«همه اینجا از آمریکایی‌ها متنفر بودند»

فرشته کیانی، شهروندآنلاین: پرچم‌های سفید در باغستان‌های سیب این دهکده آرام و محصور در میان کوه‌ها، افراشته‌ شده‌اند؛ آنها نقاط دقیق کشته‌شدن افغانستانی‌ها را در حملات هوایی ایالات متحده نشان می‌دهند. در مرکز این روستا ساختمانی ویرانه دیده می‌شود که زمانی مغازه‌ها را در خود جای داده بود. پایین جاده خودرویی خراب و زنگ‌زده جا خوش کرده؛ آنجا هم پرچم‌های سفید خودنمایی می‌کنند.

آنها یادآور میراثی هستند که ایالات متحده در بسیاری از مناطق روستایی سراسر افغانستان به‌ جا گذاشته است.

ذبیح‌الله حیدری 30 ساله می‌گوید: «همه اینجا از آمریکایی‌ها متنفر بودند. آنان غیرنظامیان را کشتند و فاجعه آفریدند.» مغازه او در حمله هوایی سال 2019 ویران شد و 12 روستایی کشته شدند.



ممکن است در کابل و دیگر شهرهای افغانستان، آمریکا برای زمینه‌سازی دودهه پیشرفت در حقوق زنان، رسانه‌های مستقل و سایر آزادی‌ها در خاطر بماند، اما در مناطق دورافتاده کشور، میادین اصلی طولانی‌ترین جنگ آمریکا، بسیاری از افغانستانی‌های آمریکا را در درجه نخست با درگیری، وحشیگری و مرگ به یاد می‌آورند.

اینجا، در ولایت «میدان وردک»، 25 مایلی جنوب‌غربی پایتخت، ارتش آمریکا، سیا و نظامیان افغانستانی که مسلح و آموزش‌دیده بودند، سال‌ها با طالبان جنگیدند. روستاییان و کشاورزان در تبادل آتش گرفتار شدند. بسیاری از آنان قربانی عملیات ضد تروریسم آمریکا، حملات هواپیماهای بدون سرنشین و نبردهای مسلحانه شدند.

بازدید از روستای سینزای (Sinzai) و پیرامون شهرستان «نرخ» در ولایت «میدان وردک»، تصویری از زندگی در مناطق روستاییِ افغانستانِ پساآمریکا، به‌دست می‌دهد؛ مناطقی که تقریبا سه‌چهارم جمعیت کشور را در خود جای داده است، جایی که صلح بعد از 20سال جنگ آشکار شده است. این سفر سرنخ‌هایی از نحوه حکومت طالبان بر کشور ارایه کرد و توضیح داد چگونه طالبان توانستند قدرت را به‌ سرعت در سراسر افغانستان به‌ دست بگیرند.

ممکن است در کابل و دیگر شهرهای افغانستان، آمریکا برای زمینه‌سازی دودهه پیشرفت در حقوق زنان، رسانه‌های مستقل و سایر آزادی‌ها در خاطر بماند، اما در مناطق دورافتاده کشور، میادین اصلی طولانی‌ترین جنگ آمریکا، بسیاری از افغانستانی‌ها آمریکا را در درجه نخست با درگیری، وحشیگری و مرگ به یاد می‌آورند.

تاکتیک‌های خشن نیروهای آمریکایی و متحدان افغانستانی‌شان و فساد و ناکارآمدی دولت افغانستان که آمریکا از آن حمایت می‌کرد، محرک روستاییان بود. مطالبه هرگونه عدالت یا غرامت از ارتش آمریکا یا دولت افغانستان دشوار بود؛ بنابراین کشته‌شدنِ بستگان آنان و پاسخگونبودن، بسیاری از روستاییان را به‌سمت حمایت از طالبان سوق داد!

