روزنامه آفتاب یزد
1400/07/03
فکری به حال وزارت آموزش و پرورش و سازمان محیط زیست کنید
آفتاب یزد - رضا بردستانی: عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه جوان - که دست بر قضا از دانش آموختگان «دانشگاه امام صادق(ع)» است - در «توئیتر» و در واکنش به انتصاب «سعید محمد» مینویسد: «بالاخره سعید محمد سوار واگنهای آخریِ قطار اصلی دولت شد. مناطق آزاد از عوامل گرفتاری اقتصاد کشور با دو مشکل اساسی وارونه شدن فلسفه شکلگیری آن - به جای صادرات، واردات میکنند - دوم از مراکز دنج فساد است. انشاءالله محمد هر دو را سامان دهد.» بیتوجه به محتوای این توئیت و بدون ورود به بحثهای اصلی و فرعیِ این انتصاب که از لحظهی اعلام در فضای مجازی و رسانهای کشور، واکنشها به دنبال داشته است و بدونِ پرداختن به چرایی این انتصاب و خوب و بد ماجرا، دست میبریم و عبارتِ «واگنهای قطار اصلی دولت» را بر میداریم تا با آن چند جملهای از آن چه گذشته به روایت تبدیل کنیم و تحویل نه اطرافیانِ رئیسِ جمهور که تحویل سید ابراهیم رئیسی دهیم.> یکی از اصلیترین واگنهای قطار اصلی دولت خالی است!
دولتِ سیزدهم با هدایت «آقای شمارهی هشت»، از فردای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به اصلیترین سوژهی رسانهها تبدیل شد. از گمانه زنیهایی گاه رویایی و فضایی تا برخی پیشبینیها که اندک اندک دارد درست از آب در میآید، از بیم و امیدها به تبدیل و عدمِ تبدیلِ دولت رئیسی به دولتِ سوم محمود احمدینژاد تا وانهادن عنان و اختیار دولت به دست یک جبهه و جناحِ پُر سر و صدا اما بدون پشتوانههای اجتماعی و فاقد پایگاه مردمی، از هشدارهای جدی تا سهم خواهیهای پیدا و پنهان.
زمانه در گردش خود شاهد بود که دولت یک روز قبل از نشست بغداد، ترکیب خود را شناخت؛ همه رای اعتماد گرفتند جز «حسین باغگلی» چهرهای که برای وزارت «آموزش و پرورش» معرفی شده بود.
امروز که به گذشته - یعنی روز اخذ رای اعتماد به کابینهی ۱۹ نفرهی رئیسی - باز میگردیم در مییابیم به همان اندازه که دادنِ رای اعتماد مجلس به برخی از وزرای پیشنهادی عجیب بود، به همان میزان و شاید اندکی بیشتر (!) ندادن رای به «حسین باغگلی» غیرقابل پذیرش که اگر به رزومه و کارنامه و برنامه نیز رای داده باشند؛ ضعیفتر از «باغگلی» وزیر شد اما «باغگلی» وزیر نشد، به گفتهی یکی از پزشکان، برخی دچار مرگ و میرِ «آماری» میشوند یعنی مثلا اگر در جهان از میان هر صدهزار نفر، یک نفر بر اثر «هپاتیت آ» بیخطرترین و کم تلفاتترین نوع از میان هپاتیتها، فوت کند درست این مرگ شامل یکی میشود که احتمال مرگِ او یک در میلیون بوده است.
به صحبتهای موافق و مخالف که باز میگردیم تازه به موارد عجیبتر نیز بر خواهیم خورد مثلا در فقرهی شفاف سازی، برخی نمایندگان که میکوشند خود را «شفاف» و شاید خیلی «شفاف» جا بزنند (!) فردای رای اعتماد، ترکیب آراء خود را منتشر کردند؛ رای مثبت به تمامی افراد کابینه جز «باغگلی»؛ آن هم نمایندگانی که حداقل در مخالفت با چهار وزیرِ پیشنهادی، نطقی محکم و شورانگیز و غرا داشتهاند، سبب که پرسیدهاند در جواب این چنین شنیده اند: «مخالف بودم چون متقاعد نشده بودم اما با صحبتهای وزیر پیشنهادی متقاعد شدم!» از همین دست ابراز نظرها است که میگوییم: «به همان اندازه که دادنِ رای اعتماد مجلس به برخی از وزرای پیشنهادی عجیب بود، به همان میزان و شاید اندکی بیشتر (!) ندادن رای به «حسین باغگلی» غیر قابل پذیرش. »
القصه، دوران گمانه زنیها به اتمام رسید و دولت یا همان به تعبیر «عبدالله گنجی»، واگنهای اصلی قطار دولت، مسافران خود را شناخت که البته دو مسافر از ۱۹ مسافر در قسمت وزرا، سهم مجلس شد که بعدها البته سهم مجلس ارتقاء پیدا کرد تا به گفتهی یکی از نمایندگان که گفته بود: «اگر برخی ملاحظات نبود، نیمی از دولت را نمایندگان مجلس تشکیل میدادند» بیشتر دقت کنیم و شکرگزار باشیم که «برخی ملاحظات» بود واگرنه...!
