غزل های حافظ با آواز شجریان راز محبوبیت کاووسی و وداع با خالق نقاشی های سهل ممتنع


 
 
 


جان گرفتن غزل‌های حافظ با آواز شجریان
گفت‌وگو با دکتر ابوالقاسم قوام، دکتر محمدجعفر یاحقی و دکتر شاهین فرهت در نخستین سالروز درگذشت استاد محمدرضا شجریان 
 
آرانیان / انتصاری - امروز اولین سالروز درگذشت چهره ماندگار موسیقی و آواز ایرانی، استاد محمدرضا شجریان است؛ شخصیتی که به واسطۀ هنرش توانست ذهن و زبان عموم  مردم  ایران را با شعر و ادبیات فارسی آشنا کند. استاد شجریان طی سال‌ها فعالیت هنری، آثار بسیاری از شاعران بزرگ ادبیات فارسی را، از حافظ و سعدی و مولانا گرفته تا خیام و باباطاهر و ... در دستگاه‌های مختلف موسیقی ایرانی اجرا و از این طریق هنرش را جاودانه کرد. روحی که استاد شجریان در کالبد موسیقی ایرانی دمید، باعث شد که این میراث سترگ فرهنگی، فرایند تکامل و بالیدن خود را با شتابی قابل قبول طی کند و شاگردان و پیروان سبک استاد در این عرصه، زمینه را برای رونق بیش از پیش این هنر اصیل ایرانی فراهم ‌آورند. البته بدیهی است که باید مواضع هنری استاد شجریان را از  برخی از مواضع سیاسی   جدا کرد؛ هر چند که خود او نیز، برای فاصله گرفتن از این فضا، در مصاحبه‌ای با روزنامه ایران و به منظور جلوگیری از فعالیت برخی سوءاستفاده‌گران، تأکید کرده‌است: «شما فرض کنید هر نظامی؛ مثلا در نظام جمهوری اسلامی که همه آن را پذیرفتند، یک آدمی می‌آید یک کار اشتباهی می‌کند. ما به او تذکر می‌دهیم. این تذکر دلیل آن نیست که با نظام جمهوریت مخالفیم. این آدم اشتباهی کرده و دروغی گفته است، به او تذکری می‌دهیم. یا وقتی به یک نفر می‌گوییم تو حق توهین‌کردن به مردم را نداری، این در افتادن با کل نظام نیست. عده‌ای می‌خواهند سوءاستفاده کنند که چون این شخص به وزیر یا رئیس‌جمهور گفته این کار را اشتباه انجام دادی، پس این آدم با اصل جمهوری مخالف است که این ستم است.» در ادامه، گفت‌وگوی ما را درباره شخصیت والای هنری استاد شجریان، با دکتر شاهین فرهت، موسیقی‌دان شناخته شده معاصر و استادان ادب فارسی، دکتر محمدجعفر یاحقی و دکتر ابوالقاسم قوام می‌خوانید. 
