روزنامه آفتاب یزد
1400/07/18
سالهای تحصیلی خشن!
بابک خطی - برخاستن صبحگاهی در این صبحهای ابتدای پاییزی هرسال برای من رنگی از دلشورهای غریب دارد. گذر این همه سال از دوران مدرسه از اضطرابش نکاسته و غمی همواره تازه است.در حالیکه اکثر آموزگاران و والدین ما دلسوزانه سعی و عزم خیر داشتهاند،
در کنار اشتباهات انسانی قابل انتظار، علت این زخمهای ناسور تن و جان این همه دانشآموز را باید در اشتباهات مهلک سیستم آموزش و پرورش جستجو کرد.
صبحهای پاییزی انگار ماشین زمان روشن میشود به مرور سالهای سال قبل؛ میرود بین ساعت شش و نیم صبح که تقویم تاریخ پخش شد با موسیقی خوفناک تایم پینک فلوید میان اتفاقات تاریخی دور و نزدیک و برنامهی بچههای انقلاب که شروعش یک ربع مانده به هفت بود.
مزهی نان و پنیری که هرچه هم جویده میشد چون تلی از خاک در دهان ماسیده میشد و جز به ضرب چای شیرین شده از گلو پایین نمیرفت و صبحانه از مناسک مقدسی بود که اگر نمیخوردی اشتباهی بزرگ بود که آیندهات را نابود میکرد و تازه این تنها اشتباه واقعی بود در زمانی که چیزهایی مثل پوشیدن کفش سفید سهچسبی! و شلوار لی در حد گناهان کبیرهی غیرقابل بخشایش به شمار میآمد.
در مدرسه جز معدود آموزگاران خارق عادت، معیار خوب بودن دانشآموز سربهزیری محض بود-شما بخوانید توسری خور بودن- و نظر مخالف رویهی مالوف یا اساسا نظری داشتن (چه معنی دارد که دانشآموز نظر داشته باشد) از اشتباهات غیر قابل بخشش بود. ملاک امتیاز و تشویق دانشآموزان از بر کردن زورکی محفوظاتی بود که هیچجا به کار کسی نیامد و در نهایت، کنکور سراسری فرجام میلیونها دانشآموز بود که تنها با محک انواع بسیار محدودی از مهارت و هوش قربانی میگرفت.
البته شاید چنین محکی در چنان شرایطی عادلانهترین غربال ممکن بود برای سیستم آموزشی که دانشآموزان را صرفا ماشینهای جمعآوری داده میدانست.
در مدرسه کسی شاد و در لحظه، عاشقانه و درست زندگی کردن را یادمان نداد.
اهمیت آموختن مهارتهای واقعی برای کار و زندگی کردن هیچوقت اولویت آموزش و پرورش نبوده است. ما یاد گرفته بودیم که در تمام عمر باید صلیب بر دوش سختی و مرارت بکشیم تا صاف و آبدیده گردیم، تا آدم بشویم و جهان پیش روی ما پیستی بود خشک و بیجذابیت به دویدن دائمی برای رسیدن به نقطهی ناملموسی در دوردستها به نام هدف که اغلب نه تعریف درستی و نه وجود خارجی داشت.
ملغمهای از قربانی کردن حالهای بیشمار و تبدیلش به حسرتهای ماضی همراه کوهی از تکالیف خستهکنندهی تمام نشدنی در خانه که تمام چشمههای خلاقیت احتمالی را هم بهطور تضمینی به سرنوشت مرداب ناگزیر میکرد و گویی در این عرصه کشیدن زجر بیشتر، رستگاری والاتری همراه خود داشت!
اکنون نیز اوضاع بهتر نیست و حتی بهخاطر تشدید بیش از پیش این رقابت مصنوعی در سایه ایجاد در آمد برای مدارس چندمنظوره! و استفادهی اجباری از محصولات امپراطوری کتابهای کمکآموزشی که البته تنها به قصد اهداف خیرخواهانه تولید میشوند! بدتر هم
شده است.
خشونتی که با ادعای غیرممکن تحویل دادن دانشآموزان همهچیز تمام و بدون اشتباه با آیندهای عالی، تبلیغ و والایش میشود.
دانشآموزان در تاروپود این شبکهی ظالمانه نه با توانایی و استعدادهایشان و نه حتی با اسم که با تراز نمره و رتبه شناخته میشوند و ارزش وجودیشان به یک عدد تقلیل داده شده است.
روشی معادل اعمال شدیدترین جنبههای خشونت که هرگونه مخالفت و مقاومت والدین و دانشآموزان مساوی طرد و حذف است.
چرخهای که برای حفاظت از جان و تن کودکانمان باید متوقف شود و کودکانی که باید یاد بگیرند تعیین هدفهای نهایی در زندگی آدمها تنها به عنوان نمادهای خام، قسمت کوچکی از زندگیای هستند که گام زدن هر روزه در مسیر راه و لذت بردن از خود این مسیر قسمت اعظم آن است وای بسا اهداف خام ابتدایی که در این طی طریق پختهتر و قابل لمستر میشوند.
والدین، آموزگاران، طبیبان کودکان و... وظیفهی آموزش مهارتهای زندگی کردن و نه محفوظات بیفایده به کودکان را دارند:
= ترویج دوست داشتن و دوست داشته شدن بیقید و شرط
= توسعهی هر چه بیشتر زندگی در لحظه و لذت بردن از ثانیهها
= آموختن مهارتهای حل مسئله در مقابله با اتفاقات و بحرانها
= از به یادسپاری اطلاعات محض، حفظی و بیفایده در بافتار ذهنی کودک پرهیز کردن
= مهارتهای حرفهای و فنی را بر اساس قریحهی خاص و ذات متفاوت هر کودک آموزش دادن
و...
این تنها راه پیش رو است واگر هرکسی در این مسیر هر آنچه در چنته دارد را به عرصه آورد، کودکان امروز و آیندهسازان فردا شرایط بهتری خواهند داشت.
به امید آن روز!
سایر اخبار این روزنامه
وقتی تاکسی اینترنتی خدمات مشاورهای و روانی میدهد!
رویه رئیس قوه قضائیه در طول این ۱۰۰ روز منطقی و عاقلانه بوده است
پیام فرمانده کل قوا بهمناسبت هفته نیروی انتظامی
بلاتکلیفی!
حق دفاع مشروع ایران
مصیبت در غیبت اینستاگرام
زیبنده نیست!
سالهای تحصیلی خشن!
آدرس غلط ندهیم، از ترکیه یاد بگیریم
وابستگی شدید به شبکههای مجازی
اصرار امیر عبداللهیان بر دیپلماسی منطقهای
قطار مرگ!
آقای پناهیان!چرا سکوت کردید؟
شروع مقتدرانه و هوشمندانه 100 روز از آمدن اژهای گذشت
رویه رئیس قوه قضائیه در طول این ۱۰۰ روز منطقی و عاقلانه بوده است