ذات من این‌جوری است که دنبال تنوع می‌گردم!

شهروند| فرزاد موتمن یکی از شناخته‌شده‌ترین کارگردانان و تهیه‌کنندگان سینمای سال‌های اخیر ایران که با فیلم‌هایی مانند «سراسر شب»، «چشم و گوش بسته»، «آخرین بار کی سحر را دیدی؟»، «خداحافظی طولانی»، «پوپک و مش‌ماشاالله»، «سایه روشن»، «صداها»، «جعبه موسیقی»، «باج‌خور»، «شب‌های روشن» و «هفت پرده» حضوری پررنگ در متن سینمای ایران داشته؛ از سینماگرانی است که به راحتی می‌توانند به عنوان دیوانه سینما معرفی شوند. سینماگری با اشتیاقی عمیق نسبت به سینما که اطلاعات پردامنه‌ای از این هنر- صنعت و البته مدیوم خلاقانه رسانه‌ای دارد. برای همین هم هست که هر نوع بحث و گفت‌وگویی درباره علایق و سلایق سینمایی فرزاد موتمن راه به مسائلی جذاب
 باز می‌کند…

سینما چیه؟!
فرزاد موتمن درباره سینمای محبوب و فیلم‌های مورد علاقه‌اش می‌گوید که «هر انتخابی در این زمینه باید با این پیش‌زمینه ذهنی انجام شود که در هر گونه صحبتی درباره سینمای ایران در واقع صحبت از سینمای در حال توسعه‌ای است که نگاه اغلب سینمادوستان دنیا را به خود جذب کرده است. برای همین هم فیلم‌های مورد علاقه من -یا هر کس دیگری- یک فهرست سلیقه‌ای از فیلم‌هایی‌ است که دوست‌شان داریم و البته فیلم‌هایی‌ که دوست‌شان نداریم.» موتمن همچنین می‌گوید که در مباحثی مانند انتخاب محبوب‌ترین فیلم‌های عمرش سعی می‌کند از هر نوع تظاهر و خودنمایی و فرهیختگی نمایشی دور بماند و برای همین هم در جدیدترین گفت‌وگوی تلویزیونی‌اش به کنایه می‌گوید که «من نه کتاب‌خوان، نه فیلم‌بین و نه فرهیخته هستم و اصلا از این بحث‌ها خوشم هم نمی‌آید. برای همین هم برای من فرزاد موتمن اصل سينما فيلم كمدی است. توجه کنید که می‌گویم فیلم کمدی، نه سینمای برگمان یا گدار. بلکه برای من سینما یعنی جری لوئيس و در سینمای خودمان هم تلاش کرده‌ام اغلب در این راستا فیلم بسازم.»

سینما آینه زمان
به باور فرزاد موتمن «سینما باید بازتاب‌دهنده دورانش باشد. این درسی است که سینما در هر جای دنیا باید از هالیوود بگیرد که این خصیصه را دارد. در واقع با اینکه هالیوود بیشتر به عنوان ماشین پولسازی، ابزار سرمایه‌داری و البته رویاسازی شناخته می‌شود، اما فراموش نباید کرد که مثبت‌ترین جنبه هالیوود که اغلب به آن توجه نمی‌شود، همراهی هالیوود با جامعه‌اش است. چیزی که باعث شده همواره به تحولات اجتماعی واکنش نشان دهد.»



فرزاد موتمن در توضیح بیشتر همراهی هالیوود با تحولات اجتماعی آمریکا به دهه30 آمریکا اشاره می‌کند «که در آن دوره فضای گنگستری در آمریکا حاکم بود و برای همین هالیوود هم رویکرد زیادی به ژانر گنگستری نشان داد. یا مثلا در دهه 50 و همراه با رشد مبارزات اجتماعی علیه نژادپرستی، هالیوود نیز به سرعت واکنش نشان می‌دهد و فیلم‌هایی درباره سیاه‌پوستان و با ستارگان سیاه‌پوست می‌سازد. در دهه 60 نیز شاهد حساسیت مردم و جامعه آمریکا به مسائل زنان و رشد و افزایش جنبش‌های حقوق زنان هستیم و می‌بینیم که هالیوود هم با ساخت انبوهی فیلم درباره زنان قدرتمندی که مردان را به زانو درمی‌آورند، به این موضوع واکنش نشان می‌دهد. در واقع مسائل این دهه باعث تحول شخصیت زنان در هالیوود می‌شود.» فرزاد موتمن در ادامه درباره تعهد اجتماعی هالیوود به برگزار نشدن اسکار در آن سالی اشاره می‌کند که مارتین لوترکینگ نماد مقاومت علیه تبعیض نژادی چند روز قبل از برگزاری مراسم اسکار ترور شد و هالیوود نیز در همراهی با جامعه «نه تنها مراسم اسکار را برگزار نکرد بلکه عملا عزای عمومی اعلام کرد.» به عقیده سازنده فیلم‌هایی مانند «سراسر شب» و «خداحافظی طولانی» «سینمای ایران نیز در سال‌های زیست خود کوشیده یکپارچگی خود را با جامعه به نمایش بگذارد و از این منظر اغلب فیلم‌های دوره‌های مختلف سینمای ایران بازتاب دوران ساخت‌شان هستند.»