 
رجوع شجریان به یک سنت تاریخیِ ادبی دکتر محمدجعفر یاحقی ،ابتدا از گذشتۀ شعر فارسی می‌گوید که شاعرانی مانند رودکی شعرشان را به همراه موسیقی اجرا می‌کردند و معتقد است شاید برای همین در زبان فارسی، واژۀ سرودن را برای شعر به کار می‌بریم. این استاد دانشگاه درباره تأثیر هنر استاد شجریان در آشنایی مردم جامعه با ادبیات فارسی می‌افزاید: «در روزگار ما کسانی مانند زنده‌یاد شجریان از موسیقی برای معرفی ادبیات استفاده کردند که این رجوع به یک سنت تاریخی است؛ سنتی که زبان حال ادبیات ماست و آن را به حال و روحیه احساسی انسان نزدیک می‌کند و اثر ماندگارتری می‌‌گذارد. مردم با بسیاری از غزل‌های حافظ از طریق آواز شجریان دمخور شدند. او نقش مؤثری در شیوع شعر حافظ داشته است. هرچند شعر حافظ به دلایل دیگر هم در بین مردم طرفدار دارد، ولی آن تأثیری که صدا و آهنگ خوش و موسیقی در روح انسان می‌گذارد، تأثیر دیگری است. بنابراین، باید گفت اهتمام زنده‌یاد شجریان برای انتخاب شعرهای ناب فارسی از حافظ، سعدی، مولانا، خیام، باباطاهر، سایه و شفیعی‌کدکنی، در انتشار آثار ادبی مؤثر بوده و آن را جاودانه کرده‌است». خوانندۀ بافرهنگِ شعرشناس دکتر ابوالقاسم قوام، استاد ادبیات فارسی هم در ابتدا از آشنایی بیش از پنجاه ساله‌اش با آثار استاد شجریان می‌گوید و این‌که او فرصت‌های زیادی پیدا کرد تا تبدیل به انسانِ فرهنگیِ تمام‌عیار شود. او دربارۀ خدمات استاد شجریان به شعر و ادبیات فارسی می‌گوید: «زنده‌یاد شجریان با فرهنگ ایرانی پیوندی عمیق داشت. شعر فارسی آینه تمام‌نمای فرهنگ ایرانی است. شاعران سرآمد شعر فارسی از قدیم و جدید جلوه‌های مختلف فرهنگ ایرانی را انعکاس داده‌اند و استاد شجریان این جنبه‌های فرهنگ ایرانی را جذب کرد. او درک و فهم عمیقی از شعر به لحاظ محتوایی و ظرافت‌های ادبی داشت. مصاحبت طولانی با هوشنگ ابتهاج و شفیعی‎کدکنی و... به این درک و دریافت کمک و هوش و ذوق و غنای فرهنگی او را تقویت کرد. این باعث شد نمونه‌های عالی شعر فارسی را با صدای خوشی که داشت، بخواند. زنده‌یاد شجریان تنها اشعار عاشقانه را نخوانده، بلکه موضوعات مختلف شعر فارسی از جمله عارفانه و اجتماعی را اجرا کرده‌است. کار مهم استاد شجریان این بود که نمونه‌های شعر فارسی را که برای عموم معرفی‎شده نبود، با آواز در اختیار همگان قرار داد و با ذهن و زبان آن‌ها آشنا کرد. از رهگذر آثار زنده‌یاد شجریان می‌توان بهترین گزیده‌ها و منتخب‌ها را از شعر فارسی تهیه کرد. به عنوان مثال، آن‌چه از سعدی خوانده بهترین نمونه‌هاست؛ همین‌طور آثاری که از حافظ، مولانا، باباطاهر، خیام و دیگران خوانده‌. او فقط اهل خواندن نبود و انتخاب شعرش هم حساب و کتاب داشت. شجریان خواننده بافرهنگِ شعرشناس ریشه‌داری بود. او غزل‌ِ انتخابی‌اش را مناسب‌سازی می‌کرد؛ به این معنا که خودش را ملزم نمی‌کرد همه ابیات را بخواند؛ مثلاً وقتی می‌خواست غزلی از سعدی یا حافظ بخواند، ابیاتی را کنار می‌گذاشت و بعد با توجه به حال و هوای حاکم بر شعر، یک