روزنامه وطن امروز
1400/07/17
تلویزیون را با سریال میشناسند
تصاویر تازهای که از سریال سلمان فارسی منتشر شده است، حجم کار انجامشده در این پروژه را بیش از پیش نمایان میکند؛ سریالی که به نظر میرسد همردیف دیگر آثار ماندگار داوود میرباقری پس از نمایش در ذهنها و خاطرهها باقی خواهد ماند. به گزارش «وطنامروز»، فرآیند تولید سریال سلمان فارسی کمی طولانی است و هنوز به سبک و سیاق پیشین ادامه دارد. (پیشتر در «وطنامروز» به تلاشی که لازم است برای سرعت دادن به کارهای تاریخی مدنظر قرار بگیرد، اشاره کرده و تاکید کردیم سیر صنعتیسازی در فیلم و سریال باید جدی گرفته شود.) با این همه به نظر میرسد ظرافت ویژهای در پرداخت فضا، شخصیتها و سیر داستان به کار بسته شده است. تصاویری که بتازگی از این پروژه منتشر شده گویای این ظرافت است. به این بهانه گزاره مهمی برای طرح در نظر میآید. آن هم با توجه به شرایط ویژهای که تلویزیون در هفتههای اخیر دارد. تغییر مدیریت در صداوسیما، وضعیت تازهای را برای رسانه ملی به وجود آورده است. امیدهایی نیز درباره برخی تحولات در حوزه خبر و سیاستگذاری بخشهای تحلیلی وجود دارد. با این همه تاکید بر این مهم که کارویژه رسانه ملی چه باید باشد، لازمتر از همیشه است، چرا که همیشه در شرایط اینچنینی، ممکن است برخی رسانهها یا کاربران شبکههای اجتماعی که هیچ جمعی را نمایندگی نمیکنند، با فضاسازی اولویتهای اقلیت را به جای اولویتهای اکثریت جا بزنند و مسیر تحول را با چالشهایی بیکارکرد مواجه کنند. بیتردید یکی از کارویژههای همیشگی تلویزیون انجام پروژههایی است که بخشهای خصوصی و غیرخصوصی دیگر نه انگیزهای برای انجام آنها دارند و نه ممکن است بودجهای برای آن داشته باشند. از این جنبه هم میشود به ماجرا نگاه کرد که اکثریت مردم ایران، تلویزیون را به عنوان رسانه اصلی خود برگزیدهاند و رسانههای دیگر حتی اگر مخاطبی داشته باشند، کسر و فرعی از مخاطب ثابت تلویزیون است. این مخاطب هم آثار فاخری میخواهد. ممکن است در شبکه نمایش خانگی آثار فاخری تولید شود اما برای مخاطب شبکه نمایش خانگی است، نه مخاطب تلویزیون. با تاکید بر این ظرفیت، تلویزیون باید جایگاه خود را بهتر از قبل درک کند. اگر رسانه ملی قرار است صدای بیصداها باشد، باید برای آنها نیز برنامه تولید کند، دغدغههای آنها را بشناسد و از این قشرزدگی فعلی خارج شود؛ قشرزدگیای که متاسفانه در نگاه برخی مدیران تلویزیون همواره وجود داشته است. اینکه مثلا فیلم و سریال با مخاطبی حداکثریتر از حوزههای دیگر، در اولویتهای بعدتر از برخی مطالبات توئیتری و اینستاگرامی قرار میگیرد، نشان میدهد هنوز نگاهها به این حوزه پرمخاطب تصحیح نشده است؛ حوزهای که دارای عمق اثرگذاری در طولانیمدت و ایجاد اعتبار برای ساختار تلویزیون است. در تعریف تازه از سرگرمی، وجه سریال را باید پررنگتر از برنامه دید، بویژه سریالهایی که شبکه نمایش خانگی سراغ ساخت آنها نمیرود. به اعتبار خود نظرسنجیهای تلویزیون، کممخاطبترین سریالهای شبانه صداوسیما، از قریب به اتفاق برنامههایی که در قالبهای مختلف تولید میشوند، پرمخاطبترند. جز در موارد استثنایی مانند «عصر جدید» و غیر از برخی مسابقات فوتبال، سریالهای شبانه با هیچ برنامه دیگری از منظر مخاطب قابل قیاس نیستند. حالا اگر این سریالها با کیفیتی بیشتر از همیشه و عمیقتر و استراتژیکتر از پیش تولید شوند، میتوانند جایگاه تلویزیون را ارتقا ببخشند. به عبارت دیگر، رئیس فعلی صداوسیما اگر میخواهد پس از پایان دوره 5 ساله به عنوان پایهگذار تحولی نسبت به عصر پیشین خود شناخته شود، باید به محور فیلم و سریال به عنوان یکی از پایههای ارتقا توجه ویژه داشته باشد. پروژههایی مانند سلمان فارسی و موسای پیامبر(ع)، ظرفیت بیشتری برای ارتقای جایگاه تلویزیون دارند. این سریالها با مخاطبان بینالمللی میتوانند رکوردهایی در حوزه نمایش و فیلم و سریال را به دست آورند که از طریق پلتفرمهای دیگر