مسلما طالبان روستاییان را با خشونت خاص خود و ترس و ارعاب کنترل می‌کردند، اما جامعه روستایی افغانستان عمدتا محافظه‌کارند و بیشتر ساکنانش با تفسیر تند طالبان از اسلام موافقند. روستاییان هرگز نتوانستند چهره دیگر آمریکا را ببینند. تقریبا چیزی از میلیاردها دلار کمک آمریکا که به افغانستان ریخته شد، به سینزای، که کمتر از دوساعت رانندگی با کابل فاصله دارد، نرسید. آژانس ناظر خودِ دولت آمریکا به این نتیجه رسید که تلاش‌های بازسازی خارج از پایتخت با ناامنی، فساد و ناکارآمدی خنثی شد. خانه‌ها در سینزای و روستاهای مجاور هنوز برق و آب لوله‌کشی ندارند.

خان محمد، مالک 32ساله مغازه‌ای خارج از محوطه رهاشده ارتش آمریکا در مرکز شهرستان «نرخ» گفت: «آمریکایی‌ها چیزی برایمان نگذاشتند، فقط آن پایگاه خالی!»

با این‌حال، با خروج نیروهای آمریکایی و سقوط دولت اشرف غنی، رئیس‌جمهوری افغانستان، اکنون آرامشی برقرار شده است، چیزی که روستاییان در دودهه گذشته انتظارش را نداشتند. با پایان درگیری و کنترل طالبان، خشونت‌ها متوقف شده است. محمد عمر، پیشوای این روستا، در مقابل مسجدی که آثار گلوله بر آن هویدا بود، گفت: «تغییر عمده این است که اکنون آرامش و امنیت وجود دارد و کشتار مردم متوقف شده است. اکنون می‌توانید آزادانه به هر مکانی بروید. مرگ ناپدید شده است.»

اما هرگونه احساس آرامش با مصائب جدید تعدیل می‌شود. تصدی طالبان باعث مسدودشدن وجوه بانک مرکزی افغانستان و کمک‌های بشردوستانه شد. موسسات خیریه بین‌المللی از منطقه خارج شده‌اند و اقتصاد در حال سقوط آزاد است.حیدری می‌گوید: «هیچ حمله هوایی، حمله ناگهانی شبانه و بمب‌گذاری وجود ندارد، اما اکنون مشکل این است که نه کار هست، نه پول. مردم اینجا با گرسنگی روبه‌رویند!»

نیروی طالبان هنگام گشت‌زنی در کابل. Photograph: Wakil Kohsar/AFP/Getty Images سابقه حملات مرگبار

سال‌ها قبل از حمله هوایی که مغازه حیدری و 16 کسب‌وکار دیگر را نابود کرد، مردم وردک پر از ناخشنودی بودند. اعتراضات سراسری در سال 2009 پس از آن فوران کرد که گفته شد سربازان آمریکایی در حمله به وردک یک قرآن، مقدس‌ترین متن اسلام، را آتش زده‌اند. ارتش آمریکا این اتهام را رد کرد. تیمی از نیروهای ویژه ارتش (A-team) متهم شد به کشتن حداقل 18 غیرنظامی افغانستانی در فاصله سال‌های 2012 تا 2013 که باعث شد حامد کرزی، رئیس‌جمهوری، دستور دهد این تیم از ولایت وردک خارج شود و پنتاگون تحقیقات خود را آغاز کند.

پنجم آگوست 2011، جنگجویان طالبان یک هلیکوپتر نظامی شینوک را در جنوب استان وردک سرنگون کردند؛ 31 پرسنل نظامی آمریکایی، هفت عضو نیروهای امنیت ملی افغانستان و یک مترجم افغانستانی کشته شدند. تا سال 2015، نیروهای آمریکایی دیگر در این استان مستقر نبودند. با وجود این، جنگ شدت گرفت. نیروهای ملی افغانستانی مورد حمایت آمریکا و نیروهای مستقر در روستا، شامل حداقل یک گروه شبه‌نظامی تحت کنترل سیا، در شهرستان «نرخ» با طالبان می‌جنگیدند.