دستگاه انتخاب و ابیات غزل را متناسب با گوشه‌ها، پس و پیش می‌کرد و وضعیت عاطفی هر بیت را با گوشه‌ها تطبیق می‌داد. وقتی برای اجرای غزل «یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد» دستگاه همایون و گوشه بیداد را انتخاب می‌کند، تناسب حس حسرت غزل با دستگاه همایون و گوشۀ بیداد نشان‌دهندۀ شناخت او از شعر و موسیقی است.» دقت شجریان در درست خواندنِ اشعار این پژوهشگر ادبیات فارسی در ادامه از دقت نظر و توجه استاد شجریان در درست‌ خواندن اشعار فارسی می‌گوید: «من در میان آثار ایشان غلط‌خوانی در شعر به خاطر ندارم. با این که کارهای زنده ایشان و خوانده‌های فضای خصوصی‌شان را بسیار شنیده‌ام، ولی غلط‌خوانی از ایشان به یاد ندارم». دکتر قوام در پاسخ به این سوال که چرا زنده‌یاد شجریان به سراغ خواندن اشعار شاهنامه فردوسی نرفت، این‌طور گفت: «موسیقی دستگاهی ایرانی، حماسی نیست و متناسب با حال و هوای شعر بزمی است. شعر فردوسی رزمی است و به لحاظ حال و هوا و حس، با موسیقی دستگاهی تناسب ندارد. ضمن این‌که نکته‌ای را از یکی از دوستان قدیمی زنده‌یاد شجریان درباره این موضوع شنیده‌ام که ایشان گفته‌اند: ابیات شاهنامه فردوسی داستانی و به هم پیوسته است و ما در داستان مانند غزل، فرصت انتخاب و گلچین ابیات را نداریم.» ویژگی‌  منحصر به فرد موسیقایی دکتر شاهین فرهت، استاد محمدرضا شجریان را خواننده‌ بزرگی می‌داند و درباره ویژگی‌های منحصر به فرد وی می‌گوید: «محمدرضا شجریان یکی از پرتکنیک‌ترین خواننده‌های معاصر در زمینه ردیف موسیقی ایرانی است. او قدرتی خداداد در حنجره و توانایی در آواز داشت که از جهت وسعت صدایی هم، بسیار وسیع بود و در عین حال که به ردیف موسیقی ایرانی وارد بود، تجربه بسیار بالایی داشت. شجریان از زمان جوانی، در بعضی از برنامه‌های گل‌ها، بعد از مرحوم پیرنیا حضور داشت، در برنامه برگ سبز شرکت کرد و بعدتر، این روند را با اجرای کنسرت‌های بسیار جدی در موسیقی ایرانی ادامه داد. او در این کنسرت‌ها، ردیف را با آواز در تمام دستگاه‌ها که برنامه سنگینی بود، به خوبی اجرا کرد.» شبیه رضاقلی‌میرزا ظلّی توانایی استاد شجریان در تکنیک، بسیار بالا بود. این را شاهین فرهت می‌گوید و در توضیح این ویژگی آن مرحوم می‌افزاید: «البته تُن صدای شجریان، به زیبایی صداهایی مثل بنان یا قوامی نبود، ولی از جهت تکنیک، واقعاً قابل مقایسه با خوانندگان قدیمی مثل رضا قلی میرزا ظلی، خواننده و استاد موسیقی سنتی ایران و در ارتباط با موسیقی ردیف و توانایی‌های این عرصه، به خصوص از جهت تکنیکی بسیار بالا بود. خوشبختانه شجریان در زمانی زندگی کرد که دستگاه ضبط صدا وجود داشت و اکنون آثارش در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد. همین که امروز آثار شجریان به عنوان یک خواننده توانا، می‌تواند مورد توجه، بهره‌برداری، تقلید و بهره‌گیری از سبکش قرار گیرد، نکته مثبتی است.»           