روزنامه کيهان
1400/07/04
و ما تا نفس هست با توییم
محمدهادی صحرایی
حکایت حضرت آدم ابوالبشر که درود خدا بر او، عجیب است. آن زمان که از بهشت برزخی اخراج شد غصهاش آغاز و حالش پریشان گردید. شاید دلتنگی ما آدمیان از سفر و غربت نیز از این میراث پدری باشد. به هنگام سفر دلتنگ و در غربت و تنهایی دلگیریم. آدم، در حسرت بهشت مویه میکرد و از سلب توفیقش پریشان بود.گریه میکرد و بیتابی. غصه میخورد و بیصبری امانش را بریده بود. شاید اگر خدا توبهاش را نمیپذیرفت جانش را از دست داده بود. اینکه مولوی فرمود بشنو از نی چون شکایت میکند / از جداییها حکایت میکند، به خاطر اینست که سوز ناله سوزناک نی، حال حکایت دل آدم است که از نیستان و آدمستان جدایش کردهاند و از نفیرش نالهها بلند شده است. یک عمر پشیمانی که نه فقط نصیب
آدم ابوالبشر شد و همه ما را نیز متأثر کرد و به زحمت انداخت به خاطر غفلتی بود که عارض شد و تاوانش این شد که شد و هست.
منظور حافظ که فرمود مرید پیر مغانم زِ من مرنجای شیخ / چراکه وعده تو کردی و او به جا آورد، چه مقابله ادبی در مورد حضرت آدم و امیرالمؤمنین که درود خدا بر آنها باشد چه مقابله ادبی ابراهیم خلیل با سیدالشهداء که سلام خدا برآنها، مهم واقعیتی است که بینیاز از توضیح و خود، توضیح دلدادگی ما به حضرت سیدالشهداء است. آدم ابوالبشر را یک غفلت به حسرت و اندوه جانکاه رساند و تا آخر عمرش پریشان کرد و شیعیانِ حسین را عشق، زبانزد عالم کرده است. عشقی که بیشک ریشه در حماسه ماندگار عاشورای اباعبدالله دارد. حرارتی که در نام و یاد و مرام و داستان و عشق حسین است دنیایی نیست. از عالم بالاست. در این عالم، خاک سرد است و آدمی فراموشکار و غصهها ناپایدار. ولی خاک تفتیده کربلا داغ و یاد او فراموش ناشدنی است. اصلاً حسین جنس غمش فرق میکند به همین معنی است که رازش با منطق دنیایی، فهمیدنی نیست.
عشق را به محبت شدید معنی کردهاند و حال آنکه عشق به حسین فراتر از اینهاست. محبتی که از حسین در دل عاشقانش موج میزند و از شدت زیبایی، هر زیبایی را از چشم عاشقانش انداخته فرق دارد. اگر این محبت دنیایی بود باید تا هنگام مرگ با ما بود ولی چنان جاویدان است که حتی بهشتیان هم پریشان اویند و از بهشت غافلند. آنها چون حسین را در آستانه بهشت میبینند چنان متحیر و مجذوبش میشوند که باید از بهت نجاتشان داد تا به بهشت وارد شوند. توضیح و شرحِ عشق جاویدان و شور جوشان و شعور ملکوتی که حسین در قلوب و عقول انداخته سهل و ممتنع است. نمیتوان با کلمات فهماند و در مخیلهای تصور کرد و در مغزی گنجاند. باید چشید و چشاند و فهمید و فهماند. دست کودک عقل ما که کوتاه است. به بزرگانمان نگاه میکنیم که چگونه بیتاب اویند و در مصیبتش چه میکنند. اینکه اماممان زنده بودن اسلام را از محرم و صفر میداند حکمتی دارد که از سال 42 تاکنون با گوشت و پوست و استخوان خود به حقیقتش پی بردهایم.