طالبان در آن زمان، بخش اعظم شهرستان «نرخ» را در کنترل داشتند. دولت هم در مرکز این شهرستان مستقر بود. روستاییان در این بین گرفتار شده بودند. حتی کارهای معمولی تبدیل به مسائل مرگ و زندگی می‌شد! به‌عنوان مثال، اگر حیدری ریش‌اش را بتراشد، آیا طالبان او را وفادار به بیگانگان و دولت می‌دانند؟ اگر ریش بگذارد، آیا دولت یا نیروهای آمریکایی او را جاسوس می‌انگارند؟ او گفت: «هر وقت خانه را ترک می‌کردیم، به خانواده‌هایمان می‌گفتیم: خداحافظ. نمی‌دانستیم آیا زنده می‌مانیم که به خانه برگردیم یا نه!»

خانواده شیر محمد آوریل 2019 در خانه خود در روستای سرمرده (Sarmarda) بودند که نیروهای نظامی افغانستان به آنجا حمله کردند. محمد گفت وقتی پسرش حاضر به بیرون آمدن از خانه نشد، آنها به خانه حمله هوایی کردند. پسرش، همسر پسرش، سه فرزند آنان و دو تن از بستگان‌شان کشته شدند. تنها بازمانده نوه‌اش بود که اکنون 11 سال دارد.

محمد گفت پسرش گاهی با طالبان ارتباط برقرار می‌کرد، مانند هر روستای دیگری، اما او جنگجو نبود. روزِ بعد از این حمله، طالبان فرصت را از دست نداد. محمد گفت روستاییان را جمع کردند و به آنان دستور دادند در اعتراض به آن حمله هوایی، آن هفت جنازه را به «میدان‌شهر» مرکز ولایت «میدان وردک» ببرند. در فیلم‌هایی که شبکه کابل‌نیوز نشان داد، برخی از روستاییان هنگام حمل اجساد کودکان در پارچه‌ای سفید، شعار می‌دادند: «چرا این؟ چرا این؟»

یک‌ماه بعد، حملات هوایی منجر به ویرانی مغازه‌های روستای سینزای شد و روستاییان را در مناطق مختلف آن کُشت. روستاییان گفتند در آن زمان، آنان صدای هواپیماهای بدون سرنشین و بمب‌افکن‌های آمریکایی را در حال گردش در آسمان، تشخیص می‌دادند. حیدری گفت: «آمریکایی‌ها بودند؛ هیچ‌کس چنین پهپادها و هواپیماهای مدرنی نداشت.» روستاییان برای شکایت و جبران خسارت واردشده به مغازه‌هایشان به دفتر فرمانداری رفتند، اما هیچ خبری نشد؛ این، بر نارضایتی‌ و خشم‌شان افزود.

روستاییان اذعان کردند دو نفر از کشته‌شدگان اعضای طالبان بودند، اما گفتند 10 نفر دیگر غیرنظامی بودند. این خشمگین‌ترشان می‌کرد. احمدخان که مغازه‌اش را در این حمله هوایی از دست داد، گفت: «هر زمان که آمریکایی‌ها به اینجا می‌آمدند و حملات یا هرگونه عملیاتی علیه طالبان انجام می‌دادند، کورکورانه و بدون تشخیص و فرق‌گذاری به‌سمت هر کسی شلیک می‌کردند. به همین دلیل همه ما از طالبان حمایت کردیم. آمریکایی‌ها مردم را می‌کشتند، در حالی که طالبان از آنان محافظت می‌کردند.»

بر اساس اطلاعات موسسه غیرانتفاعی «اقدام علیه خشونت مسلحانه»، مستقر در لندن، که داده‌های سازمان ملل را تجزیه‌ و تحلیل کرد، بین سال‌های 2016 تا 2020 ، بر اثر حملات هوایی بین‌المللی و افغانستانی 2هزار و 122 غیرنظامی کشته و یک‌هزار و 855 نفر در سراسر افغانستان زخمی شدند. آمار ارتش آمریکا درباره تلفات غیرنظامیان بسیار کمتر از داده‌های سازمان ملل است!