به بهانه درگذشت علی گلستانه، منظره‌نگار نامدار ایرانی خالق نقاشی‌های «سهلِ ممتنع»   گروه ادب و هنر-محمد گلستانی معروف به علی گلستانه، از نقاشان نامدار و یکی از ارکان مهم رویدادهای معاصر هنر ایران، بامداد چهارشنبه گذشته، در 81 سالگی و بر اثر بیماری کرونا درگذشت. به گزارش ایرنا، وی آموزش نقاشی را در نوجوانی، نزد اصغر پتگر آغاز کرد و برای تحصیلات مقدماتی، به دبیرستان جم قلهک رفت و در آن‌جا با عباس کیارستمی همکلاس شد. گلستانه در سال ۱۳۳۸ دیپلم گرفت و همراه با کیارستمی به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران راه یافت. پرتره و پیکره‌ انسان، همواره از اصلی‌ترین دغدغه‌های علی گلستانه بود. او با به تصویر درآوردن تک‌چهره‌هایی از دوستان و اطرافیانش همچون فروغ فرخزاد(شاعر)، لیلی گلستان (گالری‌دار)، پرویز ملکی (گالری‌دار)، زویا پیرزاد(نویسنده)، مصطفی دشتی(نقاش)، سیمین بهبهانی(شاعر)، ژیلا ایپکچی (تدوین‌گر)،  محمد مقدم (زبان‌شناس)   و دیگران، وجهی دیگر از کارش را بازگو کرد. هادی مظفری، مدیرکل هنرهای تجسمی در پیامی به مناسبت درگذشت علی گلستانه نوشت: متاسفانه جامعه هنری یک‎بار دیگر استاد مسلمی را از دست داد . فقدان استاد علی گلستانه را به خانواده محترم آن مرحوم ، جامعه هنری و علاقه‌مندان و دوستدارانش تسلیت می‌گویم . وی ادامه داد: از خداوند منان، علو درجات الهی برای آن مرحوم و صبر جمیل برای بازماندگان را خواستارم؛ به حتم نام و آثار علی گلستانه در فرهنگ و هنر ایران‌زمین پایا و ماندگار خواهد بود . احسان آقایی، رئیس موزه هنرهای معاصر تهران نیز، درگذشت علی گلستانه هنرمند نقاش را به جامعه هنری و خانواده آن هنرمند تسلیت گفت. احسان آقایی در پیامی به مناسبت درگذشت علی گلستانه گفت: هرچند منظره‎نگاران ایرانی از محمودخان ملک‌الشعرا تا امروز، کَند و کاوهای فراوانی در بازنمایی داشته‌اند، ولی هنرمندانی که به اسلوبی شخصی در نگاه و تکنیک رسیده باشند، پرشمار نیستند. علی گلستانه در زمره‌ هنرمندانی قرار دارد که دارای زبان دیداری و تکنیک شخصی است؛ به گونه‌ای که علاقه‌مندانی که اندک آشنایی با نقاشی دارند، در نگاه نخست، آثارش را می‌شناسند. فرایند خلق اثر در نقاشی‌های گلستانه، به قول مشهور، سهلِ ممتنع است؛ حرکت از جزء به کل، با نگاهی کل‌نگر و کاربست متبحرانه‌ خط و رنگ در یک ترکیب‌بندی استوار، منجر به نوعی بازنمایی می‌شود که در مرزهای انتزاع قابل درک و دریافت و ناشی از تکرار و تجربه‌ یگانه‌ او از تفسیر بصری فرم در طبیعت است. در منظره‌های او سیطره‌ نقاش بر منظره، مرهون زاویه‌ نگاه ویژه‌ هنرمند است. او در نگاه نخست، فرم، رنگ، زوایا و عناصر دیداری چشم‌انداز را تحلیل می‌کند و سپس با ساده‌سازی و کاربست تکنیک متناسب با آن، مخاطب را در این تجربه‌ بصری شریک می‌کند. فقدان علی گلستانه در این روزگار، شاید فقدان تلاش، تکرار مبنی بر نوجویی، فروتنی و تواضع در هنر ماست که اندک اندک به کیمیایی در هنر معاصر تبدیل می‌شود. محمد گلستانی معروف به علی گلستانه، در سال ۱۳۱۹ در تهران متولد شد.           