اما و در هر صورت، اگرچه رای اعتماد قوی، پشتوانهای برای آغاز بهکار دولت سیزدهم به شمار آمد اما یکی از «واگنهای اصلی قطار دولت» و صد البته یکی از «اصلیترین واگن ها» خالی ماند و آن، «وزارت آموزش و پرورش» است که از همان چهارم شهریور و چه بسا از پایانِ سالِ تحصیلی نصفه و نیمهی سال قبل، همه میدانستند بازگشایی مدارس در شرایط کرونایی و مسئلهی لاینحل معلمان و نیز مطالباتِ جامعهی فرهنگیان از مجموعه بحثهایی است که هم دولت کوتاهی کرد هم مشاوران آقای رئیسی و در این میان حتی مجلس نیز با تکیه بر تعامل و همراهی، تذکر و تشر به «پاستور نشینان» نداد و نزد که؛ این «واگن»ِ خالی سهم میلیونها دانشآموز و معلم است، این واگنی است که نباید «خالی» دنبالِ بقیهی واگنهای دولت در حرکت باشد!
> سهم حواشیِ دولت پُر و کافی است
دولت نباید از میانِ مجلس نشینان به اصطلاح یارگیری میکرد به چند علت:
یکی: اطاعت از امر رهبری
دوم: خالی نماندن صندلیهای بهارستان و کرسیهای نمایندگی برخی استانها و شهرستانها که تک نماینده بودند
سوم: پرهیز از درافتادن با جامعهی منتقدین که همواره دولتها را برحذر داشتهاند از برگزینی یارانِ خود از میان مجلس نشینان که خود داستانی است دنباله دارد و هزار و یک شب
چهارم: فارغ البال حرکت کردن دولت بدون گرفتار آمدن در چاله و موانع حواشیِ اینچنینی...
دولتیها و مدافعان دولت اگرچه در مقام پاسخگویی، نخبگی و ناچار بودن و مصلحت را ردیف کردند اما از سالها قبل در حوزهی نقد، «قحط الرجالی» همواره جایگاه ویژهای داشته است که نصیب این دولت نیز شد که چطور ممکن است برای یک وزارت خانه تنها یک چهره مد نظر باشد آن هم از میان نمایندگان مجلس!؟
و اما دولت بدون توجه به همین مسائل، نه تنها بازهم از روی صندلیهای مجلس، دست به انتخاب زد که هنوز در مجامع و محافل دست به دست میشود که برخی از نمایندگان به جد دنبال استاندار شدن هستند که شاید این برخی از انگشتان دو دست نیز فراتر رود و این مسئلهی غمگینکننده و دردناکی است!
> استانداران و معاونتها واگن اصلی هستند یا فرعی؟!
بنا بر همان تعبیرِ «واگنهای اصلی قطار دولت» حال باید پرسید در حوزهی معاونتها و استانداران، وقتی حوزهی مناطق آزاد یکی از واگنهای اصلی دولت به حساب آورده میشود باید آن را بخشی از واگنهای اصلی اما انتهایی قطار دولت به شمار آوریم یا اینها دیگر واگنهای فرعی است؟!
قطع مسلم برخی معاونتها و نیز استانداریها که اندک اندک، خود به یکی از پاشنه آشیلهای دولت تبدیل میشوند از برخی وزارتخانهها نیز واجبتر و مهمتر است که اگر به دوران هشت سالهی حسن روحانی باز گردیم خواهیم دید از جمله نقاطی که شخصِ حسن روحانی و دولتهای یازدهم و دوازدهم آسیب دید، بخشیدنِ عنانِ ماجرا به وزارت خانه و وزیری بود که خیلی با دولت همراه نبود؛ یعنی وزارت کشوری با وزارتِ رحمانی فضلی!