امروز دنیا فهمیده که حقیقت عشق حسین، اصلی و اصیل است. که اگر او نبود از اسلام چیزی جز یهودیت و مسیحیت امروزی و از این دو نیز چیزی باقی نمانده بود. او رسالت انبیاء عظام که سلام و درود خدا بر آنها را به اتمام رساند و اگر نبود اثری از مسجد و کلیسا و کنشت نمانده بود. اگر او نبود فضایل نیز مرده بودند. یکتاپرستی، زیبایی دوستی، مردم خواهی، خانواده محوری، شجاعت، شهامت، ادب، جوانمردی، آزادگی، عزت نفس و... تنها گوشهای از غرقههایی است که کشتی نجات حسین قبل از نجات انسانها نجاتشان داده است. اینکه نمیشود دنیای بدون حسین را دنیای آدمیان و انسانیت تصور کرد، تخیل و تعصب نیست، واقعیتی است فطری که بر مبنای عقل و منطق بنا شده. دنیایی که در آن ظالمان هرچه میتوانند بکنند و مظلومان کاری نکنند، جنگلی است به مراتب بدتر از جنگل حیواناتی که به اندازه میخورند و بیش از نیازشان شکار نمیکنند و به غریزه و طبیعتشان پایبندند.
دنیایی که تمدن غربی با تظاهر تمدنی و تبلیغات و ترسیمات رسانهای برای مردم مینمایاند تنها جنگل منظمی است که ساکنینش روی دوپا زندگی میکنند. تفکری که جسم و روح انسانها را به بردگی میکشد و با جسمها تجارت میکند و روحها را رها کرده و انسانها پلهای رسیدن به اهداف سرمایهداران و سیاستمداران هستند. انسان را پیچ و مهرهای میبیند که باید نظام سلطه را بسازد یا نظامات انسانی را ویران کند. پوچ در پوچ. اعتراف تاریخی بایدن که در میان اخبار جنگ گم شد این بود که روزانه 18 کهنه سرباز آمریکایی خودکشی میکنند. روزانه
18 سرباز. آمریکایی که بهشت غربزدگان و قبله لیبرال هاست اینگونه غرق در پوچی است. مؤسساتی دروغگو، کشورهای شاد و افسرده را رتبه بندی میکردند و نسخه میپیچیدند، تا زود است غربزدههایی که فریب خوردند باید توبه کنند و از تحقیر مردم عذر بخواهند.
دنیای بیمعنویتِ اصیل، همین است که جهان در آن غوطهور است. کرونا اگرچه بلای منحوسی است ولی شاهد مثال تفکری است که انسان را حیوان ناطق میداند و هیچ اصالتی برای روح و رشد و معنویت او قائل نیست. تنها تفکری که بر مبنای انسان گرگ انسان است پایهریزی شده، به رؤسای کشورهای ثروتمند اجازه دزدی محمولههای بهداشتی یکدیگر را میدهد. این تفکر خودخواهانه و متکبرانه است که تبانی را به جای تعهد پیش میگیرد. چه شاهدی گویاتر از غائله قرارداد «اوکوس » بین کشورهای ثروتمند و مدعی تمدن؟ جنگلی که گفته میشود همین است. نخوری خورده میشوی. نکشی کشته میشوی. دروغ نگویی و عهد نشکنی به ثروت نمیرسی. صداقت پیشه کنی به قدرت نمیرسی. و.... بدبخت کسانیکه دل به چنین گرگهایی داده و روسیاه آنها که امور کشور خود را با چنین کدخدای حقیری بسته بودند و به توافقنامه با این حیوانات ناطق دل خوش کرده بودند.
یکی از خواص اسلام نابی که با سیدالشهداء شناخته میشود اینست که جهان گرفتار چنین حیواناتی نشود و امثال یزید بر امور جهان حاکم نشوند. بیشک اگر یزید مجال بیشتری برای زندگی میداشت همین میکرد که سران مستکبر آمریکا و انگلیس و اسرائیل و ملکه میکنند. بلای امروز جهان هم در همان 1400 سال پیش اتفاق میافتاد و ثروت حرام و قدرت نامشروع و حیلههای صهیون نیز دنیا را بلعیده بود. با امام حسین است که جامعه زنده مانده و انسان نابود نشده است. آرمانها و حماسه قیام اوست که پی درپی جامعه را نو میکند و به زلف اندیشهها و عاطفهها شانه میکشد. جامعه حسینی نامیراست چراکه مرگ در سکون و سکوت است و قیام عاشورا مملو از حرکت و تلاش و ارتقاء و آزادیخواهی. نوجوانی که شهادت در راه آرمانهای انسانی را شیرینتر از عسل میداند ثمره تربیت چنین مکتبی است.