جدیت شیرین اویسی؛ راز محبوبیت «کاووسی» محمود بصیری، بازیگر سریال «بدون شرح» در گفت‌وگو با خراسان، از ویژگی های هنری زنده‌یاد فتحعلی اویسی و همکاری با او می‌گوید نویسنده:  مائده کاشیان       در هفته‌ای که گذشت، فتحعلی اویسی بازیگر پیش کسوت سینما و تلویزیون دار فانی را وداع گفت و این اتفاق تلخ، بسیاری از بازیگرانی را که با او تجربه همکاری داشتند و مخاطبانی را که با آثارش خاطرات خوبی داشتند، متاثر کرد. یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین کارهای زنده‌یاد فتحعلی اویسی، مجموعه «بدون شرح» بود که وی با کاراکتر «کاووسی»، حضوری به‌یادماندنی در این سریال داشت. به بهانه درگذشت این بازیگر با محمود بصیری که در «بدون شرح» با او همبازی بود، درباره فتحعلی اویسی و همکاری با او گفت‌وگو کرده‌ایم. بصیری در این سریال در نقش «منوچهر» که آبدارچی تحریریه هفته‌نامه «شهر قشنگ» بود، بازی می‌کرد. آشنایی با اویسی در اولین ساخته‌اش وقتی نام فتحعلی اویسی به میان می‌آید، محمود بصیری از آشنایی و همکاری خود با این بازیگر، سال‌ها پیش از «بدون شرح» می‌گوید و توضیح می‌دهد: «سال 53 سریالی کار کردیم به نام «قطار» به کارگردانی فتحعلی اویسی که اولین کار ایشان بود. من در این کار با آقای اویسی آشنا شدم، ایشان فرد بسیار شیرین و بازیگر بسیار خوبی بود و نقش‌های منفی را خیلی خوب بازی می‌کرد. ایشان پشت دوربین بسیار آدم جدی، قابل احترام، دوست‌داشتنی و خوبی بود.» تاثیر فتحعلی اویسی بر بازیگر مقابل در ادامه گفت‌وگو به سریال خاطره‌انگیز «بدون شرح» می‌رسم و درباره علت محبوبیت شخصیت «کاووسی» می‌پرسم. محمود بصیری از جدیت ذاتی مرحوم اویسی یاد می‌کند و می‌گوید: «آن جدی بودن آقای اویسی خیلی شیرین بود و این جدیت را در تمام کارهایش استفاده ‌کرد و خیلی خوب بود.» بصیری در ادامه درباره کیفیت بازی او و تاثیرش بر بازیگر مقابل خود توضیح می‌دهد: «به عنوان مثال اگر من با آقای علی دایی فوتبال بازی کنم، فوتبال او افت می‌کند چون فوتبالیست نیستم اما وقتی با مارادونا بازی می‌کند آقای دایی هم بالا می‌رود. وقتی بازیگر خوب، مقابل خود یک  همبازی خوب داشته باشد، مسلم است که یکدیگر را بالا می‌آورند. این‌ها چیزهای مهمی است که امروزه در حرفه‌مان نمی‌بینیم. هرکسی آمده و بازیگر شده و این وضعیت هنر امروز ماست که باید برایش تاسف خورد.» بصیری درباره سریال «بدون شرح» می‌گوید: «در این سریال بسیاری از چیزها را به صورت فی‌البداهه می‌‎گفتیم، گروه هم گروه بسیار خوب و جوانی بودند و همه برای تولید این کار دست به دست هم دادیم. وقتی سر این کار بودیم، هر روز آقای اویسی را می‌دیدیم اما بعد این کار تمام شد و وضعیت تلویزیون هم فرق کرد. هرچه زمان می‌گذرد تلویزیون ما نسبت به گذشته افت می‌کند.» یادش تا همیشه زنده است درباره ارتباط او با مرحوم اویسی در سال‌های گذشته می‌پرسم که پاسخ می‌دهد: «متاسفانه 15، 16 سال بود ایشان را ندیده بودم. روزی آقایی به من گفت آقای اویسی می‌آید به ما سر می‌زند اما سرحال نیست، گفتم