نیروهای طالبان در محله «وزیر اکبر خان» در شهر کابل گشت می زنند. Photograph: Rahmat Gul/AP زندگی تحت لوای طالبان

در کابل، افغانستانی‌ها منتظرند تا ببینند طالبان چگونه حکومت خواهند کرد. اما اهالی سینزای قبلا فهمیده‌اند. زندگی تحت قوانین محکم شریعت اداره می‌شود که روستاییان از آن استقبال می‌کنند. محمد عمر، پیشوای روستا، می‌گوید: «چنین چیزی در اینجا پذیرفتنی است، زیرا الهی است و بر اساس ارزش‌های افغانستانی ماست.»

دختران فقط تا کلاس ششم تحصیل می‌کنند. به گفته روستاییان، ده‌ها سال قبل از اینکه طالبان نخستین‌بار در سال 1996 به قدرت برسند، هیچ زنی در اینجا به دبیرستان یا دانشگاه نرفته بود. در مسیرهای سنگلاخی و آسفالت‌نشده، زنان با برقع آبی که سر تا پایشان را می‌پوشاند، ظاهر می‌شوند. ممکن است کودکی آنان را در روستا همراهی کند، اما محدودیت‌هایی وجود دارد. عمر توضیح داد: «زن نمی‌تواند به‌ تنهایی و بدون اینکه شوهر یا پسرش او را همراهی کند، به شهر برود.»

موسیقی و دیش ماهواره ممنوع است، اما برخی از مردم تلویزیون دارند، با استفاده از تنها نیروی برق که انرژی خورشیدی است؛ آنتن معمولی برای دریافت تصویر وجود ندارد. عروسی‌ها تفکیک‌شده است و فقط زنان در بخش خود سرودهای سنتی می‌خوانند.

روح‌الله 22 ساله، نوه شیرمحمد، که مانند بسیاری از افغانستانی‌ها از یک نام استفاده می‌کند، گفت: «اگر در ملأعام به موسیقی گوش دهیم، طالبان ما را لَت‌وکوب می‌کنند.»

طالبان دارای یک سیستم دادگاه سه‌ سطحی و نیروی پلیسی است که معمولا جنگجویان بدون یونیفرم هستند. سارقانی که نخستین‌بار مرتکب جرم شده‌اند، در ملأعام شلاق می‌خورند. هیچ‌کس نمی‌تواند زمانی را به‌ خاطر بیاورد که مجازات قطعِ دست بود، طبق دستور شریعت. طالبان از روستاییان مالیات می‌گیرند که معمولا 10درصد از تولیدات کشاورزی یا درآمد مغازه آنان است.

طالبان با استانداردهای سختگیرانه خود، نسبتا آسان‌گیر بوده‌اند تا از دلزدگی و رویگردانی روستاییان جلوگیری کنند. روستاییان ممکن است در خانه خود با تلفن هوشمند گوش به موسیقی بدهند یا فیلم تماشا کنند. عمر گفت برخی مخفیانه دیش‌های ماهواره دارند.

طالبان مردان را ملزم به داشتن ریش بلند نکرده‌اند. ساکنان گفتند پلیس اخلاق طالبان در روستا گشت می‌زند، اما آنان به جای استفاده از زور، در مورد دستورات خود نصیحت و موعظه می‌کنند.

اکنون که طالبان این کشور را کنترل می‌کنند، باید دید آیا در سینزای سختگیرتر خواهند شد یا خیر. اکنون طالبان از شکوه و عظمت خود لذت می‌برند. مولوی شفیع‌الله ذاکر 33 ساله گفت: «این پیروزی دستاوردی برای همه مردم است.» خشم از حملات هوایی و شبانه، این سینزایی را آنقدر برآشفت که به قیام برای جهاد علیه آمریکایی‌ها پیوست. او که حالا نماینده طالبان در سینزای است، می‌گوید: «افرادی که دو دهه می‌شود یکدیگر را ندیده‌اند، حالا برای دیدن یکدیگر به اقصی‌نقاط کشور سفر می‌کنند.»

بر اساس اطلاعات موسسه غیرانتفاعی «اقدام علیه خشونت مسلحانه»، مستقر در لندن، که داده‌های سازمان ملل را تجزیه‌ و تحلیل کرد، بین سال‌های 2016 تا 2020، بر اثر حملات هوایی بین‌المللی و افغانستانی 2هزار و 122 غیرنظامی کشته و یک‌هزار و 855 نفر در سراسر افغانستان زخمی شدند. آمار ارتش آمریکا درباره تلفات غیرنظامیان بسیار کمتر از داده‌های سازمان ملل است!

