نکند و جوری رفتار نکند که فاصله عاطفی بین خود و دانش‌آموزان را زیاد بکند. برای مثال اگر از رفتار دانش‌آموزا ناراحت است سعی کند ابتدا در خلوت و تنهایی این مسئله را با دانش‌آموز مطرح کند.معلم حتما باید شرایط دانش‌آموز را در نظر بگیرد. فقط جنبه تدریس اهمیت ندارد بلکه جنبه عاطفی و روانی کلاس بسیار حائز اهمیت است.از سوی دیگر ارتباط یک رابطه دو طرفه است و ارتباط انسانی نیازمند آن است که هر دو طرف در آن نقش داشته باشند اما متاسفانه کلاس درس در اکثر اوقات ایجاد‌کننده یک رابطه یک طرفه است که معلم متکلم وحده است. یکی از آسیب‌ها این است که بچه‌ها با محیط کلاس انس نمی‌گیرند و از مدرسه فراری هستند.مهمترین نکته در ارتباط صحیح بین معلم و شاگرد این است که اشتباه دانش‌آموز را بزرگ نسازند و به نظریات و سخنان دانش‌آموزان توجه
کنند. »