در گزارشی و یادداشتی مجزا به این ماجرا نیز پرداخته بودیم که سپردنِ اختیار انتخاب استانداران به مجمع نمایندگان هر استان در مجلس شورای اسلامی، ضمن آن که باعث بروز تردیدها و آسیبهای عدیدهای خواهد شد در عمل استانداران و شاید به تعبیری درستتر بخشی از استانداران، همانی از آب در نیایند که خواستِ دولت و مطابق شعارها و ایدههای دولت باشند و همین مسئله شاید باعث بروز مشکلاتی شود از جمله، اجبار دولت به ایجاد برخی تغییرات زودهنگام و آسیب زننده که شبیهِ آن را در دولتهای احمدینژاد و روحانی بسیار دیده ایم.
دیگر مسئلهای که در همان یادداشت بدان اشاره شد، چنین نگاه و نظری به مقولهی انتخاب و انتصاب استانداران بود که نه تنها جایگاه نمایندگانِ عالیِ دولت در استانها را متزلزل میکند بلکه به تعبیری دیگر، عالیترین مقام اجرایی هر استان ناخواسته (!) وامدار و مطیع نمایندگان و مجمع نمایندگان آن استان خواهد بود و حال اگر در این انتخاب، نظر بخشی از نمایندگان مرتفع شود و نظر برخی
نادیده انگاشته شود آن وقت وزارت کشور است و مصیبتی به نام حل و فصل دائمی اختلافات و...
> مورد عجیب عیسی کلانتری و چند مسئلهی دیگر
یکی از کسانی که هنوز در آخرین ایستگاه دولت دوازدهم از قطار، به تعبیری «پیاده نشده است» عیسی کلانتری، مدیری پرحاشیه و ضد رسانه است که همچنان بر مسند سازمان حفاظت محیط زیست تکیه زده و کسی هم برای جانشینیِ او گمارده و یا انتخاب نشده است موردی که عجیبتر است سکوت برخی رسانههای از هر دو طیف است که معمولاً «عیسی کلانتری» را از جملهی مدیرانی میدانستند که نه «تدبیر امور» بلد است نه آداب ریاست میداند.
از همهی اینها که بگذریم، در سرزمین شعارها، گاهی برخی برزمین مانده ها، ایجاد تردیدهای جدی میکند که اگر دولت برای تغییر و تدبیر آمده چگونه است که هنوز واگن یک وزارت خانهی مهم و تاثیرگذار خالی است؟ چرا باید سهم خواهی و سهم خواهان بالاخره راهی در دولت باز کند؟ از همه مهم تر، گوشه و کنایههای برخی دوستان و نزدیکان و همفکرانِ رئیسی است که به اصطلاح در این فقرههایی که بر شمرده شد؛ «کُت تنِ کیست؟»، و «فرمان دست کدام چهره و شخص؟» از مجموعه تردیدها و پرسشهای همچنان بدونِ جواب، ترکیب و سکاندار و سیاستگذارِ تیم اقتصادیِ دولت است که در هر صورت بین تعداد بسیاری که برگزیده شدهاند که شاید بشود همین مسافر یکی از آخرین واگنها یعنی سعید محمد را نیز لحاظ کنیم؛ تیم اقتصادی دولت به دنبال چیست؟ فرمانده کیست؟ سیاستگذار کدام و پاسخگو چه شخصی؟
ختمِ گزارش باز میگردد به سخن همیشگی منتقدان که در هر صورت، رئیس دولت پاسخگوی اصلی است کما این که واعظی، نوبخت، نهاوندیان و آشنا همه کارهی دولتهای یازدهم و دوازدهم بودند اما لعن و نفرین و نیش و کنایه دربست در اختیار حسن روحانی قرار گرفت، تلختر این که از دیوار صدا بلند شد اما از واعظی، نوبخت، نهاوندیان و آشنا تو بگو یک «آخ» حتی!
سایر اخبار این روزنامه
آیا این دولت برای آلودگی هوا اقدامی خواهد کرد؟
فکری به حال وزارت آموزش و پرورش و سازمان محیط زیست کنید
فقط جلیلی مانده!
رفع مشکلات با روحیه «ما میتوانیم» امکانپذیر است
مددکاری که بعد از ۲۱ سال حبس رئیس زندان شد
قهرمان کوچک آسمانی شد
بحران هویت نوجوانان
دردسرهای ثبت اختراع
کبوترسفید صلح
نتیجه اولین شکایت «دولت رئیسی» از مطبوعات؛ «منع تعقیب»
قهرمان کوچک آسمانی شد
چرا آمریکا خاورمیانهای شد؛ نه خاورمیانه آمریکایی؟
تاکید لاوروف بر حمایت قاطع روسیه از سوریه