زندگی در دنیایی که نوجوانانش همچون « علی لندی»اند زیباتر است یا زندگی در دنیایی که نوجوانانش با اسلحه گرم سینه معلم و همکلاسی خود را به آتش میکشند؟ اصلاً میتوان کار علی لندی را به زبان تمدن غرب ترجمه کرد؟ آنها از این حماسه غرورآفرین چیزی میفهمند؟ و مردمان بینوایشان چه گمان میکنند؟ نفرین بر هنری که نتواند حماسه علی را به جهان برساند و نفرین بر عقل و قلبی که علاقه به غرب نگذارد زبان به مدح مردم مظلوم ایران بگردد. علی لندی به تنهایی از تمام سلبریتیهای غربزده اهل ادا و اطوار و قهرمانان هالیوودی آنها برتر است و تمام دنیای ماتم زده و متلاطم آنها به گَرد پای دنیای آرام و آرامش بخش او نمیرسد. جوانمردی، مردم دوستی، شجاعت، جسارت، بیادعایی و صفا را باید در امثال علی جست که قهرمان ملی و نخبه ایرانی و ترجمان دهه هشتادی از قاسم بنالحسن عاشورای 61 قمری است.
جهانی که محرم و صفر میسازد دنیایی است که کودکانش زود بزرگ میشوند و مسئولیت میپذیرند. جهانی که ارزشها محور و آرمانها ستوناند و تعریف انسان، حیوان ناطق نیست، حیِّ متأله است. موجود زندهای که خدایی و خداخواه و خداطلب است. زندگیاش حساب و کتاب دارد و به اصولی معتقد است که جهان را زیبنده زندگی انسان میکند. خدا حاکم است و صداقت استوار و از خودگذشتگی مرام مردم. جامعهای که ساکنانش شهروند نیستند، اعضای یک پیکرند که سعادت و شقاوتشان به هم مربوط و مرتبط است و همه باید در رشد و سلامت این پیکر بکوشند. دلسوزانه و مسئولانه امر به معروف و نهی از منکر کنند. نه ظلم کنند و نه ظلم بپذیرند. در کنار آزادی، ادب هست و در مقابل هر حقی، تکلیفی وجود دارد. مردم لقمه خود را کوچک میکنند تا به دیگران هم برسد. مسئولان جمعهها هم نمیخوابند و برای حل مشکلات، در مزرعه و کوچه و سیاه چادرها به خدمت مردم میرسند تا مبادا حقی ضایع شده باشد و... و هرآنچه از سعادت که رهبران انقلاب اسلامی برای تمدن بزرگ ترسیم کردهاند در آنجامعه هست.
از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است اگرچه حال روز زیارت نرفتهها خوش نیست و احساس سوختن به تماشا نمیشود و باید آتش گرفت تا که بدانی چه میکشند. سخن شیخ همین است اگر میدانی، اربعین است در آن کوش که زائر باشی / که بسی دل برود باز و تو در گل باشی. و ما تا نفس هست با اوییم و هرگز عَلَم او زمین نمیماند. صلی الله علی الباکین علی الحسین علیهالسلام.
سایر اخبار این روزنامه
حماسه به وقت اربعین/ با سر همه رفتند به پابوسی بیسر
کشید از ته دل آه و گفت؛ قسمت نیست !(یادداشت روز)
اخبار ویژه
اعتراض یکپارچه جریانات سیاسی عراق به خوشرقصی اقلیم کردستان برای صهیونیستها
هزینه کردن در آموزش و پرورش بزرگترین سرمایهگذاری است
تشییع پیکر قهرمان 15 ساله بر روی دستان مردم ایذه
مقام سابق آمریکایی: اسرائیل تا 20 سال دیگر فرو میپاشد
آماده گفتوگوهایی نتیجهمحوریم که منافع و حقوق مردم ایران را تأمین کند
و ما تا نفس هست با توییم
بورل: بازگشت به برجام گام اول در رسیدگی به دیگر مسائل ایران است
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سخنی با برادرمان آقای عراقچی
حالا که عضو شانگهای شدیم FATF را هم بپذیریم!