اما او بر این باور است که طالبان با چالش‌های بزرگی روبه‌رویند. فقر که در اینجا ریشه‌دار و عمیق است، بدتر می‌شود. قیمت غذاهای اساسی در حال افزایش است. معدود آژانس‌های امدادی غربی که غذا، مراقبت‌های بهداشتی و سایر ملزومات را ارایه می‌کردند، رفته‌اند. فقط یک پزشک و یک ماما حضور دارند. دارو کمیاب است. عمر می‌گوید: «قبلا، چهار، پنج پزشک، یک مسئول تزریقات و یک پرستار در این روستا بودند که با آمدن طالبان، همه رفتند.»

«برخی به‌ سختی برای خانواده خود غذا تهیه می‌کنند. مردی می‌گفت چهار روز فقط سیب‌زمینی آب‌پز خورده است.» این را حیدری می‌گوید. این مسأله باعث خشم حیدری و دیگر مغازه‌داران از صاحبان قدرت و پول در کابل شده است. دوسال پس از آن حمله هوایی، آنان هنوز نتوانسته‌اند مغازه‌های تخریب‌شده خود را بازسازی یا خورد و خوراک مناسبی برای خانواده‌های‌شان تهیه کنند. در عین حال، آنان دیده‌اند که چگونه میلیون‌ها دلار به جیب پیمانکاران مشکوک و سیاستمداران فاسد در پایتخت سرازیر می‌شد. روستاییان می‌گویند آنان همان‌هایی بودند که با مساعدت ایالات متحده گریختند.

حیدری می‌گوید: «کسانی که کابل را ترک کردند، به‌ دلیل گرسنگی از افغانستان نرفتند. آنان ثروتی بسیار اندوخته‌اند و برای لذت‌بردن از زندگی مجلل در خارج از کشور، رفته‌اند. هیچ‌کس در اینجا آمریکایی‌ها را دوست ندارد، همچنین آنان را که رفته‌اند.»

به‌دنبال عدالت

اکنون نیروهای طالبان در جاده‌هایی پر از بَنرهایی که می‌گوید کشور عاری از سربازان خارجی است، گشت می‌زنند. آنان هر روز از کنار پایگاه سابق ارتش آمریکا که با نام «Combat Outpost Nerkh» شناخته می‌شد، در مرکز شهرستان «نرخ» می‌گذرند. پایگاهی که روزی سمبل قدرت ارتش ایالات متحده بود، اکنون به خرابه‌ای باستانی می‌ماند!

میراث آمریکا در اینجا شکرالله ابراهیم خیل را آزار می‌دهد. برادر کوچک‌ترش، نصرت‌الله، آنگونه که گفته می‌شود قربانی تیم نیروهای ویژه ارتش (A-team) بود. او گفت نیروهای ویژه به خانه‌شان حمله کردند و در شبی سرد برادرش را گرفتند و به این پایگاه آمریکا بردند. خانواده برای آزادی‌اش از بزرگان طایفه کمک خواستند. دو روز بعد، جسد نصرت‌الله با آثار شدید شکنجه، در نزدیکی پلی پیدا شد. ماه‌ها بعد، بقایای اجساد 10 روستایی گمشده افغانستانی در قبرهایی نزدیک این پایگاه کشف شد.

ارتش آمریکا این اتهامات را رد کرد. دوسال بعد، تحقیقات جنایی دوباره از سر گرفته شد. خیل گفت او را برای شهادت‌دادن برابر دولت، مقامات آمریکایی و سازمان ملل به کابل فراخواندند، اما بعد از بازگویی حادثه، دیگر خبری نشد.

خیل گفت: «خواسته ما مجازات مسببان آن کشتارها بود. عدالت اجرا نشد، غرامتی هم به خانواده‌های قربانیان پرداخت نشد. حالا که همه آنان رفته‌اند، چه می‌توان کرد؟»

منبع: واشینگتن‌پست