اگر ایشان را می‌بینید و سلام علیک دارید، شماره من را به او بدهید یا شماره‌اش را بگیرید. خیلی انتظار کشیدم که شماره را می‌آورد اما دیگر آن آقا را ندیدم. چون من اصلا اهل تلفن همراه، اینترنت و اینستاگرام نیستم، یک مرتبه متوجه شدم که آقای اویسی را به خاک سپردند، خدا رحمتش کند بسیار بابت این اتفاق متاسف شدم.» بصیری در ادامه می‌گوید: «ولی او همیشه برای همه ما و همه مردمی که او را می‌شناختند و کارهایش را می‌دیدند، زنده است. این‌ها چیزهایی نیست که فراموش شود، بازیگران جدید و جوان‌ها می‌آیند و از این بازیگران یاد می‌کنند و آن‌ها را مثال می‌زنند.» تغییر وضعیت تلویزیون به توانایی زنده‌یاد فتحعلی اویسی در بازیگری اشاره می‌کنم و نظر محمود بصیری را درباره این که چرا از استعداد و توانایی او به قدر کافی استفاده نشد، می‌پرسم که از وضعیت تلویزیون و تغییر اوضاع نسبت به گذشته انتقاد می‌کند و توضیح می‌دهد: «امروز این طور نیست که مدیران تلویزیون جست و جو کنند ببینند فلانی کیست و چه می‌کند. می‌نشینند کسی را صدا می‌کنند بیا بازی کن، او هم می‌رود بازی می‌کند. در گذشته مدیران می‌رفتند بین مردم و در پایگاه‌هایی که کارهای هنری انجام می‌دادند، افراد مختلف، بازیگران و کارگردان‌ها را می‌دیدند و از آن‌ها دعوت به کار می‌کردند. الان این طور نیست و این چیزها از بین رفته است.» پیشنهاد نقش‌های تکراری در ادامه توضیحات بصیری می‌پرسم آیا کیفیت ضعیف آثار و نقش‌ها باعث شد فتحعلی اویسی و امثال او به اندازه شایستگی‌شان دیده نشوند که پاسخ می‌دهد: «وقتی در «آرایشگاه زیبا» بازی کردم، پس از آن 20 کارگردان از من خواستند مشابه آن نقش را بازی کنم و آن لهجه را داشته باشم، گفتم ببخشید من همان یکی را بازی کردم. بعد از 20 سال خانم برومند «کتاب‌فروشی هدهد» را به من پیشنهاد داد. من کاری را که مانند کار قبلی‌ام باشد، هیچ‌وقت انجام نمی‌دهم. کار باید با کار قبلی فرق داشته باشد و کار خود من باید با کاری که دیروز انجام دادم متفاوت باشد اما خب کسانی هم هستند که کارشان از ابتدا تا انتها فرقی نمی‌کند و همان هستند که اول بودند.» حضور کم رنگ بازیگران پیش کسوت محمود بصیری در پاسخ به سوالی درباره کم کار شدن فتحعلی اویسی و تعدادی از بازیگران پیش کسوت می‌گوید: «بعضی بازیگران وقتی مشغول کار هستند، همزمان با آن کار دیگری را که پیشنهاد می‌شود، می‌پذیرند و یک کار دیگر را هم انجام می‌دهند. وقتی کار به این جا می‌رسد، آن هنرپیشه می‌آید و بعد از مدتی هم می‌رود اما بازیگر باید فکرکند کاری که بازی می‌کنم چیست و چه خاصیتی دارد. متاسفانه الان این طور نیست، امروزه می‌گویند این کار را بازی کنم تمام شود برود، یک نفر دیگر هم پیشنهاد کار می‌دهد و من را صدا می‌کند، می‌دوم و آن کار را هم انجام می‌دهم. ما هیچ‌وقت در این کارها بازی نمی‌کنیم. قبلا این طور نبود که بگوییم ما فقط بازیگریم. هرکاری از دست‌مان برمی‌آمد، انجام می‌دادیم تا آن کار زودتر راه بیفتد، الان  متاسفانه همه چیز پول است.