سینمای یکنواخت ایران
اما از نگاه فرزاد مؤتمن جای خالی ژانر در سینمای ایران یکی از مهم‌ترین کمبودهای این سینما را پیش چشم می‌آورد. کمبودی که باعث شده بیشتر فیلم‌های ایرانی آثاری اجتماعی و در شکل و مضمون تا حد زیادی شبیه همدیگر جلوه کنند.
موتمن که خود در کارنامه‌اش فیلم‌های زیادی در ژانرهای گوناگون دیده می‌شود، عقیده دارد که «یکی از دلایل جذابیت سینما این است که سینما قاعده و قانونی ندارد. این یعنی هر کس هر فیلمی را که دوست دارد می‌سازد. دلیل تنوع ژانری آثار فیلمسازان قدیمی و به اصطلاح کلاسیک هالیوود نیز جز این نیست. قاعده‌ای که در سینمای ایران نیز می‌توانست مصداق داشته باشد و فیلمسازان بر اساس طرز فکر و علایق خود فیلم بسازند.» فرزاد موتمن در ادامه دلیل عدم تنوع ژانری سینمای ایران را این موضوع می‌داند که سینماگران ایرانی ساخت فیلم در ژانرهای مختلف را تمرین نکرده‌اند: «… و گرنه همه شکل ژانری را در سینمای ایران می‌توان ساخت. اما چون تمرین نداریم، می‌ترسیم که به‌ ما حمله شود یا دست‌مان بیندازند. به خصوص به این دلیل که جامعه ما با اینکه فیلم‌بین نیست و سواد سینمایی ندارد، اما به شدت اهل قضاوت است و زمانی که با چیزهای بیگانه برخورد کند، به آسانی به آن حمله‌ور می‌شود.»

منتقدان ناآگاه
فرزاد موتمن که در ژانرهای گوناگونی فیلم ساخته؛ می‌گوید که همه چیز هم در علاقه به ژانرهای گوناگون منحصر نمی‌شود و او نیز مثل خیلی‌های دیگر برخی از فیلم‌هایش را به دلایلی جز علاقه به سینما ساخته است: «من هم فیلم‌هایی ساخته‌ام که خودم دوست‌شان نداشتم. به هر حال من هم یک فیلمسازم و در عین حال یک آدم خیلی معمولی هم هستم و فیلم‌هایی هم می‌سازم که شاید بعضی از آنها ویژگی‌هایی هم دارند که به‌شان افتخار می‌کنم. در واقع چیزی که من در کارنامه‌ام بهش افتخار می‌کنم، این است که بعضی از فیلم‌های من یگانه‌اند. یعنی همان یکی هستند. مثل «شب‌های روشن» و «سراسر شب» که تکرار نمی‌شوند. اما در عین حال فیلم‌هایی هم دارم که خودم دوست‌شان ندارم.»
 موتمن اما به رغم ابراز نارضایتی از برخی از فیلم‌هایش از ساخت هیچ کدام از فیلم‌هایش پشیمان نیست. او می‌گوید که با اینکه برخی از فیلم‌هایش مانند «شب‌های روشن» یا مثلا «صداها» و «خداحافظی طولانی» از نظر منتقدان فیلم‌های محبوب‌تری هستند و بی‌تردید ادامه فعالیت موتمن در آن فضاها می‌توانست موفقیت تضمین‌شده‌تری برایش در پی داشته باشد؛ اما از اینکه در ژانرهای گوناگون فیلم ساخته -که حتی برخی‌شان را دوست هم ندارد- پشیمان نیست. موتمن می‌گوید: «اینکه یک فیلمساز همیشه یک جور فیلم بسازد، خیلی خسته‌کننده است. حداقل اینکه ذات من این‌جوری نیست. یعنی می‌خواهم فیلم‌های متفاوتی بسازم.»  به عقیده فرزاد موتمن اینکه منتقدان به بعضی از فیلم‌ها بیشتر علاقه دارند، به این معنی نیست که آنها فیلم‌های بهتری هستند و منتقدان درست می‌گویند: «من امسال فیلمی داشتم به نام «سراسر شب» که مورد حمله بعضی از منتقدان قرار گرفت. حمله منتقدان اما به جای ناراحتی، مرا خوشحال‌تر می‌کرد. مثلا نقدهایی که در برنامه «هفت» انجام شد، واقعا برایم رضایت‌بخش بود. چون تقصیر من نبود که منتقد ما فیلم نمی‌بیند و سواد سینمایی ندارد و حتی مثلا نمی‌فهمد که این فیلم نوعی ادای دین به فیلم «آلفاویل» گدار است. برای همین هم وقتی می‌بینم که منتقد ما این آگاهی را ندارد، نسبت به کار خودم مشکوک نمی‌شوم. چون من کارم را آگاهانه انجام می‌دهم و دقیقا می‌دانم چه می‌کنم، بنابراین بعضی از واکنش‌های منفی برای من مثبت هستند و نشان می‌دهند که من کارم را درست انجام داده‌ام.»  فرزاد موتمن می‌گوید: «بعضی از این منتقدان به کلی از موضوع دور و پرت هستند. یعنی با چیزی بزرگ شده‌اند و با همان هم دارند ادامه می‌دهند. احمقانه است که بخواهی فیلمی از گدار را بر اساس کتاب سید فیلد نقد کنی.»