قابل دستیابی نیست. اگر چه باید فعالیت تبلیغاتی در این باره را نیز قوت بخشید و از ظرفیتی که مثلا پس از پخش فیلم یوسف پیامبر در کشورهای منطقه به وجود آمد، استفاده کرد. بر اساس آنچه گفته شد، پروژههای فاخر را نباید محدود به این دو اثر کرد و مدیریت جدید صداوسیما باید برنامهریزیهای ویژهای را برای تولید آثار تاثیرگذار در دوران خود آغاز کند. *** مسیری که سلمان میرود سریال سلمان فارسی با سیری در آیین مزدک و مانی، با جستوجو در فرق و طرق مسیحی و با زیست در جوار قوم یهود، سرانجام به حقانیت و کمال اسلام شهادت میدهد و این کشف دوباره، جستوجوی توأمان آفاقی و انفسی برای تماشاگر است تا او نیز از این رهگذر، سیری استعلایی را تجربه کند. در گزارش تازهای که فارس از پروژه سلمان فارسی منتشر کرده، آمده است: پروژه سلمان فارسی، پروژه حکمرانی است با تمسک به آموزههای اسلامی و توسل به مصداق شریف وجود علی بن ابیطالب. همچنان که نام سلمان فارسی، اشاره به روزبهای دارد که در سرزمین حجاز، سلمان نام میگیرد و از آن سو، به یادمان میآورد که این گوهر از سرزمین فارس میآید، هم خودش و سلوکش ایرانی- اسلامی است و هم تمدنی که آرزویاش را دارد، ایرانی و اسلامی است و اینجاست که سریال سلمان فارسی، فراتر از تاریخ و روایت گذشته، طرحی است برای آینده و پیشنهادی برای فردایی بهتر. در کنار این ابعاد اصیل معنایی، «سلمان فارسی» بزرگترین پروژه فرهنگی، رسانهای و هنری در ۴۳ سال گذشته است که در مرکز سیمافیلم ساخته میشود. این نخستینبار است که رسانه ملی، ایران پیش از اسلام را تصویر میکند. تمدن ساسانی، وقتی مابهازای تصویری و نمونههای پیشین ندارد، جستوجوی بسیاری را میطلبد؛ چشم دوختن به منابع مکتوب و پژوهش در اماکن تاریخی و اشیای باقیمانده از آن روزگار، طراحیهای مکرر و تخیل در چارچوب تاریخ. حتی پروژه عظیم «مختارنامه» نیز به دلیل تمرکز بر یک برهه تاریخی و مکانهایی در بستر یک جغرافیا و تمدن، اجرایی به مراتب مختصرتر داشت. دقیقا به دلیل همین چشماندازهای اجرایی بود که تولیدش ۲۰ سال به تأخیر افتاد. جستوجویی ساده نشان میدهد متن آن در ۱۳۷۸ تحویل سازمان صداوسیما شد و پس از وقفهای ۲ دههای با پیگیریهای مستمر و پرتلاش مدیریت مرکز سیمافیلم در زمستان ۱۳۹۸ کلید خورد و کاری ناتمام به کارستانی عملیاتی مبدل شد. کمی پس از آغاز تصویربرداری سریال سلمان فارسی، ویروس کرونا جهان را درنوردید و بر تولید و پخش آثار نمایشی مُهر رکود زد. تعطیلی پروژهای با آن ابعاد، آن هم پس از پیشتولیدی یکساله، چشمانداز روشنی از احیای دوباره را ترسیم نمیکرد. از این رو، با گماردن تیم پزشکی و مسؤولان بهداشتی و با رعایت دقیق پروتکلها، تاکنون این پروژه دینی متوقف نمانده و تولید آن به رغم جابهجاییهای گسترده مکانی و نیروی بیشمار انسانی تداوم یافته است و همه چیز مطابق برنامهریزی اعلامی و پیشبینی آغازین پیش رفته است. «سلمان فارسی» از کرمان آغاز شد. به قشم رفت و سال ۹۹ را در شاهرود آغاز کرد. شهرک نور (جاده قم) و آذربایجان شرقی و ارس، مسیرهای بعد این کاروان بودند؛ سیری که با سفر به ارمنستان، ابعادی فرامرزی مییابد؛ چنان که در کنار بازیگران بنام ایرانی، تاکنون از کشورهای گوناگون، بازیگران بسیاری در برابر دوربین میرباقری قرار گرفتهاند؛ از مراکش گرفته تا یونان. نکته مسرتبخش دیگر، بسنده نکردن به شیوههای سنتی و بهرهگیری از امکانات دیجیتال در تولید این اثر است. چنانکه در فصل دریاییها در کنار کشتیهای عظیمی که در شاهرود ساخته شدند، به مدد فناوریهای رایانهای، سفر دریایی حضرت سلمان به تصویر کشیده میشود. سال آتی، پایان دوران بیزانس و آغاز اجرای ایران ساسانی است؛ فصلی بزرگ که مسائل پیچیدهای در حوزه ساختوساز، اشیای صحنه، مکانیابی و سایر ملاحظات اجرایی دارد. عبور از این گذرگاه دشوار و تداوم تولید این سریال، با عنایت به استراتژیک بودن آن، آزمونی بزرگ برای سازندگان و رسانه ملی خواهد بود.